eitaa logo
استیکر369 & دِلی❣️
839 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
2 فایل
دریچه ای باز بروی استیکر های دوست‌داشتنی 😘🥰😍🥹 عکس و دلنوشته پست های انگیزشی گیف و کلیپ های قشنگ با لبخند استیکر 369 رو برای دوستان بفرست 😄😃😀🙂😊 ❌تبادل نداریم❌
مشاهده در ایتا
دانلود
-تابستونت چجوری گذشت؟! ‌+من: ❣️Join 💘@stiker369💘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه دوس ندارید برنج‌تون ته دیگ ببنده، از این روش استفاده کنید. ❣️Join 💘@stiker369💘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻💚 🍃ساعت8به وقت امام هشتم🍃 الَسَّلامُ عَلَیک یاعَلیِ بنِ موسَی الرِّضَاالمُرتضی🖐🏻💚🌱 📗اَلسَّلامُ عَلَیک‌یا‌غَریبَ‌الغُرَبا📗 🕗 به رسم عاشقی ⭐🕊صلوات خاصه امام رضا(ع): 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏...🌸 🥺 ❣️Join 💘@stiker369💘
❣️Join 💘@stiker369💘
ای لحظاتِ خوش که هنوز از راه نرسیده‌اید آیا نمی‌شود راهِ کوتاه‌تری در پیش بگیرید؟ قبل از این‌که دل‌هایمان فرتوت شوند... 👤نزار قبانی ❣️Join 💘@stiker369💘
❣️Join 💘@stiker369💘
🔘 کوتاه ماهی سرنوشت صبح تازه شروع شده بود، مرد جوان سوار بر اسب شد تا به بازار شهر برود، در بین راه و کنار رودخانه پیرمردی را دید که نشسته است، از اسب پایین آمد و به سمت آن پیرمرد رفت، سلام کرد و به پیرمرد گفت: غریبه هستی؟ من شمارا هرگز این حوالی ندیده ام، اگر کمکی از دستم بر میاید بگو، پیرمرد گفت: فقط گرسنه ام ، مرد دستش را داخل بقچه ی که همراه داشت کرد و مقداری نان و پنیر و سبزی به پیرمرد داد و کنار او نشست. پیرمرد بعد از خوردن صبحانه ی تعارفی، به مرد گفت: تو از آنچه در بقچه داشتی به من بخشیدی و من نیز از آنچه در بقچه دارم به تو خواهم بخشید. مرد گفت: ای پیرمرد مرا شرمنده نکن ای کاش که طعامی ارزشمند همراه خود داشتم و از آن به تو میدادم. پیرمرد تُنگ شیشه ای را از بقچه اش بیرون آورد و روبروی مرد گذاشت، دستش را در آب رودخانه برد و چهار عدد ماهی زیبا بیرون آورد و در ظرف ریخت، مرد متعجب نگاه میکرد که چگونه بدون تور و قلاب توانست این کار را انجام دهد. در این فکر بود که پیرمرد دستش را روی دست مرد جوان زد و گفت: این  ماهی بزرگ تو هستی و ماهی کوچکتر همسرت و آن دو ماهی کوچک پسران  تو اند. دوست داری بدانی که کدام از شما زودتر خواهید مُرد، مرد اول از حرف پیرمرد ناراحت شد ولی بعد کنجکاو شد تا ببیند نتیجه ی کار چیست و علی رغم میلش قبول کرد، پیرمرد دستش را روی تُنگ شیشه ای گذاشت و گفت هر زمان که دستم را بردارم یکی از ماهی ها خواهد مُرد نگاه کن تا ببینی اول نوبت کدام ماهی خواهد شد، تمام وجود مرد را نگرانی فراگرفت، صدای طپش قلبش از بیرون سینه شنیده میشد، ناگهان پیرمرد دستش را به آرامی از روی ظرف برداشت و هر دو دیدند که ماهی بزرگ دیگر حرکت نمیکند و مُرده است. مرد بی آنکه چیزی بگوید لبخندی زد و به سمت اسب رفت و با خوشحالی سوار شد، پیرمرد گفت آیا نمیخواهی از سرنوشت بقیه ی اعضای خانواده ات با خبر شوی، مرد لگام اسب رو کشید و گفت بهترین هدیه را از تو گرفتم، همین که میدانم داغ همسر و فرزندانم را نخواهم دید برای من کافیست. از این پس زندگی برایم زیباتر خواهد بود، مرد اسب را تازاند و رفت. ❣️Join 💘@stiker369💘                                 ‎‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌   آسمانم،   ستارگان و زمین،   و گندمِ عطرآگینی که دانه می‌بندد   رقصان   در جانِ سبزِ خویش.                 از تو عبور می‌کنم                 چنان که تُندری از شب.                 می‌درخشم                               و فرو می‌ریزم. ▪️احمد شاملو دوستان عزیزم ❣️Join😴 💘@stiker369💘