🔺Travel: (فعل) سفر کردن
🔻They usually travel by car.
اونها معمولاً با ماشین سفر میکنن.
🔺Trip: (اسم) سفر
🔻 I had a wonderful trip!
سفرم عالی بود!
🔺Passenger: (اسم) مسافر
🔻Passengers were waiting in the lounge.
مسافرا توی سالن انتظار، منتظر بودن.
🔺Take off:(فعل) از زمین بلند شدن هواپیما
🔻The plane took off an hour late.
هواپیما یک ساعت دیرتر از زمین بلند شد.
*** Take-off: (اسم)
*** The plane had a noisy take-off.
هواپیما خیزِ پر سر و صدایی داشت.
🔺Land: (فعل) فرود آمدن
🔻The pilot landed at the airport.
خلبان در فرودگاه نشست.
*** Landing: (اسم) فرود
*** The plane had an emergency landing.
هواپیما یه فرود اضطراری داشت.
#لغت #جمله_سازی #فرودگاه
💠@StartSmart💠
🔺Arrivals: (اسم) پروازهای ورودی
🔻There are a few arrivals because of bad weather.
بخاطر هوای بد تعداد پروازهای ورودی کمه.
🔺Departures: (اسم) پروازهای خروجی
🔻All the departures were delayed.
تمام پروازهای خروجی تاخیر داشتن.
🔺Baggage drop-off: محل تحویل چمدان
🔻There was a long line at baggage drop off.
توی قسمت تحویل چمدان صف طولانی بود.
🔺Baggage claim: محل دریافت چمدان
🔻I couldn't find my carry-on bag at baggage claim.
توی قسمت دریافت چمدان نتونستم کیف دستیم رو پیدا کنم.
🔺Check-in: (اسم) پذیرش فرودگاه
🔻I couldn't remember my ID card number at check-in.
توی پذیرش نتونستم شماره ی کارت شناساییم رو به یاد بیارم.
#انگلیسی #لغت #فرودگاه
💠@StartSmart💠
🔺Passport control: (اسم)محل بررسی پاسپورت
🔻At passport control, they said my passport was expired.
توی کنترل پاسپورت بهم گفتن پاسپورتم منقضی شده.
🔺Customs: (اسم) گمرک
🔻They stopped us at the customs.
توی گمرک ما رو نگه داشتن.
🔺Cart: (اسم) چرخ دستی
🔻Her baggage was heavy, so she put it in a cart.
چمدانش سنگین بود، بنابراین توی چرخ دستی گذاشت.
🔺 Connecting flight: پرواز اتصالی
(پروازهایی که برای رسیدن به مقصد نهایی باید ۲ یا ۳ پرواز بین راه داشت)
🔻I was asleep and I missed the connecting flight.
خواب بودم و پرواز اتصالی رو از دست دادم.
🔺Boarding pass: (اسم) کارت پرواز
🔻I was in a hurry and I lost my boarding pass.
عجله کردم و کارت پرواز رو گم کردم.
#فرودگاه #لغت #جمله_سازی
💠@StartSmart💠
🔺Aisle seat: (اسم) صندلی کنار راهرو
🔻Window seat: صندلی کنار پنجره
🔺I prefer the window seat.
من صندلی کنار پنجره رو ترجیح میدم.
🔺Get on: (فعل) سوار شدن
🔻Get off: پیاده شدن
🔺The passengers got off slowly.
مسافرا به کندی پیاده شدن.
🔺Jet lag: (اسم) خستگیِ پرواز های طولانی
🔻When I travel to Australia, I get a bad jet lag.
وقتی به استرالیا سفر میکنم، خیلی از پرواز خسته میشم.
🔺 Flight attendant: (اسم) مهماندار
🔻 The flight attendent greeted me warmly.
مهماندار به گرمی با من احوالپرسی کرد.
🔺 Domestic flights: (اسم) پرواز های داخلی
🔻 International flights: پروازهای بین المللی
🔺You must go to Mehrabad Airport for domestic flights.
برای پروازهای داخلی باید فرودگاه مهرآباد بری.
#لغت #انگلیسی #فرودگاه
💠@StartSmart💠