فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت و تصویر ............خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کشنده بود از من گرفتی و غم ها و دردهایی خدائی دادی که زیبا و متعال بود .
خدایا ، تو تار و پود وجود مرا با غم و درد سرشتی ، تو مرا به آتش عشق سوختی ، در کوره غم گداختی ، در طوفان حوادث ساختی و پرداختی ، تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان و تنهائی سوزاندی .
خدایا ، تو را شکر می کنم که مرا سنگ زیرین آسیا کردی ، و به من قدرت تحمل دادی که این همه درد و فشار را که در تصورم نمی گنجید بر قلب و روحم حمل کنم ، از مجالس جشن و شادی بگریزم و به مراکز خطر و بلا و درد و رنج پناه ببرم .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب " نیایش ها " ، صفحه ۱۱۴ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ ).
تصویر اول دکتر چمران در میان رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم ، در کنار او چها نفر از رزمندگانی که آموزشهای سخت آبی خاکی را دیده اند با لباس مخصوص خود دیده می شوند ، این بچه ها اولین کسانی هستند که این آموزشها را دیده اندو آماده عملیات آبی خاکی هستند . در دست راست دکتر چمران شهید ایرج رستمی ، که سحرگاه روز ۳۱ خرداد ماه ، همان روز شهات دکتر چمران ، در دهلاویه به شهادت رسید و بعد از او حاج قاسم عبدالله زاده دیده می شوند .اسامی بقیه را نمی دانم .عباسیه، کنار رودخانه کرخه کور ، زمستان ۱۳۵۹ .
#چمران #شهید_دکتر_مصطفی_چمران ##شهید_چمران #دفاع_مقدس #خوزستان #کرخه_کور #ستاد_جنگهای_نامظم #آبی_خاکی #شهید_ایرج_رستمی #حاج_قاسم_عبدالله_زاده #شهادت #دهلاویه #نیایش #شکر #زیبا #متعال #تاروپود #غم #د
یاد و خاطره ۲۶ آبان ماه روز آزاد سازی سوسنگرد گرامی باد .....
بخشی از مصاحبه دکتر چمران با صدا و سیما بعد از نمایشی از شجاعت و شهامت و عشقبازی و شهادت طلبی او در نبرد رویاروی و با انبوهی از تانکهای دشمن و کماندوهای صدام و زخمی شدن او و رفتن به بیمارستان و عمل جراحی و بعد از عمل جراحی که تا چند ماه قادر به حرکت نبود با این قدرت و صلابت مصاحبه می کند . این مصاحبه در تخت بیمارستان دانشگاه جندی شاپور اهواز است . انشاالله کامل آنرا بعدا در همین صفحه خواهیم گذاشت .
و اینک دست نگاشته ای در شب تاسوعای حسینی و شب حمله به سوسنگرد که حال و هوای او را در لحظات نبرد بازگو می کند :
ای خدای بزرگ ، دست از جهان شسته ام ، و برای ملاقات تو به کربلای خوزستان آمده ام . از تو می خواهم که مرا با اصحاب حسین محشور کنی .
آرزو دارم که بر خاک داغ خوزستان در خون خود بغلطم ، و به یاد عاشورای حسین(ع) خود را در قدم مقدسش بیافکنم ، و ای عقده هزاروچهارصد ساله را که بر دلم فشار می آورد و همیشه با تو می گویم " یا لیتنی کنت معک " را بر آورده کنم .
این زمزمه سوزناکی بود که در دل شب از سینه سوزانی اوج می گرفت و من در کنار سنگرش شنیدم و آنچنان به زمین میخکوب شده بودم که نمی توانستم حرکت کنم .
اشک از چشمانم فرو می ریخت و من هم در عاشورای حسینی فرو رفته بودم و احساس می کردم که به خدا نزدیک شده ام و در ملکوت اعلی پرواز می کنم .
( کتاب رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ، صفحه ۱۷ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ ، تلفن ۶۶۴۶۲۰۳۷)
#چمران #شهید_چمران #شهید_دکتر_مصطفی_چمران #دفاع_مقدس #خوزستان #سوسنگرد #ابوحمیظه #اهواز #عاشورای_حسینی #کربلا #کربلای_خوزستان #اصحاب_حسین #محشور #ملکوت_اعلی #رقصی_چنین_میانه_میدانم_آرزوست #نیایش #شهادت #دهلاویه #انتشارات_بنیاد_شهید_چمران
https://www.instagram.com/p/CHswySQhkIH/?igshid=1t500a8hufnhd