eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 📝 | شیوه‌های جنگ نرم و روش‌های مقابله با آن در بعد سیاسی 🍃🌹🍃 ❌ تضعیف رهبری 🔻رهبری الهی، در جامعه اسلامی چنان حائز اهمیت است که در قرآن کریم، بیش از ۱۸ بار، با تعبیر «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول» با تکرار «أَطيعُوا»، اطاعت از ایشان هم‌ردیف اطاعت از خدا تلقی شده است (تغابن/۱۲؛ محمد/۳۳؛ نور/۵۴ و...) و در آیه دیگر (مائده/۶۶) ارزشِ معرفی رهبرِ بعدی (جانشین) را به‌اندازه ارزش طول رسالت می‌داند. به همین دلیل، کفار و منافقین، از هر وسیله‌ای برای تضعیفِ جایگاه رهبران الهی و یا حذف فیزیکی (قتل) رهبران الهی، بهره‌مند‌می شوند. که به چند مورد بسنده می‌گردد. 🌀 تهمت و افتراء: اتهام‌های بی‌اساس، یکی از مهم‌ترین برنامه دشمن، علیه رهبران دینی (پیامبران و...) است؛ که برخی مصادیق آن عبارت اند از: ☑️ تهمت برتری‌جویی (مؤمنون/۲۴). ☑️ اتهام جنون و سبک‌مغزی (مؤمنون/۲۵ و...) . ☑️ اتهام ساحری و سحر زدگی (شعراء/ ۴۹ و...) . ☑️ تهمت دروغ‌گویی (هود/۲۷ و...) . ☑️ برچسب فسادگری به رهبر(اعراف/۱۲۷؛غافر/۲۶) ☑️ برچسب گمراهی به رهبر دینی(اعراف/۶۰) ☑️ تهمت ناتوانی و فریب‌کاری به رهبر(هود/۹۱؛ احزاب/۱۲) ✍️ علی‌اکبر صیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ‏رحیم‌پور ازغدی: حضور زنان در ورزشگاه با حضور زنان در سینما و جامعه چه فرقی می‌کند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نخستین موضع دادستان کل کشور درباره اتفاقات دیروز بازی ایران-لبنان در مشهد: باید مسئولین عقل‌شان را به کار می‌انداختند؛ عذرخواهی کافی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ تفاوت دونگاه! 🔻روحانی(مرداد ۹۵): نمیتوانیم در برابر قدرتهای بزرگ بایستیم. 🔻رئیسی(مرداد ۱۴۰۰): ما از اصحاب ما می توانیم هستیم و راه برون رفت از مشکلات وجود دارد. @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 📖 🌹 امروز متعلق است به: 💎 امام موسی کاظم علیه السلام 💎 امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام 💎 امام محمدتقی علیه السلام 💎 امام علی النقی علیه السلام @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◖💙🦋◗ |storყ این‌تَرَڪ‌خۅردِه‌دِلَم‌ۅحشَتِ‌آ‌‌ن‌را‌ دارَد‌ڪِہ‌بِمیرَ‌د‌ۅنَبینَد‌پِسَرِ‌زَهرا‌را..! @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗣 صـوت قـرآن رهبـر معـظم انقـلاب 📖 آیـات ابتدایـی سـوره بـقره @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹✉️🕊› |story🌛 برای‌اونـایی‌کہ‌اعتقـاداتتون‌رو مسـخره‌می‌ڪنن‌دعـاڪنید خدابه‌عشـقِ‌حـسین'ع'دچارشو‌ن‌کنه...🖐🏻 @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّوا عَن سَبِيلِهِ ۗ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» آنها براى خدا همتایانى قرار داده اند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند. بگو: «(چند روزى از زندگى دنیا و لذات آن) بهره گیرید. امّا سرانجام کار شما (رفتن) به سوى آتش (دوزخ) است!» (سوره مبارکه ابراهیم/ آیه ۳۰) 🌹🌹🌹 ❇ تفســــــیر در آیه بعد به یکى از بدترین انواع کفران نعمت که مشرکان مرتکب مى شدند اشاره کرده مى گوید: آنان براى خدا همتایانى قرار داده اند تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند (وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ). و چند روزى در سایه شرک و کفر و منحرف ساختن افکار مردم از آیین حق، بهره‌اى از زندگى مادّى و ریاست و حکومت بر مردم ببرند. 🌼🌼🌼 اى پیامبر، بگو: (چند روزى از زندگى دنیا و لذّات آن) بهره گیرید، امّا عاقبت کار شما به سوى آتش (دوزخ) است (قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ). در حالى که نه زندگى شما زندگى است، که بدبختى است و نه ریاست و حکومت شما ارزشى دارد، که تبهکارى و دردسر و مصیبت است. ولى با این همه زندگى شما دربرابر سرانجامى که دارید، تمتّع محسوب مى شود. در آیه ۸ سوره زمر مى خوانیم: قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ: بگو: اندکى از کفر خود بهره گیر که سرانجام از اصحاب آتشى. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۰ سوره مبارکه ابراهیم)
* 💞﷽💞 قسمت(۸۱). من این سمت جاده بودم امیر اون سمت جاده چند بار صداش زدم به خاطر رفت و آمد ماشینا وسط جاده صدامو نشنید گوشیمو درآوردم و بهش زنگ‌زدم آخرای بوق بود که جواب داد امیر: جانم سارا جان - امیر جان میشه این ور خیابونو نگاه کنی ( امیر روشو سمت من کرد) امیر : وایی که چقدر ماه شدی با چادر صبر کن الان میام پیشت گوشیو قطع کردم داشتم به اومدنش نگاه میکردم که یه ماشین با سرعت زد به امیر - یا حسین 😭 نفهمیدم چه جوری خودمو رسوندم به امیر ،همه از هیئت اومدن بیرون یکی زنگ زد به آمبولانس ،صورت امیر پر خون بود جیغ میزدمو تکونش میدادم - امییییر بیدار شو😭 امیر چشماتو باز کن منو ببین واییی خدااایاااا ساحره منو بغل کرد و میگفت آروم باش امبولانس اومد و سوار ماشین شدیم توی راه دستای امیرو گرفتم و میبوسیدم امیر من چشماتو باز کن ،امیر سارا میمیره بدون تو امییییر ? رسیدیم بیمارستان بردنش اتاق عمل واااییی خدااا باز بیمارستان باز انتظار پشت در نشستمو فقط گریه میکردم بابا رضا و مریم و بابا ،مامان امیر هم اومدن ،ناهید جون هی میزد تو سرو صورتش و میگفت واااییی پسرم مریم جونم اومد پیش من: چی شده سارا ،چه اتفاقی افتاده ؟ (نگاهی به چادر سرم کردم هنوز سرم بود ) مریم و بغل کردم گریه میکردم : همش تقصیر من بود😭 ای کاش نمیرفتم هیئت 😭 ای کاش صداش نمیزدم 😭 وایییی خدااا دارم دیونه میشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🎬 ما در ۲۴ ساعت چه مقدار به یاد خدا هستیم... 👤استاد انصاریان
* 💞﷽💞 قسمت(۸۲). بعد چهار ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون رفتم سمتش اقای دکتر چی شده ؟ حالش خوبه؟ دکتر: ضربه ای که به سرشون وارد شده باعث ایجاد لخته تو مغزش شده ما لخته خونو درآوردیم ولی متاسفانه سطح هوشیاریشون پایین اومده اگه ادامه پیدا کنه میرن تو کما - یا فاطمه زهرا 😭 اینقدر خودمو زدم و جیغ کشیدم که از هوش رفتم چشمامو باز کردم دیدم سرم به دستم زدن ،مریم جونم کنارم رو صندلی نشسته بود داشت قرآن میخوند - مریم جون مریم: خدا رو شکر که بهوش اومدی - میشه به پرستار بگین بیاد این سرمو از دستم دربیاره مریم: سارا جان تو اصلا حالت خوب نیست ،صبر کن سرمت که تموم شد خودم میگم بیان دربیارن - تو رو خدا بگین بیان در بیارن میخوام برم پیش امیر 😭 ( اینقدر گریه و داد و جیغ کشیدم که پرستاد اومد سرمو کشید ازدستم بیرون) پاهام جون راه رفتن نداشت رفتم پشت در سی سی یو ناهید جون نشسته بود روصندلی و گریه میکرد بابا رضا و بابا حمید هم رفته بودن نماز خونه از پشت شیشه میتونستم ببینم امیرو ،اینقدر به پرستارا التماس کردم که برم داخل بلاخره راضی شدن بزارن برم داخل لباس آبی پوشیدم ،یاد مادر افتاده بودم نکنه امیرم ...😭😭😭 رفتم بالا سر امیر سرمو گذاشتم روی قلبش امیرم، عشقه زندگی من قلبت واسه من بزنه هاااا نمیخوای چشماتو باز کنی ؟😢 پاشو ببین چادرمو ،تو که خوب منو ندیدی باچادر ،پاشو بریم هنوز کارای هیئت تمام نشده ،مگه منتظر محرم نبودی؟😭 فردا اول محرمه هااا پاشو باهم بریم پیش بچه هاا کمشون کنیم،امیر جان سارا چشماتو باز کن ،امیر بدون تو من میمیرم ،😭 دستاشو گرفتمو میبوسیدم ،خدایا به من رحم کن😭،خدایا به دل پر دردم رحم کن ،امیرو برگردون😭 ( پرستار اومد و منو از اتاق بیرون برد) حالم اصلا خوب نبود صدای اذان و شنیدم وضو گرفتم رفتم نماز خونه اولین بار بود میخواستم نماز بخونم ،یادم می‌اومد بچه بودم همش کنار بابا نماز میخوندم نمیدونم از کی دیگه نخوندم و از خدا دور شدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا