eitaa logo
شیفتگان تربیت
12.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
17.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @game2iran 🕊༉ ـ کانال را به دیگران هم اطلاع رسانی فرمائید🌱؛ تبلیغات نداریم! ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 صفر تا صد داستان حاج آقای صدیقی توسط حاج آقا مهدوی ارفع رو با صبر و حوصله در این کلیپ تا آخر ببینید و تو گروه‌ها و برای افراد مختلف بفرستید تا همه چیز برای همه مشخص شود. @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داور دیشب تو بازی لیورپول و شفیلد دقیقه ۲۵، دقیقا وقت اذان بازی رو متوقف کرد تا کوناته و محمدصلاح بتونن افطار کنن.. @ShifteganeTarbiat
پس فردا برگزار میگردد لطفا اطلاع رسانی فرمائید(دوشنبه وعده ما)
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ــ جایگاه و ارزش و قیمت زن را به تعبیر رایج امروز باید از تعداد لایک‌های او فهمید 💌 ! • کتابخوانی " تا‌قاف‌کرامت " تحقیقی پیرامون حجاب، عفاف و شخصیت زن جوایز نقدی ویژه نفرات برتر 💎 ۳۰۰ میلیون ریال برای ۷۵ نفر📍 هر برنده ۴،۰۰۰،۰۰۰ میلیون ریال شرکت‌برای‌عموم‌آزاد‌است - معاونت سپاه حضرت عباس (علیه السّلام) استان اردبیل • @ShifteganeTarbiat 💡
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تند خوانی جزء بيست‌وهفتم قرآن کریم 🔹 با صدای استاد معتز آقایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تند خوانی جزء بيست‌وهفتم قرآن کریم 🔹 با صدای استاد معتز آقایی
⭕️راهکارهای در جزء بیست و هفتم قرآن کریم😍😍 👆👆👆 التماس دعا🤲 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
* 🌹 کمیل با چشمان نگران و ترسیده اش به سمانه نگاه کرد و غرید: ــ حواست کجاست؟وسط جاده مگه جای قدم زدنه،اگه دیر میرسیدم میزد بهت ــ منت سر من نزار ،میخواستی نیای جلو میزاشتی ماشین زیرم میکرد از دستت راحت میشدم کمیل سعی کرد آرامش خود را حفظ کند ،آرام گفت: ــ سمانه جان میخوام بهات حرف بزنم سمانه عصبی بازویش را از دست کمیل کشید : ــ من با تو حرفی ندارم نگاهی به چشمان سرخ کمیل انداخت. کمیل غرید: ــ سمانه تمومش کن ــ منم دارم همینکارو میکنم کمیل نگاهی به اطراف انداخت ،اطرافشان شلوغ بود و نمی توانست اینجا با سمانه صحبت کند. ـــ بیا بریم یه جا با هم صحبت کنیم ــ گفتم که من با تو دیگه جایی نمیرم، کمیل مچ دستش را محکم گرفت و فشرد: ــ آخ داری چیکار میکنی کمیل دستش را کشید و به طرف ماشین رفت و سمانه را داخل ماشین هل داد سریع خودش سوار شد و پایش را روی گاز فشرد. سمانه که از کلنجار رفتن با قفل ماشین خسته شد کلافه به صندلی تکیه داد. ــ کجا داری میری؟ کمیل حرفی نزد سمانه عصبی به طرفش چرخید و فریاد زد: ــ دارم میگم کجا داری میری؟منو برسون خونه کمیل زیر لب استغفرا... گفت و به رانندگی اش ادامه داد. سمانه سعی کرد در را باز کند،کمیل عصبی گفت: ــ سمانه بشین سرجات سمانه که بی منطق شده بود گفت: ــ نمیخوام ،درو باز کن میخوام پیاده بشم کمیل که سعی می کرد فریاد نزد و مراعات سمانه را بکند،اما لجبازی و بی منطق بودن سمانه خونش را به جوش آورد بود ،فریاد زد: ــ بـــســــه،بشین سرجات،عـــصـــبانیـــم نـــکـــن سمانه که از فریاد کمیل شوکه شده بود،آرام در جایش قرار گرفت. *** با ایستادن ماشین سمانه نگاهی به خانه انداخت،با یادآوری خاطرات آن شب و حرفایی که در این خانه شنیده بود،با چشمان خیس و عصبانیت به طرف کمیل چرخید و گفت: ــ براچی اوردیم اینجا کمیل عصبی غرید: ــ سمانه تمومش کن کمیل از ماشین پیاده شد،سمانه هم به طبع از او از ماشین پیاده شد و به طرف خانه رفتند. * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 💠 آیا با وجود مشکلات میشه کمک حال همسر خود بود⁉️ 💠هنر پل کردن مشکلات رو بلدید⁉️ *فایل رو کامل تماشا کنید👌 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•    🎙 سخنران: حجت الاسلام 📝 موضوع : •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 👇 http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ ‏صدای تیر و خمپاره در میدان جنگ را بشنوید؛ و آرامش ‎ را هم، هنگام مناجات ببینید... 💫 فیلم منتشرنشده از لحظات اقامه نماز •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سرنگون کردن پهپاد هرمس ۹۰۰ اسرائیل توسط حزب‌الله 🔹حزب الله تصاویری از سرنگون کردن پهپاد هرمس ۹۰۰ اسرائیلی در خاک لبنان را منتشر کرد. @ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 هر وقت احساس غربت یا نا امیدی میکنم این سخنرانی حضرت آقا رو میبینم و روحیه میگیرم 👌🏻. @ShifteganeTarbiat
🌹🌹🌹
فردا راس ساعت ۱۴ برگزار میگردد لطفا اطلاع رسانی فرمائید(دوشنبه وعده ما)
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تند خوانی جزء بیست‌وهشتم قرآن کریم 🔹 با صدای استاد معتز آقایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فایل صوتی: تند خوانی جزء بیست‌وهشتم قرآن کریم 🔹 با صدای استاد معتز آقایی
🌹راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست وهشتم قرآن کریم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ♨️عبادت از سر غفلت نشاید، ای هشیار♨️ ♨️تو مست باش و ز معبود خود مشو غافل♨️ و 😍تو ، خدا ، و مجنون بازی😍 📌پیشنهاد دانلود 👌👌 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
به دڪتر👨🏻‍⚕ گفتم: هـمه داروهامـو میخــورم اما‌ تاثــــــیر نداره! گفت: سـر وقــت میخـــوری؟؟ تازه فهمیدم چرا نـــــمازهام تاثـیر نداره!😖 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
* 🌹 کمیل در را باز کرد و به سمانه اشاره کرد که وارد خانه شود،سمانه وارد شد و با نگاهش اطرافش را وارسی کرد،کمیل عصبی کتش را روی مبل پرت کرد و به طرف سمانه که چادرش را از سر می کند نگاهی کرد. سمانه روی مبل نشست و به تلویزیون خاموش خیره شد،کمیل روبه رویش ایستاد و دو دستش را به کمر زد. ــ سمانه ــ باتوام سمانه کمیل به او نزدیک شد و چانه اش را در دست گرفت و به سمت خود چرخاند: ــ وقتی حرف میزنم به من نگاه کن و جوابمو بده سمانه شاکی گفت: ــ مگه خودت نگفتی تمومش کنم و حرف نزنم ،بفرما ساکت شدم کمیل عصبی از او دور شود و پشتش را به سمانه داد و دستی به سرش که از درد در حال انفجار بود کشید،دیشب درد زخمش و فکر سمانه او را تا دیر وقت بیدار نگه داشته بود،خسته نالید: ــ تمومش کن سمانه،باور کن اونجوری که فکر میکنی نیست،بزار برات توضیح بدم سمانه از جایش بلند شد و روبه رویش ایستاد. ــ نمیخوام توضیح بدی،چیزی که باید میشنیدمو شنیدم کمیل بازویش را در دست گرفت و خشمگین فریاد زد: ــ لعنتی من اگه میخواستم به خاطر مراقبت کردن با تو ازدواج کنم که مثل قبلا هم میتونستم بدون اینکه بحث ازواج باشه ازت مراقبت کنم. ــ من بچم کمیل ??بچم؟ ــ چیکار کنم که باور کنی سمانه؟تموم کن این موضوعو ــ باشه ،تمومش میکنم،به بابام میگم که میخوایم تمومش کنیم با اخم به او خیره شد و گفت: ــ منظورت چیه؟ سمانه مردد بود برای گفتن این حرف اما آنقدر عصبی و ناراحت بود که نتوانست درست فکر کند به حرفش. ــ منظورم اینه که طلاق بگیریم کمیل احساس کرد که زمان ایستاد،با ناباوری به سمانه نگاه می کرد،هضم جمله سمانه برایش خیلی سنگین بود،اما کم کم متوجه منظور سمانه شد. سمانه رگه های عصبانیت ،خشم ،ناراحتی،اضطراب را که کم کم در چشمان کمیل موج میزد را دید،با وحشت به صورت سرخ کمیل و رگ باد کرده ی گردنش نگاه کرد ، دوباره نگاهش را به سمت چشمان کمیل برگرداند،کمیل با آنکه با شنیدن کلمه طلاق کل وجودش به آتش کشیده شده بود و دوست داشت آنقدر سر سمانه فریاد بزند که آرام شود،اما می دانست این راهش نیست ،نمی خواست سمانه از او بترسد،زیر لب چندبار صلوات فرستاد و خدا را یاد گرفت،آنقدر گفت و گفت تا کمی آرام گرفت،سمانه که نگران کمیل شد با صدای لرزان آرام صدایش کرد،اما با باز شدن چشمام کمیل و گره خوردن نگاه هایشان بهم ترسید و کمی خودش را عقب کشید. کمیل اخمی بین ابروانش نشاند و جدی و خشمگین گفت: ــ خوب اینو تو گوشت فرو کن تا آخر عمر که قراره کنار هم زندگی کنیم ، حق نداری یک بار دیگه سمانه فقط یک بار دیگه هم نمیخوام کلمه طلاقو از زبونت بشنوم،فهمیدی؟ سمانه سریع سرش را به علامت تایید تکان داد. ــ وقتی بهت میگم گوش کن حرفمو،بزار برات توضیح بدم،مثل یه دختر خوب سکوت کن و حرفای منو گوش بده. * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
㉘ دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان 🎙 با نوای قاسم موسوی قهار (عج) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
امروز راس ساعت ۱۴ برگزار میگردد لطفا اطلاع رسانی فرمائید