eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
4.7هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی اگر بهشت چشم و چراغ است بی دیدار تو درد و داغ است ۵۴
الهی بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی بزندان برون نه کار کریمان است. ۵۵
الهی اگر بدوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمایی بی جمال تو خریدار نیستم. مطلوب ما بر آر که جز وصال تو طلبکار نیستم. روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست   ۵۶
الهی تو ما را برگرفتی و کسی نگفت که بر دار، اکنون که بر گرفتی وا مگذار و در سایهٔ لطف و عنایت خود میدار. ۵۸
فرازی از منازل السائرین پیر هرات.mp3
زمان: حجم: 710K
قال الله عزوجل: مالکم لاترجون لله وقارا چیست شما را که امید نمی دارید وقار و بزرگی خدای تعالی را. تعظیم معرفت عظمت است و خود را ذلیل دیدن در برابر آن و آن بر سه درجه است . درجه نخستین تعظیم امر و نهی است و نباید که با جعل رخصت های نادرست به آن زیان رسد و نه که از روی تشدیدهای غلوآمیز ضرر بیند و نه آنکه زیر بار علتی بیاید که از فرمانبری بکاهد. درجه دوم تعظیم ، تعظیم حکم حق است که نباید آن را به نام علم دفن کرد و نباید با چشمداشت عوض به آن رضا داد. درجه سوم، تعظیم حق است و آن است که مبادا دون او دیگر سببی بشماری و مبادا خود را بر او دارنده حق ببینی و مبادا که در برابر اختیار او بستیزی.
الهی چون از یافت تو سخن گوید.mp3
زمان: حجم: 329.9K
الهی! چون از یافت تو سخن گویند از علم خود بگریزم الهی! گَهی به خود نگرم، گویم از من زارتر کیست؟ گَهی به تو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟ گاهی که به طینت خود افتد نظرم گویم که من از هرچه به عالم بترم، چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی به خویشتن درنگرم
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست ا ز دوست هر آنچیز که آید نیکوست ما را نبود نظر بخوبی و بدی مقصود رضای او خشنودی اوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست ا ز دوست هر آنچیز که آید نیکوست ما را نبود نظر بخوبی و بدی مقصود رضای او خشنودی اوست
الهی الهی.mp3
زمان: حجم: 382.1K
الهی الهی به نازتر از ذاکران تو در گیتی کیست و بنده را اولی تر از شادی به تو چیست هر که تو را دید جان وی بخندید یاد تو میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان یافت تو روز است که خود بر آید ناگاهان یابنده تو نه به شادی پردازد نه به اندُهان الهی تمام کن بر ما کاری با خود که از دو گیتی نهان
الهی تو موجود عارفانی، آرزوی دل مشتاقانی، یاد آور زبان مدّاحانی، چونت نخوانم که نیوشندهٔ آواز راعیانی چونت نستانم که شاد کنندهٔ دل بندگانی، چونت ندانم که زین جهانی و دوست ندارم که عیش جانی یارب ز شراب عشق سر مستم کن در عشق خودت نیست کن وهستم کن از هرچه ز عشق خود تهی دستم کن یکباره به بند عشق پا بستم کن   ۱۳۷
الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست کیسه تهی و باد پیماست، این کار پیش از آدم و حواست، و عطا بیش از خوف و رجاست اما آدمی بسبب دیدن مبتلاست، به ناز کسی است که از سبب دیدن رهاست و با خود به جفاست. ای دوست بجملگی تو را گشتم من حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن گر تو ز خودی خود برون جستی پاک شاید صنما بجای تو هستم من ۱۳۸
الهی ای سزاوار ثنای خویش، ای شکر کنندهٔ عطای خویش ای شیرین نمایندهٔ بلای خویش، بنده به ذات خود از ثنای تو عاجز و بعقل خود از شناخت منّت تو عاجز و به توان خود از سزای تو عاجز.   ۱۵۰