eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
یارا، بهشتْ صحبتِ یارانِ همدم است دیدارِ یارِ نامتناسب، جهنم است هر دم که در حضور، عزیزی برآوری دریاب کز حیات جهانْ حاصل، آن دَم است نه هَرکه چِشم و گوش و دهان دارد آدمی‌ست بَس دیو را که صورتِ فرزندِ آدم است هرگز حَسَد نبُرده و حسرت نخورده‌ام جز بر دو رویِ یارِ موافق که در هم است آرام نیست در همه عالم به‌اتفاق، ور هست در مجاورتِ یارِ محرم است دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف؛ "لیکن رفیق بر همه چیزی مُقدّم است" سعدی
دو خوانش غزل ۲۰۳ حافظ.mp3
4.19M
غزل شمارهٔ ۲۰۳     سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده در درس و دعای ما بود نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود دفتر دانش ما جمله بشویید به می که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود دل چو پرگار به هر سو دورانی می‌کرد و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود مطرب از درد محبت عملی می‌پرداخت که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان رخصت خبث نداد ار نه حکایت‌ها بود قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد که معامل به همه عیب نهان بینا بود
‌بنشین؛ مرو که در دلِ شب، در پناه ماه خوش تر ز حرفِ عشق و سکوت و نگاه نیست... 🌙
‌ دل به داغش مبتلا کردم ؛ خطا کردم، خطا سوختم خود را برای او ؛ غلط کردم ،غلط
کفشهایم کجاست؟ میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم مدتی بی بهـــــار طی بکنم دوسه پاییــــز دربــه در بشوم خسته ام از تو از خودم از ما، ما ضمیـــر بعیــــد زندگی ام دونفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم یک نفر در غبـــار سرگردان یک نفــر مثل برگ در طوفان می روم گم شوم برای خودم کم برای تو دردسر بشوم حرفهــــای قشنگ پشت سرم آرزوهـــــای مادر و پدرم حیف خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشوم پدرم گفت دوستت دارم پس دعـــا مـــی کنم پدر نشوی مادرم بیشتر پشیمان که از خدا خواست من پسر بشوم داستانی شدم که پایانش مثل یک عصر جمعه دلگیر است نیستـم در حدود حوصله ها پس صلاح است مختصر بشوم دورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیست گاه گاهی سری بـزن نگذار با تو از این غریبه تر بشوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با اینکه خسته میشوم و گاه کم حواس اشکم هنوز هست...حبیبم تو را سپاس در حسرت زیارت تو رفت عمر من روزم به گریه طی شد و شبهام التماس یکشب در این لباس عزایت مرا بخر شاید به چشم مادرت آیم در این لباس ما را نمیبری به حرم؟؟ قهر کرده ای؟ بگذر از این گدای بدِ قدرناشناس روزم شبیه زلف سیاهت چه درهم است زینب تمام راه به لب داشت این قیاس رضا_وکیل_آذر
203.7K
عاشقت می‌شوم آن روز که باران باشد خانه ای در وسطِ دشت و بیابان باشد دل من باشد و چشمان قشنگت جانا غمزه‌ی چشم تو ای یار، فراوان باشد بشود معجزه آن روز که یعقوب نبی در برِ یوسفِ گم‌گشته‌ی کنعان باشد چه شود آخر این قصه‌ی پاییزی تلخ عطر یاس و نرگس و فصل بهاران باشد آرزو میکنم آنقدر بخندی که دلت ز غم و نفرت و اندوه، گریزان باشد خوانش :
هم چشمه و هم رود کپک خواهد زد هم آتش و هم دود کپک خواهد زد شور و نمک تمام هستی عشق است بی‌ عشق جهان زود کپک خواهد زد
دِلبَری کرده زِ ما اما خودش بی خبر است ای بنازم دِلبَرِ  سَر  به  هَوایِ خویش را 🌱
. نگفته ام به کسی آنچه در دلم دارم ولی بدان که هزاران هزار غم دارم فروختم به غمت عیش روزگارم را ز برکت غم تو خیر دم به دم دارم خوشم‌ به مرگ، اگر نیست زندگی با تو نفس برای چه وقتی که یار کم دارم؟! من آن‌گدای بدِ بدحساب این شهرم... که شب به شب ز درت خواهش کرم دارم به نامه عملم طعنه زد کسی!گفتم.. اگرچه اهل گناهم امید هم دارم حساب کار من افتاده است دست کریم ز برکتش روی هر غفلتم قلم دارم کسی مرا برساند به کربلای حسین هوای سینه زنی بین آن حرم دارم
🌾 یا تَوّاب 🌾 کاشکی من هم دو بال همچون کبوتر داشتم از زمین کَنده شده، در آسمان پر داشتم دل بریدن خورد و خواب و بیخود از خود میشدم چون همه خوبانِ عالم، روی دیگر داشتم کاش ابری بودم و بارش زِ من سر میگرفت زندگی از بارش من رنگِ دیگر میگرفت خاکِ تشنه سیر میشد سبزه ها هم دشتها رودها پر آب و دریا موج از سر میگرفت کاشکی پروانه بودم، با دوبالِ رنگ رنگ می‌پریدم روی سبزه، گل، چمن، بر روی سنگ کودکان شادو غزلخوان از پِی ام هر سو دَوان بر لبانِ سرخِ آنان بود لبخندی قشنگ ______________________ کاش و صد ایکاش، کاین ایکاشها در من نبود بنده ای لایق بُدم، پیوسته در ذکرِ سجود آرزوهایم کمی کمتر شود از این که هست پاک از زنگارها میشد مرا این تارو پود ~~~~~~~~~~~~~~~ "بار الها" روسیاهم مَنو، با مویِ سپیدم چه کنم،؟ وقت جبرانم نباشد، نا امیدم، چه کنم،؟ مهلتی، یا رب، عطا فرما رهِ برگشت را سائلم، سلما، به درگاهت چو بیدَم، ۱ چه‌کنم،؟ ۱_از ترس چون بیدِ لرزان سیمین‌سلطانیان سلما