آقوی آقام! بَبِهی بَبَم! کاکوی کاکام! یا شاچراغ
چیشَم به را(ه) خشک شده تا بازم بیام یا شاچراغ
سلام به سمت آسونه، به میرمحمدت کنم
از کوچههوی سر دُزَک نیگا به گنبدت کنم
نَنَم بهم میگف(ت) اگه برات کربلا بخوی
شبای جمعه شاهچراغ باید چهل وخمه¹ بیوی
میگن به چند تا کفترت یه هدیهی سوا دادی!
بجای زیارت بهشون خودِ خودِ کربلا دادی!
آقو میگن به کفترات تازگیا سنگ میزنن!
بال و پراشون رو یه مشت شغال و کرکس میکنن!
به ما نگی بی مَرفَتا!(بیمعرفت) نگی لاتای گود ندیده!
شیرازی که میدونی خودت! جون واسه مهمونش میده
کاشکی میمردیم که نشه صورت زائرات کبود!
بی هوا از پشت میزنن! ای(ن) بزدلای بیوجود
اَی نه بچهِی قدمگاه و گِلکوه و پشت دلگشا
نَمیذاره نگاه چپ بیفته سمت زائرا
قرار دعوای ما لاتا اینجو که نه! یه جای دیگَهن
قرارمون تو خیبر و یه یا علی نعره زدن!
1: وخمه: شب زیارتی مخصوص در گویش شیرازی
✍️ #امین_شفیعی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
۵ آبان ۱۴۰۱
۵ آبان ۱۴۰۱
۵ آبان ۱۴۰۱
#محکومیت_حادثه_تروریستی_حرم #شاه_چراغ_ع
هرآنچه بنا بود ببینید همه
در فاجعه ای که بود ، دیدید همه
با فتنه گری و آتش افروزیتان
در خون شهید ها شریکید همه
#محمدجواد_پرچمی
#شاهچراغ
#شیراز_تسلیت
۵ آبان ۱۴۰۱
.
به هر فصلی غمی، هر صفحه ای انبوهِ اندوهی،
وطن جان! خسته ام، پایانِ خوبِ داستانت کو؟!
لاادری
#ایران تسلیت
۵ آبان ۱۴۰۱
(زن زندگی آزادی) تان قوم پلید
ایران عزیز را به آشوب کشید
لعنت به مرام و فتنه انگیزی تان
با لطف شما! دوباره دادیم شهید...
#محمدجواد_منوچهری
#شاهچراغ
۵ آبان ۱۴۰۱
آغوش رایگان!
دوباره زوزه ی آماج تیر، غوغا کرد
حرَم روایتی از قتلگاه پیدا کرد
دوباره از دل جمع کبوتران حرم
خدا برای پریدن شهید، احصا کرد
چه سرخ پیچکِ سبز دعای مشتاقان
شکوفه در حرمِ احمدبن موسی کرد
غزل به چادر افتاده بر زمین که رسید
دوباره یاد غمِ سینه سوزِ زهرا کرد
خوشا به حال قشنگت شهیدِ شاهِچراغ
خدا برای تو آغوشِ رایگان! وا کرد
احمدرفیعی وردنجانی
۵ آبان ۱۴۰۱
زمستانی ام ، بی "تـــو" بارانی ام
نمـــی پرســــی از راز پنـــهانی ام
در این ازدحــــــام پر از دود و مه
گمــم، دیگر ای جان نمیخوانی ام
چکـــــیدم ز چــشمان مهــــتابیت
به روی غـــــــــزل های ویرانی ام
گرفـــــته مـــــــرا بازوان زمــــان
به بنـــــدش غریـــبانه زندانی ام....
#روژاݩ_حضرتے
۵ آبان ۱۴۰۱
نقاره میزنند،چه شوری به پا شدهست؟
نقاره میزنند،که حاجتروا شدهست؟
نقاره میزنند، نوای جنون کیست؟
بر سنگفرش صحن حرم خط خون کیست؟
آهنگ دیگریست که نقاره میزند
خون کبوتریست که فواره میزند
هنگامه تقرب حبلالورید شد
آنکس که داشت نذر شهادت شهید شد..
عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند
سرمست عطر یار، هوای جنون کنند
چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد
جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد
گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟
حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک
حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند
از گرد آفتاب حرم دورمان کند
همسنگریم و همدم و همراه و همقسم
آری به خون فاطمیون حرم قسم
#محمدمهدیسیار
#شهدای_حرم_شاهچراغ
۵ آبان ۱۴۰۱
با رفتنت، در باغِ ما، پاییز غوغا کرد
اصلا بهار سبز را، از بیخ حاشا کرد
از یک دریچه، مرگ گل را با خودش آورد
از یک طرف هم بغض را، بر شیشهها، ها کرد
هم باغبان را داغدار زردی باغ و
هم اشک ما را هم ردیف موج دریا کرد
هرشب برای زودتر خوابیدن خورشید
جشنی میان لشکر عفریت، برپا کرد
جارو به دستش بود و با خود برگها را برد
باد خزان هر روز با یک شاخه دعوا کرد
مرغ مهاجر رفت گل پرپر شد و دل مُرد
پاییز در هرجا بساط غصه برپا کرد
ای کاش میشد بقچه او را به دستش داد
این فصل با ما بعد تو، افسوس بد تا کرد
فصل قشنگ دلخوشی، ای کاش برگردی
دیروز ظلمت بودنت را باز حاشا کرد
#مهتاب_بهشتی
تقدیم به امام زمانم
۵ آبان ۱۴۰۱
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
#قیصر_امین_پور
#شیراز_تسلیت 🏴
۵ آبان ۱۴۰۱