eitaa logo
روشنگری مذهبی
104 دنبال‌کننده
168 عکس
42 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬"داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون" ⬅️قسمت اول 🦋"گوهر شاد" یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. 🕌او می خواست در کنار "حرم امام رضا (ع)" مسجدى بنا کند. 🪚به همه کارگران و معماران اعلام کرد؛ دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. اخلاق اسلامى را رعایت و خدا را یاد کنید. 🐂او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آوردند، علاوه بر دستور قبلى گفت:سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند. بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید. من مزد شما را دو برابر مى دهم. 🦋گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به "مسجد" میرفت. ☀️روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید. 🌿جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. 🎑چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد. 🎁به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت. ⚡️چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. 🌷مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند و گفت؛ اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. 🌧او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. 🎁ادامه دارد.... ‎ ‎ ‎ 💖 کانال روشنگری مذهبی 💖 🆔 @soalahkam ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
🎬"داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون" ⬅️قسمت دوم 🌈ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ 🎀و به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد: 📿یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز. 📿اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. 📿و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو من باید از شوهرم طلاق بگیرم. 📿حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن. 💛جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت؛ چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم. 🪔جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد. 🦋روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد. 📜قاصد به جوان گفت؛ فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد. ❤️جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد: ♡به گوهر شاد خانم بگویید؛ اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. 📍قاصد گفت؛ منظورت چیست؟! مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟! ☘جوان گفت؛ آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم.من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. 🌺اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم. 🏮و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز؛ "آیت اله شیخ محمد صادق همدانی." 🦋گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است. کانال روشنگری مذهبی 💖 🆔 @soalahkam ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج