eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
#عاشقانه_مذهبی #امین_هانیه قسمت 42 بخش هشتم لبم رو بہ دندون گرفتم،رو بہ روے سهیلے ایستادہ بود و تن
قسمت 43 همونطور که لبم رو به دندون گرفته بودم به کمد لباس هام زل زدم،نگاهی به لباس ها انداختم در کمد رو بستم و از اتاق خارج شدم. مادر و پدرم با اخم روی مبل نشسته بودن،لبم رو کج کردم و آروم گفتم:مامان چی بپوشم؟ مادرم سرش رو به سمتم برگردوند،نگاهی بهم انداخت همونطور که سرش رو به سمت دیگه می چرخوند گفت:منو بپوش! مثل دفعه ی اول استرس نداشت! جدی و ناراضی نشسته بود کنار پدرم. اخم های پدرم توی هم بود،ساکت زل زده بود به تلویزیون! هشت روز از ماجرای اون شب میگذشت،خانواده ها به زور برای خواستگاری دوباره رضایت دادن! پدر و مادر من ناراضی تر بودن،چون احساس میکردن هنوز همون هانیه ی سابقم! نفس بلندی کشیدم و دوباره برگشتم توی اتاقم،در رو بستم. دوباره در کمد رو باز کردم،نگاهم رو به ساعت کوچیک کنار تخت انداختم،هفت و نیم! نیم ساعت دیگه می اومدن! نگاهم رو از ساعت گرفتم،با استرس لبم رو می جویدم. پیراهن بلند سفید رنگی با زمینه ی گل های ریز آبی کم رنگ برداشتم،گرفتمش جلوی بدنم و مشغول تماشا توی آینه شدم. سری تکون دادم و پیراهن رو گذاشتم روی تخت،روسری نیلی رنگی برداشتم و گذاشتم کنارش. نگاهی به پیراهن و روسری کنار هم انداختم. پیراهن رو برداشتم و سریع تن کردم،دوباره نگاهم رو به ساعت دوختم،هفت و چهل دقیقه! چرا احساس میکردم زمان دیر میگذره؟چرا دلشوره داشتم؟ زیر لب صلواتی فرستادم و روسریم رو برداشتم. روسریم رو مدل لبنانی سر کردم و چادر نمازم رو از روی ریخت آویز پشت در برداشتم. باز نگاهم رفت سمت ساعت،هفت و چهل و پنج دقیقه! همونطور که چادرم رو روی شونه هام مینداختم در رو باز کردم و وارد پذیرایی شدم. رو به مادرم گفتم:مامان اینا خوبه؟ چادرم رو کنار زدم تا لباسم رو ببینه،مادرم نگاهی سرسری به پیراهنم انداخت و گفت:آره! پدرم آروم گفت:چطور تو روشون نگاه کنیم؟ حرف هاشون بیشتر شرمنده م میکرد! * ادامه.دارد.... *
1_2287597323.mp3
7.25M
🇮🇷🇵🇸 🎙 | شاهد عینی 🔺 مبارزات دانشجویی ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲، به روایت شهید مصطفی چمران | •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#عاشقانه_مذهبی #امین_هانیه قسمت 43 همونطور که لبم رو به دندون گرفته بودم به کمد لباس هام زل زدم،نگ
قسمت 43 ،بخش دوم با قدم های بلند به سمت آشپزخونه رفتم،سینی رو کنار کتری و قوری گذاشتم،مشغول چیدن فنجون ها شدم. پنج تا،پدرم،مادرم،پدر سهیلی،مادر سهیلی و سهیلی! حتی تو خیالم نمیتونستم بگم امیرحسین! چه برسه حتی فکرکنم باهاش ازدواج کنم! یاد چهره ی جدیش بعد از خواستگاری افتادم،جدی بود اما اخمو نه! جذبه داشت! توقع داشتم اون سهیلیِ همیشه مودب و خندون به خونم تشنه باشه! صداش پیچید توی سرم:این دفعه که اومدم خواستگاری تشریف بیارید! لبخندی روی لبم نشست و مثل اون روز گفتم:دیونه! دوباره حواسم رفت به ساعت،هشت نشده بود؟ آشپزخونه ساعت نداشت،سریع وارد پذیرایی شدم و ساعت رو نگاه کردم،هشت و ده دقیقه! از هشت هم گذشته بود! پس چرا نیومدن؟ فکری مثل خوره به جونم افتاد،نکنه سهیلی میخواست تلافی کنه؟! با استرس نگاهی به پدر و مادرم انداختم. خواستم چیزی بگم که صدای زنگ آیفون باعث شد هین بلندی بگم و دستم رو بذارم روی قلبم! پدر و مادرم سریع بلند شدن،پدرم به سمت آیفون رفت مادرم چادرش رو سر کرد و رو به من گفت:چرا وایسادی؟برو تو آشپزخونه! به خودم اومدم با عجله وارد آشپزخونه شدم،به دیوار تکیه دادم قلبم تند تند میزد،دستم رو گذاشتم روی قلبم و چندتا نفس عمیق کشیدم! صدای سلام و یاالله گفتن پدر سهیلی به گوشم رسید. سهیلی نامرد نبود! بدنم می لرزید،از استرس،از خجالت! چطور میتونستم با پدر و مادر سهیلی رو به رو بشم؟! صداشون رو میشنیدم،پدرم و پدر سهیلی مشغول صحبت بودن. چند لحظه بعد صدای خنده های ضعیفی اومد و پشت سرش مادرم گفت:هانیه! با استرس چادرم رو سر کردم،خواستم به سمت کتری و قوری برم که ادامه داد:یه لحظه بیا مامان جان! با تعجب از آشپزخونه خارج شدم،سرم پایین بود و نگاهم به فرش ها. رسیدم نزدیک مبل ها،آروم سلام کردم. پدر و مادر سهیلی عادی جواب سلامم رو دادن! خبری از نارضایتی و ناراحتی نبود! * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 یقه همه ما را میگیرند! 🌸 آیت الله مصباح یزدی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امر به معروف زیبا در تئاتر شهر تهران •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبریک روز دانشجو سبک خاتمی😤 آقای رئیسی اینکار را می کرد دنیا را بهم می زدید😕 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 | علت نامگذاری به عنوان نماد مبارزه با استکبار ✅ در ۱۳۳۲ در دانشگاه تهران چه اتفاقی افتاد؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸همه جارو گشتم به خدا توکل دنیا بی‌بدیلی 🔸تو میدونی واسه زنده بودنم تو بهترین دلیلی 🔸آدمای بی تو دلشون به چی خوشه… (علیه السّلام) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 جاسوسان حزب‌الله در "اسرائیل" •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىَ مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىَ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىَ قَدَرٍ يَا مُوسَىَ» در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکی کاخ فرعون) راه می‌رفت و می‌گفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت می‌کند (و دایه خوبی برای او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش به تو روشن شود؛ و غمگین نگردد! و تو یکی (از فرعونیان) را کُشتی؛ اما ما تو را از اندوه نجات دادیم! و بارها تو را آزمودیم! پس از آن، سالیانی در میان مردم «مدین» توقف نمودی؛ سپس در زمان مقدّر (برای فرمان رسالت) به این جا آمدی، ای موسی! (سوره مبارکه طه/ آیه ۴۰)
شیفتگان تربیت
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «إِذْ تَمْشِي أ
تفسیر: آرى، اى موسى! ما مقدر کرده بودیم که در برابر دیدگان (علم) ما پرورش بیابى در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکى کاخ فرعون) راه مى رفت و به دستور مادر، مراقب اوضاع و سرنوشت تو بود (إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ). او به مأموران فرعون مى گفت: آیا زنى را به شما معرفى بکنم که توانائى سرپرستى این نوزاد را دارد؟ (فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى مَنْ یَکْفُلُهُ). و شاید اضافه کرد این زن شیر پاکى دارد که من مطمئنم نوزاد آن را پذیرا خواهد شد. مأمورین، خوشحال شدند و به امید این که شاید گمشده آنها از این طریق پیدا شود، همراه او حرکت کردند، خواهر موسى(علیه السلام) که خود را به صورت فردى ناشناس و بیگانه، نشان مى داد، مادر را از جریان امر آگاه کرد، مادر نیز بى آن که خونسردى خود را از دست دهد، در حالى که طوفانى از عشق و امید تمام قلب او را احاطه کرده بود، به دربار فرعون آمد، کودک را به دامن او انداختند کودک بوى مادر را شنید، بوئى آشنا، ناگهان پستان او را همچون جان شیرین در برگرفت و با عشق و علاقه بسیار، مشغول نوشیدن شیر شد، غریو شادى از حاضران برخاست و آثار خشنودى و شوق در چشمان همسر فرعون نمایان شد. بعضى مى گویند: فرعون از این ماجرا تعجب کرد، گفت: تو کیستى که این نوزاد، شیر تو را پذیرفت، در حالى که دیگران را همه رد کرد؟ مادر گفت: من زنى پاکیزه بوى و پاک شیرم و هیچ کودکى شیر مرا رد نمى کند!. به هر حال، فرعون کودک را به او سپرد، و همسرش تأکید فراوان نسبت به حفظ و حراست او کرد، و دستور داد در فاصله هاى کوتاه کودک را به نظر او برساند. اینجا است که قرآن مى گوید: ما تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش به تو روشن شود، و غم و اندوهى به خود راه ندهد (فَرَجَعْناکَ إِلى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لاتَحْزَنَ). و بتواند با آسودگى خاطر و اطمینان از عدم وجود خطرى براى او از ناحیه فرعونیان به پرورش فرزند بپردازد. از جمله فوق چنین مى توان استفاده کرد که فرعون کودک را به مادر سپرد تا او را به خانه خویش بیاورد، ولى، طبیعى است نوزادى که فرزند خوانده فرعون! و مورد علاقه شدید همسر او است، باید در فاصله هاى کوتاه به نظر آنها برسد. 🌺🌺🌺 سال ها گذشت، و موسى(علیه السلام) در میان هاله اى از لطف و محبت خداوند، و محیطى امن و امان پرورش یافت، کم کم به صورت نوجوانى درآمد. روزى از راهى عبور مى کرد، دو نفر را در برابر خود به جنگ و نزاع مشغول دید: یکى از بنى اسرائیل و دیگرى از قبطیان (مصریان و هواخواهان فرعون)، از آنجا که همیشه بنى اسرائیل تحت فشار و آزار قبطیان ستمگر بودند، موسى(علیه السلام)به کمک مظلوم که از بنى اسرائیل بود شتافت، و براى دفاع از او، مشتى محکم بر پیکر مرد قبطى وارد آورد ، اما این دفاع از مظلوم، به جاى باریکى رسید، و همان یک مشت کار قبطى را ساخت. موسى(علیه السلام) از این ماجرا ناراحت شد; چرا که مأموران فرعون سرانجام متوجه شدند این قتل به دست چه کسى واقع شده، و شدیدا به تعقیب او برخاستند. اما موسى(علیه السلام) طبق توصیه بعضى از دوستانش، مخفیانه از مصر بیرون آمد و به سوى مدین شتافت و در آنجا محیطى امن و امان در کنار شعیب پیغمبر(علیه السلام) که شرح آن به خواست خدا در تفسیر سوره قصص خواهد آمد پیدا کرد. اینجا است که قرآن مى گوید: تو کسى را کشتى و در اندوه فرو رفتى، اما ما تو را از آن غم و اندوه رهائى بخشیدیم (وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ). و پس از آن تو را در کوره هاى حوادث یکى بعد از دیگرى آزمودیم (وَ فَتَنّاکَ فُتُوناً). پس از آن، سالیانى در میان مردم مدین توقف نمودى (فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ). و بعد از پیمودن این راه طولانى و آمادگى روحى و جسمى و بیرون آمدن از کوره حوادث، با سرافرازى و پیروزى سپس در زمانى که براى گرفتن فرمان رسالت مقدر بود، به اینجا آمدى (ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَر یا مُوسى). کلمه قَدَر به گفته بسیارى از مفسران، به معنى زمانى است که مقدر شده بود موسى به رسالت برگزیده شود، ولى بعضى دیگر آن را به معنى مقدار گرفته اند، همان گونه که در بعضى از آیات قرآن نیز، به همین معنى آمده است. طبق این تفسیر، معنى جمله چنین خواهد بود: اى موسى! بعد از این فراز و نشیب ها، امتحانات گوناگون و زندگى ممتد در جوار پیامبر بزرگى همچون شعیب پرورش یافتى، سرانجام داراى قدر و مقام و شخصیتى شدى که آماده پذیرش وحى گشتى. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۰ سوره‌ مبارکه طه) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 احکام پرداخت صدقه به زبان ساده •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز موفقیت یک مادر در تربیت فرزندان خود چیست؟ بچه های ما آنچان که هستیم شوند استاد عالی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#عاشقانه_مذهبی #امین_هانیه قسمت 43 ،بخش دوم با قدم های بلند به سمت آشپزخونه رفتم،سینی رو کنار کتری
قسمت 43 بخش سوم خواستم لب باز ڪنم براے معذرت خواهے ڪہ پدر سهیلے گفت:جیران جان ایشون عروسمون هستن؟ با شنیدن این حرف،گونہ هام سرخ شد،سرم رو بیشتر پایین انداختم! مادر سهیلے جواب داد:بلہ هانیہ جون ایشون هستن. پدر سهیلے گفت:عروس خانم،ما دامادو سر پا نگہ داشتیم تا گُلا رو ازش بگیرے اون دفعہ ڪہ با مادرتون سر جنگ داشت گُلا رو نمیداد! همہ شروع ڪردن بہ خندیدن! ڪمے سرم رو بلند ڪردم،سهیلے مثل همون شب ڪت و شلوار مشڪے تن ڪردہ بود،دستہ گل رز قرمز بہ دست ڪنار مبل ایستادہ بود! مادرم آروم گفت:هانیہ جان سر پا ایستادہ دادن! و با چشم هاش بہ سهیلے اشارہ ڪرد! آروم بہ سمتش قدم برداشتم،نگاهش رو دوختہ بود بہ گل ها سریع گفت:سلام! آروم و خجول جواب دادم:سلام! دستہ گل رو ازش گرفتم،ڪمے ڪہ ازش دور شدم رو بہ جمع گفتم:من یہ عذرخواهے بہ همہ بدهڪارم! نفس ڪم آوردہ بودم،دستہ گل رو ڪمے بہ خودم فشار دادم! _اون شب....ڪارهام واقعا ناخواستہ بود! * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 ❌ کیش و مات نتانیاهو! 🔹دو روز پیش، «هرتزی هالوی»، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی وقتی خواست وارد جلسه کابینه جنگ تل آویو بشه، محافظان نتانیاهو گفتن: کجا؟ باید بگردیمت تا از جلسه جاسوسی نکنی...! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 شهروند آلمانی: دلم به درد می‌آید که پول مالیاتم تبدیل به بمب شده و بر سر مردم غزه ریخته می‌شود! | •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 غربی‌ها به ما می‌گویند قانون به نفع نگذارید ولی خودشان با قانون از برهنگی و همجنس‌بازی دفاع می‌کنند. 🔻حسن رحیم‌پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی: اگر مساله حجاب به قانون ربطی ندارد چرا قانون علیه حجاب می‌گذارید؟ حتی شما قانون برای همجنس بازان گذاشتید. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هدایت شده از شیفتگان تربیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱استوری بی تو ای صاحب الزمان بی قرارم هر زمان از غم هجرت... {عج} •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 « وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» و من تو را برای خودم ساختم (و پرورش دادم)! (سوره مبارکه طه/ آیه ۴۱) تفسیر: سپس (خدا) اضافه مى کند: من تو را براى خودم پرورش دادم و ساختم (وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی). براى وظیفه سنگین دریافت وحى، براى قبول رسالت، براى هدایت و رهبرى بندگانم، تو را پرورش دادم و در کوران‌هاى حوادث آزمودم و نیرو و توان بخشیدم و اکنون که این مأموریت بزرگ بر دوش تو گذارده مى شود از هر نظر ساخته شده اى!. 🌺🌺🌺 إِصْطِناع از ماده صنع به معنى اصرار و اقدام مؤکد براى اصلاح چیزى است (آن گونه که راغب در مفردات گفته است) یعنى تو را از هر نظر اصلاح کردم، گوئى براى خودم مى خواهم، و این محبت آمیزترین سخنى است که خداوند در حق این پیامبر بزرگ فرموده و به گفته بعضى شبیه سخنى است که حکماء گفته اند: إِنَّ اللّهَ تَعالى إِذا أَحَبَّ عَبْداً تَفَقَّدَهُ کَما یَتَفَقَّدُ الصَّدِیْقُ صَدِیْقَهُ: خداوند هنگامى که بنده اى را دوست دارد، آن چنان از او تفقد مى کند که دوست مهربان نسبت به دوستش . (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۱ سوره‌ مبارکه طه) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
🔸 حکم نوشتن ا... به جای لفظ جلاله الله ⁉️ نوشتن اسم جلاله «الله» به صورت «ا...» مرسوم شده است. کسانی که بدون وضو این کلمه را مس می‌کنند، چه حکمی دارند؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تا وقتی که اقتصاد درست نشده تذکر حجاب ندهید! ‼️برین جلوی اختلاس رو بگیرین •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat