eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
4.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱 - بهشتی اسم جوانی رو داده بود؛ برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو.🌿 چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند . . . . . . ! --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - منقلب بود؛ بهش با اصرار گفتم چی شده ! گفت: حداقل تا این موقع روز مشکل یک بنده خدا روحل میکردم🌱 ولی امروز توفیقات کم شده . . . . .! [شھیدابراهیم‌هادی :)‌] + به اخلاصش خیلی غبطه خوردم! --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - مۍ‌گفت: توۍ‌گودال‌شھید‌پیدا‌ڪردیم♥️🖇 هـر‌چـے‌خاڪ‌بیرون‌‌ریختیم‌‌دوبارھ‌ بـ‌ر‌مۍ‌گشت . .🚶🏿‍♂ اذان‌شــد، گفتیـم‌بریـم‌فـردا‌بـ‌رگردیـم شـب‌خـواب‌جوانـے‌را‌دیـدم... ڪہ‌گفـٺ‌: دوسـٺ‌دارمـ‌گمـنام‌بـ‌مـانمـ بیـل‌رو‌برداࢪ‌و‌بـرو :)🖤 🌿' --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - حاج آقا شیخ علی ثمری تعریف می‌کردند: برای افـطـار یه طـلبـه ای کـه تـو بازار زنـدگی مـی کــرد مـارو دعــوت کـرده بــود خـونـه‌ش. دم اذان داشتـم مـی‌رفتم خـونـه‌ش دیـدم این طلبه ای که مارو دعوت کرده کـنار یه مــغـازه نـشـسـته داره گریـه مـی کـنه! صـداش کـردم گفتم فلانـی اینجـا چیکـار می‌کنی؟ چرا گـریه می‌کنی؟ گفت: من شمارو دعوت کـردم افطـار گـفـتـم خوبـه کـه سر سـفره سـبزی هـم باشـه. اومدم مغازه سـبزی بخـرم، سبـزی کـه خـریدم به مغازه دار گفتم چقدر شـد؟ گفت صد تـومن. دسـت کـردم تو جیبـم دوتا صـدی بود. یکـیـش نو بـود. یـکیـش کهـنـه. صـدی نو رو گـذاشــتم جـیــبـم، کـهنـه رو دادم بـه مـغـازه دار. داشتم از مغازه می‌اومدم بیرون یک لحظه به خودم گفتم داری کجا میری !؟ توی نو و کهنگی یه صدی هنوز گیری . .! --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - حاج‌قاسم هرسال‌ایام‌ماه‌مبارک‌رمضان‌فرزندان شهیدوخانواده‌های‌شهدارودعوت‌میکرد، بیت‌الزهرا،افطاری‌میداد، میامدصندلی‌پایین‌مینشست سخنرانی میکرد، چه‌صحبتای‌عمیق‌وقشنگی... سری‌اخر، وسط‌صحبتاش‌به‌سردارحسنی‌گفت دوربین‌هاش‌خاموش‌وجمع‌کنه، کلابافیلمبرداری‌مشکل داشت‌خوشش‌نمیامد! خودش‌هم‌پذیرایی‌میکرد، سفره‌میچید.کناربچه‌هامینشست، یه‌جمع‌باصفاوصمیمی‌بود،بعدافطاری‌ میریختن‌سرحاجی‌ . . .! گم‌میشدلابلای‌بچه‌ها. به‌پسرش‌ویک‌محافظش‌که‌همراهش‌بود، هم‌اخم‌کرده‌بود! کاری‌به‌بچه‌های‌شهید‌نداشته‌باشند وبگذارندراحت‌باشند. :)🖤 🌿' --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - او قبل ازافطار نمازمی خواند. و می‌گفت: نزدیک افطار عطش انسان برای آب وغذا زیاد می شود، دراین لحظه ها اجر این نماز بیشتر است...! + به اخلاصش خیلی غبطه خوردم! :)🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - ماه رمضان برای احمد طعم خاصی داشت، انتظار ماه رمضان را می‌کشید که اعتکاف کند و شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید! او رمضان را ایستگاهی برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می‌دانست و سفارش می‌کرد که به ایتام رسیدگی کنیم، از بچه‌های کشافه می‌خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده‌های مستضعفی که می‌شناخت می‌داد، با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می‌داد و هم انجام کار گروهی و در واقع می‌خواست همه را در این امر مستحب شریک کند! +شھید‌احمدمشلب♥️ --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - یکی‌ازبرنامه‌های‌دائم‌حاج‌قاسم ‌گوش‌کردنِ‌مستمرِ سخنرانی‌های ‌قدیمی‌وجدیدحضرت‌آقا‌بود. :)! 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - مدتی از پیروزی انقلاب گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده. گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم. 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - ماه رمضان بود که عکسی برای من ارسال کرد. پرسیدم: آقامهدی موضوع این عکس چیه؟ در جواب پیامم گفت: سفره افطار مدافعان حرم را ببین همسرم. این عکس در دست تو بماند به امانت. تا آن زمان که من شهید شدم، آن وقت به کسانی نشان بده که می‌گویند: «هر کسی بره سوریه نونش تو روغنه» نشان بده و بگو: این سفره‌افطار مدافعان‌حرم هست. 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - با خدای خودش عهد کرده بود که در یکی از شب‌های قدر شهید شود شب 23 آخریـن شب قدر سال 1397دیده شـده بود که بسیار نگران و پریـشان حال است وقتی ازش سوال کرده بودن دلیل نگرانیت چیست؟ گفته بود: شبهای قدر تمام شدن و من شهید نشدم من با خدای خودم عهدی بسته بودم اما نشد. شب 24 رمضان1397 جواب عهدش را خـدا داد و با لب تشنه به شـهادت رسید خـوشا به حالش که خداوند چه زیبا به قولش عمل کرد و او را به آرزوی دیرینه اش رساند . 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - دقیقاروزقبل‌شهادتش برایم‌نوشـت‌مصطـفےجان، دعاکن‌بـےبـے «س»این‌بار بهم‌نگاه‌ڪند.وگفت‌مےروم‌ تاانتقام‌سیلےرقیہ‌خاتون «س» رابگیرم 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده‌ای ندارد. کم سخن می‌گفت و... ‏با سن کم سخت‌ترین کار جبهه یعنی «بیسیم‌چی» بودن را قبول کرده بود سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند! ولی چیزی نصیب آن‌ها نشد... 🌻 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - همیشه با وضو بود، موقع‌ شهادت‌ هم با وضو بود، دقایقی‌ قبل‌ از شهادتش‌ وضو گرفت‌ و رو به من‌ گفت‌: ان‌شاءالله آخریش‌ باشه و آخریش‌ هم‌ بود... 🌷 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 ماهنوزشهادتی‌بی‌دردمیطلبیم غافل‌ازآنکه‌شهادت‌راجزءبه‌اهل‌درد نمیدهند 🌻 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - ماه رمضان بود که عکسی برای من ارسال کرد. پرسیدم: آقامهدی موضوع این عکس چیه؟ در جواب پیامم گفت: سفره افطار مدافعان حرم را ببین همسرم. این عکس در دست تو بماند به امانت. تا آن زمان که من شهید شدم، آن وقت به کسانی نشان بده که می‌گویند: «هر کسی بره سوریه نونش تو روغنه» نشان بده و بگو: این سفره‌افطار مدافعان‌حرم هست. 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - حاج‌قاسم هرسال‌ایام‌ماه‌مبارک‌رمضان‌فرزندان شهیدوخانواده‌های‌شهدارودعوت‌میکرد، بیت‌الزهرا،افطاری‌میداد، میامدصندلی‌پایین‌مینشست سخنرانی میکرد، چه‌صحبتای‌عمیق‌وقشنگی... سری‌اخر، وسط‌صحبتاش‌به‌سردارحسنی‌گفت دوربین‌هاش‌خاموش‌وجمع‌کنه، کلابافیلمبرداری‌مشکل داشت‌خوشش‌نمیامد! خودش‌هم‌پذیرایی‌میکرد، سفره‌میچید.کناربچه‌هامینشست، یه‌جمع‌باصفاوصمیمی‌بود،بعدافطاری‌ میریختن‌سرحاجی‌ . . .! گم‌میشدلابلای‌بچه‌ها. به‌پسرش‌ویک‌محافظش‌که‌همراهش‌بود، هم‌اخم‌کرده‌بود! کاری‌به‌بچه‌های‌شهید‌نداشته‌باشند وبگذارندراحت‌باشند. :)🖤 🌿' --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌸🌱 - مدتی از پیروزی انقلاب گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده. گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم. 🌹 --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80