eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
18.8هزار ویدیو
1.3هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gaamedo14 🕊༉ .کانال را به دیگران هم اطلاع رسانی فرمائید🌱؛ تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•° 🌿 من بر فلک امامم من بر ملک شهودم... 🎙حاج مهدی رسولی علیه‌السّلام •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 « وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا» و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» (سوره مبارکه کهف/ آیه ۸۲) ❇ تفســــــیر در آیه مورد بحث، مرد عالم پرده از روى راز سومین کار خود، یعنى تعمیر دیوار برمى دارد و چنین مى گوید: اما دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در شهر بود، و زیر آن گنجى متعلق به آنها وجود داشت و پدر آنها مرد صالحى بود (وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً). پروردگار تو مى خواست آنها به سر حدّ بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند (فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما). این رحمتى بود از ناحیه پروردگار تو (رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ). و من مأمور بودم به خاطر نیکوکارى پدر و مادر این دو یتیم، آن دیوار را بسازم، مبادا سقوط کند، گنج ظاهر شود و به خطر بیفتد. 🌺🌺🌺 در پایان، براى رفع هر گونه شک و شبهه از موسى(علیه السلام)، و براى این که به یقین بداند همه این کارها بر طبق نقشه و مأموریت خاصى بوده است، اضافه کرد: و من این کار را به دستور خودم انجام ندادم بلکه فرمان خدا و دستور پروردگار بود (وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی). آرى این بود سرّ کارهائى که توانائى شکیبائى در برابر آنها را نداشتى (ذلِکَ تَأْوِیلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۲ سوره مبارکه کهف) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : امیرالمومنین مولای چنین فردی نیست! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
4_5922688686331268655.mp3
1.96M
🎶 📔 بگو که برام گریه کنن... 🎙 🏴 (علیه السّلام) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
محمد آقا پدر مریم به سمت دخترش آمد شهین خانم با دیدن همسرش آن را مخاطب قرار داد ــــ محمد آقا بیا یه چیزی بگو می خوان این دخترو ببرن با خودشون یه کاری بکن محمد آقا نزدیک شد ـــ سلام خسته نباشید من پدر شهاب هستم ما از این خانم شکایتی نداریم ـــ ولی .. مریم کنار مهیا ایستاد ـــ هر چی ما راضی نیستیم ــــ هر جور راحتید ما فردا هم مزاحم میشیم ان شاء الله که بهتر بشن ـــ خیلی ممنون مهیا خجالت زده سرش را پایین انداخت انتظار برخورد دیگه ای از این خانواده داشت ولی الان تمام. معادلاتش بهم خورده بود ـــ مهیا مادر مهیا با شنیدن اسمش سرش را بلند کرد مادرش همراه پدرش به سمتش می آمدن پدرش روی ویلچر نشسته بود دلش گرفت بازم باعث خرابی حال پدرش شده بود چون هر وقت پدرش ناراحت یا استرس به او وارد می شد دیگر توانایی ایستادن روی پاهایش را نداشت و باید از ویلچر استفاده می کرد مهیا با فرود آمدن در آغوش آشنایی که خیلی وقت است احساسش نکرده بود به خودش آمد آرامشی که در آغوش مادرش احساس کرد آن را ترقیب کرد که خودش ر ا بیشتر در آغوش مادرش غرق کند ـــ آقای رضایی شما اینجا چیکار می کنید همه با شنیدن صدای محمد آقا سرهایشان به طرف احمد آقا چرخید ــــ سالم آقای مهدوی خوب هستید من پدر مهیام .نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم دخترتون تماس گرفت... * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️تو باقر العلوم هستی و ▪️تموم عالم به فرمانت ▪️به زیر دین شما شیعه ▪️الهی جانم به قربانت 🏴شهادت امام محمدباقر علیه السلام تسلیت باد. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 یه مدینه، یه بقیعه... ♦️مداحی حاج محمود کریمی 🌹 شهادت امام باقر(علیه السلام) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
14-0122-tavajoh-be-marg(www.rasekhoon.net).mp3
11.55M
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام 💠ابعاد زندگی امام باقر علیه السلام ●بعد علمی ●بعد عبادی ●بعد سیاسی ●بعد اجتماعی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرق الزامی‌کردن حجاب در ایران و ممنوع‌کردن اجباری آن در فرانسه چیست •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هدایت شده از شیفتگان تربیت
