🌻زیارتنامه #حضرت_عبدالعظیم حسنی
🌱 اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی
🌱 اَلسَّلامُ عَلیْكَ عَرَّفَ اللهُ بیْنَنا وَ بیْنَكُمْ فی الْجَنَّة وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِكُمْ وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّكُمْ وَ سَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ صَلَوات اللهِ عَلیْكُمْ
🌱اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ اَنْ یَجْمَعَنا وَ ایّاكُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتكُمْ اِنَّهُ وَلیٌّ قَدیرٌ
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
☘السلام علیک یا سیدالکریم
🌱#کریم هستی و حاجات دل روا کردی
طبیب هستی و درد مرا دوا کردی
🌱میان چشم شما معجزه فراوان است
مس وجود مرا سر به سر طلا کردی
🌱تویی که واسطه ی فیض چار معصومی
رسیدی و دل مارا پراز خدا کردی
❤میلاد با برکت #حضرت_عبدالعظیم بر شما عاشقان #اهل_بیت مبارک باد❤
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
🌼كرامات #حضرت_عبدالعظيم عليه السلام / هدیهی سیدالكریم علیه السّلام
🌻 طلبه سیّدی، پس از آنكه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می برد به تهران می آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می گردد. دختری معرّفی می شود و به خواستگاری می روند، مسائل مطابق سلیقه طرفین طی می شود جز اینكه پدر دختر شرطی را برای داماد مطرح می كند، تا پس از تحقّق آن دختر به خانه بخت برود.
🌺 شرط پدر دختر تهیه این اقلام بود: یك جفت گوشواره، 4 عدد النگو، 2 عدد پیراهن، 2 قواره چادری و 2 جفت كفش.
🌹 اگر چه درخواست خانواده عروس چندان سخت و چشمگیر نبود، لكن برای آن عالم بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود. ایشان ناامید از انجام شرط، عازم قم می شود. امّا قبل از حركت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهرری توقّف می كند.
🌺 آن عالم بزرگوار قبل از آنكه به حرم مشرّف شود، دقایقی را در حیاط صحن و مقابل ایوان می ایستد. تمام حواسش به شرطی است كه از عهده انجام آن برنیامده است. در این لحظه كاملاً متوجّه آن حضرت می شود و مشكل را با آن وجود مقدّس در میان می گذارد. در حالتی دل شكسته زار زار می گرید و برای آنكه كسی متوّجه نشود عبایش را روی صورتش می گیرد.
🌻چند لحظه بعد، كسی دست روی شانهاش می گذارد و آرام به گوشش می خواند: كه آقا، بسته تان را بردارید تا خدای نكرده كسی آن را نبرد! و ایشان ناراحت از اینكه او را از چنین حالی بیرون آورده اند، مكثی می كند و بعد چشم می اندازد، بسته ای جلوی پایش افتاده است! ابتدا اعتنا نمی كند، امّا، بلافاصله طنین صدایی را كه لحظاتی قبل او را متوجّه این بسته كرده بود در ذهنش می نشیند. نگاه جستجو گرش كسی را نمی یابد. بسته را می گشاید. درون بسته این اشیاء به طور مرتّب چیده شده بود:
🌺 2 جفت كفش زنانه، 2 قواره چادری، 2 عدد پیراهن، 4 عدد النگوی طلا و یك جفت گوشواره.
🌹 «اين طلبه كسی نبود، جز مرحوم آيت الله العظمی مرعشی نجفی از علماء فقيد و مراجع تقليد عظام كه پس از اين كرامت نيز «خادم افتخاری» آستان مقدّس #حضرت_عبدالعظيم عليه السّْلام شده و تا آخر عمر شريفشان اين مدال خادمی را به سينه داشتند.»
به نقل از تبیان
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
☘نکاتی درباره زندگانی حضرت #عبدالعظیم_حسنی (علیه السلام)
🌸 ایشان در مدینه و خانواده ای برجسته متولد شدند و پدران و اجدادشان و مادرشان همگی از شخصیت های برجسته بودند و پدران ایشان با چهار واسطه به #امام_حسن_مجتبی (علیه السلام) می رسند،
🌸 ایشان محیط تربیتی خاصی را تجربه کردند که روی شخصیتشان تاثیر خاص بر جای گذاشته و چهار امام معصوم را درک کردند.
