دلم میخاد بشینم کنار یه نفر تا میتونم براش گریه کنیم دوتایی ولی هیچکسو ندارم که بتونم جلوش گریه کنم چه خصلت مزخرفیه

مزخرف ترین بعد شخصیتی؟ بروز ندادن ناراحتی وقتی به گریه نیاز داری ولی نمیتونی جلوی بقیه اونطوری گریه کنی که میخای

وقتی که مجبور به خوندن هیچ امتحانی نباشم همه ی اتفاقات رو همه ی اون روز هارو مینویسم

از هرچیزی که باعث بشه ماسک قوی بودنم رو وسط گریه و دلتنگیم برای تو دوباره بزنم به صورتم متنفرمممم

نبودنت چیزی نیست که بتونم در برابرش قوی باشم نهایتا میتونم همون نوه کوچولویی باشم که براش قصه میگفتی تا بخوابه همونقدر کوچیک همونقدر لوس و همونقدر بی دفاع

نمیدونستم میتونم بی اختیار گریه کنم یا بدون اینکه بخام اشکام از روی لپام سر بخورن روی جزوم

امشب فقط گریه دارم گریه ی زیاد گریه هایی که قرار نیست تموم بشه

ولی باید نصفه رها بشه که فردا نمره ی خوبی بگیرم

همه حرفاشون حق ،دردناکه و خیلی خیلی برام قابل درکه((:

🥲💔خیلی دردناکه آدمی نیستم که اینقدر احساسات به خرج بدم امشب کلا غمگینننن بودم از همه چیز و واقعا گریم گرفت با اسمش و حتی الانم دوباره نمیتونم گریه کنم چون دوباره برگشتم به همون همه چی خوبه ی سابق و تا وقتی منفجر نشم گریم نمیگیره

ببینید من خودمم خیلی قائل به ادبم تو روابط و شیفته آدمای مودبم ولی تو رفاقت اونم از جنس صمیمیت باید آدما راحت باشن با هم یه مقداری و خب دقیق تر بخوای بگی من هنوز با دوستای دانشگام صمیمی نیستیم. صرفا رفیقیم!

من از چهارشنبه شب تو یه لول دیگه ای از دلتنگی بودم، واقعا داشتم متلاشی می‌شدم.. انگار برگشته بودم به لحظه ای که اعلامیشو دیدم.. ولی دیشب طی یه جریاناتی به این باور رسیدم، نه مامان بزرگم و نه هیچی تو این دنیا مال من نیس، حتی جسمم.. همشون چیزای موقتین که قراره باهاشون بزرگ شیم.. همه چی دستمون امانته.. درسته،این هیچی از دلتنگی و غم دوریش کم نمیکنه ولی بهم خیلی چیزارو یادآوری کرد.. و خب.. بنده خدا بود، دلش خواست بپره پیش خودش(((: مام چند صباحی اینجا نیستیم.. خیلی زود تموم میشه.. فقط باید این خیلی زوده یجوری بگذره که بتونیم تو آخرت بازم ببینیمیشون