eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
بَر چرخِ سحرگاه، یکی ماه عیان شد از چرخ، فرود آمد و در ما نگران شد چون باز که بِربایَد مرغی به گَهِ صید بِربود مرا آن مَه و بَر چرخ، دَوان شد در خود چو نظر کردم خود را بِنَدیدم زیرا که در آن مَه، تنم از لطف چو جان شد جان @TAMASHAGAH
طبعی نه که با دوست درآمیزم من عقلی، نه که از عشق بپرهیزم من دستی، نه که باقضا در اویزم من پایی ، نه که از میانه بگریزم من جان _رباعی ۱۵۰۱ @TAMASHAGAH
فهم عاقل را به عاشق راه نیست هر چه گویم باز میگویی که چیست؟! باید اول، ترکِ هوشیاری کنی عشق را در خویشتن جاری کنی...! جان @TAMASHAGAH
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوالنور🍃 مائیم که تا مهر تو آموخته‌ایم چشم از همه خوبان جهان دوخته‌ایم هر شعله کز آتش زنهٔ عشق جهد در ما گیرد از آنکه ما سوخته‌ایم جان @TAMASHAGAH
در اگر بَر تو ببندد مَرو و صبر کن آنجا زِ پسِ صبر، تو را او به سَرِ صَدر نشاند و اگر بَر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ره پنهان بنماید که کَس آن راه نداند جان @TAMASHAGAH
🎶🩷🕊️ زمانی فرا می رسد که همه چیز بی معنا است، به جز تسلیم شدن در راه عشق.... جان سلام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
ای در دل من نشسته بگشاده دری جز تو دگری نجویم و کو دگری با هرکه ز دل داد زدم دفعی گفت تو دفع مده که نیست از تو گذری جان @TAMASHAGAH
اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد گر این درخت بخندد از آن بهار چه باشد وگر به پیش من آید خیال یار که چونی حیات نو بپذیرد تن نزار چه باشد شکار خسته اویم به تیر غمزه جادو گرم به مهر بخواند که ای شکار چه باشد چو کاسه بر سر آبم ز بی‌قراری عشقش اگر رسم به لب دوست کوزه وار چه باشد کنار خاک ز اشکم چو لعل و گوهر پر شد اگر به وصل گشاید دمی کنار چه باشد بگفت چیست شکایت هزار بار گشادم ز بهر ماهی جان را هزار بار چه باشد من از قطار حریفان مهار عقل گسستم به پیش اشتر مستش یکی مهار چه باشد اگر مهار گسستم وگرچه بار فکندم یکی شتر کم گیری از این قطار چه باشد دلم به خشم نظر می‌کند که کوته کن هین اگر بجست یکی نکته از هزار چه باشد چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد انار شیرین گر خود هزار باشد وگر یک چو شد یکی به فشردن دگر شمار چه باشد خمار و خمر یکستی ولی الف نگذارد الف چو شد ز میانه ببین خمار چه باشد چو شمس مفخر تبریز ماه نو بنماید در آن نمایش موزون ز کار و بار چه باشد جان/ دیوان شمس @TAMASHAGAH
🍃 ‍ آن یارِ غریبِ من، آمد به سوی خانه امروز تماشا کن، اَشکالِ غریبانه یارانِ وفا را بین، اِخوان صفا را بین در رقص که بازآمد، آن گنجْ به ویرانه ای چَشم چمن می‌بین، وی گوش سخن می‌چین بُگشای لبِ نوشین، ای یارِ خوش‌افسانه امروز مِیَ باقی بی‌صرفه ده ای ساقی از بحر چه کَم گردد زین یک دو سه پیمانه پیمانه و پیمانه در باده دُوی نبود خواهی که یکی گردد بشکن تو دو پیمانه من باز شکارم جان دربند مَدارم جان زین بیش نمی‌باشم چون جغد به ویرانه قانع نشوم با تو صبر از دل من گم شد رو با دگری می‌گو من نشنوم افسانه من دانه افلاکم یک چند در این خاکم چون عدل بهار آمد سرسبز شود دانه تو آفتِ مرغانی زان دانه که می‌دانی یک مشت برافشانی ز انبار پر از دانه ای داده مرا رونق، صد چون فلک ازرق ای دوست بگو مطلق، این هست چنین یا نه بار دگر ای جان تو زنجیر بجنبان تو وز دور تماشا کن در مردم دیوانه خود گلشن بخت است این یا رب چه درخت است این صد بلبل مست این‌جا هر لحظه کند لانه جان گوش‌‌کشان آید دل سوی خوشان آید زیرا که بهار آمد شد آن دی بیگانه جان کلیات شمس @TAMASHAGAH
این جا کسی ست پنهان چون جان و خوشتر از جان باغی به من نموده، ایوانِ من گرفته این جا کسی است پنهان مانند قند در نی شیرین شکرفروشی دکانِ من گرفته جان
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من گفتم می می نخورم گفت برای دل من داد می معرفتش با تو بگویم صفتش تلخ و گوارنده و خوش همچو وفای دل من از طرفی روح امین آمد و ما مست چنین پیش دویدم که ببین کار و کیای دل من گفت که ای سر خدا روی به هر کس منما شکر خدا کرد و ثنا بهر لقای دل من گفتم خود آن نشود عشق تو پنهان نشود چیست که آن پرده شود پیش صفای دل من عشق چو خون خواره شود رستم بیچاره شود کوه احد پاره شود آه چه جای دل من! جان @TAMASHAGAH
ای تو سرچشمه حیوان و حیات همگان جوی ما خشک شده‌ست آب از این سو بگشا جان @TAMASHAGAH