🌸 شرایط سیاسی اجتماعی زمان ایشان مقارن با دوران هارون الرشید و خلفای مستبد عباسی بود از این رو سختی و خفقان بسیار ایشان را مجبور به مهاجرت به ری کرد و حتی در آنجا تا زمان رحلت بصورت مخفیانه زندگی میکردند.
☘تقدیم به محضر مطهرشان #صلوات
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
📌«#تناقضهایقرآن»
✍«اسحاق کِنْدی» که از #فلاسفه اسلام و عرب به شمار می رفت و در عراق اقامت داشت، کتابی تألیف کرد به نام «#تناقضهای قرآن»
✅روزی یکی از شاگردان او به محضر امام #عسکری(ع) شرفیاب شد.
حضرت(ع) فرمود :نزد استاد خود برو وبگو:
◀️«شما چه می دانید، شاید گوینده #قرآن معانی دیگری #غیر از آنچه شما #حدس می زنید، اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در #غیر معنای خود به کار برده باشید»
◀️ امام(ع) در اینجا اضافه کرد :او آدم باهوشی است، طرح این نکته #کافی است که او را متوجه #اشتباه خود کند.
◀️شاگرد به حضور استاد رسید و سؤال امام(ع) را مطرح و جواب پیش بینی شده را گرفت.
استاد رو به شاگرد کرد و گفت :
به من بگو این سؤال را از کجا #یاد گرفته ای؟
شاگرد گفت : حقیقت این است که «#ابومحمد» مرا با این سؤال آشنا کرد
◀️استاد: چنین سؤالهایی تنها #زیبنده این خاندان است.
◀️آن گاه استاد با درک واقعیت و توجه به #اشتباه خود، دستور داد #آتشی روشن کردند و آنچه را که به #عقیده خود درباره «تناقضهای قرآن» نوشته بود، تماما #سوزاند.
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴۴، ص۴۳۷
۲)اثبات الهداه حرّ عاملی، ج۳، ص۴۰۷
۳)سیره پیشوایان استاد پیشوایی، ص ۶۲۸ـ۶۳۰
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
🌱همراهی با #اهل_بیت
#امام_صادق(علیه السلام):
#فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران، و کشته شدن با ما #بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.
مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۴۳۵
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
📌فراز و فرود یک #امت
◀️هرگاه حضرت نبی اکرم(ص) #وضو می گرفت، #نزديك بود مسلمانان بر سر بدست آوردن #آب وضوی ایشان (برای تبرك) با هم بجنگند.(۱)
◀️اما از سال #یازدهم هجری[سال شهادت رسول اکرم(ص)] تا سال #شصتویک هجری[سال شهادت امام حسین(ع)] دقیقا #پنجاه سال فاصله است.
⁉️سوال اینجاست که در طی این #نیم قرن، چه بلایی بر سر #امت رسول اکرم(ص) آمد که آن امتی که قطرات آب وضوی پیغمبر(ص) رو برای «#تبرّک» می بردند، همانها یا اولاد آنها، قطرات #خون امام حسین(ع) که جگر گوشه همین پیغمبر(ص) بود را برای «تقرّب الی الله» زمین ریختند؟
🌱تا جایی که امام سجاد(ع) در این باره می فرماید :
《وَ لا يَومِ كَيومِ الْحُسَينِ(ع) ....》
اما #هيچ روزی همانند روز حسين(ع) نيست، كه سی هزار مرد جنگاور بر او روی آوردند و میپنداشتند كه از اين امت هستند و همگی آنان با #ريختن خون او به خدای عزوجل تقرّب میجستند، در حالی كه او خدا را به ياد آنان می آورد اما آنان #پند پذير نبودند تا اينكه او را به ظلم و ستم و دشمنی كشتند.(۲)
📚منابع :
۱)صحیح بخاری، ج۳، ص۱۹۵
۲)امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
☘دانشجویی به استادش گفت :
استاد اگه شما #خدا را به من نشان بدهید
عبادتش میکنم و تا وقتی خدا را نبینم
او را عبادت نمیکنم
استاد به انتهای کلاس رفت
و به آن دانشجو گفت :
آیا مرا میبینی ؟
دانشجو گفت :
نه استاد وقتی پشت سر من باشید
قطعا شما را نمیبینم
👌استاد کنارش رفت و گفت:
تا وقتی به خدا پشت کردهای
او را نخواهی دید.
دکتر الهی قمشه ای
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9