eitaa logo
سربازان ولایت
451 دنبال‌کننده
33.1هزار عکس
16.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی عبدالملک بن مروان دور کعبه طواف می‌کرد. حضرت علی بن الحسین علیه السلام نیز پیشاپیش او در حال طواف بود و اعتنایی به او نمی‌فرمود. عبدالملک به نگهبانان خود گفت:«این کیست که جلوتر از ما طواف می کند و به ما بی‌اعتناست؟» گفتند:«علی بن الحسین.» عبدالملک رفت بر جایگاه مخصوصش تکیه زد و گفت امام را نزد او بیاورند. آن‌گاه به امام گفت:«من که قاتل پدر تو نیستم. پس چرا نزد ما نمی‌آیی؟!» امام سجاد علیه السلام فرمود:«قاتل پدر من با کار خود، دنیای پدرم را نابود کرد ولی پدرم آخرت او را تباه ساخت. پس تو نیز اگر دوست داری مانند قاتل پدرم باشی، باش.» عبدالملک گفت:«هرگز!! اما تو نیز گاهگاهی به نزد ما بیا تا از دنیای ما بهره‌مند شوی!» امام با شنیدن این سخن ردای خود را پهن کرد، بر زمین نشست و چنین دعا فرمود:«بارپروردگارا، حرمت و جایگاه اولیائت را نزد خودت به او نشان بده!» ناگهان ردای امام پر از درّ و گوهر شد، درّهایی که چشم‌ها را خیره می‌نمود. آنگاه امام فرمود:« کسی که نزد خداوند چنین جایگاهی دارد، آیا به دنیای تو نیازمند است؟!» سپس عرض کرد:«بارالها! اینها را از من بگیر که من هیچ نیازی ندارم.» 📚📚 منابع بحارالانوار ‌ج ۴۶ ص ۱۲۰ حدیث ۱۱ به نقل از الخرائج و الجرائح ┏━☆🍃🌸🍃☆━┓ 📡 @yasin36ir ┗━☆🍃🌸🍃☆━┛