eitaa logo
سیـــرهٔ عشـــ🌸ـــاق
360 دنبال‌کننده
17هزار عکس
5.6هزار ویدیو
10 فایل
برآنیم با شناخت سیره عرفا و شهدا و علما طریق نور را بیابیم....... در این مسیر همراهی شما افتخار ماست. ارتباط با خادم کانال @Malakoot14
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 چشماش‌مجروح‌شدومنتقلش‌ڪردندتھران؛ محسن‌بعدازمعاینہ‌ازدڪترپرسید: آقا؎دڪترمجرا؎اشڪ‌چشمم‌سالمہ؟ میتونم‌دوبارھ‌با‌این‌چشم‌گریہ‌ڪنم؟💔 دڪترپرسید : برا؎چۍاین‌سوال‌رومیپرسۍپسرجون محسن‌گفت : "چشمۍڪہ‌برا؎امام‌حسین گریہ‌نڪنہ‌بہ‌دردمن‌نمیخورھ! . . .シ 🌱 به سیره عشاق بپیوندید 👇 https://eitaa.com/sireyoshshagh
💌 سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای خدا این حرف ها را ندارد. بی‌هیچ ‌ادعایی می‌گفت: اگر برای همهٔ بچه‌های لشکر، تشویقی آمد، چشــم، من هم می گیرم...! 🌷 به سیره عشاق بپیوندید @Sireyoshshagh
💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عنایت (علیه السلام ) به شهید حسن طهرانی مقدم حسن می گفت: رفته بودیم روسیه یک موشک فوق پیشرفته ای را از روس ها تحویل بگیریم. به افسر روسی گفتم: «فناوری ساخت این موشک را هم در اختیارمان بگذارید». به من خندید و گفت: «این امکان ندارد. این تکنولوزی فقط در اختیار روسیه است». ولی بهش گفتم ما بالاخره این را می سازیم. باز هم خندید. وقتی برگشتیم ایران، هر چه در توان داشتیم گذاشتیم؛ اما به در بسته خوردیم. دست به دامن امام رضا (علیه السلام ) شدم. سه روز در حرم برای پیدا کردن راهی، متوسل حضرتش شدم تا اینکه روز سوم در حرم طرحی در ذهنم جرقه زد. سریع آن را در دفتر نقاشی دخترم کشیدم. وقتی برگشتم عملیاتی اش کردیم. شد موشکی بهتر از موشک های روسی. به سیره عشاق بپیوندید @Sireyoshshagh
💌 🌱 شهید مهدی نوروزی اهل کرمانشاه معروف به شیر سامرا بود.دی ماه ۹۳و در دفاع ازحرمین عسکریین در سامرا توسط گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید. ❤️همسرش در مورد توصیه‌های شهید نسبت به شرکت در پیاده روی می‌گوید: 🔹️آقا مهدی همیشه به بنده می‌گفت که سفر زیارتی امام حسین (علیه السلام) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن! حتی اگر شده سالی یک مرتبه آن هم در موقع اربعین خود را به کربلا برسان،حتی اگر شده فرش خانه‌ات را بفروش و مقدمات سفر کربلا را مهیا کن و این سفر را ترک نکن. این شاخص‌ترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر اربعین به بنده می‌گفت. 🌧خاطره شیرینی که از آخرین سفر مشترکمان به کربلا در پیاده‌روی اربعین در یادم مانده است این است که در بخشی از راه باران شروع به باریدن کرد، فرزندمان هم در همان زمان گریه می‌کرد و غذا می‌خواست، در آن زمان آقا مهدی پتو بالای سرم گرفت که باران روی سرم نریزد و گفت شما این جا بنشین و به بچه غذا بده. من همانجا نشستم و به آقا هادی غذا دادم. 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌به سیره عشاق بپیوندید @Sireyoshshagh