eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
204 دنبال‌کننده
53 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
. .... سلام‌ُاللّه   علی‌َالباکین علیٰ اُم‌ُّالعبّاس  اُم‌ُّالبنین بانویِ عشق و معرفت و ایثاری الگویِ وفاداریِ علمداری به وَاللّه به وَاللّه به وَاللّه اُم‌ُّالبنین کشیدی رو زمین نقشِ چهار قبرِ نازنین دَم نزدی از قطع‌ُالیمین حسین حسین حسین گفتی همین ای وای حسین واویلا حسین/۴/ سلام‌ُاللّه  علی‌َالباکین علیٰ اُم‌ُّالحسین  اُم‌ُّالبنین می‌کوبی با آه و گریه به سینه حلالیت می‌گیری از سکینه واویلا واویلا واویلا ببخش رباب  اگه مشکِ آب نرسیده به کودکِ بی‌تاب عبّاسمو حلال کنید اگه..... زخمِ زبون داد شما رو عذاب ای وای حسین... سلام‌ُاللّه وَ صلَّی‌اللّه  علیٰ سیّدتی فاطمةالزّهرا چادرِ خاکی شدهَ‌ت بیرقِ دین نخِ پرچمِ روضه‌َت حبل‌ُالمتین یازهرا یازهرا یازهرا ای مادرم منظومه‌یِ کرم چادر تو سایه‌یِ بر سرم یا فاطمه  تمامِ باورم زهرایی هستم غلامِ حیدرم یافاطمه جان یافاطمه /۴/   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
عبّاس من کجایی اشکامو پاک کنی رو گونَه م اشکِ غمِ حسین ببین دیگه عزادار شدم ‏ای صاحب علمِ حسین نیستی ببینی که بقیع کربلا شده نیستی ببینی مادرت بی نوا شده نیستی ببینی آسمون بی قمر شده نیستی ببینی خواهرت خون جگر شده نگفتی بودی قرار نبود که دستت از تن جدا بشه تو علقمه غرقِ خون بشی قدِ حسینم دو تا بشه ساقی تشنه لبِ حرم عباسِ من کجایی منو کفن کنی بیای مدینه از کربلا برای تربتِ مادرت بیار یه قطعه از بوریا نیستی ببینی برای شاهِ بی کفن روضه میخونم پیش قبرِ امام حسن فرقِ شکسته ات به فدای سرِ حسین چشمات شد آخر زائرِ مادرِ حسین نگفته بودی قرار نبود ببینم این مشکِ پاره تو سرت روی نیزه باشه وُ ببینه زینب اسارتو ساقی تشنه لبِ حرم عباسِ من فدای قدِ رشیدِ تو که زیرِ تیرِ کین آب شده رفتی و قسمتِ مادرت شرمندگی از رباب شده رفتی،سه شعبه گلوی اصغرو برید پای حرامی به خیامِ حسین رسید مثل حسینت کمرِ مادرت شکست رفتی سه شعبه روی قلبِ حسین نشست نگفته بودی قرار نبود برادرِت تشنه جون بده شمر بیاد بینِ گودی و عرشِ خدا رو تکون بده نگفته بودی قرار نبود جسمِ سکینه کبود بشه طفلِ سه ساله بترسه وُ اسیرِ آتیش و دود بشه ساقی تشنه لبِ حرم ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#ام_البنین_روضه_نخوون.... #زمینه_و_توسل_ویژهٔ_وفات_حضرت_أُم_البَنین_سلام_الله_علیها ┏━━ °•🖌•°━━┓
... هر روز غروب توی بقیع میشکنه بغض آسمون ستاره ها داد می زنن امُّ الْبَنین روضه نخوون هر روز صدای گریه هاش میرسه تا عرش خدا از سوز روضه خوندنش قیامتی میشه به پا «أُمُّ البَنین.. أُم‌ِّ بی بَنین...» مدینه کربلا میشه شهر فرشته ها میشه آدم و یعقوبم میان مدینةُ البُکاء میشه فرقی نمی کنه براش کسی نیاد تو روضه هاش عالم و بر هم می زنه بغضِ نشسته تو صداش به سینه و سر می زنه بقیع باهاش نوحه گره دَم تمومِ نوحه هاش حسینِ من بی کفنه   رو خاکایِ  سرد بقیع صورت چار قبرکشیده طوری غریب حسین میگه انگارکه گودال و دیده از پسراش نشد یه بار با کسی حرفی بزنه زمزمه ی لبش شده حسین من بی کفنه طاقت نداره، کارشه شبا میره سئوال کنه با گریه می خواد از رباب عباسش وحلال کنه طفلی سکینه رو بگو دل نداره نگاش کنه روُش نمیشه مثل قدیم أُمُّ البَنین صداش کنه «أُمُّ البَنین...أُمِّ بی بَنین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
|ای أُمِّ عشق.... #روضه_حضرت_ام_البنین_س به نفس استادحاج منصور ارضی قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
