#یادداشت_تحلیلی7
#درمکتب_شهدا
همسر شهید همت میگوید:
🔹 من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا و حتی غریبهها که فکرهای مخالف داشتند، جر و بحث میکردم؛ چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، اما ابراهیم میگفت: «باید بنشینیم و با همه شان منطقی حرف بزنیم. » میگفتم: «ولی اینها همه اش آدم را مسخره میکنند. »
🔸 میگفت: «ما در قبال تمام کسانی که راه کج رفته اند، مسئولیم. حق نداریم با ایشان برخورد تند کنیم. از کجا معلوم توی انحراف اینها، تک تک ما نقشی نداشته باشیم؟ » گفتم: «تو کجایی که بخواهی نقشی داشته باشی، تو را که من هم نمی بینم. » گفت: «چه فرقی میکند؟ منِ نوعی، برخورد نادرستم، سهل انگاری ام، کوتاهی ام، همه اینها باعث انحراف میشود».
#ثامن
#روشنگری
#ثامن_21
#یادداشت_تحلیلی9
#درمکتب_شهدا
🔰 شهيد سید محسن صفوي
با اينكه خيلي كم در خانه بود، اما دورادور هواي من و بچهها را داشت. تلفن كه ميزد، از همهچيز سؤال ميكرد تا خيالش از بابت ما راحت شود. من هم با وجود همه سختيها هميشه سعي ميكردم جوابي بدهم كه او ناراحت نشود. يك روز خواهر آقامحسن آمد منزل ما. آن روز من و بچهها مريض بوديم. صبح روز بعد كه آقامحسن تلفن كرد، گفتم حال همگي خوب است. همان روز به منزل خواهرش هم زنگ ميزند و میفهمد كه من مريض هستم. صبح روز بعد، زنگ در حياط را زدند. آقامحسن پشت در بود. قبل از ظهر همان روز مرا به دكتر برد و عصر به جبهه برگشت. آقامحسن 13 ساعت در راه بود و 13 ساعت ديگر هم بايد برميگشت. فقط آمده بود من و بچهها را ببرد دكتر و حالمان را بپرسد.
🌷شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
#روشنگری
#ثامن
#شهدا
#ثامن_21