🎁 هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی در سی امین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج ☺️برای همه مردم عزیز ایران برای تمامی سنین حتی زیر ۷ ساله ها و حتی شرکت به صورت خانوادگی و گروهی 👌در نزدیکترین مسجد شهرتون در مسابقه جذاب قرآن شرکت کنید... 😉 خانوادگی، گروهی و فردی 🎊 همین حالا وارد لینک ثبت نام شوید: event.Quranbsj.ir @quranbsj_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 « وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا» و از تو درباره «ذو القرنین» می‌پرسند؛ بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.» (سوره مبارکه کهف/ آیه ۸۳) ❇ تفســــــیر در آغاز بحث درباره اصحاب کهف گفتیم گروهى از قریش به این فکر افتادند که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را به اصطلاح، آزمایش کنند، پس از مشاوره با یهود مدینه سه مسأله طرح کردند: یکى تاریخچه اصحاب کهف، دیگرى مسأله روح و سوم سرگذشت ذو القرنین که پاسخ مسأله روح در سوره اسراء آمده و پاسخ دو سؤال دیگر در همین سوره کهف. اکنون نوبت داستان ذو القرنین است: همان گونه که قبلاً نیز اشاره کردیم، در خود سوره کهف اشاره به سه داستان شده که هر چند ظاهراً با هم مختلفند اما داراى یک قدر مشترک مى باشند، (داستان اصحاب کهف و موسى و خضر و ذو القرنین). این هر سه مشتمل بر مسائلى است که ما را از محدوده زندگى معمولى، بیرون مى برد و نشان مى دهد عالم و حقایق آن، منحصر به آنچه مى بینیم و به آن خو گرفته ایم نیست. 🌺🌺🌺 داستان ذو القرنین درباره کسى است که افکار فلاسفه و محققان را از دیر زمان تاکنون، به خود مشغول داشته و براى شناخت او تلاش فراوان کرده اند. ما نخست، به تفسیر آیات مربوط به ذو القرنین ـ که مجموعاً 16 آیه است ـ مى پردازیم که قطع نظر از شناخت تاریخى شخص او، خود درسى است بسیار آموزنده و پر از نکته. سپس، براى شناخت شخص او با استفاده از قرائن موجود در این آیات، روایات و گفتار مورخان، وارد بحث مى شویم. و به تعبیر دیگر، ما نخست از شخصیت او سخن مى گوئیم و آنچه از نظر قرآن اهمیت دارد، همان موضوع اول است. نخستین آیه مى گوید: از تو درباره ذو القرنین سؤال مى کنند (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ). بگو: به زودى گوشه اى از سرگذشت او را براى شما بازگو مى کنم (قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً). تعبیر به سَأَتْلُوا با توجه به این که سین معمولاً براى آینده نزدیک است، ـ در حالى که در این مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بلا فاصله از ذو القرنین سخن مى گوید ـ ممکن است براى رعایت ادب، در سخن بوده باشد، ادبى که آمیخته با ترک عجله و شتابزدگى است، ادبى که مفهومش دریافت سخن از خدا و سپس بیان براى مردم است. به هر حال آغاز این آیه، نشان مى دهد داستان ذو القرنین در میان مردم قبلاً مطرح بوده، منتها اختلافات یا ابهاماتى آن را فراگرفته بود، به همین دلیل، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) توضیحات لازم را در این زمینه خواستند. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۳ سوره مبارکه کهف) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
گرفت و مقداری از قضیه رو تعریف کرد من مدیون شما و پسرتون هستم ـــ نه بابا این چه حرفیه شهاب وظیفه ی خودشو انجام داد ماشاء الله مهیا خانم چقدر بزرگ شدن مهیا با تعجب این صحنه را تماشا می کرد شهین خانم روبه دخترش گفت ـــ مریم میدونستی مهیا دختر آقای رضاییه ?? ـــ منم نمی دونستم ولی اون روز که حال آقای رضایی بد شده بود منو شهاب رسوندیمش بیمارستان اونجا دونستم مهلا خانم با تعجب پرسید ــــ شما رسوندینش ـــ بله مهیا پیش ما تو هیئت بود اونجا خیلی گریه کرد و نگران حال آقای رضایی بودن حتی از هوش رفت بعد اینکه حالش بهتر شد منو شهاب اوردیمش مهیا زیر لب غرید ـــ گندت بزنن باید همه چیو تعریف می کردی اما مهلا خانم و احمد آقا با ذوقی که سعی در پنهان کردنش داشتن به مهیا نگاه می کردند مهیا روی تختش دراز کشیده بود یک ساعتی بود که به خانه برگشته بودند در طول راه هیچ حرفی میان خودش و مادر پدرش زده نشد با صدای در به خودش آمد ـــ بیا تو احمد آقا در را آرام باز کرد و سرش را داخل اورد ـــ بیدارت کردم بابا مهیا لبخند زوری زد ــ بیدار بودم مهیا سر جایش نشست احمد آقا کنارش جا گرفت دستان دخترکش را میان دست های خود گرفت * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موضوع زن، حمله یا دفاع؟ ✅ رمزگشایی از علت اصلی هجوم رسانه‌های دشمن به موضوع زن و حجاب 🎙 به‌روایت رهبر معظم انقلاب •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat