🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🥀فرمانده گردان جندا... پيرانشهرسردارشهید ابوالفضل حسنلو🥀 🎋زندگینامه فرمانده شهيد «ابوالفضل حسنلو»
💐مادرشهیدابوالفضل حسنلو مىگويد:
ابوالفضل بسيار زرنگ و باهوش بود و هميشه با نمرات خيلى خوب قبول مىشد و جوايز بسيارى دريافت مىكرد. او بسيار مهربان و رئوف بود و اصلا ما را نمىرنجاند. هركس كارى يا ناراحتى داشت فورا به حل آن مىپرداخت كلا بسيار فعال و اجتماعى و معاشرتى بود.
ابوالفضل حسنلو اوقات فراغت خود را در مساجد و يا كتابخانه مىگذراند. مادرش مىگويد: «در مساجد محل، فعال بود و با دوستانش نوحهسرايى مىكردند. اصولا در كارهايى كه مربوط به بيرون از خانه بود هميشه كمك مىكرد.» او به مطالعه كتب مذهبى علاقه داشت و نسبت به برخورد اسلامى افراد با يكديگر بسيار حساس بود.
💐مادرش مىگويد:
كمتر عصبانى مىشد ولى به كسانى كه به نواميس مردم نظر سوء داشتند حساس بود و با آنها از راه منطقى برخورد و با صحبت آنها را قانع مىكرد.
وضعيت مالى خانواده متوسط بود و حسنلو در تابستانها به كارگرى مشغول مىشد. حسنلو دو سال پيش از پيروزى انقلاب اسلامى از مسائل و جريانهاى سياسى كشور مطلع شد و در مساجد و در دبيرستان فعاليت مىكرد. با آغاز انقلاب اسلامى به اتفاق دوستانش در تظاهرات عليه حكومت پهلوى شركت مىكرد به گونهاى كه به كرات از سوى طرفداران شاه تهديد شد. خواهرش مىگويد: «وى چندين بار از طريق ضدانقلابيون مورد تهديد قرار گرفت و خانه ما در معرض تهديد آنان بود كه با پايمردى انقلابيون خنثى شد.» مسجد حاجىبابابى خوى محل اصلى فعاليتهاى انقلابى او و دوستانش بود.
💐به گفته مادرش:
در زمان انقلاب و در اوج مبارزات، شب و روز نداشت و از پخش اعلاميه گرفته تا شعارنويسى از چيزى كوتاهى نمىكرد به طورى كه از طرف ضدانقلابيون تحت تعقيب قرار گرفت و تهديد كردند كه خانه ما را آتش خواهند زد و او را خواهند كشت.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى، كردستان دستخوش جنگهاى تجزيهطلبان توسط گروههاى ضدانقلاب شد. حسنلو به خدمت سربازى رفت. از طرف لشكر 164 اروميه براى پاكسازى منطقه به كردستان اعزام گرديد. او در دوران سربازى چندين بار خواست به سپاه پاسداران بپيوندد ولى با مخالفت دوستان و خانواده مواجه شد. اما بعد از پايان اين دوران به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى خوى درآمد. خانواده از او مىخواهند كه ادامه تحصيل دهد اما حسنلو براى رفتن به جبهه و كسب اجازه والدين چندين روز به اعتصاب غذا دست زد. او به پدر و مادرش گفت: «دانشگاه من جبهه است و من بايد در جبهه باشم، چون اسلام به خون ما احتياج دارد.» پدر او معتقد بود كه با رفتن به دانشگاه هم مىتوان به مردم خدمت كرد. اما وى جواب داد: «ضرورت جنگ اقتضا مىكند حال كه قرآن و امام خمينى قدس سره، حسين عليه السلام زمان بىياور است به يارى آنها شتافت.» ابوالفضل به خاطر داشتن تجربه رزمى در كردستان و مطالعه كتب دينى در بدو ورود به سپاه در پادگان حُرّ به عنوان مربى به آموزش مباحث عقيدتى و نظامى مشغول شد. او تشنه حضور در جبهه بود به همين جهت با اخذ مأموريت، بلافاصله خود را به جب️هه غرب در منطقه سومار رساند و در عمليات مسلمبن عقيل شركت كرد. پس از آن به عنوان فرمانده گردان شهداى محراب در تيپ ويژه شهدا كه فرماندهى آن با سردار محمود كاوه بود، منصوب و به مهاباد اعزام شد تا در عمليات پاكسازى مناطق مهاباد، بوكان، قهرچين و... از عناصر ضدانقلاب شركت كند. مدتى هم به جنوب اعزام شد و در سمت معاون گردان و فرماندهى يكى از گروهانهاى گردان جنداللَّه خوى به خدمت پرداخت. يك سال و نيم بعد به فرماندهى گردان جنداللَّه پيرانشهر منصوب شد.
در همين دوران و در سال 1363 در پى اصرار مادر تصميم به ازدواج گرفت و در روز ميلاد امام حسين عليه السلام با خواهر شهيد عوض عاشورى ازدواج كرد. در شب عروسى، حسنلو با لباس پاسدارى حاضر شد و به جاى كت و شلوار دامادى، اوركت سپاه را برتن كرد. در جواب اعتراض خانواده گفت: «من لباسم همين لباس پاسدارى است.» پس از ازدواج، يك ماه كامل نزد همسرش نماند و هميشه در مأموريت بود. در اعتراض همسرش گفت: «زمان، زمان جنگ و نبرد است، زمان در خانه ماندن و استراحت كردن نيست.» به گفته خواهرش «سه الى چهار روزى كه در خانه بود همواره اظهار دلتنگى مىكرد.»
در شهريور ماه سال 1362 پدرش به شدت بيمار شد و او به محض اطلاع به خوى بازگشت و پدر را جهت مداوا به بيمارستانى در تبريز برد اما پدر در آغوش وى جان سپرد و ابوالفضل جنازه پدر را به خوى آورد. پس از مراسم تدفين پدر بلافاصله به جبهه بازگشت و در نامهاى خطاب به خواهرش نوشت: «اگر نتوانستم در خدمت شما باشم بسيار ناراحتم، ولى مىدانم شما با آن روحيه و ايمان قوى مرا خواهيد بخشيد.» حسنلو در جبهه هاى جنگ، رزمندگان را همواره به حفظ بیت المال نصیحت میکرد.
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🥀فرمانده گردان جندا... پيرانشهرسردارشهید ابوالفضل حسنلو🥀 🎋زندگینامه فرمانده شهيد «ابوالفضل حسنلو»
💐خواهرشهید مىگويد:
در ديدار آخر هواى رفتن داشت، همان روزى كه همسرش را از بيمارستان به منزل آورديم نگاهى به صورت بچهاش كرد و سپس گفت: «مادر! فردا براى رفتن آماده خواهم شد.» با اصرار زياد ما، فقط هفت روز ديگر نزد فرزندش ماند.
در ابتداى تولد فرزند، حدس پزشكان اين بود كه پاهاى او فلج است. وقتى كه اين خبر ناگوار را به ابوالفضل مىدهند، فقط مىگويد: «الهى رضاً برضائك.»
💐همسر حسنلو روز تولد دخترش را اينگونه توصيف مىكند:
در گوش ليلا اذان گفت و كامش را با تربت پاك كربلا شيرين كرد. روزى كه مىخواست برود روى تخت چيزى نوشت. فرزندم را بغل كردم و به نزدش رفتم. به من گفت كه فرزند را به او بدهم. ليلا را در آغوش گرفت و مدتى صورتش را نگاه كرد و آنگاه دور از چشم همه او را بوسيد. به من سفارش كرد كه مادرم غير از من و تو كسى ديگر را ندارد؛ در غيابم مراقب او باش و از دخترم خوب مواظبت كن. سپس وسايلش را برداشت و بسيار سريع با مادر و برادرش خداحافظى كرد و به منطقه پيرانشهر رفت.»
دو روز بعد از رفتنش به علت دل درد دخترش دارويى تهيه كرد به همرزمش صفرى داد تا به منزل آنها برساند و سفارش كرد كه سه روز ديگر به خوى باز خواهد گشت. فرداى آن روز ابوالفضل هنگام بازگشت به منطقه عملياتى در پيرانشهر و در پايگاه خور، مورد تهاجم دمكراتها قرار گرفت. دوستانش مىگويند: به محض حمله سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به پايگاه، حسنلو خود را به محلى كه مورد حمله قرار گرفته بود، رساند. قصد داشت خود را به ديدهبان جلو خط برساند. در همين حين تيرى به قلب او اصابت كرد و در 5 شهريور 1364 به شهادت رسيد.
💐به گفته مادرشهید:
از قبل، ما را با فلسفه شهادت آشنا كرده بود و [شهادتش براى ما ]چندان دور از انتظار نبود. خود را چنان ساخته بود كه لايق شهادت بود. به شهادت او افتخار مىكنم.
🌷شهيد ابوالفضل حسنلو در هنگام شهادت بيست و پنج سال داشت. مدفن آن شهيد در گلزار شهداى خوى است.🌷
🌹روحش شاد،یادش گرامی🌹
✨خوشا آنانکه با عشق به الله، عليه کفر جنگيدند و رفتند
✨خوشا آنانکه بهر ياری دين به خون خويش غلطيدند و رفتند.
✨خوشا آنانکه با شور حسينی، شهادت را پسنديدند و رفتند
✨خوشا آنانکه در اين نهضت حق، به سهم خويش کوشيدند و رفتند
🌷 شادی روح شُهدا صلوات🌷
@Shohadaye_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دیدگاه والای شهید چمران🌷
روحشان شاد
یادشان گرامی
@Shohdaye_Khoy
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا
شهید امر به معروف
پاسدار بسیجی محمد محمدی از بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران، دیروز حوالی ساعت ۱۹ ضمن درگیری با ۷ نفر از اراذل و اوباش تهرانپارس مورد ضرب و جرح با چاقو قرار گرفت و شهید شد.
روحش شاد و یادش گرامی
@Shohdaye_Khoy
🌷بِسم ربِّ الشُهداء🌷
💌"هدایای شما محضرروان پاک شهدای والا مقام شهرستان خوی"
ختم "صلوات " امروز
به نیت
❤️شهید مرتضی بصیری❤️
سهم شما ۵ صلوات 😊
قبول باشه😍
@Shohadaye_khoy
abbasi-baz-emshab.mp3
1.66M
🌷 باز امشب در هوای بارانم...
دلتنگ خاطرات یارانم
#امیر_عباسی
@Shohadaye_khoy
📝نامه شهید "عوض عاشوری" 🌷ازشهدای شهرستان خوی
💌به خدمت مادرم عزيزم رسيده ملاحظه فرمايند.
🔹ضمن سلام و درود بر امام امت و سلام و درود بر شهيدان راه حسين(علیه السلام) كه جنگيدند و شهيد و اسير شدند.
سلام و درود بر مهدی صاحب زمان(عجل الله فرجه الشریف) كه كمك میكند به رزمندگان اسلام.
🌷مادر عزيزم اميدوارم من را ببخشید كه نامه به حضورت كم مینويسم. كار زياد است و مسؤوليتی كه دارم در پيش خدا جوابگو هستم. اگر كارشكني و يا خدای نكرده سستی نمايم در روز قيامت رهايی ندارم و در برابر شهدا روسياه میشوم. گناهكارم، نمیدانم كه خداوند متعادل مرا میبخشد يا نه.
دعا كنيد كه امام امت تا انقلاب مهدي(عجل الله فرجه الشریف) در كنار مهدی(عجل الله فرجه الشریف) باشد و اسلام عزيز كه همه چيز ما از اسلام است ،زودتر به پيروزی برسد. از طرف من نگران نباشيد. الحمدا... سلامتی برقرار است و جاي نگراني نيست.
🌷مادر گرامی؛ اسلام، قلب من است و زندگی بدون اسلام معنی و مفهومی ندارد و برای من سهل است و انسان كه نمیتواند بدون قلب حيات داشته باشد تا خون در رگ دارم در مقابل تجاوزگران بعثی خواهم ايستاد و فكر آمدن را ندارم و شماها نيز نبايد غصه بخوريد.
بايد فخر كنيد كه اسلام همچنين جوانهايی را دارد و از دامان شما مادران فاطمه گونه برخاستهاند و در راه اسلام و خدا جهاد ميكنند.
🌷در دعاهايتان بر امام امت يگانه رهبر مسلمين جهان و به رزمندگان پر توان اسلام، من را نيز از ياد نبريد تا به آرزويم كه سعادت است برسم. از برادرم حسين میخواهم مرا حلال نمايد كه جواب نامهاش را نتوانستم ارسال نمايم. از برادرزادهام مهدی خوب مواظبت بكنيد. در تعليم و تربيت او كوشا باشيد.
🔅 او را يك سرباز امام و اسلام به بار آوريد تا بعد از من اسلحهام را به دست بگيرد. چون به فرموده امام امت خمينی بت شكن (شما بچهها اميد من هستيد) روی اين فرمايش حساب بيشتر بكنيد. هميشه در صحنه حاضر بشويد در نماز جماعات و جمعه ها و دعاهای كميل حاضر شويد.
و همگام با اسلام و امام عزيز باشيد و پشتيبان روحانيون متعهد ،و اجازه ندهيد يك عده خائن و از خدا بیخبر كه همه چيز حتی استخوانشان هم از اسلام است، وارد صحنه شوند و روحانيت متعهد و ملت انقلابی را از صحنه خارج سازند. ديگر عرض قابلی ندارم ،سلامتی امام و پيروزی رزمندگان و صحت شما را از درگاه ايزد تعالی خواستارم.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار
از عمرما بكاه و بر عمراو بيفزای
از صحنه روزگار منافقين را بردار
صَدام و لشگرش را نابود كن خدايا.
"پسر كوچك شما عوض عاشوری"🌷
@Shohadaye_khoy
️🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
سلام شہـــدا!
چہ مشتاقانہ ندا سر مـےدادید:
سوےدیار عاشقان
سوےخدا مـےرویم
بہ ڪربـلا مـےرویم..
و چہ عاشقانہ در مسیر ڪربلا، سر دادید!
️️
@Shohadaye_khoy
🥀🎋سردار شهید حسن پناهقلی; اسوه تقوی وصداقت
🌹«مي دانستم شهيد مي شوم، ولي چون گفتند عمليات تمام شد، نا اميد شدم ولي حالا اميدوارم كه در آن عمليات به شهادت می رسم.»🌹
🌴فرازي از زندگينامه شهيد:
شهید حسن پناهقلی متولد 1340 در عملیات والفجر 4 درتاریخ 13/8/1362 به توفیق شهادت نائل آمد.
چاوشي از سرزمين شقايقها كه عشق را ندا مي داد، و زائران كعبه مقصود را به رهپويي راه پر نشيب و فراز فرا مي خواند، با كوله باري از صفا و صميميت كه بي دريغ در راهت مي ريخت تا راهروي برايت آسان گردد.
عاشقي كه در نمازش رازي بود و در قنوتش اسرار خلقت نهفته بود. دعاهايش را وجد و سروري بي پايان در بر مي گرفت و در قيام و قعودش عظمتي به وسعت خود عشق جلوه گري مي كرد. عاشقي بود پاك باخته و صاف و ساده.
🌿شهيد حسن پناهقلي اين اسوه تقوي و صداقت، در خانواده اي مذهبي و متدين در شهر شهيد پرور خوي متولد شد. دوره كودكيش، دوره تكامل معنوي و روحي او بود.
7 - 6 ساله كه بود در مساجد و نمازهاي جماعت شركت مي كرد. وارد دبستان كه شد با نمرات بالا در اكثر كلاسها موفقيت كسب می كرد و به عنوان دانش آموز ممتاز شناخته شد .
🌴 به مادرش مي گفت: مادر! مي خواهم با گرفتن نمره 20 تو را شاد كنم. در كلاس يازدهم (سوم نظري) بود كه در جلسات قرآن مسجد (آستانه علي ) پاي صحبت روحانيون مي نشست و در جلسات سري شهيد كوچري نيز شركت مي جست.
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🥀🎋سردار شهید حسن پناهقلی; اسوه تقوی وصداقت 🌹«مي دانستم شهيد مي شوم، ولي چون گفتند عمليات تمام شد،
🌴 يك روز عكسي را به مادرش نشان داد و گفت: «مادر جان آقاي كوچري مي گويد، اين رهبر و امام ماست. مي خواهم آنرا به مسجد بزنم.» و مادرش از روي دلسوزي گفت: نه اين كار را نكن تو را دستگير مي كنند و از درس و كتاب عقب مي ماني. تو عكس را به من بده، تا برايت نگه دارم.
در جريان انقلاب خود را وقف آرمان مقدس امام كرد و در سرنگوني رژيم فعاليت نمود و از هيچ كوششي دريغ نكرد و در اين راه از جان خويش مايه گذاشت. در بحبوحه انقلاب در مسجد آستانه علي فعاليّت داشتند و در جلسات سخنراني و قرآن شركت مي كردند، به طوري كه در قرآن از قم براي ايشان به خاطر امتيازات برترش جايزه فرستادند، و در دوران انقلاب اعلاميه هاي امام را پخش مي كردند و خيلي كم به خانه مي آمدند.
طرفدار و حامي طبقه محروم و مستضعف بود. وقتي براي سركشي، به باغشان مي رفت, با كارگران چنان برخورد مي كرد كه گويي آنها كارفرماي حسن هستند. به كارگران احترام خاصي قايل مي شد. در زمان انقلاب هميشه شب ها دير وقت به خانه مي آمد و وقتي از او پرسيده مي شد، كجا بودي؟ مي گفت: «اعلاميه هاي امام را پخش مي كنيم.»
بالاخره انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) پيروز شد و حسن به آرزوي ديرينه خود نايل گرديد و با اينكه داراي ديپلم ریاضی بود بر حسب ضرورت لباس پاسداري را زيب و زيور تن مي كند و از دانشگاه چشم مي پوشد و به عنوان پاسدار انقلاب اسلامي وارد خدمت مي شود تا از حريم حرمت انسانيت و شرافت پاسداري كند.
جنگ تحميلي عراق عليه ايران شروع شد و حسن اين شجاع درد آشنا و غيرتمند پا به عرصه ميدان جهاد گذاشت و به عنوان فرماندهي لايق و شجاع در تيپ عاشورا به نبرد با دشمن غاصب پرداخت.
او با اطاعت از امر ولايت فقيه كه جان نثارانه بدان عشق مي ورزيد براي حفظ تماميت ارضي و استقلال وطن اسلامي مسؤوليت فرمانده بودن را پذيرفت و چونان مولايش حسين(ع)، كه سالها در عزايش سينه ها چاك كرده و اشك نثارش كرده بود، در ميدانهاي نبرد جنگيد.
در عمليات والفجر، معاون گردان حضرت ابوالفضل(ع) بود و او با لشکر نجف همكاري داشت و تلفاتش كم بود.
برای مرحله سوم عملیات والفجر4, سردار شهيد مهدي باكري دستور مي دهد كه «فردا شب مجدداً عمليات خواهيم داشت.» وقتي اين خبر به شهيد صالح الهيارلو كه فرمانده گردان بود گفته مي شود - شهيد پناهقلي - كه معاونش بود بسيار خوشحال شد و گفت 🥀«مي دانستم شهيد مي شوم، ولي چون گفتند عمليات تمام شد، نااميد شدم ولي حالا اميدوارم كه در آن عمليات به شهادت می رسم.»
در موقع عمليات بر لباس بچه ها عطر و گلاب مي پاشيد و به ذكر خداوند مشغول مي شد و همرزمانش را نيز به گفتن ذكر دعوت مي كرد. اين سردار متواضع و فروتن، انساني به تمام معنا خدا دوست و حق آشنا و شجاع بود و در مواقع خطر از همه پيشي مي گرفت و به پيشواز خطر مي رفت.
عمليات والفجر 4 در پنجوين عراق بود كه شهید در سمت معاون فرمانده گردان، افراد تحت امرش را رهبري كرد و از هر چه شرافت و ديانت و انسانيت هست, دفاع سرسختانه اي نمود و عاقبت جان در طبق اخلاص نهاد و به محضر حضرت جانان شتافت و شربت شهادت نوشيد و به فيض لقاي دوست نائل گشت.
🌷روحش شاد و يادش گرامي باد🌷
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🥀دوستان شهيد حسن پناه قلي از خصوصيات او اين گونه ياد مي كنند:
ايشان شخصيت معنوي و روحاني داشتند. به مستحبات اهميت مي دادند و اول وقت به نماز جماعت حاضر مي شدند. با بسيجيان رفتاري متواضعانه داشتند. در موقع اعزام هم به روي رزمندگان گلاب مي پاشيدند و مي گفتند : ذكر خدا از يادتان نرود. وقتي هم كه به مناطق عملياتي وارد شديم گفتند: خوب نگاه كنيد قيامت نزديك است و ما پيروزيم و خود در اول صف قرار گرفتند.
شهيد حسن پناه قلي سعي ميكند تمام عرصه هاي جهاد شركت فعالانه داشته باشد ، حتي جهاد علمي در خاطره اي كه برادر خليل برجسته نقل مي كند اين مورد به وضوح ديده مي شود:
وقتي در كنكور سال 62 شركت كرديم ، بنده مطالعه دروس را جدي نگرفته بودم ولي شهيد پناه قلي انصافاً با ذوق و شوق فراوان مطالعه مي كرد. وقتيكه برادر فتاح از او سؤال مي كند كه با اين شرايط فعلي جبهه براي چه در كنكور شركت مي كنيد مي گويد: صرفاً به خاطر اينكه به منافقين و ضد انقلاب بفهمانم كه رزمندگان اسلام در تمام صحنه ها حضور دارند و بر خلاف آنها افراد بي سوادي نيستند.
شهيد پناه قلي به عنوان معاون گردان حضرت ابوالفضل (ع) در عمليات والفجر 4 شركت مي كند. قبل از عمليات از ناحيه كتف مجروح مي شوند ولي قبل از پايان مدت استراحتش به خاطر عمليات به منطقه مي آيند و در عمليات شركت مي كند . در مرحله اول به خوبي هر چه تمام عمل مي نمايند كه تنها 3 شهيد و 7 مجروح مي دهند با پايان مرحله اول عمليات او ناراحت مي شود و مي گويد قرار بود در اين عمليات شهيد شوم. وقتي آقا مهدي باكري از آنها مي خواهد براي مراحل بعدي آماده شوند بسيار خوشحال مي شود از اينكه به آرزويش خواهد رسيد.
وقتي كه با اولين پايگاه دشمن درگير شديم كار به درگيري تن به تن رسيد كه ديدم حسن پناه قلي با يك عراقي گلاويز شده است كه بعد از هلاكت او خود نيز به درجه رفيع شهادت نائل مي شود.
شهيد حسن پناه قلي عمري را در آرزوي شهادت به سر برد و هر بار كه به شهر مي آمد به ديدار خانواده شهدا و مجروحين مي رفت .
🌿مادرش مي گويد يك بار كه مرا به مشهد براي زيارت آقا امام رضا (ع) برده بود پس از زيارت به بيمارستان ها ي مشهد جهت زيارت مجروحين و عيادت از آنها رفتيم .
🌴🎋فراز هايی از وصيت نامه شهيد به اين قرار است :
در اين دوران غيبت حضرت مهدي (عج) اطاعت از ولايت فقيه يعني مرجع و رهبر يگانه است كه ما را به سوي سعادت و نور كه حكومت اسلامي است مي رساند....به گفته اماممان بزرگترين خدمت ، خدمت به شهيد است . نسبت به بازماندگان شهدا صله رحم نمائيد و در تربيت و تعليم اسلامي فرزاندانشان كوشا باشيد. با توجه به پيام هاي تاريخي و جهاني امام ملت هاي مسلمان و مستضعف جهان مكلفند با الهام از دستورات اسلام عليه طاغوت ها و ظلم قيام كنند.... اطاعت از ولايت فقيه اطاعت از اسلام و قرآن و الله است ...هركس با آگاهي از فرامين ايشان خلاف كند از دين خارج شده است.
بسم رب الشــهداء والصدیقیــن
🥀🥀🥀🥀🥀
♦️ااااایهاالشـهداء....
💢 #خون_سرخ شمـا...!
دل ما را ب شمـا گره زده...
مگر غیر این ست ڪ، هرچ هست از این دل است...
⇚ این دل ست ڪ مي ڪشاندمان به #شلمچه، #طلاییه، #فڪ، #فتح_المبیـن...
⇚ این دل ست ڪ راهیمان مي ڪند ب #گلزارشـهدا...
این دل ست ڪ شنیدن صـداي #آقاسیدمرتضي را ب دیگر نواها ترجیــح مي دهد...
این دل ست ڪ هر #پنج شنبه بي قرار دیدار مي شود...
💟این دل ست ڪ چو نام حســــین ب گوش جان مي رسد ب تپش مي افتد...
⇚ این دل ست ڪ ما را بر #عهد_مان با شمـا نگه مي دارد...
⇚ این دل ست ڪ یڪ نسل بعد شمـا را ب #دفاع_از_حرم عمـه جان زینب سلام ا... علیـهاا راهي سوریه مي ڪند،چنان ڪ چشم بر تمـام دل بستگي هایش مي بنـدد...
🔶🔸و اگر شمـا نبودید..
معلوم نبود چه بر سر ما مي آمد...؟!
تڪلیف این دل چه مي شد...؟!
بي راه نیست، ڪ بگویم ب بیراهه مي رفت...!
✔️واي اگر #نگاهتـان از ما برداشته شود...
واي اگر این دل بلرزد...
بلغزد...
ڪ آن وقت پایمـان خــااهد لغزید...😭
شهدا ما را در یابید....بحق حضرت ماادر سلام الله علیها
ـ
آاااي....بامعرفتاا....
🌀چقدر سخت ست حال عاشقي ڪ نمیداند محبوبش هواي او را دارد یا نه...
#اي_شهیدان ؛از همـان لحظه اي ڪ تقدیر ما را از شما جدا ڪرد...😭
خاطره هاي شما امید حیاتمــــان گشته ست..؛
ما ب عشــــق شما زندهایم و ب امید وصـل ڪوي شما زندهایم...
🕊الهي دلي ده در آن دل تو باشي...
🔸ب راهي بدارم ڪ منزل تو باشي...
🕊ب دریاي فڪرت فروبردهام سر ...
🔸الهي چنان ڪن ڪ ساحل تو باشي ...
ـ
✅ت َڪلیییف مارا حضرت #سیدالشهدااء معلووم ڪرد..
#اللهم_ارزقنا...نگاه مادرسلام الله علیها...
#اللهم_ارزقنا...شهاادت...🌷
یافاطـــمه الزهراء سلام الله علیها
@Shohadaye_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمایشات حضرت اقادرموردشهدا🌹🌹🌹
جمهوری اسلامی نیرومنداست
بامعنویتش...
بافکرش...
باانسانهای فدارکش...
باایمانش...
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم 🌷
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
ای شهـید من ...
#ادعـایے در تـو نمےبینم
و تمــام هویتـــ تو ...
خلاصہ شده در ؛
همیــن بے ادعــــایے ...
مـــرا دریابـــ ..
اے مَــرد #بےادعـا
#شبتون-شهدایی
@Shohadaye_khoy