#داستانک
🗣👱♀زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد.
🔗بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد.
📍بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید، از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد بلکه بتواند این کار خود را جبران کند.
✳️حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.»
🔺آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد. فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور.
🔻آن زن رفت ولی ۴ تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت: انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست! همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری.
╭──┅❣┅──╮
تربیت مهدوی💞💗🌸
📝 #داستانک
خوبیهاشم ببین!
✩ روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود که ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد و سوزن را چند متر دور تر پرت کرد .
✩ مردی حکیم که از آن مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را آورد و به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد.
【درختی که پیوسته بارش خوری
تحمل کن انگه که خارش خوری】
✩ این سوزن منبع درآمد توست
↫ این همه فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می اندازی؟
【نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم خوبی هایی که از جانب آن شخص به ما رسیده را به یاد آوریم، آن وقت تحمل آن رنج آسان تر می شود 】
🆔 @Tarbiatmahdav
#داستانک
فقط 13 سال داشت
معلم گفته بود نباید به خانم های نامحرم نگاه کند و او از آن روز در پی خریدن چشم پاک میگشت
از خانه بیرون رفت
نگاهش خیره به زمین و خیالش عاری از هرگونه ناپاکی
بوی عطری دلش را مست کرد پسرک خواست برگردد یادش افتاد .... نه!
موهایی پریشان به جثه ی کوچکش برخورد کرد او فقط چشم پوشاند...
نگاهش به زمین بود... چه ناخن های زیبایی! قرمز،نارنجی،سرخابی،طلایی،اکلیلی
پسرک تاب نداشت
گوشه ی خیابان ایستاد و چشمهایش را بست
اشک هایش پشت پلک ظریفش جمع شده بودند
و دست های گره کرده اش فریاد میزدند کمک!
~~~~~~~~~~~~~~
میدونستی بی حجابی باعث میشه پاکی چشم سخت بشه؟ 🙂💔🍃
یادت نره که یه روزی یکی از همون مردها شوهر تو یا پسرت میشه پس مهمه که هیز باشه یا چشم پاک💎
✨﷽✨
#داستانک
👈 اولین گناه چه بود⁉️
✍بشر بن منصور، یک روز نماز می گزارد. کسی کنار او نشسته بود و نماز وی را می نگریست. پیش خود، بشر را تحسین می کرد و حسرت می خورد. از درازی سجده ها و حالت او در نماز تعجب می کرد و در دل، به او آفرین می گفت.
بشر نماز خود را پایان داد و همان دم، رو به مردی که در گوشه نشسته بود و او را می نگریست، کرد و گفت: ای جوانمرد! تعجب مکن. کسی را می شناسم که چون به نماز می ایستاد، فرشتگان صف در صف می ایستادند و به او اقتدا می کردند. اکنون در چنان حالی است که دوزخیان نیز از او ننگ دارند. مرد گفت: او کیست؟ گفت: ابلیس.
👌بزرگی گفت: اگر همه شب بخوابید و بامداد در دل بیم داشته باشید، بهتر از آن است که همه شب تا صبح عبادت کنید و بامداد، گرفتار عجب وکبر باشید. اولین گناه که پدید آمد، کبر بود که از شیطان سر زد.
📗 کیمیای سعادت، ج 2 ،ص 277
👤ابوحامد محمد غزالی