. |ای أمِّ عشق.... به نفس استاد حاج منصور ارضی ای اُمِّ عشق مادرِ سرلشکر ادب وی سایه سارِ قد تو رویِ سر ادب بانویِ سرسپردۀ همسنگرِ ادب در آسمان ملقبِ بر مادرِ ادب از لحظه ای که واردِ بیت الکرم شدی با احترام کردن خود، محترم شدی روزِ عروسیت شد و اوجِ عزیزیت مبهوت شد زمانه از آن اشک ریزی ات قربان این درایت و دشمن ستیزی ات رفتی به بیت عشق به شرط کنیزی ات از ابتدا بنام تو بر احترام بود جان تو نذرِ خدمتِ چندیدن امام بود در ظّل نورِ فاطمه با غم عجین شدی شمسُ الضحی مکتب حقُ الیقین شدی ماه تمام چهار مه جبین شدی دادی بَنی و حضرتِ اُم البنین شدی ام البنین شدی و به تو التفات شد آغوشِ تو پناه زنان و بنات شد بانو تو کیستی که بنازد کرم به تو باب النجات داده کلیدِ حرم به تو غرق توسل است عرب تا عجم به تو داده امام عصر، خدا را قسم به تو یعنی تو شاهراهِ نزولِ عنایتی سجادۀ عبادتی و باب حاجتی عالم به حیرت است از این جانثاری‌ات مادر شدی و برف شدی بهر یاری ات جان ها فدای مادری افتخاری ات قربان این تفضل و این سفره داری ات خورشیدِ در تلألؤیی و ذره پروری تو باب فضلی و به اباالفضل مادری مادر شدی که داغ ببینی کمان شوی در هر بهار راوی فصل خزان شوی باران شوی، خمیده شوی، نیمه جان شوی گریان شوی و مادر گریه کنان شوی ما را ز اشک خویش تو تزکیه کرده ای خاکِ بقیع را تو حسینیه کرده ای بعد از حسین از دل و جانت سرور رفت گریان شدی و نالۀ تو تا قبور رفت بر پیکری که زود سرش در تنور رفت از بس گریستی تو، زِ چشم تو نور رفت آه از جگر کشیدی و قلبت کباب شد بعد از حسین خانۀ شادی خراب شد بعد از حسین زنده نمودی قیام را گریان نمود گریۀ تو خاص و عام را زینب که رفت داغ تو انگار تازه شد یعنی دوباره داغ علمدار تازه شد زینب که رفت پیر و خمیده کمر شدی نالان شدی شکسته شدی مختصر شدی یعنی که رو به قبله شدی محتضر شدی چشم انتظارِ دیدنِ روی پسر شدی اما یلان تو همه در خاک خفته اند در بین خاک با تن صد چاک خفته اند وقتش رسیده روضه حساس را بخوان در بزم گریه عطرِ گل یاس را بخوان مجلس بگیر نوحۀ احساس را بخوان یک چند صفحه مقتل عباس را بخوان شرح نزول ساقی سرمست را بگو از مرکب افتادن بی دست را بگو *وقتی خواست از رو اسب به زمین بیاد همه شنیدن، بی دست بوده .. از روی اسب به زمین افتاد ..* برگو چگونه عطش گریه خیز شد جسمش چگونه مرکز ثقلِ ستیز شد شمشیر حمله کرد و سرنیزه تیز شد بالا بلندِ خیمه تنش ریز ریز شد برگو چگونه نالۀ زن ها بلند شد با پارچه‌ سرش به روی نیزه بند شد *برا بی بی ام البنین روضه بخوانیم .. همون روضه ای که خودش خوانده : باور نمی کنم کسی جرائت کرده باشه بر سر مبارکت زده باشه اون هم با عمود آهن . اما شنیدم اول دست هاتُ قطع کردن .. دوم شنیدم تیر به چشمت زدن .. آنگاه عمود آهن بر سرت زدن .. سرت از هم پاشیده شد .. همچین که رو زمین خواست بیفته صدا زد داداش زود بیا "اخا ادرک اخا" ابی عبدالله به سرعت آمد. راوی میگه تو این آمدن دیدن به لحظه ایستاد، پیاده شد، شی رو برداشت به چشم گذاشت .. جلوتر آمدم دیدم دست های عباسِ .. با همون وضع آمد تا رسید به بدن یه نگاه به آن بدنِ پاره پاره و تیر باران خورد کرد، صدا زد «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي»(1) بمیرم برات .. دیگه کسی نیامد سمتِ این بدن .. کار حسینم بعد از این تمام شد .. دشمن فرصت پیدا کرد اول بدن رو غارت کرد بعد طوری به بدن صدمه زد که امام چهارم حضرت رو به سختی جمع کرد .. همه گفتن عباس قد رشیدی داره .. اما هرکی رفته سردابِ آقا میگه یه قبرِ کوچکی قرار دارد ..* منابع: 1) موسوعة الامام الحسین (ع) ج ۴، ص ۲۳۱ البحرانی، العوالم، ۱۷ / ۲۸۳ - ۲۸۴، ۲۸۵ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh