✨
هیچکس جای تو را در خاطراتم پر نکرد
بردی از یادم ولی یادت فراموشم نشد
#مجید_ترکابادی
✍☘:{@Super_poems}
پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم
ازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم!
زل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم
بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق
گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم" :
یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب وجوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:
"سعی من در سربه زیری بی گمان بی فایده ست
تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم"
شیشه را پایین کشیدی رند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم
موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:
"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم"
گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند
گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم
#کاظم_بهمنی
✍☘:{@Super_poems}
✨
تنها گناه ما، طمع بخششِ تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است...
#وحشی_بافقی
✍☘:}@Super_poems}
📝
گیرم که من نگویم لطف تو خود نگوید:
کین خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟
#عراقی
✍☘:{@Super_poems}
هر بار با صدای تو از پشت سیمها
پل میزنم به خاطرهای از قدیمها
لبخند تو تلافی یک عمر خستگیست
لبخند من تلاقی امّید و بیمها
آه! ای تمام آنچه که باور نداشتم
ای حسرت همیشگیِ «میرسیم»ها
این ماجرا برای همیشه تمام شد
وقتی شکست بین من و تو حریمها
پرواز هم غبار دلم را نمیبرد
مانند گرد روی تن یاکریمها
امشب شبیه قاصدکی کوچ میکنم
فردا بپرس حال مرا از نسیمها
دستم اگر به سوی تو کوتاهتر شده
پایم درازتر شده باز از گلیمها
#پوریا_شیرانی
📕ماهی نمیر
✍☘:{@Super_poems}
🌺✨🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺✨🍃
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ . ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ
ﻧﯿﺴﺘﻢ !
ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ ..
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ
ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .
ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ :" ﺣﺘﻤﺎ ."
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ
ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ ..
ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ..
ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ
ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ
ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ
ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻼﺵ
ﮐﻨﯽ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ ...
ﮐﻼﻍ ﻭﻃﻮﻃﯽ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ . ﻃﻮﻃﯽ
ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩ ﻭﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ
ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻃﻮﻃﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﺖ ﻭﮐﻼﻍ
ﺁﺯﺍﺩ ...
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ
ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﻮﯼ!
ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﮕﻮ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍ؟
#حکایت
✍☘:{@Super_poems}
✨
میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران نه در خوابم نه بیدارم
#اوحدی_مراغهای
✍☘:{@Super_poems}
📝
جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد
این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد!
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
📝
گفتم مگر ز رفتن، غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری!
#سعدی
✍☘:{@Super_poems}
📝
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود...
#حافظ
✍☘{@Super_poems}
📝
این سر که ز اندیشه مرا بر سرِ زانوست
گر بر سرِ زانوی تو میبود، چه میبود؟
#طالب_آملی
✍☘:{@Super_poems}
آنسان که یادم داد چشمت دلسپردن را
یک روز یادم میدهد از یادبردن را!
آنقدر دارم یادگار از تو که فرزندم
با زخمهای من بیاموزد شمردن را...
جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی
از اعتبار انداختی سوگندخوردن را!
تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد
اینگونه روی زخم مردم پا فشردن را
چشمی که بر من بستهای بر غیر وا کردی
ممنونم از چشمت که آسانکرد مردن را...
#حسین_زحمتکش
✍☘:{@Super_poems}
در کناری منتظر بودم ، حدودا پنج و نیم.
تا که پیچیدی به چپ ، آرام گفتم مستقیم..
زل زدی در آینه .. دیدم به جا آوردمت
یادم آمد روزگاری را .. که رفتی با نسیم
رادیو را باز کردی تا سکوتت نشکند !
رادیو اشعار نابی خواند ، از تو در قدیم
شیشه را پایین کشیدم تا که بغضم نشکند
زیر لب گفتم ، خوشم می آید از شعرِ فخیم
موج را تغییر دادی ، این میان گفتم به طنز
با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم.
گفتی آخر شعر تلخی بود .. با یک پوزخند.!
گفتم اصلا شعر میفهمید؟!گفتی بگذریم ..
گفتمت یک جا اگر مقدور شد ، لطفا بایست ..
داشت کم کم حال و احوال منم میشد وخیم
بعد از آن روز که دیدم من تورا در شهر ری
مانده ام من منتظر هر عصر در عبدالعظیم.
#کاظم_بهمنی
✍☘:{@Super_poems}
✨
ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست
از دوست بجز دوست نمیباید خواست
#رهی_معیری
✍☘:{@Super_poems}.
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
غمم آن نیست كه قادر به غرامت باشی
گل كه دل زنده كند بوی وفایی دارد
تو مگر صاحب اعجاز و كرامت باشی
خانهی دل نهچنان ریخته از هم كه در او
سر فرود آری و مایل به اقامت باشی
دگرم وعدهی دیدار وفایی نكند
مگر ای وعده، به دیدار قیامت باشی
شبنم آویخت به گلبرگ كه ای دامن چاک!
سِزدَت گر همه با اشک ندامت باشی
میكنم بخت بد خویش شریک گنهت
تا نه تنها تو سزاوار ملامت باشی
ای كه هرگز نكند #سایه فراموش تو را
یاد كردی به سلامم به سلامت باشی
#هوشنگ_ابتهاج
✍☘:{@Super_poems}
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمیروید.چه غم گر شاخساری بشکند
باید این آیینه را برق نگاهی میشکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
شانههایم تاب زلفت را ندارد! پس مخواه
تختهسنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچههای سرخ روزی میرسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
.
#فاضل_نظری
📕اقلیت/ #فراموش_خانه
✍☘:{@Super_poems}
#توئیت 🖇♥️
وصف حال اونایی که ادعای عاشقی دارن
به روایت جناب #عراقی
"همه حديث وفا و وصال میگفتی
چو عاشق تو شدم قصّه واژگون كردى"
✍☘:{@Super_poems}
ملال پنجره را آسمان به باران شست
چهار چشم غبارینش، از غباران شست
از این دو پنجره اما _از این دو دیدهی من_
مگر ملال تورا میشود به باران شست؟
امان نداد زمان تا نشان دهیم که دست
هنوز میشود از جان، به جای یاران شست
گذشتی از من و هرگز گمان نمیکردم
که دست میشود اینسان ز دوستداران شست
تو آن مقدّس بیمرگ _آن همیشه که تن
درون چشمهی جادوی ماندگاران شست
تو آن کلام که از دفتر همیشهی من
تورا نخواهد باران روزگاران شست
#حسین_منزوی
✍☘:{@Super_poems}
ابریام چندان که باران هم سبکبارم نکرد
غرق در خواب تو بودم، مرگ بیدارم نکرد
میتوان در خاک هم دلبسته افلاک بود
سرو آزادم، تعلقها گرفتارم نکرد
نالههایم بر دلِ سنگ تو تأثیری نداشت
آنقَدَر مغرور بود این کوه، تکرارم نکرد
همنفس با نارفیقان، همقدم با دشمنان
هرچه آزارم رساندی از تو بیزارم نکرد
عطر گیسوی تو با آوازه شعرم شبی
هفت شهر عشق را پیمود و عطارم نکرد
#علی_مقیمی
📕جایگاه شهود/ #آسمان_گریان
✍☘:{@Super_poems}