@soalahkam
🍒🍒🍒🍒😂پرسیدند که آیا دریا زن است یا مرد؟!
این چه پرسشی است!؟
دریا اسم دختر است.
آیا توجه کردید!
وقتی که به بالا نگاه میکنیم
آسمان، خورشید، ستاره، ناهید، زهره، مهتاب، باران، به نام خانمهاست.
به دریا نگاه میکنیم
مروارید، صدف، موج، پری،
به نام خانمهاست.
به باغچه نگاه میکنیم
شبنم، مریم، نسترن، رز، نرگس، یاس، نیلوفر، لاله،
به نام خانمهاست.
به دشت نگاه میکنیم
آهو، غزال، گلشن، کژال به نام خانمهاست.
به دل کوه نگاه میکنیم
طلا، نقره، الماس، یاقوت،
به نام خانمهاست.
به تن نگاه میکنیم
نفس، جان، گیسو، کمند، تنناز، ماهرو
به نام خانمهاست.
دیگر سئوالی ندارم.
این چه ابهت و حکمتی
است که خود کلمه
،،دنیا،،
هم به نام خانمهاست.
ایرانیان صاحب چنین فرهنگ قوی و افتخار آمیزی هستند و با خردگرایی تمام نامهای موجود در طبیعت را که به نوعی با زیبایی، ظرافت و عظمت روح و روان مرتبط هستند برای خانمها اختصاص دادهاند، آیا چنین پدیدهای را در فرهنگهای دیگر سراغ دارید؟
تقدیم به مهر بانوی ایران زمین
امروز سالگرد نامگذاری کشور عزیزمان
"ایران" است.
حتی نام ،،ایران،، هم
مختص خانمهاست.
در سال ۱۳۱۴ شمسی طبق بخشنامه وزارت امور خارجه و تقاضای دولت وقت؛ و تصویب مجلس شورای ملی،
نام رسمی “ایران”
(به جای پارس و پرشیا) برای کشور ما انتخاب شد.
نامی که امروز ایران گفته میشود، بیش از ۶۰۰ سال پیش "اِران" تلفظ میشد.
زنده یاد سعید نفیسی نویسنده و پژوهشگر نامی ایرانی در دیماه ۱۳۱۳ نام "ایران" را به جای "پرشیا" پیشنهاد کرده بود .
واژهی "ایران" بسیار کهن و پیش از آمدن آریاییها به سرزمینمان گفته میشد و نامی تازه و ساخته و پرداختهای نیست ... .
واژه " ایران" از دو بخش درست شده است:
بخش اول " ایر"
به معنی اصیل، نجیب، آزاده و شریف است؛ بخش دوم به معنی سرزمین، جا و مکان است.
معنی کلی واژه ایران،
*“سرزمین آزادگان و نجیب زادگان"* میباشد.
*مرا شادی از نام ایران بود*
*دلم پر ز یاد نیاکان بود*
*ز ایران جهان پیش من گلشن است*...
*همیشه ز یادش دلم روشن است*.
@soalahkam
🔅#پندانه
✍️ فقط از یک روز تا چندهزار روز فرصت داریم خوب باشیم
🔹جوونی اومد پیشم. حالش خیلی عجیب بود. فهمیدم با بقیه فرق میکنه!
🔸گفت:
حاجآقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
🔹گفتم:
اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.
🔸گفت:
من رفتنیام!
🔹گفتم:
یعنی چی؟
🔸گفت:
دارم میمیرم!
🔹گفتم:
دکتر دیگهای، خارج از کشور؟
🔸گفت:
نه، همه اتفاقنظر دارن. گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد!
🔹گفتم:
خدا کریمه، انشاءالله که بهت سلامتی میده.
🔸با تعجب نگاه کرد و گفت:
اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
🔹فهمیدم آدم فهمیدهایه و نمیشه گولش زد.
