#پای_اخلاق_شهدا🌺
مادرشھیدمیگه: زمانیکهازکربلابرگشت،
ازشپرسیدم: ازامامحسین(؏)چی
خواستی؟🤲🏻
گفت:یکنگاهبهگنبدحضرتابوالفضل(؏)
کردم، یکنگاهبهگنبدسیدالشهدا(؏)و گفتمآدممکنید.🌿
🎙#شهید_مجیدقربانخانی🌹
تولد:³⁰مرداد¹³⁶⁹ تھران
شھادت:³⁰فروردین¹³⁹⁴ خانطومان
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#شاید_تلنگر...!
ازشهدافقطعکسشونروبرایقشنگی
پروفایلاستفادهمیکنیم
آیاازاخلاقشونوکارهاشونداخل
زندگیمونهماستفادهمیکنیم؟ /:
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
طال انتظاری.. .mp3
6.45M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
°〖طال انتظاری ...! 〗•
🎤حسین الاکرف
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#خاطراتسفیر🚁 #قسمت_دوم2⃣ تلفن رو برداشت و زنگ زد به یه نفر دیگه که اون موقع نمی دونستم کیه. آقای
#خاطراتسفیر🚁
#قسمت_سوم3⃣
اون روز همه ی انسمی های پاریس دعوت بودن لابراتوار ما
خانم استاد بوشقد محترم رو که یادتون هست؟
همونی که هیچ خوش نداشت من با اون حجابم دانشجوی انسم باشم به این دلیل که غیر ممکن بود و استاد اوست عزیز که متقاعد شده بود من دانشجوی انسم نباشم به خصوص که به اقایون دستم نمیدم! و وای وای اِه اِه دخترهی مسلمون روز موعود توی LBL بودم . چقدر خانم استاد بوشقد سختش بود طفلی، شماهم اگه بودید پدرتون در میومد . اون هم وقتی مجبور بودید ۷ ساعت تموم نشون بدید اصلا متوجهی حضور تنها محجبهی جمع نشدید . کسی که دست بر قضا دور میز کنار شماهم نشسته و از شانس بد شما خودکارتون که همهی حواستون بهش هست میافته توی بغل طرف و شما نهایتا مجبورید به طرز یهویی متوجهی حضورش بشید!! اون هم وقتی که بهتون لبخند میزنه و خودکارتون رو میده دستتون.
-سلام خانم بوشقد .
+اوه ، سلام شمایید ؟!
عجب . برای من مثل این بود که یه مادری بعد از به دنیا اوردن بچش بگه ، اوه من بچه داشتم؟! ناهار مهمون لابراتوار بودیم اون هم توی رستوران چینیها . بوی مارمولک پخته فضای رستوران رو گرفته بود . پرفسور قشیه توضیح داد که همه ی رستورانای اطراف رزرو بودن و اون از این فرصت استفاده کرده تا ما با غذاهای چینی آشنا بشیم . من نمیفهمم آخه موش برشته هم آشنا شدن داره؟
یکی از دخترای انسم پاریس سمت راستم بود . اسمش سلین بود . گفت :ببخشید ،چقدر این مانتوی شما قشنگه . این لباس محلی شماست؟
-نه این یکی از پوشش های رسمی کشور منه . برای وقتی که یه خانم میخواد از محیط خونه بیرون بره این نقوش هم نقوش سنتی ایرانه .
+شما ایرانی هستید؟
-بله
+وای چه جالب...
و سر صحبت باز شد درباره ی همه چی و خیلی زود رسید به غذاهای چینی . از سلین پرسیدم : تو میخوای چی سفارش بدی؟
+فکر کنم صدف بخورم . خیلی خوشمزه است . البته به کیفیت صدف و نوع پختشم بستگی داره . راستی شما توی ایران صدف میپزید؟
-نه...!
سرم رو کردم توی منو بلکه چیزی پیدا کنم، اما فایده نداشت . ای بابا معقول ترین غذاش حلزون و سبزیجات بود که هیچ تناسبی با عقل ایرانی نداره . ناچار قید غذا رو زدم و رفتم سراغ سوپ ها . یکی یکی خوندم ببینم توی هرکدوم چی پیدا میکنم
یکی یکی خوندم ببینم تو هرکدوم چی پیدا میشه. قالب شون یا گوشت پرنده داشت یا چرنده!!
جز یکی...
#ڪات_ڪتابـــــ📚
✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری
#ادامهدارد...⏰
••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓••
#ڪپی_فقط_باذڪرآیدی_ڪانال➣√
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#خاطراتسفیر🚁 #قسمت_سوم3⃣ اون روز همه ی انسمی های پاریس دعوت بودن لابراتوار ما خانم استاد بوشقد
#خاطراتسفیر🚁
#قسمت_چھارم4⃣
به سلین گفتم: ببخشید این کلمه ای که نوشته چیه؟ گوشته؟
_نه! یعنی آره . تقریبا گوشته.
سفارش غذا رو دادم.
یه سوپ و یه سالاد.
سفارش بقیه چی بود؟؟ یه پیش غذا و یه پرس غذای حسابی و سالاد.
پیش دستی کردم و برای سلین که یکم از نوع سفارش من متعجب شده بود، از عشق وافر ام به سوپ و سوپی جات تعریف کردم.
چشمتون روز بد نبینه.
کاسه سوپ رو که گذاشتن جلوم چشمام گرد شد. اونقدر ازش فاصله گرفتم و چسبیدم به صندلی که نزدیک بود صندلی چپ شه!!
نامردا!!!!! حالا چون من حلزون و گوشت و صدف نمیخوردم، باید سوپ ملخ بهم میدادین؟؟!!
از کجا میدونستم ملخ پخته و یهو پر نمیزنه بیاد روی سر و صورتم؟؟!!!
تصمیمم رو گرفتم...
با خودم گفتم: فقط سالاد رو میخورم. تو یه فرصت مناسب که جماعت مشغول لمبوندن و حرف زدن ان،شوم رو با ملخ هاش به یکی از گارسون ها تحویل میدم.
شروع کردم به خوردن سالاد کاهو که تو برگ کلم و پنیر هم کنارش بود.
سلین گفت: عه ! پس چرا سوپ نمیخوری؟؟
گفتم: خب ، خیلی گشنه ام نیست. یکیش رو بیشتر نمیتونم بخورم، ترجیح میدم سالاد بخورم.
درسته که سوپ فوق العاده است. اما سبزیجات خیلی برای سلامتی بهتره.
من از سر بی غذایی و گشنگی کاهو میخوردم و اطرافیان در وصف رژیم و غذاهای گیاهی حرف میزدن و هی من رو تشویق میکردن و می ستودن.
غذای بقیه و کاهوی من که تموم شد، نوبت به دسر شد. توی منوی دسر ها، دنبال یه دسر بزرگ و حجیم میگشتم . بلکه به زور و ضرب دسر ، یکمی سیر شم، همه سفارش مون رو دادیم.
هنوز آخرین جملات حضار در تحسین رژیم من تموم نشده بود که گارسون ، جلوی چشم اون جماعت رژیم پرست، یه ظرف بزرگ بستنی گذاشت جلوی من، چهار_پنج تا گلوله خوشگل بستنی، با شکلات و خانه و توت فرنگی و یه مشت فشفشه و جنگولک روش.
با چنان عشقی به بستنی نگاه میکردم که جرئت سوال کردن بای هیچ کس نبود.
همیشه معتقد بودم ، نباید برای حرف مردم ، اهمیت قائل شد...
#ڪات_ڪتابـــــ📚
✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری
#ادامهدارد...⏰
••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓••
#ڪپی_فقط_باذڪرآیدی_ڪانال➣√
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#خاطراتسفیر🚁 کلیپ انیمیشن #قسمت_اول1⃣ و#قسمت_دوم2⃣ ✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری ••| ادامهدارد...
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطراتسفیر🚁
کلیپ انیمیشن
#قسمت_سوم3⃣ و#قسمت_چھارم4⃣
✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری
••| ادامهدارد...
#ڪپی_فقط_باذڪرآیدی_ڪانال➣√
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
صفحه-304.mp3
2.03M
#هࢪ_ࢪۅز_ݕٵ_ڨࢪٵن🦋
صفحه 304
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#طݪبڱـٖے👳🏻♂
در این انقلابــــــ آن قدر کـار هست که میتوان انجام داد بیآنکه هیچ پستـــ، سمتــــــ، حکـم و ابلاغی در کـار باشد.
#شھید_بھشتی(ره)🌱
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#طݪبڱـٖے👳🏻♂ در این انقلابــــــ آن قدر کـار هست که میتوان انجام داد بیآنکه هیچ پستـــ، سمتــــــ
میگہ:
#شھید_بھشتی داشت سخنرانی میکرد.
یه دفعه توقف کرد و سکوت مرگبار، همه ما تعجب کردیم!
ناگهان با بغض گفت:
برادران من بوی بهشت را میشنوم...
شما هم حس میکنید؟!
#سالروز_شھادت_دڪتربھشتی🌹
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80