فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌❤️ بدانید مطمئن باشید این فضا تغییر خواهد کرد
مقام معظم رهبری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚽️ افتتاحیه جام جهانی فوتبال در قطر
🔸با قرائت آیات سوره الرحمن
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
31.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ
#برای_ایران 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#برای_ایران
#ایران_مقتدر
#ایران_قوی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تیم ملیِ حکومت یا مردم؟!
✅ اگه ایرانی هستی و رو کشورت غیرت داری، تا آخرش ببین …!
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۳ قرآن کریم ( آیات ۱۰۰ تا ۱۰۶ سوره مبارکه توبه)
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اِنَّ هذَا القُرآنَ مَأدَبَةُ اللهِ فَتَعَلَّموا مَأدَبَتَهُ مَا استَطَعتُم» این قرآن ادبستان خداوند است پس تا آنجا که می توانید از این ادبستان بیاموزید. ( مجمع البیان ۱/۱۶)
🎙 استاد پرهیزگار
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أُولَـئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»
خدا بر دل و گوشها و چشمانشان مهر بر نهاده است و خود بی خبرانند؛
«لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرونَ»
به ناچار، در آخرت هم از زیان دیدگان باشند.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۰۸_۱۰۹)
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
❇ تفســــــیر *
این آیه، دلیل عدم هدایت آنها را چنین شرح میدهد: «آنها کسانی هستند که خدا بر قلب و گوش و چشمشان مُهر نهاده» آن چنان که از دیدن و شنیدن و درک حق محروم ماندهاند (أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ).
و روشن است «چنین افرادی (با از دست دادن تمام ابزار شناخت) غافلان واقعی هستند» (أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ). زیرا اعمال خلاف و انواع گناهان آثار سوئی روی حس تشخیص و درک انسان میگذارد و سرانجام کارش به جایی میرسد که دریچه روح او به روی همه حقایق بسته میشود.
🌼🌼🌼
در این آیه نتیجه کار آنها چنین ترسیم شده است: «ناچار و قطعاً آنها در آخرت زیانکارانند» (لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چه زیان و خسرانی از این بدتر که انسان همه امکانات لازم را برای هدایت و سعادت جاویدان در دست داشته باشد و بر اثر هوا و هوس همه این سرمایهها را از دست بدهد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۸_۱۰۹ سوره مبارکه نحل)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : توصیه های امام حسن عسگری علیه السلام
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
* #داستــــان
💞 #عاشقـــانه_دو_مدافـــع💞
#قسمت_۵۵
الان میخواستم پاشم بذارم. شماها هم که صبحونه نخوردید
- میل نداریم مامان جان
- اگه اجازه بدید من ناهار رو درست کنم
اسماء جان خودم درست میکنم شما برو استراحت کن
_ با اصرار های من باالخره راضی شد
- خوب قورمه سبزی بذارم
الان نمیپزه که
- اشکال نداره یکم دیرتر ناهار میخوریم. علی دوست داره،امشبم که
میخواد بره گفتم براش درست کنم.
مادر علی از جاش بلند شدو اومد سمتم. کجا میخواد بره؟
وای اصلا حواسم نبود از دهنم پرید
- إم إم هیچ جا مامان
خودت گفتی امشب میخواد بره
- ابروهامو دادم بالا و گفتم:من حتما اشتباه گفتم
خدا فاطمه رو رسوند...
با موهای بهم ریخته و چهره ی خواب آلود وارد آشپز خونه شد.
با دیدن من تعجب کرد: إ سالم زنداداش اینجایی تو؟؟
به سالم خانم. ساعت خواب ...
وای انقد خسته بودم ییهوش شدم
باشه حالا برو دست و صورتتو بشور بیا به من کمک کن
_ با کمک فاطمه غذا رو گذاشتم. تا آماده شدنش یکی دو ساعت طول
میکشید
علی پیش بابا رضا نشسته بود
از پله هارفتم بالا وارد اتاق علی شدم و درو بستم
به در تکیه دادم و نفس عمیقی کشیدم. اتاق بوی علی رو میداد
میتونست مرحم خوبی باشه زمانی که علی نیست
همه جا مرتب بود و ساک نظامیشو یک گوشه ی اتاق گذاشته بود.
_ لباس هاش رو تخت بود.
کنار تخت نشستم و سرمو گذاشتم رو لباس ها چشمامو بستم
نا خودآگاه یاد اون بازو بند خونی که اردلان آورده بود افتادم.
اشک از چشمام جاری شد. قطرات اشک روی لباس ریخت
اشکهامو پاک کردم و چشمامو بستم ، دوست نداشتم به چیزی فکر کنم،
به یه خواب طولانی احتیاج داشتم ، کاش میشد بعد از رفتنش بخوابم و،
وقتی که اومد بیدار شم.
_ با صدای بازو بسته شدن در به خودم اومدم
علی بود
اسماء تنها اومدی بالا چرا منو صدا نکردی که بیام ؟
آخه داشتی با بابا رضا حرف میزدی
راستی علی نمیخوای بهشون بگی؟
الان با بابا رضا حرف زدم و گفتم بهش: بابا زیاد مخالفتی نداره اما مامان.
قرار شد بابا با مامان حرف بزنه
اسماء خانواده ی تو چی؟
خانواده ی من هم وقتی رضایت منو بیینن راضی میشن.
اسماء بگو به جون علی راضی ام ...
راضی بودم اما ازته دل ، جوابی ندادم ، غذارو بهونه کردم و به سرعت رفتم
پایین
مادر علی یه گوشه نشسته بود داشت گریه میکرد
پس بابا رضا بهش گفته بود
_ با دیدن من از جاش بلند شد و اومد سمتم
چشماش پر از اشک بود.
دوتا دستشو گذاشت رو بازومو گفت: اسماء ، دخترم راستشو بگو تو به
رفتن علی راضی ؟؟
یاد مامانم وقتی اردالان میخواست بره افتادم،بغضم گرفت سرمو انداختم
پایین و گفتم: بله
پاهاش شل شد و رو زمین نشست.
بر عکس مامان، آدم تودارو صبوری بود و خودخوری میکرد.
_ دستشو گرفت به دیوار و بلند شد و به سمت اتاقش حرکت کرد.
خواستم برم دنبالش که بابا رضا اشاره کرد که نرو
آهی کشیدم و رفتم به سمت آشپز خونه. غذا آماده بود.
سفره رو آماده کردم و بقیه رو صدا کردم
اولین نفر علی بود که با ذوق و شوق اومد.
بعد هم فاطمه و بابا رضا
همه نشستن
_ علی پرسید:إ پس مامان کو؟؟
بابا رضا از جاش بلند شد و گفت:شما غذارو بکشید من الان صداش میکنم.
بعد از چند دقیقه مادر علی یی حوصله اومد و نشست.
غذاهارو کشیدم
به جز علی و فاطمه هیچ کسی دست و دلشون به غذا نمیرفت.
علی متوجه حالت مادرش شده بود و سعی میکرد با حرفاش مارو بخندونه.
_ ساعت ۵ بود گوشی رو برداشتم و شماره ی اردلان رو گرفتم.
بعد از دومین بوق گوشی برداشت
الو!!!*
نویسنده✍"#السيدةالزينب"
ادامــه.دارد....
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
#تـلنگـــر
♻️بهـلول هــارون را در حــمام دید و
گفت: به من یک دینار بدهڪاری
طلب خود را مــےخــواهــم.
هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام
خارج شوم منڪه اینجا عـریانم
و چــیزی ندارم بدهم بهلول گفت:
در روزقیامت هم اینچنین عریان
و بیچیز خــواهــــے بود!!
👌پس طلبدنیا را تا زندهای بده
ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و
دستـتخــالـی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ کنار تیم ایران
⚽️ نماهنگ ویژه به مناسبت حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲
🇮🇷 #برای_ایران
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 خبرنگار ایرانی خطاب به سرمربی انگلیس:
ما هم میتوانستیم به شما بگوییم شما چطور سرمربی کشوری هستید که در افغانستان زنان و کودکان بسیاری را کشته یا درباره خرجهای خاکسپاری ملکه بگوییم اما سوال فنی میپرسیم...
#برای_ایران
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ °خوب ترین خاک°منتشر شد
ایران تو مهر مادرانه ای
ایران تو عشق بی کرانه ای
ایران ای جان شیرینم
نامت سرود عاشقانه ام
بر لب نفس نفس ترانه ام
ایران ای عشق دیرینم
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
📲💭
توییت سردار پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران پس از حملات دیشب
🚨یا پایگاه هایتان را جمع کنید یا منتظر حملات بعدی ما باشید.
#پایان_مماشات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 برای اهتزاز پرچم ایران..
برای شادی و نشاط ملت ایران...
🍃🌹🍃
همه
پشت
تیم ملّی
ایران هستیم...💪
🇮🇷⚘دعای یه ملت پشتتونه🤲
ماشالله به تیم ملیمون⚘🇮🇷
#برای_ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غرق زخمیم
ولی قامتمان خم نشده 💔🙂
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️به عشق تیم ملی مــون
🇮🇷تا پای جان #برای_ایران
📲استوری موشن| #لحظه_صعود
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
انگلیس چرا باید زانو بزنه؟
عالی بود حتما ببینید👌
#برای_ایران
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️اگه بازیکنان تیم ملی سرود رو نخوندن چیکار کنیم؟
🔻حتما گوش بدید، چقدر خوب توضیح داد
هم عقلی، هم نقلی از نقلهای مقام معظم رهبری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۴ قرآن کریم ( آیات ۱۰۷ تا ۱۱۱ سوره مبارکه توبه)
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اَهلُ القُرآنِ اَهلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ» اهل قرآن اهل خدا و خاصان بارگاه اویند. (مجمع البیان ۱/۱۵)
🎙 استاد پرهیزگار
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ»
سپس پروردگار تو برای کسانی که پس از آن رنجها که دیدند، مهاجرت کردند و به جهاد رفتند و پای فشردند، آمرزنده و مهربان است.
(سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۱۰)
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
❇ تفســــــیر *
و از آنجا که در برابر دو گروه گذشته یعنی آنها که تحت فشار دشمن، کلمات کفرآمیز را به عنوان «تقیه» بیان کردند و آنها که با تمام میل به کفر بازگشتند، گروه سومی وجود دارند که همان فریب خوردگانند.
این آیه به وضع آنها اشاره کرده، میگوید: سپس پروردگار تو نسبت به کسانی که بعد از فریب خوردن (به ایمان بازگشتند و) هجرت کردند، سپس جهاد کردند و در راه خدا استقامت نمودند پروردگارت، بعد از انجام این کارها، بخشنده و مهربان است» و آنها را مشمول رحمت خود میسازد (ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ).
این آیه دلیل روشنی است برای قبول توبه مرتد ملّی.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۰ سوره مبارکه نحل)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : اگر می خواهی به سمت خدا حرکت کنی ...
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
* #داستـــان
💞#عاشقــــانه_دو_مدافـــع 💞
#قسمت_۵۶
الو سلام داداش
به اهلا و سهلا کربلایی اسماء خوبی خواهر یه خبری چیزی از خودت ندیا
من اخبارتو از شوهرت میگیرم.
- خندیدم و گفتم.خوبی داداش، زهرا خوبه؟
الحمدالله
_داداش میدونی که علی امروز داره میره ، میشه تو قضیه رو به مامان اینا
بگی؟؟
گفتم اسماء جان
- گفتی ؟؟؟
آره خواهر ما ساعت ۸ میایم اونجا برای خدافظی
- آهی کشیدم و گفتم باشه خدافظ
ظاهرا من فقط نمیدونستم ، پس واسه همین بهم زنگ نمیزنن میخوان که
تا قبل از رفتنش پیش علی باشم.
_ ساعت به سرعت میگذشت
باگذر زمان و نزدیک شدن به ساعت ۸،طاقتم کم تر و کم تر میشد.
تو دلم آشوب بود و قلبم به تپش افتاده بود.
ساعت ۷ و ربع بود. علی پایین پیش مامانش بود
تو آیینه خودمونگاه کردم. زیر چشمام گود افتاده بود ورنگ روم پریده بود.
لباس هامو عوض کردم و یکم به خودم رسیدم
ساعت ۷ و نیم شد
_ علی وارد اتاق شد به ساعت نگاهی کرد و بیخیال رو تخت نشست.
میدونستم منتظر بود که من بهش بگم پاشو حاضر شو دیره.
بغضم گرفته بود اما حالا وقتش نبود...
چیزی رو که میخواست بشنوه رو گفتم: إ چرا نشستی؟؟
دیره پاشو..
لبخندی از روی رضایت زد و بلند شد
لباس هاشو دادم دستش و گفتم: بپوش
دکمه های پیرهنشو دونه دونه و آروم میبستم و علی هم با نگاهش
دستهامو دنبال میکرد...
دلم نمیخواست به دکمه ی آخر برسم
- ولی رسیدم. علی آخریشو خودت ببند
از حالم خبر داشت و چیزی نپرسید. موهاشو شونه کردم و ریشهاشو
مرتب...
_ شیشه ی عطرشو برداشتم و رو لباس و گردنش زدم و بعد گذاشتم تو
کیفم میخواستم وقتی نیست بوش کنم.
مثل پسر بچه های کوچولو وایساده بود و چیزی نمیگفت: فقط با لبخند
نگاهم میکردم.
از کمد چفیه ی مشکی رو برداشتم و دور گردنش انداختم
نگاهمون بهم گره خورد. دیگه طاقت نیوردم بغضم ترکید و اشکهام سرازیر
شد.
_ بغلم کرد و دوباره سرم رو گذاشت رو سینش. گریم شدت گرفت.
نباید دم رفتن این کارو میکرد، اون که میدونست چقد دوسش دارم
میدونست آغوشش تمام دنیامه ، داشت پشیمونم میکرد.
قطره ای اشک رو گونم افتاد اما اشک خودم نبود.
_ سرمو بلند کردم. علی هم داشت اشک میریخت ...
خودم رو ازش جدا کردم و اشکهاشو با دستم پاک کردم
مرد مگه گریه میکنه علی..
لبخند تلخی زدو سرشو تکون داد
مامان اینا پایین بودن
_ روسری آبی رو که علی خیلی دوست داشت رو برداشتم و انداختم رو
سرم.
اومد کنارم،خودش روسریمو بست و گونمو بوسید
لپام سرخ شد و سرمو انداختم پایین
دستمو گرفت و باهم رو تخت نشستیم.
سرمو گذاشتم رو پاش
_ علی
جان علی
- مواظب خودت باش
چشم خانوم
- قول بده، بگو به جون اسماء
به جون اسماء
- خوشحالم که همسرم ، همنفسم ، مردمن برای دفاع از حرم خانوم داره
میره.
منم خوشحالم که همسرم ، همنفسم ، خانومم داره راهیم میکنه که برم.
_ علی رفتی زیارت منو یادت نره هااا
مگه میشه تو رو یادم بره اصلا اون دنیا هم...
حرفشو قطع کردم. سرمو از رو پاش بلند کردم و با بغض گفتم: برمیگردی
دیگه
چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین
اشکام سرازیر شد، دستشو فشار دادم و سوالمو دوباره تکرار کردم
سرمو گرفت ، پیشونیمو بوسید و آروم گفت ان شاء الله...
_ اشکام رو پاک کرد و گفت: فقط یادت باشه خانم من برای دفاع از!!!!"*
* _ #نویسنده✍"#السيدةالزينب"
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat