eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
37.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چهار گروه در ایران به جاسوسان موساد و سیا برای انجام ماموریتشان کمک می‌کنند؛ باید مراقب این چهار گروه بود این کلیپ روشنگرانه رو ببینید تا درک کنید چرا فرزندان مسئولین نباید خارج از ایران تحصیل کنند •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
32.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 🌴بزن بارون ... بزن 🌴دارم از دلتنگی میمیرم 👌بسیار دلنشین •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
51.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡توجه توجه⚡ 📌باسلام به استحضار تمامی ارکان محترم شبکه تربیتی بسیج می‌رساند، مقرر شده است محتوای دوره معارف و اندیشه اسلامی (طرح ولایت 1401)در کانال توانمندسازی به آدرس زیر👇بارگزاری گردد. 📚این دوره شامل ۶ موضوع (سرفصل) می باشد. ⚠️ روش‌ و زمان آزمون متعاقبا اعلام می گردد. 📌بخاطر حجیم بودن کلیپ ها، فایل صوتی دروس نیز جداگانه بارگزاری می گردد. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
35.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ پیشگفتار ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت 🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
انسان در قرآن0.mp3
8.16M
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ پیشگفتار [ صوت ] ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
39.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ جلسه اول ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
انسان در قرآن0.mp3
8.16M
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ پیشگفتار [ صوت ] ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
40.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ جلسه دوم ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
انسان در قرآن2.mp3
10.3M
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ جلسه دوم [ صوت ] ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
35.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ جلسه سوم ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
انسان در قرآن3.mp3
8.92M
👈ویژه ارکان شبکه تربیتی بسیج(صالحین و نقش آفرین) موضوع: انسان در قرآن ⬅️ جلسه سوم [ صوت ] ➡️ استاد: آقای علم خواه 🔆🔆تعلیم و تربیت🔆🔆 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمهوری اسلامی باقدرت ایستاده... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کاری کن آروم‌شم بی‌حرمت می‌میرم/ تموم اوقاتم با فکر حرم ... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۱۳۷ قرآن کریم ( آیات ۷۴ تا ۸۱ سوره مبارکه انعام)  🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۱۳۸ قرآن کریم ( آیات ۸۲ تا ۹۰ سوره مبارکه انعام)  🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «مَن اَرادَ عِلمَ الاَوَّلینَ وَالآخَرینَ، فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ» هرکه علم اولین و آخرین را می‌خواهد، باید آن را در قرآن بجوید. (کنزل العمال ج۱ ص۵۴۸) 🎙 استاد: پرهیزگار •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ» هدف این است که آنچه را در آن اختلاف مى کردند، براى آنها روشن سازد. و کسانى که کافر شدند، بدانند که خود دروغ مى گفتند. (سوره مبارکه نحل/ آیه ۳۹) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر * پس از آن به بیان یکى از هدفهاى معاد و بعد از آن، به ذکر قدرت خدا بر این کار مى پردازد، تا نشان دهد اگر سرچشمه انکار آنها این است که بازگشت به حیات مجدد را از قدرت خدا دور مى دانند این اشتباه بزرگى است و اگر منشأ این کار، بى هدف بودن معاد است آن نیز اشتباه دیگرى است. نخست مى گوید: خداوند مردگان را مبعوث مى کند تا براى همگان روشن سازد آنچه را که در آن اختلاف داشتند (لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ). و تا کسانى که این واقعیت را انکار کردند بدانند دروغ مى گفتند (وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ). چرا که آن جهان، جهان کشف غطاء، و کنار رفتن پرده ها، و آشکار شدن حقایق است. بالاخره آن روز، روز شهود، و کشف اسرار، و آشکار شدن پنهانیها، و ظهور و بروز است، و در چنین شرایط و محیطى اختلاف در عقیده معنى ندارد، هر چند ممکن است، بعضى از منکران لجوج براى تبرئه خویش به دروغ در بعضى از مواقف قیامت متوسل شوند، ولى آن یک امر استثنائى و زودگذر است! این درست به آن مى ماند که مجرمى را در پاى میز دادگاه حاضر کنند، او همه چیز را منکر شود، ولى بلافاصله نوار ضبط صوت و دست خط او و سایر مدارک زنده و حسى را به او ارائه دهند، و به اتفاق او تمام آثار جرم را از درون خانه و اطاقش بیرون بیاورند، اینجا است که دیگر جائى براى گفتگو باقى نمى ماند، و تسلیم مى شود ظهور حقایق در عالم قیامت حتى از این هم واضحتر و آشکارتر است! گرچه حیات پس از مرگ و رستاخیز، اهداف متعددى دارد که در آیات قرآن به طور پراکنده به آنها اشاره شده است: تکامل انسان، اجراى عدالت، هدف دادن به زندگى این جهان، ادامه فیض خداوند و مانند آن. 🌼🌼🌼 ولى آیه مورد بحث، به هدف دیگرى اشاره مى کند و آن بر طرف کردن اختلافات و بازگشت به توحید است. مى دانیم مهمترین اصلى که در عالم حکومت مى کند: اصل توحید است این اصل فراگیر هم در ذات و صفات و افعال خدا صادق است و هم در مجموعه عالم آفرینش و قوانینى که بر آن حکومت مى کند، و هر چیز باید سرانجام به این اصل باز گردد. و لذا ما معتقدیم که این اختلافها و جنگها و ستیزها روزى همگى پایان مى گیرد و همه مردم جهان در زیر پرچم حکومت واحدى، حکومت مهدى(علیه السلام) جمع مى شوند، چرا که آنچه بر خلاف روح عالم هستى یعنى توحید است باید سرانجام روزى بر چیده شود. ولى اختلاف عقیده ها هرگز به طور کامل در این دنیا، از بین نخواهد رفت چرا که عالم غطاء و پوشش است، ولى، سرانجام روزى فرا مى رسد که: این پوششها و پرده ها از میان خواهد رفت و یوم البروز و یوم الظهور است. بنابراین، بازگشت به وحدت، و پایان گرفتن اختلافات عقیدتى یکى از اهداف معاد را تشکیل مى دهد که در آیه فوق به آن اشاره شده است. در آیات فراوانى از قرآن مجید، این مسأله تکرار و تأکید شده که: خداوند در روز قیامت در میان مردم داورى مى کند و اختلافات بر طرف مى شود. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۹ سوره مبارکه نحل) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_نود_و_پنجم مصطفی خنده آرامی می کند. علی می رود. مصطفی خوشحال است و من درمانده. واقع
- می شه محبت و احترام رو از نگاه خودتون برام بگيد. از سؤالش خوشم می آيد. - چيزی فراتر از حقيقت خلقت ما نيست. محبت تأمين خواسته های روانی و روحيه. شما خواهر داريد حتما بُروزها و جنبش ها و چرخش های عاطفی خانم ها رو ديديد. منظورم لوس بازی و زود رنجی و حسادت نيست. منظورم لطافت روحی و سادگی و حساسيت خلقت مونه. دستش را بالا می آورد به نشانه تسليم و می گويد: - بهم فرصت بديد. سکوت می کنم. - گنگ نيستم اما فکر کنم اين قدر دقيق نديده ام؛ يعنی رابطه خوبی با مادر و خواهر هام دارم، ولی طبق روال طبيعی بود. با اين وسعتِ نگاه نه.ا اعتراف صادقانه ای کرد. - نه، من هم نمی خواستم سختش کنم. منظورم اينه که جايگاه زن رو همون طوری که خدا قرار داده ببينيد. می خندد: - سخت تر شد. طرف حساب که خدا می شود بايد دنده سنگين حرکت کنی مخصوصا حق النساءش را. از شوخی اش خنده ام می گيرد. معلوم است که حرف را خوب گرفته منتهی برای اينکه ته نگاه من را دربياورد سؤال پيچم کرده. جريمه اش می کنم و حرفی از محبت نمی زنم. خم می شود دوباره شيرینی بر می دارد. ظرف را مقابل من می گيرد و می گويد: - نقداً اين محبت من را پس نزنيد. به خاطر حفظ جان حداقل يکی برداريد. شيرينی را بر می دارم. زيرک تر از اين حرف هاست. کاش نگفته بودم. می گويد: - شنيدم اهل کتاب و خطاب و خياطی هستيد. ای بابا! ديگه چی شنيدی آقا مصطفی؟ اين را در دلم می گويم. - من هم اهل اين برنامه ها هستم. نمی دونم علی و پدر چقدر زير و بم زندگی من رو براتون گفتند، ولی کلی بگم اينکه من نه برای شما مانع هستم، نه اهل دخالت و فشار. قرار نيست روال زندگی مون عوض بشه. فقط تدبيری که پشت زندگی می شينه ديگه دو نفره ست و اميدوارم پيش برنده باشد. من و تو نيست. يک ما که ماه نشان می کند زندگی را. ترجيح می دهم سکوت کنم. جمله های آخرش جواب دو سه تا سؤالم بود که شنيدم. شيرينی به دستانم چسبيده. بدم می آيد. می گويد: - فکر کنم بيش از اندازه اذيت تون کردم. اگر امری نيست فعلا من برم تا شما کمی راحت باشيد. بلند می شود. درگيری من و جاذبه زمين ادامه دارد. منتهی اين بار جفت پاهايم خواب رفته است. سينی چای و ميوه ها را بر می دارد و می رود. شيرينی را کاملاً می گذارم توی دهانم. بعد هم با لذت انگشتانم را می مکم. وقتی می روم پيش همه، می بينم با علی و پدر سخت مشغول يه قُل دو قُلند. نزديک نمی شوم. جايی می نشينم که علی روبروی من است و مصطفی پشت به من. چنان بازيشان گرم شده و صدای چانه زنيشان هم بلند که سکوت کوه فرار کرده است. علی می بازد و مصطفی بی رحمانه سبيل آتشين می کشد. ريحانه آرام می آيد کنارم. بازی ادامه پيدا می کند. اين بار مصطفی است که می بازد و فرار می کند. جرزن است مثل مسعود. به احترام تذکر پدر، علی کوتاه می آيد. 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: شرایط وقف چیه ؟ 🔸احکامی که باید بدانیم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_نود_و_ششم - می شه محبت و احترام رو از نگاه خودتون برام بگيد. از سؤالش خوشم می آيد.
به احترام همه سر سفره می نشينم. کنار مادر پناه گرفته ام. هرچه التماس می کند نمی خورم. راه گلويم بسته شده است. به علی نگاه نمی کنم، اما متوجه ام که مدام نگاهم می کند. آخرش هم طاقت نمی آورد و غذايش را که تمام می کند ظرف غذايم را بر می دارد. مجبورم می کند که بلند شوم و همراهش بروم. آن قدر دور می شويم که آن ها را نبينيم. - ليلا امشب شب آخر زندگيته. حداقل آخرين غذاتو هم بخور که توی گينس ثبت کنند آخرين ناهار در کوه، آخرين نفس در منزل. - بی مزه چرا؟ - سعيد و مسعود می آن. قراره خونه ريحانه قايمت کنيم. از تصوير صورت سعيد و مسعود و عکس العمل شان خنده ام می گيرد. تهديد کرده بودند تا آمدن مبينا حق ازدواج ندارم. - بخند، بخند. آخ آخ حيف شدی خواهر خوبی بودی. هرچند که اگه قراره زن اين آقا مصطفی بشی همون بهتر که بميری. - علی حرف نزن که کتک دسيسه امروزت هنوز مونده. اگه تو نبودی، الآن اينقد در به در نبودم که چه کار کنم. روزم رو به اضطراب تموم نمی کردم. نگی که چی؟ کجا؟ کی؟ خيلی جدی می گويد: - من؟ من آدمی ام که پای کار و حرفم هستم. لبخند مرموزی می زند. - خداييش خوشت اومد چه برنامه قشنگی چيدم. مصطفی که خيلی کيف کرد. تو بد قلقی اذيت می کنی؛ والا پسر به اين خوبی... چشمانم چهار تا می شود. نکند برنامه امروز اصلش پيشنهاد مصطفی است. نزديک هستيم. پدر بلند سلام می کند و علی جوابش را می دهد. کنار گوشم می گويد: _ برنامه کوه پيشنهاد پدر بود. انتخاب کوه با من بود. بقيه اش هم به شما ربطی نداره؛ اما باور کن کنار مصطفی زندگيت رنگ خوشبختی می گيره. ببين نمی گم سختی نداره، اتفاقاً با مصطفی بودن يعنی سخت زندگی کردن، ولی آرامش و محبت چيزی نيست که بشه کنار هر کسی به دست آورد. علی می رود کنار پدر می نشيند. خيلی حواسم به زمان و افراد نيست. فقط نمی دانم چه می شود که پدر بلند می شود و مادر هم همراهش و می روند همان سمتی که من ظهر آن جا بودم. دقيقه ای نشده که علی کاسه تخمه به دست همراه ريحانه راهی می شود. با خنده به صورت ملتمس من نگاه می کند و محل نمی گذارد. مصطفی گلويش را صاف می کند و می فهمم که خنده اش گرفته، اما خودش را کنترل می کند. سرم را بالا می آورم. مصطفی سرش پايين است و دارد با انگشتانش روی رو فرشی می نويسد. دقت می کنم اما متوجه نمی شوم که چه می نويسد. وقتی سکوت مرا می بيند می گويد: _ باور کنيد من در هيچ کدوم از اين برنامه ها مقصر نيستم. واقعا که. ببين چطور اين دو نفر دارند زندگی من را به سرعت و نظم و چينش خودشان جلو می برند. _ من که باور نمی کنم؛ اما حالا که مجبورم حداقل سؤالامو بپرسم. انگار خوشحال می شود، زود می گويد: - اولی رو که باور کنيد وجداناً. دومی هم در خدمتم. صريح می پرسم. حوصله پيچاندن ندارم: - فکر می کنيد حرف اول و آخر توی خونه رو کی بايد بزنه؟ انگشتش از نوشتن می ايستد. چه عقيق قشنگی دستش است. می گويد: - بايد رو قبول ندارم. اول رو هم نمی دونم. آخرش هم يا زن می زنه يا مرد. اين هم شد جواب؟ - خب اگه توافقی در کار نبود و همسرتون سماجت کرد سر حرفش که به نظر شما درست نيست چی؟ گلويش را صاف می کند، اما حرفی نمی زند. صبر می کنم. جوابی نمی آيد. سرم را بالا می آورم، لحظه ای نگاهش می کنم. چشمانش را بسته و سرش را رو به آسمان گرفته. پاهايش را هم جمع کرده و دستانش را دورش حلقه کرده است. آرام می گويد: - صبر کنيد چند جمله بگم شايد جواب تمام سؤال هاتون باشه. من زندگی رو يه گروکشی نمی دونم. اصلاً من من، تو تو رو قبول ندارم. زندگی مشترک يعنی اين قدر يکی بشيم که حتی عيب هم رو بپوشونيم. نه اينکه مدام بحث و جدل داشته باشيم. قرار نيست مايه زحمت هم بشيم و رقيب باشيم. خيالتون راحت، من اهل دعوا نيستم. همين الآن پرچم سفيدم رو بالا می برم. راستش زندگی مشترک برا من تعريف نوری دارد، نه درگير تاريکی شدن. حرف زدنش از صبح تا حالا عوض شده. تغيير موضع داده انگار. چه محکم از من و خودش حرف می زند. دلم آشوب می شود. نمی توانم يا شايد هم نمی خواهم حرفش را باور کنم. با ترديد می گويم: - من می ترسم از آينده ای که پر از سردرگمی و درگيری و اما و ای کاش باشه! حرفاتون قشنگه، اما... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat