eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
4.6هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
اي رفته كم‌كم از دل و جان، ناگهان بيا مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا قصد من از حيات، تماشاي چشم توست اي جان فداي چشم تو؛ با قصد جان بيا چشم حسود كور، سخن با كسي مگو از من نشان بپرس ولي‌ بي‌نشان بيا ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن بي‌ آنكه دلبري كني از اين و آن بيا قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌اي اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا
درخت «باور» من برگ و بار و سایه ندارد «دروغ» هرچه که باشد اساس و پایه ندارد چه باوری‌ست که چون «کوزه ی شکسته» در آتش برای شعله شدن هم خمیرمایه ندارد چنین که یافته‌ام دشمن حقیقی خود را دلم به غیر «خود» از هیچ‌کس گلایه ندارد به استخاره سراغ از دلم مگیر که عمری‌ست کتابی‌ام که به غیر از عذاب آیه ندارد برای صحبت آیینه‌ها به سنگ بیندیش صریح باش، که دل طاقت کنایه ندارد
🔹در راه رسیدن به تو...🔹 در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی‌ست من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم 🌱
اي رفته كم‌كم از دل و جان، ناگهان بيا مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا *قصد من از حيات، تماشاي چشم توست* اي جان فداي چشم تو؛ با قصد جان بيا چشم حسود كور، سخن با كسي مگو از من نشان بپرس ولي‌ بي‌نشان بيا ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن بي‌ آنكه دلبري كني از اين و آن بيا قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌اي اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
ای عشق! ای شکنجه‌گر مهربان من دلسوزی تو می‌زند آتش به جان من من راضی‌ام به مرگ، مرا زجرکش مکن درد فراق بیشتر است از توان من کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز خالی‌ست جای بوسه‌ی تو، بر لبان من ویرانه است خانه من بی حضور تو آشفته است بی‌سر زلفت جهان من بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا ای قهرمان گمشده‌ی داستان من بر تربتم دو غنچه به هم بوسه می‌زنند عشق است و زنده است هنوز آرمان من
کنار بسترم بنشین و دستم را بگیر ای عشق! برای آخرین سوگند‌ها وقت زیادی نیست 🌱
قاصدک های پریشان را که با خود ، باد برد باخودم گفتم مرا هم می توان از یاد برد
ای عشق! ای شکنجه‌گر مهربان من دلسوزی تو می‌زند آتش به جان من من راضی‌ام به مرگ، مرا زجرکش مکن درد فراق بیشتر است از توان من کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز خالی‌ست جای بوسه‌ی تو، بر لبان من ویرانه است خانه من بی حضور تو آشفته است بی‌سر زلفت جهان من بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا ای قهرمان گمشده‌ی داستان من بر تربتم دو غنچه به هم بوسه می‌زنند عشق است و زنده است هنوز آرمان من
سفـر مگــو ! که دل از خود سفر نخواهد کرد اگـر منـــم که دلـم بـی تـو سر نخــواهد کرد...
اگر چون رودها از خود گذشتن را بیاموزی به حال سنگ‌ها هم می‌توانی مهربان باشی
آنچه گفتی بیشتر دشنام بود اما سپاس احتیاجی نیست همدردی کنی با ما سپاس این صدف کی باز‌می‌گردد به دریا؟ هیچ‌وقت راندی از دنیای خود ما را و یک دنیا سپاس ما برایت پیله‌‌ی ابریشمی بودیم و تو تا شدی پروانه دور انداختی ما را، سپاس ای محبّت دیر فهمیدم تو را لایق‌ترند دشمنانِ قدردان از دوستانِ ناسپاس ازدحام شهر با تنهایی‌ام کاری نداشت ای شلوغی‌های خلوت، ای خیابان‌ها سپاس 🌱
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر