eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
4.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
+ در مرحله اول یعنی ۩ تا حدالممکن کمتر از روایات و آیات استفاده می‌کنیم. چون تا زمانی که کسی به وجود و حقانیت خداوند پی نبرد، لزوما کلام او و کلام رسول او را هم قبول نخواهد کرد. - پس به‌ناچار بیشتر از دلایل عقلی و فطری استفاده خواهیم کرد. •|: 'برهان‌نظم' وقتی به بدن انسان یا چرخه‌ی حیوانات یا رویش گیاهان نگاه می‌کنیم همه‌ی ما قبول می‌کنیم که تمام طبیعت دارای نظم هست. و این را هم قبول داریم که هر پدیده‌ی منظمی دارای ناظمی باشعور و حکیم است و اساسا ممکن نیست که مثلا یک کتابخانه‌ای بسار منظم و دقیق باشد اما از یک کتابدار نادان برخوردار باشد. پس این عالم طبیعت هم دارای ناظمی باشعور و حکیم باید باشد و آن کسی نیست جزء خداوند. •|: 'دفع‌ضرر‌محتمل' به‌این‌صورت که ما احتمال‌99.9٪ بدیم که خدایی وجود ندارد و دعوت پیامبران به خدا‌پرستی کاملا دروغ بوده. و تنھا 00.1٪ احتمال هست که خدایی وجود داره و دعوت پیامبران هم حقیقت داشته. در اینجا اگر که همان احتمال اول صادق باشد که خب هیچ مشکلی وحود نداره و آدمی هم به زندگی خود می‌پردازد اما اگر احتمال دوم صادق باشد و واقعا خدایی وجود داشته باشد و آدمیزاد آنرا انکار کرده باشد به گفته‌ی پیامبران سزای او آتش جاودان قیامت است. که در اینجا عقل حکم میکند که برای جلوگیری از همان ضرر احتمالی [آتش‌جاویدان] به وجود خداوند و شناخت خداوند بپردازد. در‌قالب مثال شما اینطور‌ فرض کنید که یک انسان کاملا دیوانه و بی‌عقل به شما بگوید داخل کفش شما یک عقرب هست؛ و شما احتمال99.9٪ می‌دهید که گفته‌ی این دیوانه دروغ است اما تنها00.1٪ احتمال می‌دهید که حقیقت همان باشد. خب در اینجا عقل حکم میکند که اگر احتمال اول صادق باشد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد اما اگر احتمال دوم صادق باشد ضرر و خسران بزرگی در پی دارد و آن مرگ حتمی هست بواسطه‌ی نیش عقرب. •|: 'برهان وجوب و امکان' برای فهمیدن این برهان ابتداً باید چندتا مقدمه رو باهم بررسی کنیم؛ ➣هر موجودی که نسبت آن با موجود دیگری در نظر گرفته شود از دوحال خارج نیست؛ یا این نسبت دادن برای او ضروری است و اساسا با جداشدن آن موجود دیگر، وجود او قابل تصور نیست. یاهم که نسبت دادن آن ضروری نیست و میتوان با جدایی آنها هم آنرا تصور کرد. به موجود اول "واجب‌الوجود" وبه موجود دوم "ممکن‌الوجود" گفته می‌شود. برای مثال شیرینی‌شکر هرگز از آن جدایی پذیر نیست و شکر غیر شیرین اصلا قابل تصور نیست اما آب می‌تواند شیرین باشد یا نباشد. و برای شیرین شدن لازم است شکر با آن مخلوط شود. ➣هر موجود ممکنی نیازمند علت است مثلا آبی که امکان دارد شیرین شود یا نشود برای شیرین شدن نیازمند علت است و آن ترکیب شدن با شکر است تا به او آب‌شیرین اطلاق شود. ➣تسلسل باطل است، یعنی مثلا نمی‌شود که ‌"الف" علت "ب" باشد، "ب" علت "ج" باشد، "ج" علت "د" باشد و... وچون این سلسله پایان ندارد باطل است و تصور آن هم محال