eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🌺 🔺 دخترکی را، برای چیدن یک خوشه گندم زیبا، به گندم‎زاری فرستادند و به او گفتند که تا شب فرصت دارد که خوشه گندم را بچیند. 🔺 دختر به محض ورود به گندم‎زار، با خوشه‎هایی روبرو شد که هر یک در نوع خود، بهترین بود و لایق چیدن؛ اما او با خودش می‎گفت: "گندم‎زار است و تا غروب آفتاب هم، بی‌شمار". 🔺 او از خوشه‎های ، به امید یافتن خوشه شایسته‎تر، گذشت و گذشت تا اینکه، خورشید کرد. http://eitaa.com/salehinardabil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🌺 🔺 دخترکی را، برای چیدن یک خوشه گندم زیبا، به گندم‎زاری فرستادند و به او گفتند که تا شب فرصت دارد که خوشه گندم را بچیند. 🔺 دختر به محض ورود به گندم‎زار، با خوشه‎هایی روبرو شد که هر یک در نوع خود، بهترین بود و لایق چیدن؛ اما او با خودش می‎گفت: "گندم‎زار است و تا غروب آفتاب هم، بی‌شمار". 🔺 او از خوشه‎های ، به امید یافتن خوشه شایسته‎تر، گذشت و گذشت تا اینکه، خورشید کرد. ✅ با ما همراه شوید... 🔗 ایتا: 🌐http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق 💞قسمـــٺ #ب
👈ادامه قسمت سنگینی را حس میکرد. نگاهش را بسمت خاله شهین برد. باید کمی رک تر بود. _ممنونم ازتون 😐 رو به مادرش گفت: _شما که مادر من، چرا دیگه به خاله زحمت دادین.!😐‼️ خاله شهین_وا... خاله چه زحمتی!! سهیلا دوستت داره!! اخم کرد. 😠با عذرخواهی مختصری از اتاق بیرون آمد... به نوعی از حرف زدن حتی با محارمش فراری بود. کتاب حافظ در دست به حیاط رفت. گوشه ای از حیاط چند صندلی و یک میز بود.روی صندلی نشست. چشمانش را بست. خواست تفعلی به حضرت حافظ بزند. 💓باز یاد آن شب خاطرش نوازش داد. چشمانش را باز کرد. بسرش بود... خدایا این حس چه بود که آمد؟! او را میخواست؟! با خودش دو دوتا چهارتا میکرد!! و همین بود که بردارد...😊👌برای خواستنش، برای رسیدن به وصلش. اما بزرگ مثل خوره روح و ذهنش را میخورد..😰 نکنه این حس غلط باشه؟!😟 نکنه ریحانه منو نخاد؟!😑 شاید اون اصلا ب من فکر نمیکنه!!😥 نکنه کلا جوابش منفی باشه!!😞 ، ثانیه ای ذهنش را آرام نمیگذاشت. ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat