.
جوان ۱۵ ساله بود که در مدرسه با معلم ۴۰ ساله ی خود روابط نامشروع داشت.!!
این دانش آموز فساد پيشه با معلم مدرسه خود به نام《prijitte Trogneux》كه ٤٠ سال عمر داشت وصاحب شوهر و سه فرزند نیز بود در مدرسه《پرفيدنس》در شهر《أميان》به نام رابطه عشقی( زنا ) میکرد، هنگاميكه شوهرش《بريجيت تروينو》از رابطه زنش با دانش آموز پانزده ساله اش مطلع می گردد، به اداره مدرسه شكايت می كند كه منجر به اخراج خانم بريجيت تروينو به مدرسه ديگر در همان منطقه میشود، والدین دانش آموز نیز فرزند خود را به مدرسه دیگری در شهر《پاريس 》انتقال مي دهند.
اما دانش آموز و معلمی که ۲۵ سال تفاوت سنی نیز داشتند از یکدیگر دست نکشیده ونهایتا دانش آموز در سن ١٨ سالگی هنگامیكه از مدرسه فارغ گشت، با معلمش که به تازگی از شوهرش طلاق گرفته بود، در سال ٢٠٠٧ ميلادي رسما ازدواج کردند.
اکنون این دانش آموز مفسد و بزهکار، بعد از ازدواج با معلم متاهل خود که دارای سه فرزند نیز بود، یکی از رهبران گستاخ و بی آبروی کشوری اروپایی است، كه در طول دوره حکمرانی خود جرایم عدیدی را مرتکب شده است، اما اکنون این فرد بزهکار و فاسد، سر دشمنی و عداوت را با دینی باز کرده است که در آن دین تجاوز و زنا را حرام قرار داده است.
و همواره ملتش را ترغیب می کند تا کاریکاتور های پیامبر معصوم و بلند آوازه اسلام را رسم کنند. شخصیتی که معلم بشریت بود و همواره مردم را به اخلاق حمیده و صفات انسانی دعوت مینمود و حتی دشمنان معاصر او به صفات خوب ایشان معترف بودند.
آن دانش آموز مفسد و بزهکار، اکنون شخص اول کشور فرانسه《امانوئل مکرون》و فرد کینه توز و حلقه بگوش صهیونیستها است که این روزها خود را برای جنگ با خدا و رسولش آماده کرده است.
او باید بداند که تمام کوشش و تلاشش به سان عو عو کردن سگان است که هیچ سودی در بر ندارد.
سرهایمان، جانهایمان و پدر و مادرمان فدایت یا رسول الله
محبت رسول الله ﷺ در میان قلب هایمان جای دارد . 🖤💚💛🧡💜
#مکرون_فرانسه
#جهان_اسلام
🇮🇷 @nohoomeday
یک خاطره از هاشمی
بلبشوی هشتادوهشت خیلی چیزها را بههم ریختهبود. یکیش، مراسم تنفیذ #رئیس_جمهور منتخب. همیشه روسای جمهور سابق، در مراسمِ تنفیذِ منتخب جدید حاضر بودند. رسم این بود که حکم تنفیذ را رئیسجمهور سابق برساند به دست آقا. آنسال اما رئیسجمهور سابق رفتهبود کنار معترضان، نتایج انتخابات را قبول نداشت و سرش به #فتنه گرم بود. نخستوزیرِ جنگ هم که راسالفتنه شدهبود. فقط میماند هاشمی رفسنجانی که حضورش در مراسم تنفیذ هم میتوانست معادلات سیاسیِ آن سال را عوض کند، هم پاسخ سوالِ "چهکسی حکم تنفیذ را به دست آقا بدهد؟" باشد. آقا از او خواستند به مراسم تنفیذ بیاید. پاسخ را از زبانِ خودِ هاشمی رفسنجانی بخوانید:
"آقا به من گفتند که در تنفیذ، شما باید حکم مرا به احمدینژاد بدهید. گفتم: من انتخاب او را قبول ندارم و شما هم میدانید و من او را رییسجمهور نمیدانم و حاضر نیستم تایید کنم... من گفتم این کار را نمیکنم. ایشان گفت: اگر شما ندهید چه کسی بدهد؟ به آقای خاتمی که نمیتوانم بگویم بدهد. به چه کسی بگویم؟ گفتم: خودتان میدانید. من بعد از اینکه شما حکم دادید، به خاطر اینکه منصوب از طرف شماست، با او کار میکنم. ولی اینگونه نیست که او را تایید کنم."
روز تنفیذ، وحید حقانیان از پشت پرده بیرون آمد و حکم را داد دست آقا. هاشمی هم روی رفیقِ قدیمیاش را زمین انداخت و به مراسم تنفیذ نرفت. حالا چهارسالی میشود که خالق این خاطره، کسی که روز تنفیذِ هشتادوهشت رفتهبود سفر، زیر خاک است. رهبر بر او نماز خواند و از مردم خواست عباراتِ نماز را همراهش تکرار کنند. مردم هم پشتِ سرِ رهبرشان برای هاشمی دعای خیر کردند و او را فرستادند سمت خانهی ابدی.
هاشمی آنقدر زنده نماند که عزتِ رفیق قدیمیاش در #جهان_اسلام را ببیند؛ آنقدر عمر نکرد که بتواند از نابودی تروریسم تکفیری به دست سربازانِ خامنهای لذت ببرد؛ آنقدر فرصت نداشت که اوجِ محبوبیتِ رهبر و سربازانش در میان مردم را لمس کند. #هاشمی_رفسنجانی آنقدر عمرش به دنیا نبود که وصیتنامهی سردار شهید را بخواند؛ خاصه آنجایی که سردار از اعماق قلبش نوشت: خامنهایِ عزیز را عزیز جان خود بدانید.
#صالح_سلطانی
🇮🇷 @nohoomeday