🔸گفتم:
راست میگی، حالا سوالت چیه؟
🔹گفت:
من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم. از خونه بیرون نمیومدم. کارم شده بود تو اتاقموندن و غصهخوردن.
🔸تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟ خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم.
🔹اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم. دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد!
🔸با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن! آخه من رفتنیام و اونا انگار نه!
🔹سرتونو درد نیارم. من کار میکردم، اما حرص نداشتم. بین مردم بودم، اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.
🔸ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حسابکتاب کنم، کمک میکردم. مثل پیرمردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.
🔹خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربونی کرد.
🔸حالا سوالم اینه که من بهخاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوبشدن رو قبول میکنه؟
🔹گفتم:
بله، اونجور که من یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوبشدنشون واسه خدا عزیزه.
🔸آرامآرام خداحافظی کرد و تشکر.
🔹داشت میرفت که گفتم:
راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
🔸گفت:
معلوم نیست. بین یک روز تا چندهزار روز!
🔹یه چرتکه انداختم، دیدم منم تقریباً همینقدرا وقت دارم!
🔸با تعجب گفتم:
مگه بیماریات چیه؟
🔹گفت:
بیمار نیستم!
🔸هم کفرم داشت درمیومد و هم از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم.
🔹گفتم:
پس چی؟
🔸گفت:
فهمیدم مردنیام. رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتن: نه!
🔹خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم. کیاش فرقی داره مگه؟
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@soalahkam
"خشم" ۳ حرف داره
"عشق" هم همینطور
"گریه" ۴ حرف داره
"خنده" هم همینطور
دروغ ۴ حرف داره،
"راست" هم همینطور
"منفی" ۴ حرف داره،
"مثبت" هم همینطور
"دشمنی" ۵ حرف داره،
"دوستی" هم همینطور
"ناکامی" ۶ حرف داره،
"پیروزی" هم همینطور
زندگی دو طرفه ست،
"طرف درستش رو انتخاب كن"
🔴 @soalahkam 🔴
یالوم میگه:
مرگ و زندگی وابسته به یکدیگرند
اگرچه نفْس مرگ نابودمان میکند اندیشهٔ مرگ نجاتمان میدهد
شناخت مرگ شوق زندگی میآورد!
در دید انسان نسبت به زندگی، تغییر بنیادینی ایجاد میکند و زندگی فرد را از مرتبهای که مشخصهاش وانمودسازی بیدغدغگی و اضطرابهای پیش افتاده است به مرتبهای اصیلتر رهنمون میشود.
اگه به این فکر کنیم که بالاخره این زندگی پایانی داره میتونیم بیشتر ازش استفاده کنیم و لذت ببریم..
با پذیرش مرگ میتونیم تغییرات زیادی ایجاد کنیم، چون یکی از اساسیترین مشکلات ما زیادی جدی گرفتن این دنیاست!
همینطور که باز اروین یالوم اشاره میکنه؛ افرادی که مبتلا به سرطان میشن، افسردگی و اضطرابشون درمان میشه چون با مسئله مرگ روبهرو میشن و وقتی میفهمن که تا ابد وقت ندارن، جزئیات ارزشش رو از دست میده و تلاش میکنن از لحظه به لحظه زندگی استفاده کنن..
📍پس گاهی نیاز داریم که چند قدم به عقب بریم و با مسائل اصلی زندگی روبه رو بشیم.
@Soalahkam
✍پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله :
هرگاه حاكمانتان نيكان شما باشند و ثروتمندانتان بخشندگان شما و كارها ميان شما با مشورت باشد، روى زمين از درون آن براى شما بهتر است
و هرگاه حاكمانتان اشرار شما و ثروتمندان شما بخيلان باشند و كارهاى شما به دست زنان افتد، درون زمين براى شما بهتر از روى زمين است.
📘تحف العقول، ص ۳۶
@soalahkam
🌹🌹🌹🌹🌹
حدیثی از امام باقر(علیه السلام) که توسط آیتالله تهرانی شرح داده شده برای عموم علاقهمندان تقدیم میشود:
«مَن هذَا الَّذی سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالی فَلَم یُعطِهِ أَو تَوَکَّلَ عَلَیهِ فَلَم یَکفِهِ أَو وَثِقَ بِهِ فَلَم یُنجِهِ»؛
ترجمه: ای جابر! چه کسی از خداوند تبارک و تعالی درخواستی کرده و خداوند درخواست و خواهش او را نپذیرفته و به او عطا نکرده است، یا اینکه چه کسی به خداوند توکل و تکیه کرده و خداوند او را کفایت ننموده است؟!
یا اینکه چه کسی است که به خداوند اعتماد و اطمینان کرده و خداوند او را نجات و رهایی نداده باشد؟
شرح: از حضرت باقر(علیه السلام) روایت شده است که حضرت به جابر جُعفی فرمودند:
ای جابِر! چه کسی است که از خداوند درخواست کند و خداوند به او عطا نکند؟!
حضرت میخواهند بفرمایند که چنین چیزی نشدنی است؛ «مَن هذَا الَّذی سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالی فَلَم یُعطِهِ»، به تعبیر ما یعنی کسی را به من نشان بده که از خدا در خواست کرده و خدا به او عطا نکرده باشد؟!
«وَ مَن یَتَوَکَّلَ عَلَیهِ فَلَم یَکفِهِ»، نشانم بده ببینم! کیست که کارش را به خدا واگذار کند و خداوند او را کفایت نکرده و کارش را انجام ندهد؟!
«وَ مَن وَثِقَ بِهِ فَلَم یُنجِهِ» نشانم بده ببینم! کیست که اعتماد به خدا کند و تکیه گاهش خدا باشد، اما خدا او را نجات ندهد و از گرفتاری رهایی نبخشد؟!
در اینجا سه سؤال پشت سر هم مطرح شده است؛ اگر کسی واقعاً از خداوند درخواست کند و غیر او را کارساز نداند، خدا هم عطا میکند، هم کفایت میکند و هم او را نجات میبخشد؛ در این شکی نیست!
بله! در هر زمانی این طور است؛ اما در برخی ظرفهای زمانی اجابت تسریع میشود؛ برخی مکانها هم همین طور هستند، مثلاً در مشاهد مشرفه، مساجد و... زمانها نیز مانند مکانها، در سرعت اجابت مدخلیت دارند.
یکی از زمانهایی که در بین سال به این مطلب اختصاص دارد، «ماه رجب» است. در روایتی از پیغمبراکرم است که حضرت فرمودند: خداوند، فرشتهای را در آسمان هفتم قرار داده است که: «یُقالُ لَهُ الدّاعی»، اسمش «جارچی» است. «داعی» به معنای جارچی، یعنی کسی که کارش جار زدن است؛ وقتی ماه رجب وارد میشود، این فرشته از شب تا به صبح فریاد میزند:
«طُوبی لِلذّکِرین طُوبی لِلطّائِعینَ»، خوشا به حال کسانی را که در این ایام و شبها به یاد خدا بوده و ذاکر الله تعالی هستند و از او اطاعت میکنند. «وَ یَقُولُ اللهُ تَعالی»، آن ملک میگوید: خداوند شبهای ماه رجب میفرماید: «وَیَقُولُ اللهُ تَعالی اَنَا جَلیسُ مَن جالِسَنی»، من همنشین کسانی هستم که با من همنشین شوند!
«وَ مُطیعُ مَن اَطاعَنی»، این خیلی بالا است! اطاعت میکنم کسانی را که از من اطاعت کنند!
«وَ غافِرُ مَن اَستَغفَرَنی»، میآمرزم کسانی را که از من درخواست غفران و آمرزش نمایند!
«اَلشَّهرُ شَهری وَ اَلعَبدُ عَبدی وَ الرَّحمَة ُرَحمَتی»، این ماه، ماه من است! بنده، بنده من است! و رحمت، رحمت من!
«مَن دَعانی فی هذَا الشَّهر ِ اَجَبتُهُ»، هر کس در این ماه، مرا بخواند و صدایم بزند، جوابش میگویم!
«وَ مَن سَئَلَنی اَعطَیتُهُ»، اگر کسی از من درخواستی کند به او عطا مینمایم!
«وَ مَن ِ اَستَهدانی هَدَیتُهُ»، اگر کسی از من راهنمایی بخواهد او را راهنمایی میکنم!
این روایت، روایت مفصلی است. میفرماید: من این ماه را ریسمانی بین خود و بندهام قرار دادهام، «وَ فَمَنِ اعتَصَم َ بِهِ وَصَلَ اِلیَّ»، هر کس این ریسمان را بگیرد، به من میرسد. ماه رجب، ماه خداوند، ماه رحمت خداوند و وسیلهای برای رسیدن به خداوند است.
در روایتی امام صادق(علیه السلام) از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه واله) نقل میکند که: ماه رجب، ماه استغفار امت من است؛ بعد میفرماید: رجب را «اَصبّ» گویند، چون رحمت خدا در این ماه به امت من زیاد ریزش میکند؛ ماه رجب چنین ماهی است. لذا حضرت فرمودند: زیاد در این ماه بگویید: «أستَغفُرِ اللهَ وَ اَسئَلُهُ التَّوبَةَ»؛ ایشان برای استغفار دیگر سقف هم نمیگذارند، بلکه میفرمایند: زیاد استغفار کنید و در این ماه از رحمت الهی که بر شما ریزش میکند بهره بگیرید!
@soalahkam
@soalahkam
❇️روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از ان نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند )
.
فقط حیدر امیرالمومنین است
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷
✍ @soalahkam
@soalahkam
💫۱۲فضيلت کوتاه از حضرت اميرالمومنين عليه السلام
1⃣ حضرت اميرالمومنين علی علیه السلام در هیچ جنگ و جهادی شرکت نکرد مگر این که پیروز برگشت.(1)
2⃣ رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمودند:
✨علی اَشْجَعُ النّاسِ قَلْبا
«علی، قویدل ترینِ مردم است.»(2)
3⃣حریف را فقط با یک بار زدن می کشت و منقول است که:
✨کانت ضَرباتُه وَترا
«ضربات شمشیر او همیشه تک ضرب بود.»(3)
4⃣ پیامبر اسلام(ص) می فرمودند:
✨علی سیفُ اللّه عَلی اَعْدائِهِ
«علی، شمشیر الهی بر روی دشمنان خداست.»(4)
5⃣حضرت اميرالمومنين علی علیه السلام بیشتر پیاده می جنگید و اگر هم سوار اسبی می شد، چندان برایش مهم نبود.
به حضرتش گفته شد که چرا سوار اسب نمی شود؟
پاسخ می داد: اسب یا برای تعقیب حریفی است که از میدان بگریزد و یا برای این است که کسی بخواهد خود بگریزد و من نه کسی هستم که اگر کسی گریخت تعقیبش کنم و من نه کسی هستم که پشت به دشمن کنم و بگریزم(پس اسب را برای چه می خواهم!؟)(5)
👌البته این رویه ایشان در همه جنگها نبود مثلا در جنگ جمل، بعد از آنکه فرماندهان اصلی دشمن کشته و یا اسیر شده بودند، کسی نبود تا باقی مانده لشکر را بازسازی کند لذا امام علی(ع) آنان را تعقیب نکرد، و دلیلی برای کشتن زخمیها نیز وجود نداشت.
اما در نبرد صفین، فرماندهان اصلی دشمن تا آخر نبرد زنده بودند و هر لحظه امکان جمعآوری سلاح، مداوای زخمیها، تجدید قوا و سازماندهی مجدد وجود داشت؛ از اینرو باید تا جایی که امکان داشت، دشمن را از پای درآورد. به همین دلیل، دو نوع برخورد امام(ع) را نمیتوان رویکردهایی دوگانه و متضاد ارزیابی کرد، بلکه این دو رویکرد متفاوت ناشی از تفاوت اوضاع پیرامونی بود.
6⃣ حضرت زرهش تنها سینه اش را می پوشاند و هرگز پشت نداشت.
از او پرسیدند که چرا زرهش پشت ندارد؛ آیا نمی ترسد که کسی از پشت به او ضربتی بزند؟
در پاسخ فرمود: من هرگز به دشمن پشت نمی کنم و از میدان نمی گریزم و خدا هرگز آن روز را نخواهد آورد.(6)
7⃣ شجاعت و استواری حضرت علی علیه السلام در جنگ ها چنان بود که هرگاه مشرکان و کافران او را در جنگ می دیدند به همدیگر وصیت می کردند مثل این که مرگ را با چشم خود دیده باشند.(7)
8⃣ هرگاه که دو صف برای جنگ مقابل هم صف می کشیدند،مردم به یکدیگر می گفتند:
ملک الموت در همان صفی باید باشد که علی با آن صف است و صف مقابل خواهی نخواهی باید خود را برای مرگ آماده کنند.(8)
9⃣ روزی یکی از سرداران سپاهش به او گفت که اگر اسب ها آشفتند و ما از همدیگر دور شدیم، تو را کجا بیابیم؟ در پاسخ فرمود:
«در همان جایی که از من دور شده اید.»(حاکی از این که در همین جایی که هستم خواهم بود و شدت جنگ مرا پس و پیش نمیکند)(9)
0⃣1⃣وقتی که در جنگ جمل پرچم را به پسرش محمّد حنفیه داد، به او چنین فرمود:
«اگركوهها متزلزل شود تو ثابت باش؛
دندان هایت را به هم بفشار؛
کاسه سرت را به خدا بسپار؛
پاهایت را چون میخ به زمین بکوب؛
به انتهای سپاهیان دشمن چشم بیانداز و چشمت را فرو گير (و مرعوب نفرات و تجهيزات دشمن نشو) و بدان! که بدون شک نصرت و پيروزى از سوى خداوند سبحان است!»(10)
1⃣1⃣ حضرت اميرالمومنين علی علیه السلام از نان دنیا به نان جو بسنده کرده بود و از نان گندم نمی خورد تا آنجا که برخی مردم میگفتند:
«پسر ابوطالب با این غذا و خوراک اندک چه بسا در کشتن هم آوردان و پهلوانان ناتوان باشد؟!»
🌹مولا علی علیه السلام در پاسخ میفرمود: «بدانید! درخت بیابانى (که آب کمترى به آن مى رسد) چوبش محکم تر است اما درختان سرسبز (که همواره در کنار آب قرار دارند) پوستشان نازک تر (و کم دوام تر)اند و گیاهان بیابانی که جز با آب باران سیراب نمى شوند آتشی افروخته تر دارند و خاموشی آنها دیرتر رخ میدهد.»(11)
2⃣1⃣ از سخنان آن حضرت است که می فرمود:
✨و اللّه لَو تَظاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلی قِتالی لَمّا وَلَّیتُ عَنها... /
«به خدا سوگند اگر همه مردمان عرب برای جنگ با من، پشت به پشت هم دهند از این قتال به عقب بر نمی گردم.»(12)
#ذكرُ عليٍ عبادَةٌ
منابع:
(1) -معجم الاوسط، ج3 ص87
(2) -مناقب علی بن ابی طالب، ص143
(3) -ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ج1، ص20
(4) -الامالی، ص61
(5) -مناقب آل ابی طالب ج3، ص298
(6) -الاخبار الموفقیات ص343
(7) -ربیع الابرار ج3 ص 319
(8) - راغب اصفهانی، المحاضرات
(9) - ابشیهی، المستطرف، ج1، ص178
(10) - نهج البلاغه، خطبه 11.
(11) و (12) - نهج البلاغه، نامه 45
@soalahkam
@soalahkam
1⃣ عقیده توحیدی و ثمرات آن (بخش اول)
「﷽」 #استاد_فروغی سلمه الله
✨ اساس همه کمالات معنوی معرفت انسان به خداست. معرفت، عقیدهساز است و اعتقاد درست میکند. لذا عقد و پیوند معنوی در عالم انسان با عالم توحید پیدا میشود و عالَم آدم بوالبشر، عوض میشود.
انسان یک طبیعتی دارد که او را رها نمیکند و مدام انسان را به سمت خاک میکشاند.
خاک زاده هستیم اما خاک نیستیم؛
و از طرفی در درون ما یک جذبه و گرایش و حرکتی رو به کمال مطلق هست.
درعین اینکه در طبیعت هستیم اما فوق طبیعتیم.
🔹این معرفت میآید و یک پیوندی بین عالَم خاک و عالم پاک برقرار میکند، عالم بشریت را به عالم توحید متصل می کند؛ نتیجهاش میشود عقیده.
🔸وقتی عقیده آمد، یعنی پیوند برقرار شد. آن صفات الهی از عالم بالا به قلب انسان جاری میشود.
تنزل هست، يَتَنـزلُ الأمْرُ...
🔆 خداوند تبارک و تعالی از خودش تعبیر میکند به "العلی العظیم" اعلای عظیم.
ابتدا صفت اعلی را ذکر کرده سپس صفت عظیم را، چون حقایق از اعلی تنزل میکند تا به عظیم برسد..
اما:
انسان چون از عالم خاک به عالم توحید بالا می رود اول خدا را با عظمت مییابد لذا در رکوع می گوید سبحان ربی العظیم و بحمده.
سپس در سجده چون از بشریت فانی میشود و خدا را در اوج، شهود میکند میگوید سبحان ربی الاعلی و بحمده.
ببینید این پیوند اینگونه حاصل میشود و انسان به عظیم میرسد، به اعلی میرسد.
❓آیا تاکنون شده ما بفهمیم سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى یعنی چه ؟
❓خدای اعلی را تسبیح کن یعنی چه؟
❓آیا این تسبیح به حسب الفاظه ؟
❓یا یک حقیقتی است که انسان باید از جنس آن حقیقت بشود؟
ادامه دارد...
◦◦◉🌼 ۩روشنگری مذهبی ۩ 🌼◉◦◦
🔆 @soalahkam
@soalahkam
2⃣ عقیده توحیدی و ثمرات آن (بخش دوم)
「﷽」 #استاد_فروغی سلمه الله
👈 انسان تا از جنس آن حقیقت اعلی نشده با الفاظ بازی می کند.
🌷لفظها و نامها چون دامهاست
🌷لفظ شیرین دام عمر ماست
دام ما این لفظهاست. آنکه دم از توحید میزند و فقط ادعا دارد، در دام این لفظها و اصطلاحات و کلمات گرفتار شده.
البته باید این اصطلاحات را یاد بگیریم اما نباید از دل غافل بشیم.
🔆 ملا احمدنراقی نقل میکنند:
درویشی را دیدم. دید من نگرانم چون یکی از بچه های من مریض بود و درمان نمیشد. گفت چرا نگرانی؟ گفتم کودکم مریضه. گفت نگرانی نداشته باش؛ عصایی در دستش بود این عصا رو محکم به زمین زد و یک سوره حمدی رو غلط و غلوط خوند.
(👈 بعضیها توانشان همین قدر است. در قدیم، زبان عربی یادگرفتن خیلی سخت بوده، یک لااله الاالله نمی توانست درست بگوید، الان دنیا عوض شده.
اما هر انسانی باید به قدر توان تلاش کند و احکام شرعی را درست یاد بگیرد)
برگشتم خانه دیدم بچه سالم شده و دارد با بچهها اینور و اونور می پره.
یکسال گذشت در دلم گذشت که اون آقا حمد و سوره را خوب نمی خونه.
یکبار که او را ملاقات کردم گفتم دستت درد نکنه بچهام شفا یافت و خوب شد، اینجا حمد خوندی و او آنجا بهبود یافت اما ایکاش قرائت سوره حمد را هم خوب یاد میگرفتی.
گفت پس قرائت مرا نپسندیدی؟!
عصاشو زد زمین، گفت سوره حمدم را پس میگیرم، دوباره غلط غلوط خوند، گفت پس گرفتم از تو.
رفتم خانه دیدم بچه افتاده، افتاد و مُرد !
(📚منبع: مردان علم در میدان عمل، جلد ۵)
🔺پس در حد لفظ نباید بمانیم و از آن باید عبور کنیم...
ادامه دارد...
◦◦◉🌼 ۩روشنگری مذهبی ۩ 🌼◉◦◦
🔆 @soalahkam
@soalahkam
3⃣ عقیده توحیدی و ثمرات آن (بخش سوم) :
「﷽」 #استاد_فروغی سلمه الله
🔹اگر در دل انسان معرفت توحیدی بیاید، عقیده میسازد و عقیده هم اخلاق ساز است و اخلاق انسان را متعالی میکند.
وقتی در دل آدمی پیوند با توحید برقرار شد صادرات توحید آغاز میشود، اما باید قابلیت داشته باشی تا آن تجلیات و واردات، وارد بر اقلیم وجودت شود:
عالم بشر، عالم وارداته، واردات دل و تمام واردات این عالم، از عالم بالا و عالم توحیده:
♻️ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر٫ آیه ۲۱)
و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه اى معين فرو نمى فرستيم.
▫️ نزولات الهی اندازه دارد و به اندازه ظرفیت ما نازل میشود. ما بیشتر از ظرفیتمان نمیتوانیم جذب کنیم، و چون ظرفیت بالاتر نداریم و مراتب ما خیلی پایینه، واردات ما هم از عالم توحید خیلی کم است.
در شب معراج آنچه که پیامبر گرفته جبرییل با آن عظمت، در آنجا میماند و ظرفیت گرفتن آن معانی را ندارد و نمیتواند بگیرد.
💫روزی جناب سلمان با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در موضوع خاصی حرف میزد که یک مرتبه شخص دیگری وارد شد که به این معانی نامحرم بود.
تا آن شخص وارد شد، حضرت حرفشان را عوض کرد. سلمان عرض کرد مگر حرف ما این بود یا رسول الله؟ آن حرفها را ادامه بده. پیامبر(ص) به سلمان فرمود:
«إنّ العَسَلَ یَضُرُّ الرََّضیعِ»
عسل برای شیرخواره مضر است.
💫خداوند متعال عسل را خلق کرده و در قران فرمود: فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ. حالا اینکه چرا شفا بخشه خودش بحث داره. چون زنبور عسل بر اساس امر الهی سیر می کنه ؛ وَ أَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ .. فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ (سوره نحل/ آیه ۶۸ و ۶۹)
چون زنبور بر طبق وحی سلوک میکند، فلذا عسل تولید میکند که هم شفاست و هم حلاوت و شیرینی دارد و خیلی منافع دیگر هم در او هست.
مشکل زندگی ما اینه که ما در بند نفسیم و هنوز در بند وحی و توحید نشدهایم و هی میبُریم.
همین عسل که شفاست برای شیرخوار مضر است.
ادامه دارد...
◦◦◉🌼 ۩روشنگری مذهبی ۩ 🌼◉◦◦
@soalahkam