است. ➣ دَور باطل است، یعنی ممکن نیست که یک شیء با یک یا چند واسطه علت خودش باشد، مثلا "الف" علت "ب" باشد و "ب" علت "الف" باشد. اما با درک این مقدمات تردیدی نیست که در جهان هستی، موجوداتی هست که این موجودات یا واجب‌الوجود‌ اند یا ممکن‌الوجود و احتمال سومی هم نیست. وآن موجودات اگر وابسته به غیر خود باشند یعنی ممکن‌الوجود اند مثل انسان‌ها که بنابر مقدمه دوم نیازمند علت هستند، حال اگر علت آن خود ممکن‌الوجود دیگری باشد و این سلسله ادامه دار شود که بنابر قاعده سوم باطل است و اگر هم دارای علتی باشد که خود آن علت، معلول این موجود است بنابر قاعده چهارم باطل است. تنها احتمالی که باقی می‌ماند آن است که آن موجود دارای علتی باشد که آن علت خودش معلول نیست و آن فقط واجب الوجود است و چون تنها مصداق واجب‌الوجودی که وابسته به غیر نباشد خداوند است‌و وجود خدا اثبات میشود. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
• . درانتھای بحث دیروز توحید رو به سه قسم تقسیم کردیم. توحیدذاتی-توحید‌افعالی-توحید‌صفاتی وهر یک از این سه قسم رو قراره باهم بررسی کنیم. واما توحید ذاتی: یعنی قبول داشتن اینکه ذات خداوند یکتاست و هیچ مِثل و شریکی ندارد. و هیچ‌گونه ترکیبی هم در آن راه ندارد. و برای اثبات آن از دلایل استفاده می‌کنیم. 1‌• : در چند جلسه قبل گفته‌شد که خداوند واجب الوجود است و لازمه‌ی واجب‌الوجود بودن این است که هیچ نقصی در آن نباشد و اگر نقصی باشد دیگر واجب الوجود نمی‌شود. 2• : اگر ما دوتا کتاب فرض کنیم آن دو کتاب در "کتاب‌بودن" باهم اشتراک دارند. و در مواردی از جمله "رنگ،محتوا،مکان،محتوا،حجم" متفاوت باشند. یعنی این دو کتاب از جهاتی باهم مشترک و از جهاتی باهم متفاوت‌اند. حالا اگر ما دوتا خدا فرض کنیم لازم است که در "خدا‌بودن" باهم مشترک باشند. و از این جھت که قرار باشد ‌"عنوان‌دو‌بودن‌" برآنها اطلاق شود باید از جهاتی متفاوت باشند یعنی یک خصوصیاتی یک خدا داشته باشد که دیگر ندارد. و آن خداهم خصوصیاتی داشته باشد که دیگری نیز نداشته باشد. و در این حالت یعنی هردوی آن خدایان ناقص هستند چون خصوصیاتی رو دارا نیستند و این با واجب‌الوجود و بی‌نقص بودن خداوند سازگار نیست. لذا ممکن نیست که بیش از یک خدا داشته باشیم. 3• : به سه مقدمه زیر توجه کنید: هرگاه دوخدا فرض شود با سه احتمال روبه‌رو خواهیم بود، ۱. تنها یکی از آن دو می‌تواند از تحقق اراده دیگری جلوگیری کند ولی دیگری قادر به چنین کاری نیست در این صورت روشن است که خدای حقیقی همان خدای اول است و خدای دومی به دلیل مغلوب بودن اراده‌اش نمی‌تواند خدا باشد. ۲. هردو میتواند از تحقق اراده دیگری جلوگیری کنند. ۳. هیچ کدام نمی‌تواند از تحقق دیگری جلوگیری کند. اما دواحتمال آخر از این جهت که مغلوب شدن خدایان مفروض و ناتوان بودن خدایان برای غلبه بر دیگری با واجب الوجود بودن منافات دارد. لذا هردو احتمال نامعقول می‌شود و چون احتمال دیگری ممکن نیست لذا فرض خدایان متعدد محال است. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80