لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟
کاش میشد که شما نیز خبردار شوید
لحظهای از من و از دردِ کهنسالِ دلم
از سرم آب گذشته است، مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم
عاشقِ نان و زمین نیستم! این را حتماً
بنویسید به دفترچهی اعمالِ دلم
آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم
مردم شهر! خداحافظتان! ...من رفتم!
کسی از کوچهی غم آمده دنبال دلم...
#نجمه_زارع✨
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•{تا میکشم خطوطِ تو را پاک میشوی
داری کمی فراتر از ادراک میشوی}•
هرلحظه از نگاهِ دلم میچکی ولی
با دستمالِ کاغذیام پاک میشوی
°{این عابران که میگذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک میشوی}°
تو زندهای هنوز برایم گمان نکن
در گورِ خاطرات خوشم خاک میشوی
•{باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چه خطرناک میشوی}•
#نجمه_زارع♡
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر شاعر نبودم چندسالی پیش می مُردم
که تسکین می دهد داروی شعرم اضطرابم را...
#نجمه_زارع...🕊🔖
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچ کس نیست...
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به چشمان تو می بخشم همه دار و ندارم را
به لبخند تو می بازم همه ایل و تبارم را
تو چون خورشیدی بی پایان دلم را گرم خواهی کرد
و من دست تو می سپارم زمستان و بهارم را
دلم را خوب می فهمی، غمم را خوب می دانی
بگیر از من به لبخندی تو این شبهای تارم را
کمی باران ، کمی دریا، کمی هم عصر پاییزی
و تو باشی همین کافی است قلب بی قرارم را
به چشمانت فقط باید کمی طعم غزل بخشید
که جدی تر بگیری باز شعر ماندگارم را
همه ایمان من هستی در این بیراهه ی تردید
به لبخند تو می بازم همه ایل و تبارم را
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلی که می کشی از آن عذاب بی رحم است
قبول می کنم او بی حساب بی رحم است
خودت از آن دم اول سوال کردی: هست
دلت چگونه؟ و دادم جواب: بی رحم است
تو تشنه سمت دلم آمدی؟ نمی دانی
که شاهزاده ی زیبای آب بی رحم است
و گونه های تو سرخند و سوخته گفتی
که در ولایتتان آفتاب بی رحم است
تو کنج خانه نشستی که اعتراض کنی
به دختری که در این اعتصاب بی رحم است
من این خدای تورا دیده ام، دعایت را
از او نخواه مستجاب، بی رحم است
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از تو همین که میشوم آزرده بیشتر،
میبینم عشق، دل ز دلم بُرده بیشتر
تنها تویی که میکشیام سمت زندگی
من نیستم بدون تو یک مُرده بیشتر
آه از غم، آه! صبر مرا کاشکی خدا
میکرد در فراق تو یک خرده بیشتر
تو آفتاب چشم منی، تا نیامدی
من میشوم بدون تو پژمرده بیشتر
ای تو که هر چه میروم، انگار میشوی
از هرچه بی نهایت نشمرده، بیشتر
بیچاره من، که از همهی عاشقان شهر
کار دلم همیشه گره خورده، بیشتر …
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مردم شهر! خداحافظتان من رفتم
کسی از کوچهی غم آمده دنبال دلم
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از این به بعد بدون تو نیستم تنها
من آشنا شدهام با کسی به نامِ "خودم"
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساعت دو شباست کهبا چشم بیرمق
چیزی نشستهام بنویسم بر این ورق...
چیزی که سالهاست تو آن را نگفتهای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق...
هر وقت حرف میزدی و سرخ میشدی
هر وقت مینشست به پیشانیات عرق...
من با زبان شاعریام حرف میزنم
با این ردیف و قافیههای اَجَق وَجَق...
این بار از زبان غزل کاش بشنوی
دیگر دلم به اینهمه غمنیست مستحق...
من رفتنی شدم،تو زبان باز کردهای
آن هم فقط همین که:برو در پناه حق...!
#نجمه_زارع🏴
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فضای خانه که از خندههای ما گرم است
چه عاشقانه نفس میکشم!هوا گرم است...
دوباره«دیدهامت»،زُل بزن به چشمانی
که از حرارتِ«من دیدهام ترا»گرم است...
بگو دومرتبه این را که:«دوستت دارم»
دلم هنوز به این جملهی شما گرم است...
بیا گناه کنیم عشق را...! نترس خدا
هزار مشغله دارد،سرِ خدا گرم است...
من و تو اهل بهشتیم اگرچه میگویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است...
به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه میگویم
که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است...
#نجمه_زارع🏴
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساعت دو شب است که با چشم بی رمق
چیزی نشسته ام بنویسم بر این ورق
چیزی که سالهاست تو آنرا نگفته ای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق
هر وقت حرف می زدی و سرخ می شدی...
هر وقت می نشستی به پیشانی ات عرق...
من با زبان شاعری حرف می زنم
با این ردیف و قافیه های اَجَق وَجَق
این بار از غزل کاش بشنوی
دیگر دلم به این همه غم نیست مستحق
من رفتنی شده، تو زبان باز کرده ای
آن هم فقط همین که: برو در پناه حق!
