🔻در اهتزاز
(شعری از #جواد_جعفری_نسب در پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوهی آهنگر آمدهست
از گرگ و میش مبهم اسطورههای دور
از روشن حماسهی این کشور آمدهست
در دستهای رستم دستان در اهتزاز
بر شانهی سیاوش از آتش درآمدهست
با سرخِ لعل و سبزِ زمرد، سپیدِ دُر
در جلوهزار عشق به صد زیور آمدهست
خون دل از خیانت تاریخ خورده است
از خاک و خون و خنجر و خاکستر آمدهست
از آتش تو نیست هراسش که بارها
ققنوسوار از دل آتش برآمدهست
در موجخیز حادثه افتاده است و باز
خیزان به عزم معرکهای دیگر آمدهست
تنها نه با موالی مختار بوده است
هر جای در حمایت حق با سر آمدهست
با سربهدارها به سر دار رفته است
چنگیز در برابر او مضطر آمدهست
گاهی برای قوت قلب رئیسعلی
در رزمگاه دشمن افسونگر آمدهست
گاهی انیس جنگلیان بوده است و گاه
مشروطهخواه را علَم لشکر آمدهست
حبلالمتین وحدت مستضعفان شدهست
آیینهدار هیمنهی رهبر آمدهست
در جبهه تیر و ترکش و خمپاره خورده است
شب زندهدار خلوت همسنگر آمدهست
گاهی شدهست زینت تابوت لالهای
با عطر و بوی دسته گلی پرپر آمدهست
چون بیرقی که در کف سردار کربلاست
گاهی مدافع حرم حیدر آمدهست
زخم سنان دشمن و زخم زبان دوست
از هر طرف به پیکر او خنجر آمدهست
با این همه همیشه سرافراز و پایدار
در اهتزاز بر سر این کشور آمدهست