و عشق، هر کسی را به خود راه ندهد!
و به همه جایی مأوا نکند!
و به هر دیده، روی نَنَماید!
و اگر وقتی، نشانِ کسی یابد که مُستَحَقِ آن سعادت بوَد؛
حُزن را که وکیلِ دَر است بفرستد
تا خانه، پاک کند و کسی را در خانه نگذارد
و از آمدنِ سُلیمانِ عشق، خبر کند!
#شیخ_اشراق
#شهاب_الدین_سهروردی
🥀🥀
ساقی این قوم ،دشتی یاس بود
ماهِ رخشان ،
از تبار ِشبنم و احساس بود
دست هایی مانده برشط،
برلبش خونِ فرات
او زخیلِ عاشقان
عباس بود .
#ملیحه عباسی .م
طلب خیر🙏
🍃💐
صد نوش تو نوشیده
تشریف تو پوشیده
صد جوش بجوشیده
این عالم افسرده...
#حضرت عشق مولانــــا
🥀
و چون حسین_بن_منصور_حلاج را به زیر طاقش بردند، به باب الطّاق، پای بر نردبان نهاد.
گفتند: "حال چیست؟"
گفت: معراج_مردان، سر_دار است"...
پس دستش جدا کردند، خندهای بزد.
گفتند: خنده چیست؟
گفت: دست از آدمی بسته، جدا کردن آسان است.
مرد آن است که دست صفات - که کلاه همت از تارک عرش در میکشد - قطع کند".
پس پایهایش ببریدند.
تبسمی کرد و گفت:
"بدین پای، سفر خاک میکردم؛ قدمی دیگر دارم که هم اکنون سفر هر دو عالم کند؛ اگر توانید، آن قدم ببُرید".
پس دو دست بریده خون آلود بر روی در مالید و روی و ساعد را خون آلود کرد.
گفتند: "چرا کردی؟"
گفت: "خون بسیار از من رفت.
دانم که رویم زرد شده باشد. شما پندارید که زردی من از ترس است.
خون در روی مالیدم تا در چشم شما، سُرخروی باشم که گلگونه مردان، خون ایشان است".
گفتند: "اگر روی را به خون، سرخ کردی، ساعد را باری چرا آلودی؟"
گفت:"وضو می سازم".
گفتند:"چه وضو؟"
گفت: "رکعتان فی العشق، لا یصحُّ وضوئهما الّا بالدّم.
(در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید؛ الّا به خون)".
#تذکرة_الاولیا
#عطار_نیشابوری
#ذکر_حسین_بن_منصور_حلاج
🍃💐
ای رونق کیش بتپرستان از تو
وی غارت دین صد مسلمان از تو
کفر از من و عشق از من و زنار از من
دل از تو و دین از تو و ایمان از تو
#ابوسعید ابوالخیر