فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊🇮🇷🇵🇸
باورتون میشه اینجا پاریسه؟!!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا»
پس درباره آنان شتاب مکن؛ ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره میکنیم!
(سوره مبارکه مریم/ آیه ۸۴)
❇ تفســــــیر
آنگاه روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: درباره آنها عجله مکن ما تمام اعمال آنها را دقیقاً شماره و احصا مىکنیم (فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدّاً).
و همه را براى آن روز که دادگاه عدل الهى تشکیل مىشود، ثبت و ضبط خواهیم کرد.
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور شمردن ایام عمر، بلکه نفسهاى آنها است، یعنى مدت بقاء آنها کوتاه است، و تحت شماره و عدد مى باشد; زیرا معدود بودن چیزى، معمولاً کنایه از کم و کوتاه بودن آن است.
🌺🌺🌺
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدّاً چنین مى خوانیم: از یکى از دوستان خود سؤال فرمود: به عقیده تو منظور پروردگار از این آیه، شمردن چه چیز است؟ او در پاسخ عرض کرد:
عدد روزها، امام فرمود: پدران و مادران هم حساب روزهاى عمر فرزندان را دارند: وَ لکِنَّهُ عَدَدُ الأَنْفاسِ: منظور شمارش عدد نفس هاست!
این تعبیر امام، ممکن است اشاره به تفسیر اول، یا تفسیر دوم و یا هر دو تفسیر باشد.
به هر حال، دقت در محتواى این آیه، انسان را تکان مى دهد; چرا که ثابت مى کند همه چیز ما حتى نفس هاى ما روى حساب و تحت شماره است، و باید روزى پاسخگوى همه آنها باشیم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۴ سوره مبارکه مریم)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: به چه شکهایی نباید اعتنا کرد ؟
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : فرد کریم و بزرگوار اینگونه رفتار میکند
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
* #عاشقــانـه_مذهبـــی
#امیـــن_هانیــه
قسمت اول *
با عجله از پله ها پایین رفتم،پله ها رو دوتا یکی کردم تو همون حین چادرمو سر کردم به حیاط که رسیدم پام پیچ خورد،لنگون لنگون به سمت در رفتم در رو که باز کردم عاطفه با عصبانیت بهم خیره شد آب دهنمو قورت دادم.
_خیلی زود اومدی بیا کنار بریم تو دوتا چایی بزنیم بعد بریم حالا وقت هست!
_عه عاطفه حالا یه بار دیر کردما عزیزم بیا بریم دیره.
_چه عجب خانم فهمیدن دیره!
شروع کرد به دویدن منم دنبال خودش میکشید،با دیدن پسری که سر کوچه ایستاده،ایستادم!
عاطفه با حرص گفت:بدو دیگه!
با چشم و ابرو به سرکوچه اشاره کردم،سرش رو برگردوند و ریز خندید!
با شیطنت گفت:میخوای بگم برسونتمون؟
قبل از اینکه جلوشو بگیرم با صدای بلند گفت:امین!
پسر به سمت ما برگشت،با دیدن من مثل همیشه سرشو پایین انداخت آروم سلام کرد من هم زمزمه وار جوابشو دادم!
رو به عاطفه گفت:جانم!
قلبم تند تند میزد،دست هام بی حس شده بود!
_داداش ما رو میرسونی؟
امین به سمت ماشین پدرش رفت و گفت:بیاید!
به عاطفه چشم غره رفتم سوار ماشین شدیم،امین جدی به رو به رو خیره شده بود با استرس لبمو میجویدم،انگار صدای قلبم تو کل ماشین پیچیده بود!
به آینه زل زدم هم زمان به آینه نگاه کرد،قلبم ایستاد!
سریع نگاهش رو از آینه گرفت،بی اختیار لبم رو گاز گرفتم،انگار به بدنم برق وصل کردن.
ماشین ایستاد با عجله پیاده شدم بدون تشکر کردن!
عاطفه میاد سمتم.
_ببینم لبتو!
و خندید
با حرص دنبالش دویدم اما زود وارد مدرسه شد!
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فردی در سوئد در کتاب اطلس جهان چاپ سال ۱۹۲۶ که در یک مغازه عتیقهفروشی پیدا کرده، میگردد که نام آن سرزمین در سال ۱۹۲۶ فلسطین بوده یا اسرائیل؟
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما_ببینید
🔹مرحله دوم جنگ سرد جدید آغاز شده است!
🔹ضایع شدن سیستم اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی
🔻سیلی سنگین طوفانالاقصی به کسانی بود که مدعی هستند قویترین سیستم اطلاعاتی در منطقه را دارند.
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا»
در آن روز که پرهیزگاران را دسته جمعی به سوی خداوند رحمان (و پاداشهای او) محشور میکنیم...
(سوره مبارکه مریم/ آیه ۸۵)
❇ تفســــــیر
پس از آن، مسیر نهائى متقین و مجرمین را در عباراتى کوتاه و گویا، چنین بیان مى کند: همه این اعمال را براى روزى ذخیره کرده ایم که پرهیزگاران را دسته جمعى با عزت و احترام، به سوى خداوند رحمان، به سوى بهشت و پاداش هاى او راهنمائى مى کنیم (یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً).
وَفْد (بر وزن وقت) در اصل، به معنى هیئت یا گروهى است که براى حل مشکلاتشان نزد بزرگان مى روند، و مورد احترام و تکریم قرار مى گیرند، بنابراین، به طور ضمنى مفهوم احترام را در بردارد، و شاید به همین جهت است که در بعضى از روایات مى خوانیم: پرهیزگاران بر مرکب هاى راهوارى سوار مى شوند و با احترام فراوان به بهشت مى روند.
🌺🌺🌺
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: على(علیه السلام) تفسیر آیه (یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً) را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) جویا شد، فرمود: اى على! وفد، حتماً به کسانى مى گویند که سوار بر مرکب اند، آنها افرادى هستند که تقوا و پرهیزگارى را پیشه ساختند، خدا آنها را دوست داشت و آنان را مخصوص خود گردانید، و از اعمالشان خوشنود شد، و نام متقین بر آنها گذارد... .
جالب توجه این که در آیه فوق مى خوانیم: پرهیزگاران را به سوى خداى رحمان مى برد، در حالى که در آیه بعد، سخن از راندن مجرمان به جهنم است آیا مناسب تر این نبود که به جاى رحمان در اینجا جنّت گفته شود؟
ولى این تعبیر در حقیقت، اشاره به نکته مهمى دارد و آن این که پرهیزکاران بالاتر از بهشت را در آنجا مى یابند، به مقام قرب خدا و جلوه هاى خاص او نزدیک مى شوند، و رضایت او که برترین بهشت است را درک مى کنند (تعبیراتى که در حدیث فوق از پیامبر(صلى الله علیه وآله) خواندیم نیز اشاراتى به همین معنى دارد).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۵ سوره مبارکه مریم)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : دو امری که عرش خدا را به لرزه در می آورد!
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این یک تهدید نیست؛ هشدار است
✅ عزرائیل در انتظار نتانیاهو و فرماندهان ارشد نظامی رژیم صهیونیستی
#فلسطین | #طوفان_الاقصی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #عاشقــانـه_مذهبـــی #امیـــن_هانیــه قسمت اول * با عجله از پله ها پایین رفتم،پله ها رو دوتا
* #عاشقانـه_مذهبـــی
#امیــــن_هانیـــه
قسمت دوم *
کاسه ها رو گذاشتم کنار دیگ آش،عاطفه همونطور که آش هم میزد زیر لب تندتند چیزایی میگفت،ملاقه رو از دستش گرفتم باحرص گفتم:بسه دیگه،دوساعته داری هم میزنی بابا بختت باز شد خواهرم بیا برو کنار!
