🌷🍃🌷🍃🌷 #شهیدانه #آی_شهدا #شهدا، ماجز #گناه چیز دیگری در کوله بارمان نداریم . #شهدا ما شرمنده #امام زمانیم . از قول ما به #آقا بگید ما #دوستشان داریم . بگید جنگ با شیطان #سخت است . 🌹 #شهدا 🌹🕊 #همیشه 🌹🕊🌹 #نگاهی @Shohadaye_khoy

🔴در قرآن اشاره ای به حجاب در خصوص موی سر شده است؟ حجت الاسلام خسروپناه توضیح میدهد. ♦️درقرآن به حجاب برای موی سر اشاره شده است. ♦️تمام علمای اهل سنت و شیعه نیز به اجماع این موضوع را گفتند. @Shohadaye_khoy

🌷 اجرای گروه سرود دختران حاج قاسم در مراسم گرامیداشت #شهید_غیرت و عزت، #حمیدرضا_الداغی @Shohadaye_khoy

📜فرازهايي از سرگذشت و خاطرات زندگي يكي از شهيدان انقلاب اسلامي ايران از نقل قول همسرو فرزندانش و خانواده پدري از بدو تولد تا لحظه به شهادت رسيدن اين عزيز‌ 🌷«شهید سيروس مرزي» مي باشد كه امر سخت و دشواري است كه بتوانيم آن طور كه در شأن اين بزرگوار است سخن بگوييم و تمام و كمال وظيفه را ادا كنيم، اما به اين افتخار و فخر مي كنيم كه اين شايستگي را پيدا كرديم كه در شأن و ارزش والاي پدر شهيدمان مطالبي را براي خواندن و شنيدن و آگاهي آناني كه نمي دانند و بي خبرند و براي يادآوري آناني كه خود در اين صحنه ها حضور داشتند به روي کاغذ📝 بياوريم و به داشتن چنين شهيدي هميشه و در هر زمان افتخار كنيم و براي نسلهاي آينده مباهات بورزيم. 🍃در سال1323/1/1 در استان آذربايجان غربي شهرستان خوي روستاي حاشيه رود خانواده اي مذهبي و ساده صاحب فرزند پسري مي شوند كه نامش را سيروز مي نامند كه قدمش بسيار مبارك براي خانواده بود و همواره پدر به مادر توصيه مي كرد كه در مراقبت و تربيت و آموزش و رفاه☘ پسرش از هيچ امكاناتي دريغ نكند. @Shohadaye_khoy

👨‍✈️نام پدر سيروس، ارشد علي مرزي بود كه يك ژاندارم نظامي و هم يك كشاورز بسيار زحمتكش بود كه براي تأمين معاش و تربيت فرزندانش چه از لحاظ ادب و تربيت و چه از جهات مذهبي و ديني📿 خيلي حساس بود و برايش خيلي مهم و مصمم بود كه فرزندانش هم متعهد به اسلام و مجري اوامر الهي و وظيفه شناس درسخوان باشند. در آن زمان با آن همه سختي و نبود امكانات در انجام وظايفش كوتاهي نمي كرد. پدربزرگمان هميشه يك ذره بين در تاقچه اتاقش داشت كه با آن قرآن📓 و كتاب مطالعه مي كرد و زماني كه در اتاق نبود مي رفتيم سر تاقچه، ذره بين را برمي داشتيم و با آن شيطنتهاي كودكانه مي كرديم كه آن روزهاي خوش يادش به خير باد. 🧕مادر شهيد كه حميده خانم نام دارد يك زن ساده و بي آلايش روستايي بود كه خود در تربيت فرزندانش هيچ كوتاهي نكرد. روح اين پدر و مادر شهيد شاد و خشنود باد كه چنين فرزند شهيدي را تقديم قرآن و اسلام و رهبر كبير انقلاب كردند. 🌷شهيد سيروس مرزي پس از گذراندن دوران كودكي پا به عرصه تحصيل علم و دانش مي گذارد. دوران ابتدايي و راهنمايي آن زمان را در روستاي همجوار كه چندين كيلومتر با روستاي خود فاصله داشت به نام گوهران به تحصيل مشغول مي شود. روزانه در هواي گرم و سرد زمستان با نبود امكانات و مشكلات هر روز اين مسافت را براي رسيدن به مدرسه🏫 طي مي كرد. حتي بارها شده بود كه در راه رفتن در سيلاب سيل كه بر اثر بارش باران به وجود مي آمد گير مي كرد. روزي در اين سيلاب خود و كتاب و دفتر📚 از سر تا پا در گل و لاي گير مي افتد و سر و وضع ناجوري پيدا مي كند. تا پدرش اين وضعيت را مي بيند بي طاقت مي شود و با تمام مشكلات مالي آن زمان دوچرخه اي را خريداري مي كند تا پسرش بتواند با مشكلات كمتري به مدرسه رفت و آمد كند. اما اين مشكلات پايان پذير نبود. زيرا به محض ورود به دبيرستان مشكلات نيز بيشتر از قبل شده بود چون بايد براي ادامه تحصيل به شهر خوي در دبيرستان پسرانه خسروي كه امروز دخترانه لعيا نام دارد بيايد و بايد با مسافت بيشتر و با مشكلات جديدتري روبرو شود اما به اميد تحصيل علم🖌 و دانش مشكلات را به جان مي خرد و در رشته طبيعي آن زمان ديپلم مي گيرد و به علت علاقه وافري كه به نظامي شدن داشت بلافاصله وارد ارتش نيروي زميني مي شود و آن را به عنوان شغل دائمي انتخاب مي كند. 🍃دوران خدمتش را از شهرستان دزفول و استان لرستان شروع مي كند و زماني كه در شهرستان خرم آباد مشغول به خدمت مي باشد با دخترخاله يكي از هم نظاميانش كه اهل شهرستان ماكو مي باشد به نام خانم سكينه افتخاري ازدواج🎊 مي كند. پدر و مادر افتخاري افراد متعهد و مؤمني هستند كه با كمال رضايت و علاقه داماد خود را مي پذيرند. مادر در قيد حيات است ولي پدر مرحوم شده است. روحش شاد باد. اين خانواده هميشه به چنين دامادي افتخار مي ورزند و ناراحتند😔 از اينكه مدت كوتاهي را كنار هم سپري كردند و نتوانستند بيشتر با هم باشند. حاصل اين ازدواج چهار دختر و سه پسر😍 است كه الان همگي بزرگ شده و براي خود كس و كاري دارند. يكي از پسرهايش هم به علت علاقه وافري كه به نظام دارد استخدام نيروي انتظامي شده و راه پدر را دنبال مي كند. خداوند هميشه حافظ جان و مال و خانواده اين نظاميان اسلام باشد🤲 ادامه دارد... @Shohadaye_khoy

🕊 #قرار_دل❤️ 🕊 ✨#بسم_الله_الرَّحمن_الرَّحيم 🌷اِلهي عَظُمَ الْبَلااءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ 🍃اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ 🍃يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌷 و#برای_سلامتی_محبوب ✨اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا . *اللهم عجل لولیک الفرج* 🍃"اللّهمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ و أبیها و بَعْلِِها وَبَنیها و السِّرِّ الْمُسْتَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلْمُک." 🌷 و#برای_طلب_شهادت 🍃«اللهم اني اسئلک أن تجعل وفاتي قتلاً في سبيلک تحت راية نبيک و اوليائک» 💞 " اللهمَّ صلِّ علی محَّمدوآل محَّمدوعجل فرجَهم" @Shohadaye_khoy

🌷هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا #امام_حسین(ع) ❤️ می رویم اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم 🍃اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🍃وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🍃وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🍃وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده🌷 @Shohadaye_khoy

#صفحه_54سوره مبارکه #آل_عمران #سوره_3 #جزء_3 🌷امروز #دوشنبه برابر است با : 🗓۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ه.ش 🗓۲۴ شوال ۱۴۴۴ ه. ق. 🗓۱۵ مه۲۰۲۳ میلادی 🌷ذکر روز #یا_قاضِیَ_الحاجات "ای برآورنده ی حاجت ها" 🌷#ختم جهت سلامتی و ظهور #امام_زمان_عج و #مقام_معظم_رهبری و هدیه به روح #امام_راحل و #شهدا @Shohadaye_Khoy

🕋سلام امام زمانم ❤️ 🌤کاش درد نداشتن تان را همه حس می‌کردند کاش می فهمیدیم که ما فقط شما را کم داریم که اگر شما باشید، دیگر غمی نیست!! و وقتی شما نباشید هر چیز دیگری هم باشد باز دنیا دلگیر است ... ▪️یارب فــــرج امام ما را برسان ▫️آن صاحب انتقام ما را برسان 🌤#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌤 #امام_زمان @Shohadaye_khoy

🌷🍃🌷🍃🌷 #دخترانه #حجاب #چادر_مادر #دختران هم #شهید می شوند #اۍ_شہیــد دختران زیادی هستند ڪہ هر روز پشت سنگر سیاهِ #چـادرشان دفاع مےڪنند از #خونتان هر لحظہ #شہیـٖـد مےشوند با طعنه های مردم شهــر اینـان #شہیـٖـدان زنده اند... #آی_شهدا #همیشه #نگاهی @Shohadaye_khoy

🌷🍃🌷🍃🌷 #شهدا #حجاب #شهید_والامقام #ابراهیم_هادی دوست عزیز همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می دانی چقدر از جوانان با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه می افتند؟ شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد #و_عجل_فرجهم @Shohadaye_khoy

🌷عبارت «عباس علمدار حسین» نقش نگین انگشتر عقیق رهبر معظم انقلاب در بازدید چند ساعته ایشان از نمایشگاه کتابن 📚۴ کتابی که رهبر معظم انقلاب امروز خریداری کردند: «قاره سبز» «سواد مطالبه» «داعشی‌های کراواتی» «ستاره‌ها چیدنی نیستند» که برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی است. همگی این کتاب‌ها از نشر معارف هستند. @Shohadaye_khoy

🍃ما در خرم آباد در پادگان در خانه هاي سازماني نظاميان سكونت داشتيم كه با خود پادگان هم فاصله اي نبود و هر زمان كه مي خواستيم به نزد پدر مي رفتيم و با او و همكارانش گپ مي زديم و در كنار پدر بودن لذت😇 مي برديم. در همين روزها بود كه پدر خبر داد كه بايد براي ادامه تحصيلات نظامي و ارتقا درجه به دانشكده افسري به شيراز برود. زيرا پدر هميشه و در هر زمان علاقه و تلاش براي كسب علم و دانش📙 و ارتقا اطلاعات عمومي و تخصصي شغلي داشت و قرار شد خانواده به نزد مادر همسري به شهرستان ماكو بروند. روزهاي دوري و جدايي از همسر و فرزندان شروع مي شود. اين اولين تجربه فراق و دوري است و همسر بايد به تنهايي بار مشكلات تربيتي و تحصيل فرزندان و تر و خشك كردن آنها را به دوش🍂 بكشد. 🍃پدر بعد از دو سال تحصيل در دانشكده افسري با اخذ درجه افسري به خانواده برمي گردد ولي باز بايد نقل مكان كرد و خانواده را در شهرستان بناب در استان آذربايجان شرقي سكونت داد و خود نيز به محل خدمتش به شهرستان عجبشير برود. باز هم دوري از خانه و خانواده. چون بايد هميشه قبل از اذان صبح🌒 بيدار شود و پس از اداي نماز صبح و راز و نياز به درگاه خدا و خوردن صبحانه روانه عجبشير بشود و تا ساعت3 بعدازظهر به خانه برگردد و ما هميشه منتظر بازگشتش به خانه لحظه شماري مي كرديم. پدر بيشتر روزها و شبهاي هفته را در پادگان عجبشير نگهبان و شيفت بودند و در منزل حضور نداشتند. من فرزند اول خانواده هستم. زماني كه كلاس اول و دوم ابتدايي بودم به ياد دارم كه صداي راز و نياز و نماز🤲 خواندن پدرم را در سحرگاه كه هميشه با اين صداي دلنشين انس گرفته بوديم و با صداي قرآني كه هميشه در منزل مي خواندند دل و قلبمان به آرامش مي رسيد. لحظه اي از وقت نماز و نماز جماعت درنگ نمي ورزيدند و هميشه در منزل محافل قرآني📓 به پا داشتند. از زمان كودكي ام را به خاطر دارم كه پدرم ما را به خواندن نماز اول وقت و قرآن و انجام فرايض ديني و رعايت احكام شرعي و تحصيل علم و دانش، احترام به پدر و مادر و حجب و حيا و قناعت و صرفه جويي، محبت و دستگيري ديگران💫 سفارش مي كرد و خود نيز هميشه به اين سفارشات عمل مي كرد. چون عالم بي عمل را هرگز نمي پسنديد. هيچ وقت به ياد ندارم كه به پدر و مادر خود كوچكترين بي احترامي را بكند. راضي نمي شد❌ كوچكترين زحمتي به آنها بدهد و هر خدمتي كه در توان داشت براي آنها انجام مي داد. حتي براي برادر و خواهرانش هم كمال ادب و احترام را داشت. حتي زماني كه چند روزي به مرخصي مي آمد هيچ استراحتي نداشت جز خدمت و كمك✨ به آنها بود. در منزل هم در كارهاي خانه از پخت و پز و شست و شو و نگهداري بچه ها به مادرمان كمك مي كرد. پرستار دوران بيماري و غمخوار و يار و ياورمان در طول زندگي اش با ما بود. واقعاً بركت و نعمت بزرگي براي ما بود كه خود را فداي قرآن و اسلام كرد. جسمش كه كنار ما نيست اما روح و لحظات خاطراتش📝 هميشه با ما هست. 🍃دو يا سه سالي مي شود كه ما به بناب نقل مكان كرديم كه پدر خبر داد بايد براي نبرد و جهاد و ايفاي وظيفه شغلي كه به دوش همه ماست به جبهه جنگ برود. تأكيد مي كرد كه اين جهاد، جهاد در راه ☝️خداست. پدر در جبهه جنگ و ما هم پشت صحنه جنگ به پيروزي جنگ حق عليه باطل كمك مي كرديم مثلاً كمك نقدي، جنسي يا گوني جمع كردن و هر كمكي كه در توان بود. پدر در مناطق جنگي اهواز، دهلران، انديمشك، مريوان به عنوان فرمانده لشگر21 حمزه خدمت مي كرد. 🍃معتقد بود كه فرمانده بايد باايمان و مسؤوليت پذير و خستگي ناپذير✨ باشد. پدر كمتر به مرخصي مي آمد و ما هم خبر جنگ از تلويزيون يا راديو تعقيب مي كرديم. در شهر ما هم سر و صداي آژير قرمز و هواپيماي عراقيها بود و به چشم خود هواپيماي دشمن😠 را بالاي سرمان مي ديديم. با هر بمباراني كه به تبريز يا اطراف مي شد خانه ما از موج انفجار تكان هاي شديدي مي خورد. در يكي از مرخصي هايي كه پدر در منزل بود همه ما بچه ها را جمع كرد و گفت به من كمك كنيد تا در حياطمان يك پناهگاه بسازيم كه مواقع حمله هوايي دشمن از آن استفاده كنيد. ما يك پناهگاه تونل مانند در حياطمان درست كرديم كه اين خاطره را هيچ وقت فراموش نمي كنيم. ادامه دارد... @Shohadaye_khoy