👤 #نجمه_زارع
زخمم بزن
كه زخم،مرا مرد میكند...
اصلاً برای عشق سرم درد میكــند...
#نجمه_زارع🏴
همین دقیقه ، همین ساعت … آفتاب ، درست
کنار حوض ، کمی سایه داشت روز نخست
تو کنج باغچه ، گل های سرخ می چیدی …
پس از گذشتن یک سال یادم است درست
ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است
کسی که بعد تو یک لحظه از تو دست نشست
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
افتاد روی میز ورق های سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دوتا..!
#نجمه_زارع
•••┈✾~🙂~✾┈•••
زخمم بزن ، که زخم مرا مرد می کند
اصلا برای عشق سرم درد می کند
آن جا که رفته ای خودمانیم هیچ کس
آن چه دلم برای تو می کرد، می کند؟!
#نجمه_زارع
•••┈✾~🥺~✾┈•••
تا میکشم خطوطِ تو را پاک میشوی
داری کمی فراتر از ادراک میشوی
هرلحظه از نگاهِ دلم میچکی ولی
با دستمالِ کاغذیام پاک میشوی!
این عابران که میگذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک میشوی
تو زندهای هنوز برایم گمان نکن
در گورِ خاطرات خوشم خاک میشوی!
باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چه خطرناک میشوی!
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با غزلها طی کن این ابیاتِ غربتنامه را
بلکه شاید حس کنی چون یک حقیقت، نامه را
آنقدَر این روزگار تلخ رنجم داد که
میتوانم پر کنم صدها شکایتنامه را
ای ضریحِ شعر! ای خوکرده با دستان من!
در حضورت باز میخوانم زیارتنامه را
هرچه بادا باد، با مردم مدارا مشکل است
از کسی جز تو نمیخواهم رضایتنامه را
ماندهام اهل کجایی... هِی تو را خط میزنم
با کدامین لهجه بنْویسم برایت نامه را؟
بینهایت بار میپرسم تو را از پاسخت
در جوابت مینویسم بینهایت نامه را
آه... ای انگیزهی خوبِ تغزّلهای من
بیتو باید "عشق" بنویسد وصیّتنامه را...
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقتی دلم به سمت تو مایل نمیشود
باید بگویم اسم دلم، دل نمیشود
دیوانهام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانهی تو است که عاقل نمیشود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیهای
از آسمان فاصله نازل نمیشود
خط میزنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی زِ پنجره داخل نمیشود؟
میخواستم رها شوم از عاشقانهها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمیشود
تا نیستی تمام غزلها معلّق اند
این شعر مدتیست که کامل نمیشود
#نجمه_زارع
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت
ببند پنجره ها را که کوچه ناامن است
نسیم آمد و نشنید و بی خیال گذشت
درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره ی تو،لحظه ای که لال گذشت
چه ساعتی است ببخشید؟… ساده بود اما
چه ها که از دل تو با همین سؤال گذشت
گذشت و رفت و به تو فکر میکنم،تنها
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
#نجمه_زارع
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب آن شب، عشق پر می زد میانِ کوچه بازارم
تو را در کوچه میدیدم که پا در کوچه بگذارم!
به یادم هست باران شد تو این را هم نفهمیدی
و من آرام رفتم تا، برایت چتر بردارم
تو میلرزیدی و دستم، چه عاجز میشدم وقتی
تو را میخواست بنویسد، بروی صفحه، خودکارم
میانِ خویش گم بودی، میانِ عشق و دلتنگی
گمانم صبح فهمیدی که من آنسوی دیوارم
هوا تاریکتر میشد، تو زیرِ ماه میخواندی
«مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم...»
چه شد در من؟! نمیدانم فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم
از آن پس هرشب این کوچه طنینِ عشق را دارد
تو آنسو شعـر میخوانی، من اینسو از تو سرشـارم
سحـر از راه میآید تو در خورشید میگنجی
و من هرروز مجبورم، زمان را بیتو بشمارم
شبانگاهان که برگردی بهسویت بازمیگردم
اگرچه گفتهام هرشب، که این هست آخـرین بارم
#نجمه_زارع
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بودهام برات سزاوار؟ هیچوقت!
بگذار من شکسته شَوَم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچوقت...
#نجمه_زارع
•••┈✾~🥺~✾┈•••
فضای خانه از خندههای ما گرم است
چه عاشقانه نفس میکشم! هوا گرم است
دوباره «دیدهامت»، زل بزن به چشمانی
که از حرارت «من دیدهام تو را» گرم است
بگو دو مرتبه این را که: «دوستت دارم»
دلم هنوز به این جملهی شما گرم است
بیا گناه کنیم عشق را… نترس خدا
هزار مشغله دارد، سر خدا گرم است
من و تو اهل بهشتیم اگر چه میگویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
به من نگاه کنی، شعر تازه میگویم
که در نگاه تو بازار شعرها گرم است
#نجمه_زارع