_هانی بی عصاب شدیا،حرص نخور امین نمی گرتت!
_لال از دنیا بری!
شروع کردم به هم زدن آش،زیر لب گفتم:خدایا امین رو به من برسون!
امین پسر همسایه دیوار به دیوار که از دوسال قبل فهمیدم دوستش دارم،عاطفه گفت امین فقط چادر رو قبول داره چادری شدم،
عاطفه گفت امین نمازش اول وقته نمازم یک دقیقه این ور اون ور نشد،عاطفه گفت امین قرمه سبزی دوست داره و من به مامان میگفتم نذری قرمه بپزه تا براشون ببرم!
عاطفه گفت امین.....و من هرکاری میکردم برای امین!
مهم نبود من سال سوم دبیرستانم و امین بیست و پنج سالشه!
با احساس حضور کسی سرمو بالا آوردم،امین سر به زیر رو به روم ایستاده بود،با استرس آب دهنمو قورت دادم امین دستی به ریشش کشید و گفت:میشه منم هم بزنم؟
ملاقه رو گذاشتم تو دیگ و رفتم کنار،امین شروع کرد به هم زدن منم زیر چشمی نگاهش میکردم
داشتم نگاهش میکردم که سرشو آورد بالا نگاهمون تو هم گره خورد،امین هول شد و ملاقه رو پرت کرد زمین!
زیر لب استغفراللهی گفت و خواست بره سمت در که پاش به ملاقه گیر کرد و خورد زمین،خنده م گرفت با صدای خنده و اوووو گفتن زن ها سرخ شدم.
تند گفتم:من برم بالا ببینم مامان اینا کمک نمیخوان!
با عجله رفتم داخل خونه و دور از چشم همه از پنجره به حیاط نگاه کردم،عاطفه داشت میخندید و زن های همسایه به هم یه چیزایی میگفتن،روم نمیشد برگردم پایین همه فهمیدن!
امین بلند شد،فکرکردم باید خیلی عصبانی باشه اما لبخند رو لبش متعجبم کرد!
سرشو آورد بالا،نمیتونستم نفس بکشم!
حالا درموردم چه فکرایی میکرد،تنم یخ زد انگار پاهام حس نداشتن تا از کنار پنجره برم!
امین لبخندی زد و به سمت عاطفه رفت،در گوشش چیزی گفت،عاطفه لبخند به لب داخل خونه اومد!
با شیطنت گفت:آق داداشمون فرمودن بیام ببینم بدو بدو اومدی خونه زمین نخورده باشی نگران بودن!
قلبم وحشیانه می طپید،امین نگران من بود؟!
با تعجب گفتم:واقعا امین گفت؟!
_اوهوم زن داداش!
احساس میکردم کم مونده غش کنم،نفسمو با شدت بیرون دادم!
دوباره حیاط رو نگاه کردم که دیدم نگاهش به پنجره س،با دیدن من هول شد و سریع به سمت در رفت اما لیز خورد دوباره صدای خنده زن ها بلند شد،با نگرانی و خنده از کنار پنجره رفتم!
عاطفه گفت:من برم ببینم امین قطع نخاع نشد!
عاطفه که از پله ها پایین رفت همونطور که دستم رو قلبم بود گفتم:خدانکنه!
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: حد حجاب چقدره ؟
🔸احکامی که باید بدانیم
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
34.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
✅همه چیز درباره فرمانده مرموز عملیات طوفان الاقصی
🔻ضیف؛ میهمانی که ۹ بار از ترور نجات یافته است.
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کدام سلبریتیها و افراد مشهور از مردم مظلوم #غزه حمایت کردند؟
#فلسطین | #طوفان_الاقصی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
♻️ منظومه فکری اصحاب نق !
🔸️ اگر به شاهچراغ حمله کنند: جای گشت ارشاد، امنیت مردم رو تامین کنید.
🔹️ اگر تروریست دستگیر شود: نه به اعدام.
🔸️ اگر اسرائیل، نطنز و اصفهان و شهریاری و احمدی روشن را بزند: دیدید روسیه اس۳۰۰ نداد.
🔹️ اگر غزه اسرائیل را بزند: خون رو با خون جواب نمیدن.
🔸️ اگر طالبان، احمد مسعود را بزند: حکومت، حاضر به دفاع از مظلوم نیست!
🔹️ اگر از مظلومین فلسطین دفاع شود: نه غزه، نه لبنان!
🔸️ اگر تحریم کنند: به خاطر دشمنی با آمریکا است.
🔹️ اگر امریکا برجام رو پاره کرد: به خاطر حمله به سفارت عربستانه!
🔸️ اگر رییسی بدون برجام، تحریم رو بی اثر کرد: پولش رو نمیتونید بیارید چه فایده!
🔹️ اگر پولها آزاد شد: همه رو دادید فلسطین!
🔸️ وقتی واکسن ساختیم: آب مقطره.
🔹️ زمانی که واکسن وارد کردیم: چینیه به درد نمیخوره!
🔸️ با عربستان جنگیدیم: دیپلماسی بلد نیستید.
🔹️ با عربستان ارتباط برقرار شد: چی شد عقبنشینی کردید؟!
🔸️ هیاتها رونق گرفت: مردم نیاز به شادی دارند.
🔹️ جشن غدیر برگزار شد: امارات ماهواره فرستاد شما ایستگاه صلواتی می زنید.
🔸️ ماهواره فرستادیم: وقتی مردم تو اجاره خونه مانده اند، ماهواره چه فایده داره!
🔹️ با چین قرارداد ساخت مسکن نوشتیم: کشور رو فروختید به چین و روسیه.
🔸️ روسیه اسلحه از ما خرید: در جنگ اوکراین دخالت کردید!
🔹️ اعلام بی طرفی کردیم: از اسرائیل ترسیدید.
اسرائیل رو زدیم: ...
👈 تراوشات ذهن بیمار، پایان ندارد! گاهی تلاش شما و بحث کردن با آنها بیهوده است.
#تحلیل_سیاسی
#یادداشت
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸✌️
ما بردیم!
چرا طوفان الاقصی یک پیروزی بود؟
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىَ جَهَنَّمَ وِرْدًا»
و مجرمان را (همچون شتران تشنهکامی که به سوی آبگاه میروند) به جهنّم میرانیم...
(سوره مبارکه مریم/ آیه ۸۶)
❇ تفســــــیر
سپس مى گوید: در مقابل، مجرمان را در حالى که تشنه کام اند به سوى جهنم مى رانیم (وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً).
همان گونه که شتران تشنه را به سوى آبگاه مى رانند، منتها در اینجا آب نیست، بلکه آتش است.
🌺🌺🌺
باید توجه داشت کلمه وِرْد به معنى گروه انسانها یا حیواناتى است که وارد آبگاه مى شوند، و از آنجا که چنین گروهى حتماً تشنه اند، مفسران این تعبیر را در اینجا به معنى تشنه کامان گرفته اند.
چقدر فاصله است میان کسانى که آنها را با عزت و احترام به سوى خداوند رحمان مى برند، فرشتگان به استقبالشان مى شتابند و بر آنها سلام و درود مى فرستند و گروهى که آنها را همچون حیوانات تشنه کام به سوى آتش دوزخ مى رانند، در حالى که سر بزیرند، شرمسار و رسوا و بى مقدار؟
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۶ سوره مبارکه مریم)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: به فامیل سر بزن
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : حج و عمره در خانه ماست!
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #عاشقانـه_مذهبـــی #امیــــن_هانیـــه قسمت دوم * کاسه ها رو گذاشتم کنار دیگ آش،عاطفه همونطور که
* #عاشقانـــہ_مذهبـــے
#امیـــن_هانیـــه
قسمت سوم *
با خستگے بہ عاطفہ نگاہ ڪردم از صورتش معلوم بود اونم چیزے نفهمیدہ!
_خانم هین هین تو چیزے فهمیدے؟
منظورش از خانم هین هین من بودم مخفف اسم و فامیلم،هانیہ هدایتے!
همونطور ڪہ چشمام رو مے مالیدم گفتم:نہ بہ جونہ عاطے!
خالہ فاطمہ مادر عاطفہ برامون میوہ و چاے آورد تشڪر ڪردم،نگاهے بہ دفتر دستڪمون انداخت و گفت:گیر ڪردین؟
عاطفہ از خدا خواستہ شروع ڪرد غر زدن:آخہ اینم رشتہ بود ما رفتیم؟ریاضے بہ چہ درد میخورہ؟اصلا تهش شوهرہ درس میخوایم چے ڪار اہ!
خالہ فاطمہ شروع ڪرد بہ خندیدن.
_الان میگم امین بیاد ڪمڪتون!
عاطفہ سریع گفت:نہ نہ مادر من لازم نڪردہ ڪلے تیڪہ بارم میڪنہ!
خالہ فاطمہ بلند شد.
_خود دانے!
عاطفہ با چهرہ گرفتہ گفت:بگو بیاد،چارہ اے نیست!
دوبارہ اون حس بے حسے اومد سراغم!
_عاطفہ،امین بیاد من بدتر هیچے نمیفهمم جمع ڪن بریم پیش یڪے از بچہ ها!
عاطفہ ڪنار ڪتاب ها دراز ڪشید و با حوصلگے گفت:اونا از من و تو خنگ تر!
صداے در اومد،با عجلہ شالمو مرتب ڪردم صداے امین پیچید:یااللہ اجازہ هست؟
صداے قلبم بلند شد،دستام میلرزید،سریع بهم گرہ شون زدم!
_بیا تو داداش!
امین وارد اتاق شد و آروم سلام ڪرد بدون اینڪہ نگاهش ڪنم جواب دادم!
نشست ڪنار عاطفہ،همونطور ڪہ دفتر عاطفہ رو ورق میزد گفت:ڪجاشو مشڪل دارید؟
عاطفہ خمیازہ اے ڪشید.
_هانے من حال ندارم تو بهش بگو!
دلم میخواست خفہ ش ڪنم میدونست الان چہ حالے دارم!
بہ زور آب دهنمو قورت دادم،با زبون لبمو تر ڪردمو گفتم:عہ...خب....
دفترمو گرفتم جلوش.
_اینا رو مشڪل داریم!
امین دفترمو گرفت و شروع ڪرد بہ توضیح دادن،با دقت گوش میدادم تا جلوش ڪم نیارم خیلے خوب یاد میگرفتم!
عاطفہ هم خواب آلود نگاهمون میڪرد آخر سر امین بهش تشر زد:عاطفہ میخواے درس بخونے یا نہ؟!فردا من میخوام امتحان بدم؟!
عاطفہ با ناراحتے گفت:خب حالا توام!میرم یہ آب بہ صورتم بزنم!
بلند شد تا برہ بیرون بہ در ڪہ رسید چشمڪے نثارم ڪرد و رفت!
قلبم داشت مے اومد تو دهنم،سریع از جام بلند شدم ڪہ برم بیرون!
_تو ڪجا؟!
نفسم بالا نمے اومد،امین گفت تو!
آب دهنمو قورت دادم،دوبارہ سر جام نشستم!
امین همونطور ڪہ داشت مینوشت گفت:چرا ازم فرار میڪنے؟
با تعجب سرمو بلند ڪردم.
_من؟!فرار؟!
ڪلافہ بلند شد،دفترمو گذاشت ڪنارم
_اگہ باز اشڪال داشتید صدام ڪنید!
از اتاق بیرون رفت،من موندم با اتاق خالے و دفترے ڪہ بوے عطر امین رو میداد!
* ادامه.دارد.... *