فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚂 قطار مرگ فضیلتها
👆 به این کلیپ خیلی کوتاه (۳۹ ثانیه) با درسهای خیلی بزرگ نگاه کنید
🥳 مسافرین قطار غافل از واقعیتهای پیرامونشان سر در فضای مجازی دارند و مسخ و شاید مست شدهاند
🌐 مبنای تمام جهانبینی و نگاهشان به هستی از پنجرهای است که عمدتاً به دست فریبکارانان عالم ساخته شده است.
😆 آنها میخندند و در کنارشان بیش از ۴۲ هزار انسان بیگناه که بیشتر کودکان و زنان هستند در غزه به شهادت رسیدهاند و هر روز بر این آمار افزوده میشود
💣 آنها سرگرم بازی هستند در حالی که در لبنان هم هر روز و هر شب سقف خانههای بسیاری بر سر شیعیان مظلوم با بمبهای صهیونیستها فرو میریزد و شهادت و جراحت سرانجام آنهاست.
👩👩👧👦 این قطار از سراسر جهان با تیپهای مختلف مسافر دارد؛ مسافرانی که آنقدر سرگرم مجازند که واقعیتهایی بزرگ را نمیبینند.
🧐 آیا ما هم سرنشین این قطار به مقصد ناکجاآباد هستیم؟
آیا صاحبان خرد و اندیشه سهم خود را برای توقف ارّابهی مرگِ فضیلتها ایفا میکنند؟
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
📛هرکاری که آمریکاییها گفتند انجام دادم
⭕️محمدرضا از این که آمریکا مانند سال 1953 (کودتای 28 مرداد1332) اقدامی برای بازگرداندن او به سلطنت انجام نمیداد فوقالعاده عصبانی بود و میگفت:
👈 "من در طول سیوهفت سال سلطنت خودم هر کاری که آمریکاییها گفتند انجام دادم و ثروت ایران را به کام شرکتهای آمریکایی ریختم. به دستور آنها تحریم نفتی اعراب را شکستم و به اسرائیل نفت مجانی دادم."
📚 منبع: دخترم فرح؛ فریده دیبا.
📜 کاش برای بعضی آدمها روزی یک ساعت کلاس تاریخ گذاشته میشد، بلکه از گذشته عبرت بگیرند و باور کنند دشمنی هم به نام آمریکا داریم!
✍️هادی قطبی
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#بصیرت
#تله_تنش
👆این دختر «نادیا مراد» است؛ از اقلیت دینی ایزدی و از اهالی روستای کوجو در سنجار استان موصل عراق.
داعش او و همه دختران روستایش را به اسارت میگیرد و از آنها به عنوان بردهی ج... استفاده میکند.
نادیا از دست داعش فرار میکند و خاطراتش را در کتاب«آخرین دختر» مینویسد.
چندماه پیش خواندمش و میدانی کدام قسمت برای من از همه دردناکتر بود؟
اینکه تمام مردان روستای کوچک آنها مسلح بودهاند و در خانه تفنگ داشتهاند، اما وقتی داعش به نزدیکی آنها میرسد، تصمیم میگیرند که جنگ نکنند و سلاحشان را به داعش تحویل دهند تا در تلهی تنش نیفتند و بتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند!
آنها اینقدر به این خیال خودشان اطمینان داشتند که وقتی چندین هفته داعش در روستای آنها مستقر بوده حتی یک تیر به سمت آنها شلیک نکردند و سرانجام در یک صبح تا شب تمام اتفاقاتی که نباید، میافتد.
مردان را میکشند و زنان و دختران را به بردگی میبرند.
نادیا مراد در چنگال داعش دو دفعه اقدام به فرار میکند که دفعه اول موفق نمیشود و صاحبش به عنوان مجازات به تمام نگهبانان و سربازان موجود در خانه اجازه میدهد تا...
این سرنوشت ناموس کسانی است که در برابر دشمن سر فرود میآورند.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#تأمل
📗تفاوت بین انسانی که هماکنون هستید و کسی که قرار است پنج سال بعد باشید، در مردمی است که در این مدت با آنها معاشرت کرده و کتابهایی است که در این زمان مطالعه خواهید کرد.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#خدا
#اذان
🔹عطار نیشابوری در تذکرة الاولياء:
«و گفت: گوسفند از آدمی آگاهتر است!
ز آنکه بانگِ شبان، او را از چرا کردن باز میدارد
و آدمی را سخنِ خدای از مُرادِ خویش بازنمیدارد.»
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#فلسطین
- بچهها دیگه صدای موشک نمیاد
راحت بخوابید
- داداش همه چیز خیلی شیرین شده!
- شکلاتپیچ شدیم دیگه...
😔🍃😔🍃😔🍃😔🍃
@SofreFarhangiReyhane
#حدیث
🍃🍂رزق حلال🍃🍂
✍️ پیامبر(صلیالله علیه و آله)
هر کس غذای حلال بخورد
فرشتهای بالای سرش بایستد
و برایش آمرزش بخواهد
تا از خوردن فارغ شود.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#عبادت
#رزمندگان
✅ جايزه غسل
🔸 شهيد محمد بابارستمي در خاطراتش ميگويد:
در زمان طاغوت كه به سربازي رفته بودم شبي احتياج به حمام پيدا كردم. حمام پادگان بسته بود. چشمم به حوض وسط پادگان افتاد كه يخ بسته بود. با ترس از افسرنگهبان، آهسته شروع كردم به شكستن يخها و بدون درنگ رفتم داخل حوض آب. خيلي سرد بود ولي هدفم مهم و مقدس بود. هنوز داخل حوض بودم كه افسرنگهبان آمد و با ناراحتي از من كه چرا نظم پادگان را به هم ريختي مرا بازداشت كرد. در بازداشتگاه، نماز را خواندم و خيلي خوشحال بودم كه نماز اینهمه برايم مهم است.
صبح آن روز، افسرنگهبان مرا پيش مسئول پادگان برد. او با عتاب گفت: چرا نظم پادگان را به هم زدي؟! گفتم: چارهاي نداشتم من مسلمانم و نميخواستم نماز قضا شود. فرمانده كمي تأمل كرد و به سمت كمد رفت. پاكتي برداشت چيزي داخل آن گذاشت و به من داد و گفت: برو بيرون، ديگر هم از اين كارها نكن. با خودم گفتم حتماً يك هفته بازداشتي نوشته است. وقتي در پاكت را باز كردم ديدم يك صدتومانی داخل پاكت است. خيلي خوشحال شدم. صد تومان آن موقع خيلي زياد بود آنهم براي سربازي كه منبع درآمدي نداشت.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#معرفی_کتاب
🔸حامد به خانهشان زنگ زد. برای اینکه راحت با همسرش حرف بزند، از اتاق بیرون آمدم حدود نیمساعت تلفنش طول کشید! وقتی به اتاق برگشتم به شوخی گفتم: حامد چقدر دلت پر بود؟! گفت: حاجی با بچههام داشتم حرف میزدم دلم برایشان تنگ شده. بعد دست توی جیب اورکتاش کرد و عکس دخترش را درآورد و روبهروی خود روی زمین گذاشت.
به او گفتم حامد میخواهی حالم را بگیری؟! عکس نوههایم همیشه توی جیبم بود. اورکتم روی جالباسی آویزان بود. بلند شدم و از جیبام عکس یکی از نوههایم را آوردم و کنار عکس دختر حامد گذاشتم. نگاهی به عکس کرد و پرسید «این کیه؟» گفتم «نوهام» دوباره دست توی جیب اورکتش کرد و عکس دختر کوچکاش را کنار عکسها گذاشت. نگاهی به عکسها کردم و عکس نوهی دوم خودم را کنار عکسها گذاشتم و گفتم حامد بخواهی باز عکس رو کنی، عکس نوهی سومم را میذارم کنار این عکسها. به شوخی دستهایش را بالا برد و گفت نه دیگه من تسلیمام خوب حالم را گرفتی حاجی!
چند روز بعد وقتی بالا سر پیکرش رسیدم، نمیتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم، برای اینکه روحیهی نیروهایم را خراب نکنم صورت حامد را بوسیدم و رویم را برگرداندم و به ساختمان برگشتم. حامد یکی از نیروهای خوب لشکر ۱۶ قدس گیلان بود. با از دست دادن او غم بزرگی روی دلم نشست.
📗برداشتی از کتاب «ایرانیها آمدند» دو روایت از محاصره تا آزادسازی شهرهای نُبُل و الزهراء
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
صبح بخیر
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺧﻮﯾﺶ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺒﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﯿﺎﺕ...
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﮐﻪ ﺧﺪﺍ میخندد...
🌸 سلام؛ صبحتون بخیر 🌸
#صبح_بخیر
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#سلامت
🔻چگونه خوابآلودگی صبحرو ازبین ببریم ؟🤔
▫️ زمانی که خوابآلوده هستید؛ عسل با آب ولرم به صورت ناشتا بخورد. اثر این نوشیدنی از قهوه بیشتر است و یک سمزدای قوی نیز است.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane