eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
* #هــو_العشـق🌹 #پـلاک_پنهــان #قسمت28 سمانه شوکه به حرف های او گوش سپر
* 🌸🍃 کمیل شوکه به دختری که با چشمان اشکی به او خیره شده بود، نگاه می کرد ناباور پرونده را باز کرد و با دیدن اسم سمانه چشمانش را محکم روی هم فشرد،خودش را لعنت کرد که چرا قبل از اینکه به اتاق بازجویی بیاید ،نگاهی به پرونده نینداخت. اما الان این مهم نبود ،مهم بودن سمیرا وتهمتی که به او زده بودند. سمانه هنوز درشوک بودن کمیل در اینجا بود،اول حدس زد شاید او هم به خاطر تهمتی اینجا باشد ،اما با دیدن همان پوشه در دست کمیل،یاد صحبت آن خانم درمورد مسئولشان افتاد،باورش سخت و غیر ممکن بود. کمیل نفس عمیقی کشید و قبل از اینکه در را ببندد با صدای بلندی گفت: ــ رضایی مردی جلو آمد و گفت: ــ بله قربان ــ دوربین و شنودای اتاقو غیر فعال کن ــ بله قربان در را بست و به طرف سمانه که با چشمان به اشک نشسته منتظر توضیحش بود ،رفت. میز را کشید و روی آن نشست،از حضور سمانه در اینجا خیلی عصبی بود،سروان شوکتی توضیحاتی به او داده بود،اما غیر ممکن بود که باور کند این کارها را سمانه انجام داده شود ،حتی با وجود مدرک،مطمئن بود سمانه بی گناه است . با صدای سمانه نگاهش را از پرونده برداشت؛ ــ تو اینجا چیکار میکنی؟جواب منو بدید؟این پرونده و این اسلحه برای چی پیش شماست؟ و کمیل خودش را لعنت کرد که چرا اسلحه اش را در اتاقش نگذاشته بود. سمانه با گریه گفت: ــ توروخدا توضیح بدید برام اینجا چه خبره؟از ظهر اینجام ،هیچی بهم نمیگن،فقط یکی اومد کلی تهمت زد و رفت،توروخدا آقاکمیل یه چیزی بگو،شما برا چی اینجایی؟اصلا میدونید مامان بابام الان چقدر نگران شدن وقتی جوابی از کمیل نشنید با گریه فریاد زد: ــ جوابمو بده لعنتی و صدای هق هق اش در فضای اتاق پیچید. کمیل که از دیدن اشک های سمانه و عجزش عصبی و ناراحت بود،واینکه نمی دانست چه بگوید تا آرام شود بیشتر کلافه شد،البته خودش هم نیاز داشت کسی آرامش کند،چون احساس می کرد اتشی در وجودش برافروخته شده و تا سمانه را از اینجا بیرون نبرد خاموش نخواهد شد. سمانه آرام تر شده بود ،اما هنوز صدای گریه ی آرامش به گوش می رسید ،با صدای کمیل سرش را بلند کرد ،متوجه چشمان سرخ کمیل و کلافگی اش شده بود! ــ باور کنید خودمم،نمیدونم اینجا چه خبره،فکر نمیکردم اینجا ببینمت ،ولی مطمئنم هرچی تو این پرونده در مورد تو هست اشتباهه،مطمئنم.اینو هم بدون که من حتی دوس ندارم یک دقیقه دیگه هم اینجا باشی،پس کمکم کن که این قضیه تموم بشه،الانم دوربین و شنود این اتاق خاموشه،خاموش کردم تا فکر نکنی دارم ابازجویی میکنم،الان فقط کمیل پسرخالتونم،هرچی در مورد این موضوع میدونید بگید. سمانه زیر لب زمزمه کرد: ــ بازجویی؟در مورد کارت دروغ گفتی؟وای خدای من * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماجرای نذر مادر خلیفه عباسی برای امام هادی (علیه السّلام)
31.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 لحظه انفجار موشک سپاه در برخورد به محل نزدیک کنسولگری آمریکا در اربیل
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىَ» ای بنی اسرائیل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات دادیم؛ و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم؛ و «منّ» (عسل) و «سلوی» (پرنده‌ای حلال‌گوشت) بر شما نازل کردیم! (سوره مبارکه طه/ آیه ۸۰) تفسیر: به دنبال بحث گذشته که نجات بنى اسرائیل را به صورت یک اعجاز بزرگ از چنگال فرعونیان بیان مى کرد، در سه آیه بعد، روى سخن به بنى اسرائیل به طور کلى و در هر عصر و زمان کرده، و نعمت هاى بزرگى را که خداوند به آنان بخشیده است یادآور مى شود، و راه نجات را به آنان نشان مى دهد. نخست مى گوید: اى بنى اسرائیل ما شما را از چنگال دشمنانتان رهائى بخشیدیم (یا بَنِی إِسْرائِیلَ قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ). بدیهى است، پایه هر فعالیت مثبتى، نجات و رهائى از چنگال عوامل سلطه جو و کسب استقلال و آزادى است، و به همین دلیل، قبل از هر چیز به آن اشاره شده است. آنگاه به یکى از نعمت هاى مهم معنوى اشاره کرده، مى گوید: ما شما را به میعادگاه مقدسى دعوت کردیم، در طرف راست طور، آن مرکز وحى الهى (وَ واعَدْناکُمْ جانِبَ الطُّورِ الاْ َیْمَنَ). این اشاره به جریان رفتن موسى(علیه السلام) به اتفاق جمعى از بنى اسرائیل به میعادگاه طور است، در همین میعادگاه بود که، خداوند الواح تورات را بر موسى نازل کرد، با او سخن گفت و جلوه خاص پروردگار را همگان مشاهده کردند. و سرانجام، به یک نعمت مهم مادى که از الطاف خاص خداوند نسبت به بنى اسرائیل سرچشمه مى گرفت، اشاره کرده مى فرماید: ما منّ و سلوى بر شما نازل کردیم (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى). در آن بیابانى که سرگردان بودید، و غذاى مناسبى نداشتید، لطف خدا به یاریتان شتافت، و از غذاى لذیذ و خوشمزه اى به مقدارى که به آن احتیاج داشتید در اختیارتان قرار داد، و از آن استفاده مى کردید. 🌺🌺🌺 در این که منظور از مَنّ و سَلوى چیست؟ مفسران بحث هاى فراوانى دارند که در جلد اول همین تفسیر (ذیل آیه 57 سوره بقره) بیان کردیم، و پس از ذکر سخنان مفسران دیگر گفتیم: بعید نیست: منّ یک نوع عسل طبیعى بوده که در کوه هاى مجاور آن بیابان وجود داشته، و یا شیره هاى نیروبخش مخصوص نباتى بوده که در درختانى که در گوشه و کنار آن بیابان مى روئیده آشکار مى گردید. و سلوى نوعى پرنده حلال گوشت شبیه به کبوتر بوده است. براى توضیح بیشتر به جلد اول ذیل آیه فوق مراجعه فرمائید. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۰ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فشارهای جسمی و روحی که در دوران بارداری به مادر تحمیل می‌شود. 🟣تربیت فرزند یه کار دونفره است...
شیفتگان تربیت
* #هــو_العشــق🌸🍃 #پـلاک_پنهــان #قسمت29 کمیل شوکه به دختری که با چشمان اشک
* 🌸🍃 کمیل کلافه دستی به صورتش کشید و گفت : ــ الان وقت این حرف ها نیست سمانه ناباور به کمیل خیره بود،آنقدر شوک بزرگی به او وارد شده بود که ،نمی توانست تسلطی بر رفتارهایش داشته باشد. ــ الان بگید،اون پوسترایی که تو تظاهرات دست بقیه بودند برا چی طراحی کردید؟کی ازتون خواسته بود؟ سمانه دستای لرزانش را بر روی میز مشت کرد و لبانش را تر کرد وگفت: ــ من پوستری برای این تجمع طراحی نکردم ــ اما چند نفر از دانشجوها گفتن؛که این پوسترارو شما بهشون دادید ،که به دست بقیه برسونن ــ آره ولی من این پوسترارو ندادم،من پوسترایی که طراحی کردم به بچه ها دادم اخمی بر روی پیشانی کمیل نشست! ــ کی پوسترای طراحی شده رو چاپ کرد؟ ــ آقای سهرابی کمیل سریع پرونده را باز کرد و نگاهی به آن انداخت،اما اسمی از سهرابی نبود. ــ کی هست؟ ــ مسئول دفتر ــ اینجا که نوشته عظیمی مسئول دفترِ ــ آقای عظیمی بیمارستان بستریه،برای همین این مدت آقای سهرابی مسئوله ــ این سهرابی چطور آدمیه ــ آدم خوبیه کمیل سری تکان می دهد ــ به کسی شک نداری؟ سمانه کمی فکر کرد اما کسی به ذهنش نرسید: ــ نه ــ خب cd هایی که تو دانشگاه پخش شده بودند.. سمانه سریع گفت : ــ باور کنید ،آقای سهرابی به من یه cd داد گفت مداحی هست برم رایت کنم به عنوان فعالیت فرهنگی بدم به بچه ها،منم تعجب کردم آخه این فعالیت ها خیلی قدیمی شده بودند،اما گفت که بخشنامه است باید انجام بشه ــ بخشنامه رو دارید؟ ــ نه،قرار بود بفرسته برام اما نفرستاد ــ میدونستید تو اونCd ها کلی سخنرانی ضد نظام بود سمانه با حیرت به کمیل نگاه می کندو آرام می گوید: ــ چی؟ولی آقای سهرابی گفتن که مداحیه،حتی به نمونه به من داد ــ الان دارید این نمونه رو؟ ــ آره هم cd هم یه نمونه از پوستر تو اتاقم تو دفتر هستش ــ cd هارو قبل از اینکه پخش کردید جایی گذاشتید؟ ــ یه روز کامل تو دفتر بودن کمیل سری تکان می دهد و سریع برگه ای به سمت سمانه می گیرد: ــ آدرس کافی نتی که رفتیدو برام بنویسید * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حتی اگر مثل سگ مریض بشید و بعدش بمیرید ارزشش رو داره که بیایید رای بدید! 👈اینو کسی داره میگه که عمله هاش تو ایران دارن صبح تا شب به مردم میگن رای ندید ، رای دادن چه فایده ای داره!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه شاه ایران به شاه عربستان و ارائه راهکار برای اینکه بیشتر بتواند حکومت کند‼️ جوونهارو به فساد و فحشا بکشون 😯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عملیات موشکی سپاه در دو‌منطقه متفاوت بصورت همزمان | هلاکت اصلی ترین مهره موساد در حمله موشکی به اقلیم کردستان 🔻داعش و‌موساد باهم نقره‌داغ شدند 🔹سپاه پاسداران در دو عملیات موشکی همزمان، اهداف مورد نظر خود را در دو منطقه متفاوت مورد اصابت قرار داد. 🔸در این عملیات‌ها، مقرهای داعش و گروه‌های تروریستی در ادلب سوریه و‌ مقر موساد در اربیل عراق مورد حمله قرار گرفتند 🔹‏پیشرو دیزه‌یی بزرگترین رابط موساد در اقلیم کردستان و اصلی ترین منبع مالی جاسوسان آموزش دیده موساد جهت انجام ماموریت های اطلاعاتی و تروریستی در ایران بوده است. 🔺وی همچنین نقش‌ کلیدی در تامین انرژی رژیم صهیونسیتی ایفا می کرد که در حملات دیشب ‎سپاه پاسداران به ‎اربیل به هلاکت رسید. |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وضعیت گرانی در دوران به گفته جان فوران، جامعه شناس آمریکایی ✅ به بهانه ۲۶دی‌ماه، سالروز فرار از ایران |
♻️بهـلول هــارون را در حــمام دید و گفت: به من یک دینار بدهڪاری طلب خود را مــےخــواهــم. هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام خارج شوم من‌ڪه این‌جا عـریانم و چــیزی ندارم بدهم ​بهلول گفت: در روزقیامت هم این‌چنین عریان و بی‌چیز خــواهــــے بود!! 👌پس طلب‌دنیا را تا زنده‌ای بده ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و دستـت‌خــالـی
14021026_43806_64k.mp3
24.54M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور. ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
49.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور. ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
منابع محلی از حملاتی به مقرهای گروهک تروریستی جیش العدل در داخل خاک پاکستان خبر داده‌اند. تأیید نشده
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىَ» بخورید از روزی‌های پاکیزه‌ای که به شما داده‌ایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط می‌کند! (سوره مبارکه طه/ آیه ۸۱) تفسیر: در آیه بعد، به دنبال ذکر این نعمت‌هاى سه گانه پر ارزش، آن‌ها را چنین مخاطب مى‌سازد: از روزى‌هاى پاکیزه‌اى که به شما دادیم بخورید، ولى در آن طغیان نکنید (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لاتَطْغَوْا فِیهِ). طغیان در نعمت‌ها آن است که انسان به جاى این که از آن‌ها در راه اطاعت خدا و طریق سعادت خویش استفاده کند، آن‌ها را وسیله‌اى براى گناه، ناسپاسى، کفران و گردنکشى و اسرافکارى قرار دهد، همان گونه که بنى اسرائیل چنین کردند. این همه نعمت هاى الهى را دریافت داشتند و سپس راه کفر و طغیان و گناه را پیمودند. 🌺🌺🌺 و به دنبال آن، به آن‌ها هشدار مى دهد: اگر طغیان کنید، غضب من دامان شما را خواهد گرفت (فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی). و هر کس غضب من بر او وارد شود، سقوط مى کند (وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى). هَوى در اصل، به معنى سقوط کردن از بلندى است، که معمولاً نتیجه آن، نابودى است، به علاوه، در اینجا اشاره به سقوط مقامى و دورى از قرب پروردگار و رانده شدن از درگاهش نیز مى باشد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۱ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: وسط نماز خنده ممنوع! 🔸احکامی که باید بدانیم
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشـــق🌸🍃 #پـلاک_پنهــان #قسمت30 کمیل کلافه دستی به صورتش کشید و گفت :
* 🌹 کمیل برگه را برمیدارد و از جایش بلند می شود ؛ ــ با من بیاید سمانه از جایش بلند می شود و هم قدم کمیل از اتاق خارج می شوند،سمانه با حیرت به کسانی که برای کمیل احترام نظامی میگذاشتند نگاه می کرد،با صدای کمیل به دری که کمیل باز کرده بود خیره شد: ــ بفرمایید داخل سمانه وارد اتاق شد و با اشاره ی کمیل بر روی میز نشست ،با کنجکاوی اتاق را رصد کرد،حدس می زد اتاق کمیل باشد. ـــ من باید برم جایی ،تا وقتی برمیگردم بشینید فکر کنید،شاید چیزی یادتون بیاد که بخواید به من بگید سمانه با نگرانی گفت: ــ کجا دارید میرید؟اصلا ساعت چنده؟میدونید الان خانوادم چقدر نگران شدن،من باید برم ــ سمانه خانم نمیتونی بری سمانه حیرت زده گفت : ــ چی؟؟ ــ تا وقتی که این مسئله روشن نشه ،شما اجازه بیرون رفتن از این جارو ندارید سمانه با عصبانیت از جایش بلند شد و گفت: ــ یعنی چی؟مگه زندانی ام ،من اینجا نمیمونم ،شما نمیتونس منو اینجا نگه دارید کمیل با اخم فقط نظاره گر عصیانگری های سمانه بود. سمانه با دیدن اخم و سکوت کمیل، او هم سکوت کرد! ــسمانه خانم مثل اینکه متوجه نیستید الان کجایید،اینجا یکی از بخش های وزارت اطلاعاته و شما به جرم برهم زدن محیط دانشگاه اینجا هستید،الان شما باید بازداشگاه بودید نه تو اتاق من،خداروشکر کنید که پروندتون افتاده دست من،خداروشکر کنید که من اینجا بودم،اگه نبودم شرایط سخت تر از اونی بود که شما بخواید اینجوری عصبانی به من تشر بزنید منتی سرتون نمیزارم اما،شما الان یک فرد سیاسی محسوب میشید که با یه برنامه ریزی برای یه تجمع اوضاع کل کشورو بهم ریختید و رسانه های اونور آب از صبح تا الان دارن برای خودشون کارشناسی میکنن این موضوعو ،بازم بگم یا متوجه شدید که این موضوع خیلی مهم و خطرناکه سمانه بر روی صندلی نشست،دیگر پاهایش نای ایستادن نداشت،موضوع از چیزی که فکر میکرد،پیچیده تر و خطرناک تر بود،دستان لرزانش را در هم فشرد،احساس می کرد بدنش یخ کرده است چشمانش را محکم بر روی هم می بندد،دعا می کند که این اتفاقات یک خواب باشد و با،باز کردن چشمانش همه چیز تمام شود اما با صدای آب چشمانش را باز کرد ! کمیل لیوان آبی را جلوی سمانه گذاشت و نگاهی به چهره ی ترسیده اش انداخت، از جایش بلند شد و گفت: ــ این اتاق منه ‌،میگم کسی نیاد داخل ،میتونید راحت باشید من همه تلاشمو میکنم که هر چه زودتر از اینجا برید به طرف در رفت اما با صدای سمانه برگشت،که با صدای ترسیده و لرزان صدایش کرده بود: ــ آقا کمیل ــ نگران نباشید،زود برمیگردم حرف دیگری نزد و از اتاق خارج شد.... * ادامه.دارد.... *