eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
990 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
41 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
شده‌ست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است کدام نور به خورشید می‌رسد برکاتش؟.. می‌آید او که جهان روزۀ سکوت بگیرد به زیر سایۀ نهج‌البلاغۀ کلماتش ربیع‌الاول و آخر... تمام سال بهار است اگر که ریشه دواند به فصل‌ها نفحاتش کسی که گفت امام ششم به او «لَخَدِمتُه» به راستی که محال است وصف کردن ذاتش در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی کسی که بوی «وَ عَجّل» می‌آید از صلواتش @Sheroadab_alavi
تقدیم به مادر حضرت صدیقه، ام المومنین خدیجه سلام الله علیهما بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان، یا چه؟ یقینا ماه وصفش خارج است از درک دریاچه مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را چه باید خواند غیر از مادر ام ابیها؟ چه؟ سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم که باید از شب معراج چیزی گفت...اما چه؟ حسودان قریش او را رها کردند، حق میخواست که رأس المال او عشق نبی باشد، به اینها چه! همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟ شد از پی غم بر آن عاشق روان، چون رفت از دنیا عجب دردیست، تسکین میدهد پیغمبرش را چه؟ کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟ 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شان او را روزگار آورد پایین...روزگار آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد...باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی آی حاجی های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید...اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شان او را روزگار آورد پایین...روزگار آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد...باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی آی حاجی های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید...اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شان او را روزگار آورد پایین...روزگار آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد...باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی آی حاجی های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید...اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟ فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد ‌ ‌👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi ‌‌‌
خاطرات چه مرزها که در آن خطه از زمین گم بود که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت چنان که یاد ندارم عمود چندم بود! نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود قدم تمام طریق از نفس نمی‌افتاد نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود فدای آنهمه یکرنگی‌ِ سفر گردم سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای شروع روضه ی ما با همان تکلم بود شاعر:
صدای گریه‌ی بی انتها خودش روضه‌ست لباس مشکی صاحب عزا خودش روضه‌ست امان ز درد، به گودالِ قتلگاه قسم که گودِ زیر دو چشم شما خودش روضه‌ست دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین حسین گفتنت این روزها خودش روضه‌ست حکایتی‌ست که قصابِ کوچه می‌فهمد بریدن سر ذبح از قفا خودش روضه‌ست بگو به گریه که هل من معین...ادامه نده غریب ماندن خون خدا خودش روضه‌ست شکست بغض تو... گفتی سه مرتبه: الشام همین نگفتنِ از کربلا خودش روضه‌ست ✍
امیرالمومنین از علی سنگ‌دلان هیچ نگفتند، آخر کعبه فریاد برآورد ترک پشت ترک صبح فردا که بسنجند تبرّی مرا "شقشقیه" بزند داد منم سنگِ محک در جزا با سندِ باغ جنان می آید آنکه این قوم گرفته ست از او باغِ فدک
سند محکم مظلومیت حیدر بود چادر سوختۀ فاطمه، روشنگر بود کاش اسلام نمی‌دید چنین روزی را آنکه می‌سوخت، جگرگوشۀ پیغمبر بود یاس یاسین پسری داشت خدایا پسری عمر آن غنچۀ نشکفته ز گل کمتر بود گاه ای علّت ایجاد! به خود می‌گویم من و ما کاش نبودیم ولی مادر بود پیر شد بعد تو آقای جوانان بهشت دیدن قاتلت از بس‌که عذاب آور بود آه مادر! چه از آن کشتۀ عطشان گفتی زینبت گفت که این توصیۀ آخر بود آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود ✍
در ذهن زمانه، روضه‌ای ناب گذاشت صد داغ در این سینه‌ی بی‌تاب گذاشت قبل از سفر شبانه‌اش چندین بار بالای سر "حسین" خود "آب" گذاشت... ✍