آموختم از چشمه كه از سنگ بجوشم
از موج بلا یاد گرفتم بخروشم
چون باد كه در خلقت او میل سكون نیست
دل كندهام از خاك اگر خانه به دوشم
در نیستیام بیم عدم نیست چو خورشید
گهگاه اگر پیرهن ابر بپوشم
تا مژدهی ناگاهترین حادثه عشق است
بیهوده چرا در طلب عشق بكوشم
از یوسف دل آگهم ای مردم بازار
آن را به زر ناسره هرگز نفروشم
دریایم و از گریهی باران نشوم شاد
تا میشود از كاسهی رود آب بنوشم
فریاد مرا پاسخ اگر نیستی ای كوه
اینقدر مخوان قصهی تكرار به گوشم
#پوریا_شیرانی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
نشستهای لبِ بامی و پَر نمیگیری
سراغی از منِ آسیمهسر نمیگیری...
چقدر روز و شبم بگذرد به بیخبری
چه کردهام کهتو از من خبر نمیگیری...
پِی سرابِ تو از پا درآمدم، ای عشق
تو دستِ تشنهلبان را مگر نمیگیری...
درختِ پیرم و باید بهخاک تن بدهم
چرا به دستِ جوانت تبر نمیگیری...
بهفرضِ اینکه بخواهی بهآتشم بکشی
جرقهای و از این بیشتر نمیگیری...
#پوریا_شیرانی