eitaa logo
تماشاگه راز
269 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتا که بر کس ننگرم ، بر عاشقان عاشقترم در خان من گر آمدی با جان بيا، بی جان برو! جان @TAMASHAGAH
دریافته ام که جهان هستیٍ ما دوستدارٍ قدرشناسی ست. هر چه بیشتر شکرگزار باشید، زیباییها و نیکی های فراوانی به سوی شما جاری خواهد شد... ال هی خدایا شکر که دردی و دوایی! شفا تویی و شفا دهنده هم تویی✨🍃 الهی شکرت صاحب اختیار تویی🍃✨ @TAMASHAGAH
برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زنده‌ام ور چه آزادم تو را تا زنده‌ام من بنده‌ام @TAMASHAGAH
سلام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
حس خوب!
و می‌فرماید: که من خموشم او در فغان و در غوغاست ... @TAMASHAGAH
دارایی های این جهان پایان یافتنیست، گرچه به نحوی بی پایان جانشین پذیر است ولی تنها جامهای حقیقت، جامهای هستند که تهی نمی شوند. @TAMASHAGAH
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد می‌برم جور تو تا وسع و توانم باشد گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت؟ ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد؟ چون مرا عشق تو از هر چه جهان باز استد چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد؟ تیغ قهر ار تو زنی قوت روحم گردد جام زهر ار تو دهی قوت روانم باشد در قیامت چو سر از خاک لحد بردارم گرد سودای تو بر دامن جانم باشد گر تو را خاطر ما نیست خیالت بفرست تا شبی محرم اسرار نهانم باشد هر کسی را ز لبت خشک تمنایی هست من خود این بخت ندارم که زبانم باشد جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی سر این دارم اگر طالع آنم باشد کلیاتِ ، غزلیات به‌ تصحیحِ محمدعلی فروغی، تهران: هرمس.، ١٣٩٩، چاپِ ۴، ص ۴۹۵ @TAMASHAGAH
🍃 بی تومهتاب شبی باز آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال توگشتم شوق دیدار تولبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم. درنهانخانه جانم ،گل یاد تودرخشید. باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید فریدون مشیری چه افرادی که احساسات عاشقانه ی خودرا با این شعر مشیری تجربه کرده اند وبا آن (درد دل با تو گفتنم هوس است ) را با عمق وجود آزموده اند. وزندگی شیرین عاشقانه را شروع کرده اند شعر کوچه مشیری یادآور این شعر معروف است (نشود فاش کسی آنچه میان من وتوست) وبیانگر عشقی پاک وشیرین است . عشقی که هدیه الهی است واستحکام زندگی مشترک با آن  است . مشیری شاعر بیان لحظه های عاشقانه است. چه کسی می تواند آن لحظه های پراحساس را به این زیبایی بسراید چه خوش لحظه هایی که دزدانه ازهم/ربودیم ورازی نهفتیم/ چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را/ به شرم وخموشی -نگفتیم وگفتیم. فریدون مشیری فریدون مشیری شعرش را با مضامین عاشقانه شروع کرد. شعرهای کلاسیک او با زبان ساده وزودفهم آغاز شد . ومضامین عاشقانه.جوانان را به سرعت به خودجلب کرد. این سادگی این حسن را داشت که کسانی که نمی توانستنداز پیچیدگی های زبانی نیمایی لذت ببرندبه شعرروان مشیری روی آوردند. ویژگیهای شعرمشیری ۱-- سهل وممتنع بودن شعر مشیری ۲-'در استفاده از زبان مشیری را می توان از محافظه کارترین شاعران  به شما آورد. اوجسارت درگیری بازبان را ندارد. ۳--آشنایی زدایی وقاعده افزایی درشعر اونیست واز هنجار گریزی می گریزد. ۴--شعراوسرشاراز عاطفه وصمیمیت وسادگی است. ولی همه درسطح اتفاق می افتد. وعمق بعضی ازمعاصرانش راندارد. ۵--درشعر مشیری مهربانی دست دوستی را می گیردوبه استقبا ل عشق ومحبت می برد. ۶--درشعرمشیری با ابهام وایهام سروکارنداریم. ۷--مشیری به تشبیه عنایت خاصی دارد. ۸--شعرمشیری نیم نگاهی به مضامین اجتماعی دارد .ولی عشق وطبیعت ازمهمترین دغدغه های شاعراست ۹-- مشیری ستاینده  .خوبی ها.پاکی ها ونیکی ها ومهربانی وجوانمردی هاست. مشیری نظر خاصی همراه با احترام به بزرگان ونام آورانی چون تختی.مصدق.وامیرکبیر  داشت. مشیری رامی توان شاعرمهرومحبت نامید. ممکن است فکر عمیقی پشتوانه شعر مشیری نباشد  ولی عشق واحساس آسمانگونه ای شعر مشیری را برجسته می کند. اولین مجموعه شعری مشیری تشنه ی طوفان اورا(شاعری با احساسات بکروطبیعی  وغمهای شیرین وعشقهای دلپذیر )-از کتاب به نرمی باران-نشان می دهد. استادشفیعی می نویسد( مشیری ازشاعرانی است که من با آنها گریسته ام اثرشعرهای کوتاه اوبرمن اینگونه بوده است .عاطفی وساده .بی پیرایه .ومهربان.) نادرپورمی نویسد(من مشیری راهمیشه دردوران جوانی می بینم) شاعرعشق واحساس با عشق زیست وبا عاطفه سرکرد وبامهربانی دست دوستی دادوهمانگونه که زندگی می کرد می سرود. @TAMASHAGAH
هوالمحبوب🌱 روزگاریست که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است دیدن روی تو را دیده جان بین باید وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است دولت فقر خدایا به من ارزانی دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست که مغیلان طریقش گل و نسرین من است از حشمت پرویز دگر قصه مخوان که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است @TAMASHAGAH
تن همی‌گوید به جان پرهیز کن از عشق او جانْش می‌گوید حذر از چشمه حیوان چرا ؟ روی تو پیغامبر خوبی و حسن ایزدست جان به تو ایمان نیارد با چنین بُرهان چرا ؟ جان✨ @TAMASHAGAH
جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای؟ نی غلطم، در دل ما بوده‌ای دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام ای که تو سلطان وفا بوده‌ای آه که من دوش چه سان بوده‌ام! آه که تو دوش کرا بوده‌ای! رشک برم کاش قبا بودمی چونک در آغوش قبا بوده‌ای زهره ندارم که بگویم ترا « بی من بیچاره چرا بوده‌ای؟! » یار سبک روح! به وقت گریز تیزتر از باد صبا بوده‌ای بی‌تو مرا رنج و بلا بند کرد باش که تو بند بلا بوده‌ای رنگ رخ خوب تو آخر گواست در حرم لطف خدا بوده‌ای رنگ تو داری، که ز رنگ جهان پاکی، و همرنگ بقا بوده‌ای آینهٔ رنگ تو عکس کسیست تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای شمس، مولوی، با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر @TAMASHAGAH
ای ابرِ خوش باران بیا وِیْ مَستیِ یاران بیا وِیْ شاهِ طَرّاران بیا مَستان سَلامَت می‌کنند @TAMASHAGAH
    خوش واقعه‌ای دارد،                        دل با غم عشق تو        نی روی فرو خوردن                        نی رای رها کردن جان @TAMASHAGAH
از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن گَر ، بِه از مجنون نبودم، باز عاقل کن مرا! ‌ تبریزی @TAMASHAGAH
نردبانهاییست پنهان در جهان پایه پایه تا عنان آسمان هر گره را نردبانی دیگرست هر روش را آسمانی دیگرست @TAMASHAGAH
عشق می آید تا قلب های مرده را به رستگاری رساند. @TAMASHAGAH
بر سَرِ کوی تو عقل از سَرِ جان برخیزد جان @TAMASHAGAH
صلی‌الله‌علیه‌وآله: «ِبه زودی در آخرالزمان، عُلمایی می آیند که مردم را به خودداری از دنیا می‌خوانند، اما خود زهد نمی‌ورزند؛ به آخرت ترغیب می‌کنند ولی خود بدان رغبت نمی‌کنند؛ از وارد شدن به دستگاه حکمرانان نهی می‌کنند، اما خود از این کار، خودداری نمی‌ورزند؛ از تهی‌دستان دوری می‌کنند و به ثروتمندان نزدیک می‌شوند. اینان، همان جباران دشمن خدا هستند» (الکافی‌،جلد ۲،صفحه ۱۱۷) @TAMASHAGAH
‍خداوند بواسطه آنچه در ذهن و قلب توست با تو رفتار می کند از تو می گیرد و به تو می بخشد. @TAMASHAGAH
خداوند کِی دری را بر تو بسته است که می گویی:خداوندا، از برایم دری بگشای! آنچه درها را بسته است، اندیشه های تاریک و عملکرد خود ماست. از آنها خلاص شو! آنگاه تمامی راههای خیر و برکت را گشوده خواهی یافت. چه انسان همواره اسیر بافته های ذهن محدود خویش است... @TAMASHAGAH
ای پيک راستان خبر يار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسيم غم مخور با يار آشنا سخن آشنا بگو برهم چو می‌زد آن سر زلفين مشکبار با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو هر کس که گفت خاک در دوست توتياست گو اين سخن معاينه در چشم ما بگو آن کس که منع ما ز خرابات می‌کند گو در حضور پير من اين ماجرا بگو گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو هر چند ما بديم تو ما را بدان مگير شاهانه ماجرای گناه گدا بگو بر اين فقير نامه آن محتشم بخوان با اين گدا حکايت آن پادشا بگو جان‌ها ز دام زلف چو بر خاک می‌فشاند بر آن غريب ما چه گذشت ای صبا بگو جان پرور است قصه ارباب معرفت رمزی برو بپرس حديثی بيا بگو گرت به مجلس او راه می‌دهند می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو @TAMASHAGAH
با هر آنچه که در اختیار داری خشنود باش! با هر چیزی همانگونه که هست، شاد باش! هنگامیکه درک می کنی در هستی هیچ نقصانی وجود ندارد ، همه عالم از آنِ توست. @TAMASHAGAH
🍃🍃🍃 نگاهی به کتاب نردبان شکسته مولف ،عبدالحسین زرین کوب ناشر ،سخن چاپ 1382 استاد زرین کوب. کتابی در باره ی امام علی(ع) می نویسند که درجریان حمله به دفتر آن  بزرگمرد به یغما می رود. کتاب دیگری به نام نردبان آسمان در شرح مثنوی می نویسند  که گران جانی آن  رامی دزد و برای پس دادنش مبلغی کرانمند از استادمی خواهد. استاد اختیاررا به دست دزد می دهد که برای خودش و به نام خودش چاپ کند. چون علاقه داشته است این کتاب چاپ شود. گویا خبری از ان گران جا ن سارق نمی شود. ولی در اواخر عمر استاد  یادداشتهای پراکنده ای  از نردبان اسمان پیدا می شود که به نام نردبا ن شکسته چاپ می شود. نردبان شکسته شرح توصیفی دفتر اول ودوم مثنوی است. . شرحی دقیق وغنی است. استا دمفاهیم عرفانی و اندیشه های بلند مولانا را از دل داستانها بیرون کشیده است. و به شرح و بسط آن پرداخته است. در د فتر دوم وقتی ابلهی به خرس اعتمادمی کند. در این راه جانش را ازدست می دهد برداشت استادجالب وهشدار دهنده است . استادمی نویسد." این داستان ممکن است. تصویری باشد از سالکان یا زاهدانی که باتملق عوام مغرور می شوند. و خرس کنایه از سبکی عقل آنان است. که به مخلوق روی می آورندواز حق غافل می شوندو غرور کاذب می یابند." نمونه های این غرور کاذب را درتاریخ مشاهده کرده ایم. کتابهای ،سرنی ،بحر درکوزه ،نردبان شکسته ی استاد زرین کوب ما را با اندیشه آسمانی و بشری مولا نا نزدیک تر می کندو می توانیم در این اسمان پرواز کنیم ، بزرگانی چون استاد فروزانفر ،استاد محمدتقی جعفری ،استاد کریم زمانی استاد استعلامی ،استاد ابراهیم دینانی دکتر تقی پور نامداریان ،دکتر سیروس شمیسا با نگرشی تازه در راه رمز گشایی از مفاهیم بلند وآسمانی مثنوی کوشیده اند. اما تلاشهای استاد زرین کوب جایگاه دیگری دارد . درحقیقت کتاب پله پله تا ملاقات خدا مولوی را از خواص به میان دانشجویان و دانش آموزان و شیفتگان مثنوی آورد. کسانی که  نمی توانسنتد یا فرصت نداشتند برای شناخت مولانا قدمی بردارند. از این کتابها بهره می برند ومحققان به این آثار مراجعه می کنند. 🍃🍃🍃 @TAMASHAGAH