آقای امام رضا ،
میان این همه یأس و غمِ مخاطره آمیز ،
[ تویی بهانهیِ خوبِ امیدوار شدن ها ]
حُزن از جایی به بعد
در ِدهان را میبندد،
و قلب را مندرس و
در خفا به گور وا میگذارد ؛
پناه بر او که مرا مبینید و میشنود .
"خدای واقعی" بین این همه کانال و مدرک و طومار رزومه ها و منبرهای چند ساعته و هزاران فالوور کجاست ؟!
پیامبر امی با خطبه های یک خطی
امتش را تا قیامت موعظه کرد و تربیت !
به عرش رساند و شراب وصل نوشاند .
قولوا لا اله الا الله تفلحوا . .
"محمد" باشی ؛
همین یک جمله کافی ست
برای زیر و رو کردن کافرترین کافرها .
بنویسید در زمانه ای زندگی میکردیم
که اکثر آدمهایش قلم به دست گرفته بودند وافتاده بودند پی ِنصیحت هم ؛
بین غوغای این همه کانال ِایتا و پیج ِاینستا و توییتر و . .
کجاست یک کلامی که تا قلب آدم نفوذ کند ؟!
از نماز شروع کنید .
شما هر چقدر به نمازت بها بدی ، تواناییت برای مقابله با گناه بیشتر میشه .
گفتم : خستم
گفت : از رحمت خدا ناامید نشوید (زمر۵۳)
گفتم : هیشکی نمیدونه توی دلم چی میگذره
گفت : خدا حائل است بین انسان و قلبش ( انفال۲۴)
گفتم : غیر از تو کسی رو ندارم
گفت :ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق۱۶)
گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی
گفت : مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم (بقره۱۵۲)
گفتم : تا کی باید صبر کرد ؟
گفت : شما چه میدانید، شاید موعدش
( رستاخیز ) نزدیک باشد (احزاب۶۳) .
‹ یارب کلما ضاق قلبی من هم الدنیا ذکرنی
بأن الصبر جمیل و أنك المُستعان . ›
بارالها هر آن وقت که دلم از غم دنیا گرفت
یادم بیاور که تو یاری دهنده هستی و صبر زیباست !
[ تائب ]
گفتم : خستم گفت : از رحمت خدا ناامید نشوید (زمر۵۳) گفتم : هیشکی نمیدونه توی دلم چی میگذره گفت : خد
_
گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من ِکوچک،
خیلی دوره . تا اون موقع چیکار کنم ؟
گفت : کارهایی را که گفتم انجام دهید
و صبر کنید تا خدا خودش حکم کند (یونس۱۰۹)
گفتم : خیلی خونسردی ! تو خدایی و صبور .
من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک .
یه اشاره کنی تمومه .
گفت : شاید چیزی که شما دوست دارید،
به صلاحتان نباشد (بقره۲۱۶)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛
دلخوشم من به محالات شما آقای امام رضا .
[ تائب ]
آخر شبا یجوری فعل و انفعالاتمون بهم میریزه که میشیم احساسی ترین و بی منطق ترین ورژن خودمون . اون م
فکر کنم یه تصویر دیگه از تسلیم نشدن این شکلی باشه که با امیدِ کمی که تویِ وجودت دوزش کم و زیاد میشه پل میسازی برای آینده ، با زانوی زخمی که درد ازش چکه میکنه قدم بر میداری به جلو ، با قلبی که هزار بار شکسته و هربار یه تیکه ازش گمشده لبخند میزنی ، با روح خستهای که آلوده به غمه هدف تعیین میکنی .
فکر میکنم یه وجه دیگه از تسلیم نشدن این شکلی باشه که با تمام توان ،
[ دنبال قطار زندگی رکاب میزنی ]
چه بخوایم و چه نخوایم
یه روزی میرسه که ملتمسانه و عاجزانه ، چشممون به دهن آدما خشک میشه تا شاید یه صلوات برامون بفرستند ، درحالی که خودمون سالهای سال از زندگیمون رو تو غفلت گذروندیم !!
ابدیت در پیش داریم . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریزانم من از حال و هوای خود ولی بانو ؛
نشستن در هوای این حرم را دوست میدارم
مثل همیشه به یادتونیم :)🌿 .
جملهای که بعد از اتفاق افتادن هر نوع مصیبتی تو ذهنم تکرار میشه متعلقِ به " بازم خداروشکر تو زندگیمون امام حسین داریم " .