eitaa logo
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس (TDC)
1.3هزار دنبال‌کننده
153 عکس
6 ویدیو
57 فایل
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان مرجع برگزاری برنامه های تخصصی تدریس: برگزاری کارگاه های سطوح چهارگانه (48 دوره)، مشاوره تدریس، روایت نگاری تدریس و راهبری حرفه ای @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">tdcenterisfahan@gmail.com تلفن: 03137935495 https://tdc.ui.ac.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی که زیاد نمی دانست (1402) شام آخر، از مجموعه روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
در سالهای میانی دهه ی هفتاد در آزمون دکترای داخل پذیرفته شدم ولی خوشبختانه بخاطر عدم تطابق برنامه ی تدریس و تحصیل، و نیز بخاطر علاقمندی به ادامه ی تحصیل در زمینه های روانشناسی زیستی، در آن دوره ثبت نام نکردم. دو یا سه سال پس از آن نامم در فهرست اعضای هیئت علمی واجد شرایط اخذ بورس خارج اعلام شد و پس از امتحان آیلتس و کسب نمره ی لازم پرونده ی بورس خود را تکمیل کرده و اقدام به گرفتن پذیرش از دانشگاه ناتینگهام انگلستان نمودم. این بار نیز لطف خدا شامل حالم شد و توانستم استادی را پیدا کنم که مانند او را در عمرم ندیده و نخواهم دید. ایشان پروفسور کریس برادشاو استاد بخش پسیکوفارماکولوژی در دانشکده ی پزشکی دانشگاه ناتینگهام بودند و از همان آغاز مکاتبات علمی، گام به گام مرا در مسیر گرفتن پذیرش راهنمایی و یاری نمودند. تحصیلات دوره ی دکترا را در سپتامبر سال 2002 آغاز کرده و در نوامبر سال 2005 یعنی پس از سه سال و سه ماه به پایان رساندم. بخشی از سرعت اتمام این دوره بخاطر ماهیت کارم بود که به شیوه ای صد درصد آزمایشگاهی و در چهارچوبی کاملا تجربی انجام می شد و بخش دیگر بخاطر همراهی، همکاری و همدلی استاد عزیزم پروفسور برادشاوبود که با گشاده رویی و خضوع علمی مثال زدنی و با راهنمایی دقیق در فضای آزمایشگاهی بمن شیوه ی کار کردن آموخت. به محض رسیدن به ناتینگهام دریافتم که ایشان از پیش یک دوره آموزشی کار با حیوانات را برایم رزرو کرده است و بنابراین در هفته ی دوم ورودم به دانشگاه باید همه روزه صبح زود با قطارعازم بیمارستان هالم شایر در شهر شفیلد میشدم و شباهنگام باز می گشتم. این دوره دو هفته طول کشید و طی آن از روشهای گرفتن حیوانات تا تزریق و جراحی را یاد گرفتم و امتحان دادم. امتحان شامل دو بخش نظری و عملی میشد و در بخش عملی باید تکنیک های برش دادن و بخیه زدن را در حضور استاد امتحان می دادم. پس از آن با گرفتن مجوزهای لازم از وزارت کشور انگستان رسما کار پژوهشی خود را زیر نظر کریس برادشاو در بیمارستان کوئینز ناتینگهام آغاز کردم. بیمارستان کوئینز شاید بزرگترین بیمارستان انگلستان باشد و از چهار بلوک بزرگ که با یک بلوک مرکزی بهم پیوسته اند ساخته شده است. یکی از بلوکهای این بیمارستان، دانشکده ی پزشکی است و دپارتمان های مختلف، بخش کار با جانوران آزمایشگاهی و دفتر استادان در آن واقع شده است. طبق هماهنگی قبلی با ایشان کار من بررسی تاثیر دارو بر رفتار زمانمند موش بود. داروهای مورد استفاده ام کاملا تجربی بودند بدین معنا که بتازگی در کمپانی های داروسازی انگستان – مانند شرکت سیگما- سنتز شده و تحت بررسی های جانوری قرار گرفته بودند. برخی از این داروها چند سال پس از بازگشت ام به ایران با برندهای مختلف به بازار دارویی عرضه شدند. محیط آزمایشگاه بسیار دوستانه و در عین حال بسیار قاعده مند بود. پروفسور برادشاو در روز نخست ملاقاتم بمن گوشزد کرد که: " ما اینجا همانند یک خانواده ایم و تو به همراه یک یا دو دانشجوی دیگر دکترا در آزمایشگاه مشغول به کار خواهی شد، در مسیر انجام کار چیزی بنام تز من و تز تو، یا کار من و کار تو، وجود ندارد و همگی باید با هم کار کنید. روزهایی که سایر بچه ها مرخصی هستند تو بجای آنها کار میکنی و اگر تو به مرخصی بروی آنها آزمایش ها را پی خواهند گرفت". هر گاه قرار میشد کس دیگری به جمع مان اضافه شود، کریس او را به آزمایشگاه می آورد و دادن پذیرش به او را منوط به موافقت ما میکرد. مثلا می پرسید او را دیدید؟ فکر می کنید بتوانید با او کار کنید؟ رفتار و برخوردش خوب بود؟ و سوال هایی ازین دست. @TDCcenter
(ادامه روایت) این شیوه ی ویژه ی مدیریت آزمایشگاه از آن ناشی میشد که کریس همزمان دو یا سه دانشجوی دکترا داشت و با توجه به گران بودن داروها و عدم امکان تکرار، آزمایش ها باید بصورتی دقیق، همه روزه و طبق جدولی مشخص انجام میشد و حتی اگر روزی یکی از ما به هر دلیل غیبت میکرد سایرین باید کار او را انجام میدادند. بسیار لازم بود که همه ی دانشجویان در محیطی بدور از رفتارهای سلیقه ای و عملا جان فشانانه کار کنند. یکی از شواهد این رفتار جان فشانانه آن بود که چند سال پس از بازگشت ام قرار شد یکی از دانشجویان را به ایشان معرفی کنم و او در پاسخ ایمیل من نوشت: "اگر اتیکت های اخلاق علمی و کاری تو را دارد می تواند بیاید و گرنه جایی برایش نداریم". ممکن است بپرسید با این سخت گیریها چگونه به خودت پذیرش داد؟ مطمئن هستم که تجربه ی کار با دوتن از دانشجویان ایرانی قبلی ایشان مخصوصا دکتر سیروس مبینی در این کار بی اثر نبوده است. دکتر مبینی فوق عالی کار کرده بود و چهارده مقاله ی آی اس آی حاصل دوره ی تحصیل او در دانشگاه ناتینگهام بود. وی پس از فراغت از تحصیل فرصت یافت تا دوره های تخصصی دیگری را در خانواده درمانی و رفتاردرمانی بگذراند. از همین رو بود که مرا دائما با سیروس مقایسه می کردند و می گفتند سیروس چنین یا چنان بود. این موضوع حتی نحوه ی تعامل او با همکاران آزمایشگاه را نیز شامل میشد، مثلا پس از انجام دفاعیه بمن گفتند سیروس پس از دفاعیه ی اش همه ی ما را به یک رستوران ایرانی دعوت کرد، کنایه از اینکه تو نیز باید همان کار را بکنی! @TDCcenter
🔶 آموزش فنی و مهندسی 🔶 برای آنکه برنامه ها و فعالیت های مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان (TDC) ،از اثربخشی بیشتری برخوردار باشد، تقویت برنامه ها در حوزه های مختلف علوم پایه، فنی و مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. 🔶 در این مرکز تلاش می شود با بهره گیری از تمام توان حوزه ها، زمینه را برای توسعۀ آموزش های تخصصی تر و حرفه ای تر فراهم آید. برای نمونه، با عنایت به تحولات شگرف علم و فناوری در دهه های اخیر، مهندسی نوین با چالش‌های جدی مواجه شده است. مهندس کارآمد امروز باید به مجموعه ای از علوم در هم تنیده و بین رشته‌ای مسلط باشد، تربیت چنین مهندسانی نیازمند تحول اساسی در آموزش مهندسی است. 🔶 مرکز TDC به منظور کیفیت بخشی و ارتقای آموزش مهندسی، کارگروه آموزش فنی و مهندسی را با مسئولیت آقای دکتر مهدی مؤمنی شهرکی، عضو هیأت علمی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه اصفهان تشکیل داده است. 🔶 مشارکت در نشست ها و گفت و نقدهائی که به موضوع آموزش فنی و مهندسی می پردازد، می تواند زمینه را برای تحول در آموزش این رشته ها فراهم آورد. عزیزان را دعوت می کنیم به مشارکت در سخنرانی ی که در این زمینه، در تاریخ 25 آذرماه، ساعت 13 الی 17 توسط انجمن آموزش مهندسی ایران انجام می پذیرد. @TDCcenter
📌📌مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان برگزار می کند: 📢 جشنواره ملی روایت نگاری تجربه زیسته دانشجویان از کلاس درس 📙مهلت ارسال آثار: ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ 📝همراه با دوره آموزشی روایت نگاری 🥇🥇جایزه نقدی برای شرکت کنندگان به همراه گواهی ارسال اثر 🧨اختتامیه در هفته اول خرداد ماه ۱۴۰۳ در دانشگاه اصفهان 🌐ثبت نام و ارسال اثر از طریق مکاتبه با آدرس ایمیل Tdcenterisfahan@gmail.com به کانال ما در ایتا بپیوندید: https://eitaa.com/TDCcenter با ما همراه باشید | کانال ایتا
روحیۀ خیرخواهی و فداکاری در تدریس از استاد سعید جلالی اسدآبادی (1402)، از مجموعۀ روایت های آموزشی، مرکز صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
به واسطه شغل پدرم تا سن چهار سالگی را در شهرستان قصرشیرین گذراندم. قصرشیرین در مرز بین کرمانشاه و بغداد واقع شده است. شیهه اسب¬های تاجران هنوز در گوشم زمزمه می¬شود و عطر بوی چای ایرانی صادراتی هنوز قابل استشمام است. خاطره فروشنده سیار شلغم داغ هنگام عبور چرخ دستیش از درب منزل و دویدن به سوی او با فریاد داغه داغه فراموش شدنی نیست. عمه بزرگم که برای تجدید دیدار به قصرشرین سفر می¬کرد تا سالها و آخرین لحظات عمرش با تکرار داغه داغه و خنده¬های شیرین پس از آن این خاطره را یادآوری و در ذهن تثبیت و جاودانه نمود. آشنایان از راه¬های دور و نزدیک برای رفع انواع مشکلات خود مرتب به پدر و مادرم مراجعه می¬کردند و درب منزل ما به روی میهمانان همواره باز و به گرمی از آنها پذیرایی می¬شد. احساس می-کردم که پدر و مادرم آفریده شده¬اند تا شنوا و حلال مشکلات مردم باشند. این دو فرشته تا زمانی که مشکل مراجعه کنندگان حل نمی¬شد دست از تلاش بر نمی¬داشتند. سرور و شادی پس از رفع مشکلات مراجعه کنندگان تمام فضای خانه را پر می¬کرد. امروز با واکاوی تجربه های پدر و مادرم به نیکی دریافته ام ما معلّمان نیز به گونه ای غیر مستقیم با رفتار و کردارمان درس زندگی به دانشجویان می دهیم. کلاس درس نیز مانند کار گروهی است که معلّم باید بتواند فداکارانه خود را وقف دانشجویان نماید تا آنها با شادی و شعف به نتیجه نهایی آموزش دست پیدا کنند. در واقع، روحیه فداکاری و خیرخواهی، جزء جدايي ناپذیر در کار یک معلم و چراغ راهنمایی است که می¬تواند سبب تاثیرگذاری بیشتر روی دانشجویان شود. @TDCcenter
نقش داستان و خاطره گویی در تدریس از استاد ابولقاسم اسماعیلی (1400) از مجموعه گزارشهای سیر مطالعاتی در تدریس و آموزش، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
از جمله مسایلی که در خصوص آموزش دانشجویان مطرح می شود، استفاده از داستان گویی و ذکر خاطرات در آموزش است. داستان سرایی و قصه گویی از موضوعات مهم در فرهنگ جوامع متفاوت است که در قالب ادبیات شفاهی و یا مکتوب متداول بوده و تا امروز در ساختار فرهنگی تمام جوامع وجود داشته است. اصولا سنن و بسیاری از آموزش ها از طریق داستان سرایی سینه به سینه انتقال یافته است. امّا امروز اینکه به چه میزانی این مورد می تواند در پبشبرد اهداف آموزشی مهم باشد، مورد مناقشه است. چالش های زیادی در این خصوص ممکن است ایحاد شود. درحالیکه برخی استفاده از این شیوه را سزاوار می دانند، برخی دیگر آن را بی فایده و حتی مضر دانسته اند. استدلال دسته اخیر این است که ذکر داستان و خاطره تنها اتلاف وقت است و تنها دانشحویان تنبل و ضعیف و مدرسان بی سواد برای رهایی از موضوع اصلی درس از آن استقبال می کنند. در واقع، این دسته داستان سرایی را نوعی سرگرمی و اتلاف وقت می دانند. مدرس با این شیوه عملا وقت را خریده و از ارایه مسایل اصلی تفره می رود. دانشجویان تنبل و ضعیف هم برای اینکه از حجم مطالب درسی بکاهند از آن استقبال کرده و در واقع با اینکار مدرس را تشویق به استفاده بیشتر از آن می کنند. در مقابل، آنهایی که موافق استفاده از این شیوه آموزشی هستند. داستان سرایی و خاطره گویی را از بهترین شیوه های تدریس می دانند. به طور خاص، محققان معتقدند که داستان سرایی از سه جنبه در این خصوص اهمیت دارد: جهت دهی آموزشی (orientation course)، واقعی و عینی کردن موضوع (concreteness) و تسهیل یادآوری موضوع (memorability). 🔶جهت دهی آموزشی: استفاده از داستان ها در آموزش بسیار مهم است زیرا این روش به مدرسان کمک می کنند تا مفاهیم درس را به روشنی توضیح دهند. این امر زمانی می تواند رخ دهد که مدرسان از داستان ها برای توصیف موضوعات کلی درس مانند علل یک پدیده، و راه حل های بالقوه مرتبط با موضوعات مختلف کلاس درس استفاده کنند. بنابراین بایستی داستان و خاطره مرتبط با درس و یا کمک به درک بهتر درس کند. در حقیقت، داستان هایی که به مفاهیم درس مربوط نیست، حتی ممکن است مضر باشند، زیرا اطلاعات اضافی می توانند منجر به درک کمتر درس شود (Bolkan، 2017). از این شیوه در زیست شناسی اینجانب و نیز همکاران محترم زیست شناسی استفاده کرده اند. به عنوان مثال در زیست شناسی سلولی لازم است که ابتدا تعریفی از سلول ارایه شود. لذا از داستان سرایی می توان برای ایجاد درک بهتر در این خصوص استفاده کرد. بدین ترتیب می توان به این نکته اشاره کرد که مثلا واژه سلولی از چه زمانی و توسط چه کسی ارایه شد و یا اینکه اولین تعریف سلول چه بوده است و چگونه تیوری سلولی شکل گرفته است. بنابراین با داستان سرایی می توان اتفاقاتی که درمورد تئوری سلولی رخ داده است را توضیح داد. روایت با ارایه پرسش ها و توصیف زمان های قبل شروع می شود و در ادامه داستان تکمیل می شود. بنابراین در اینجا جهت دهی مشخصی برای موضوع استفاده می شود. و روایت در صورت شیوا بیان شدن می تواند شیرین باشد و از خستگی دانشجویان نیز جلوگیری کند. ذکر پدیده های دیگر زیست شناسی هم مانند مثال فوق است. از لقاح گرفته تا پدیده های پیچیده نظیر تنظیم بیان ژن. 🔶 واقعی و عینی کردن موضوع (concreteness): جنبه دوم داستان های آموزشی به عینی و واقعی کردن موضوع اشاره دارد. داستان های آموزشی شامل روایت هایی هستند که به شکل زنده وآسان در دانشجویان ایجاد تصویری واقعی و عینی می کند. با ارایه داستان دانشجو خود را در محیط روایت قرار می دهد. مثلا هنگامی که از کشف یک میکروب توسط پاستور روایتی ذکر می شود فرد می تواند حتی خود را بجای پاستور قرار دهد. در شرایط آزمایشگاه او قرار گیرد و حتی تاثیرات روحی و روانی و هیجان یک کشف جدید را می تواند درک کند. مسلم است که زبان گفتاری می تواند در توانایی خود برای ایجاد تصاویر در ذهن افراد متفاوت باشد (Sadoksi & Paivo2013). از طرفی، برای اینکه داستانها مفید باشند، آنها باید با تجربه قبلی دانشجویان ارتباط برقرار کنند. مثلا در زیست شناسی برای ایجاد تصور از یک ژن که قابل مشاهده نیست و یا براحتی امکان مشاهده آن وجود ندارد می توان از این روش آموزشی استفاده کرد تا موضوع واقعی و عینی شود.
🔶 تسهیل یادآوری موضوع (memorability): در نهایت داستان های آموزشی می تواند تسهیل یادآوری را بهمراه داشته باشند. این به این معنی است که داستان های به یاد ماندنی برای دانشجویان مفید تر از آنهایی هستند که قابل یادآوری نیستند. بنابراین در هنگام مواجه با موضوع دانشجو براحتی و یا حداقل راحتر موضوع را بیاد می اورد. در این صورت، اگر فراگیران نمی توانند یک روایت خاص را بخاطر بسپارند، داستان برای استفاده از مسائل بسیار مشکل است (Jonassen & Hernandez-Serrano) ، 2002. مثلا هنگامی که در توصیف چگونگی کشف میکروب جدید سوال می شود با یادآوری موضوع از داستان پاستور دانشجو می تواند به سوال پرسیده شده و یا موضوع مواجه شده راحتر پاسخ دهد. به طور کلی، بهترین داستان برای یادگیری شامل روایت هایی است که پیام های قابل یادگاری و آسان داشته باشند. داستانهایی که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و یاعث جهت دهی آموزشی شود، منطفی، عینی باشد و براحتی قابل یادآوری باشد. در صورتی که داستان فاقد موارد فوق باشد نه تنها ممکن است مفید نباشد بلکه ممکن است حتی مضر هم باشد. البته موضوع درسی، توانایی مدرس و علاقمندی دانشجو هم می تواند در این مهم تاثیر گذار باشد. اگر مدرس از توانایی کافی برای ارایه یک روایت برخوردار نباشد داستان سرایی ممکن است مفید نباشد. علاقه مندی دانشجویان هم شرط اساسی است. در صورت نبود علاقه دانشجو، مدرس به هدف خود نمی رسد. موضوع درسی هم بسیار مهم است گاهی اوقات موضوع بسیار پیچیده است مانند تاثیر ام ار ان ای در بیان یک ژن در زیست شناسی. از این رو، بسیار دشوار است که به شکل داستان ارایه شود. اصولاً ممکن است اطلاعات کافی در این موضوع در اختیار مدرس نباشد تا ارایه دهد. از طرف دیگر روایت این موارد به صورت داستان ممکن است زمان بر باشد و از حوصله مدرس خارج باشد. علاوه بر روابط بین قصه گویی و وضوح داستان، داستان نیز باید مربوط به درک مطالب مرتبط و مورد توجه دانشجویان باشد. به طور خاص، دانشجویان داستان های آموزشی را در ذهن و به تصویر کشیده و بین آنها و مطالب درسی ارتباط برقرار می کنند. این به این معنی است که داستان و روایت برای دانشجو جالب و ارزشمند است 1995 ) (Frymier & Shulman،. طبق نظر کلر (1987)، آموزش مربوطه هنگامی رخ می دهد که مدرسان داده های آموزشی را به تجربیات دانشجویان مرتبط سازند و از این اطلاعات برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. علاوه بر این علاقه دانشجویان و شناخت آنها از درس دو عامل اساسی در ارتباط با این موضوع هستند (Mazer2012). البته مدرس در ایجاد این دو مورد می تواند نقش کلیدی داشته باشد. بهرحال عوامل دیگر از جمله رشته تحصیلی امید به اینده شرایط شخصی دانشجو و ... نیز تاثیر گذار است. از جمله عوامل دیگری که بایستی در نظر داشت و اینجانب نیز تجربه کرده ام این است که ممکن است وقتی درس به صورت داستانی روایت شود دانشجو آنرا جدی نگیرد.در این صورت بایستی تمهیدات لازم اندیشه شود. مثلا در ابتدای جلسه نحوه تدریس بیان شود و شاید ذکر این جمله که داستان های این کلاس هم جز درس هستند سبب شود که دانشجو تنها به موضوع به عنوان یک سرگرمی نگاه نکند و درس را جدی بگیرد. بنابراین به نظر می رسد که بایستی بین داستان و علاقمندی دانشجو ارتباط بر قرار کرد و علاقمندی دانشجو بایستی شناختی باشد، یعنی متوجه باشد که استاد درس برای درک بهتر او از این شیوه استفاده می کنند و نه برای سرگرم کردن او هرچند که ممکن است داستان سرگرم کننده نیز باشد.
📢📢مرکز توسعه صلاحیت های حرفه ای تدریس(TDC) دانشگاه اصفهان با همکاری مرکز آموزش های آزاد، الکترونیکی و تخصصی دانشگاه و آی اسکول برگزار می کند: 📌کارگاه آموزشی صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس (راند اول) 📙مخاطبان دوره: اعضای هیئت علمی، معلمان، دانشجویان دکتری و سایر علاقمندان ⏰زمان: راند اول در چهار دوره و به مدت ۱۶ ساعت در تاریخ پنج شنبه ۲۱ و ۲۸ دی ماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود. 💡این راند به صورت مجازی بوده و محتوای آموزشی دوره نیز در اختیار شرکت کنندگان قرار خواهد گرفت. 💰هزینه: هزینه ثبت نام برای هر دوره چهار ساعته ۳۰۰ هزار تومان و هزینه ثبت نام برای کل دوره ۱ میلیون تومان ثبت نام در این لینک @TDCcenter
استاد راهنمای نمونه (1400) نوشتۀ استاد زهرا نوربخش حبیب آبادی، از مجموعه روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
بعد از ورود به دوره کارشناسی ارشد، خانم دکتر پورقاضی، استاد راهنمای پایان نامه ام شد. ارتباط خیلی خوبی با ایشان داشتم و از راهنمایی هایشان در تمام مدت تحصیل بخوبی استفاده کردم. بعد از اینکه موضوع پایانه¬ام را انتخاب کردم، خانم دکتر پورقاضی گفت که یکی از اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان با یک کد محاسباتی در زمینه موضوع پایان نامه ام کار می¬کند و به من پبشنهاد داد که پایان نامه¬ام را مشترک با آن استاد بگذرانم. من هم از این پیشنهاد استقبال کردم، امّا بعداً بخاطر ترسی که در من ایجاد شده بود، از پذیرفتن این پیشنهاد پشیمان شدم؛ چون باید بخشی از کار خود را در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام می دادم و کار کردن در یک محیط غریب با افرادی که نمی¬شناختم برایم سخت بود به همین دلیل برای صحبت با استاد دانشگاه صنعتی اقدامی نکردم. خانم دکتر پورقاضی که متوجه ترس من شد؛ با آقای دکتر اکبرزاده، استاد دانشگاه صنعتی که قرار بود استاد راهنمای دوم من باشد، تلفنی هماهنگ کرد و مرا فرستاد دانشگاه صنعتی اصفهان. همیشه قرار گرفتن در شرایط جدید و برخورد با افرادی که نمی شناختم برایم سخت بود. ولی بعد از اینکه پایان نامه¬ام را شروع کردم و با آقای دکتر دکتر اکبرزاده آشنا شدم؛ خدا را شکر کردم که با چنین استاد شریفی پایان نامه دارم. آقای دکتر اکبرزاده از نظر علمی، اخلاق و تقید دینی بی نظیربودند. بی دریغ وقت خود را در اختیار دانشجویان قرار می¬دادند. همراه دانشجو روی مسائل فکر می¬کرد؛ بطوریکه دانشجو احساس می¬کرد استاد هم همراه آنها در حال یادگیری است. چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم. من را به مرحله¬ای رساند که به تنهایی بتوانم مقالات سطح بالا را بخوانم؛ یاد بگیرم و با اعتماد به نفس در مورد آنچه می¬خواندم، صحبت کنم و سمینار بدهم. تا آن زمان سمینار دادن برایم بسیار سخت بود؛ اما با تلاش¬های دکتر اکبرزاده به راحتی سمینار می¬دادم و بدون استرس به سوالات دیگران پاسخ می¬دادم. آقای دکتر اکبرزاده، نقاط ضعف مرا برطرف کرد. این بهترین تجربه من از داشتن دو استاد راهنما بود. مشخصات بارز آقای دکتر اکبرزاده را می توانم به صورت زیر خلاصه کنم: 🔶 به صحبت¬های دانشجو خوب و بادقت گوش میکرد. 🔶 همراه دانشجو فکر میکرد تا دانشجو را به پاسخ صحیح برساند. 🔶 وقت زیادی را به دانشجو اختصاص می داد و مرتب پیگیر پیشرفت¬های دانشجویان بود. 🔶 برای دانشجویان، ارزش قائل بودند. 🔶 روابط بین المللی بسیار خوبی داشت؛ ساعتهای زیادی را صرف بحث و تبادل نظر بین دانشجویان و محقق مهمان می کرد. 🔶 برای وقت دانشجو ارزش قائل بودند. هرگز جلساتی که برای دانشجویان برنامه ریزی می کرد را دیرتر یا زودتر تشکیل نمیداد، ولی به دلیل مباحث طولانی که مطرح می شد، انتهای جلساتشان باز بود. داشتن دو استاد راهنما با خصوصیات کاملا متفاوت باعث شد چیزهای زیادی یاد بگیرم و پایانامه خیلی خوبی بنویسم وعالی دفاع کنم بطوری که روز دفاع احساس کردم دوست دارم هزار مرتبه دفاع کنم. @TDCcenter
آموزش رشته های مهندسی در دانشگاه با توجه به پیچیدگی و تعداد زیاد مفاهیم و دانش مورد نیاز، همواره یک چالش بزرگ برای نظام‌های آموزش دانشگاهی بوده است. شیوه‌های قدیمی آموزش در مهندسی و بویژه مهندسی برق به وضوح با چالش‌های جدید روبرو شده‌اند. با توجه به تحولات فناوری و پیشرفت های علمی، روش‌های نوین آموزشی به عنوان یک ابزار مهم در بهبود کیفیت آموزش در دانشگاه ها مطرح شده است. در کنار این باید به این نکته توجه کرد که بدون تردید، مهندسی برق یکی از رشته‌های پیچیده و پویا است که در خلال سالیان گذشته تحولات چشمگیری را تجربه کرده است. از پیشرفت فناوری‌های ارتباطی و اینترنت اشیاء گرفته تا نیازهای رو به رشد صنعت برق و انرژی پاک، همه این عوامل تحولات عمده‌ای را در این حوزه به وجود آورده‌اند. اما آیا شیوه‌های آموزش در مهندسی برق نیز با همین سرعت و تعامل با تغییرات پیش رفته‌اند؟ بدون شک، شیوه‌های قدیمی آموزش در مهندسی برق در برابر این تحولات با چالش‌های بزرگی مواجه شده‌اند. روش‌های سنتی تدریس که بیشتر بر انتقال دانش از استاد به دانشجو تمرکز دارند، نمی‌توانند به خوبی با تغییرات مختلف درک و نیازهای دانشجویان سازگار شوند. دانشجویان جدید، جزوه‌ها و کتاب‌های درسی سنتی را رها کرده و به دنبال روش‌های آموزشی فعال، تعاملی و کاربردی هستند. (از استاد دکتر محمد فرزان صباحی، ازمجموعۀ سیر مطالعاتی در آموزش، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان) 🔶 در همین زمینه، انجمن آموزش مهندسی کشور برگزار می کند: تحول آموزشی در یادگیری در رشته های علوم و مهندسی (بخش دوّم) @TDCcenter
معماری و چیدمان کلاس درس @TDCcenter
New_Faculty_A_Practical_Guide_for_Academic_Beginners.pdf
1.13M
کتاب: راهنمای عملی برای اعضای هیأت علمی نو ورود به محیط های دانشگاهی (زبان انگلیسی) @TDCcenter
پوستۀ شکلات مینو (1402) از استاد محسن میوه چی، از مجموع روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
در کارنامه دوره کارشناسی¬ام، نمره آزمایشگاه کنترل خطی بی اختیار مرا به یاد چهره برافروخته و رگهای گردن استاد می¬اندازد و حس ناخوشایندی به من دست می¬دهد. ماجرای پشت این نمره، تاثیر ماندگاری بر رفتارم به عنوان یک معلم داشته است. آزمایشگاه کنترل خطی مربوط به ترم های میانی دوره کارشناسی بوده و برای رشته ما اجباری بود. دانشگاه صنعتی اصفهان از سال 1356 شروع به گرفتن دانشجو کرده و من ورودی سال 1357 بودم. به دلیل کم بودن تعداد درس های ارائه شده در هر ترم، معمولاً آزمایشگاه هر درس را هم استاد همان درس، ارائه می¬کرد. من درس کنترل را دو ترم پیش¬تر با استادی گذرانده بودم، اما در ترمی که این آزمایشگاه را گرفتم، استاد دیگری درس کنترل و آزمایشگاه را ارائه می¬کرد. در جلسه اول آزمایشگاه و برخلاف روال معمول در دیگر آزمایشگاه-ها، استاد خودش دانشجویان را به گروه¬های دو تایی تقسیم کرد و من با یک دانشجوی دیگر که با او آشنایی نداشتم، هم گروه شدم. دستور کار شامل 10 آزمایش بود و برای هر دستور کار می¬بایست یک گزارش نوشته می شد و طبق نظر استاد، مسئولیت نوشتن گزارش¬ها یکی در میان با یکی از دانشجویان بود. بارم هر گزارش 2 نمره بوده و نمره نهایی از جمع نمرات 10 گزارش بدست آمده و برای دو نفر در یک گروه، یکسان بود. در هر جلسه پس از انجام آزمایش ها، نتایج ثبت شده را یکی از دانشجویان با خود می¬برد تا گزارش آنرا بنویسد. از جلسه ششم به بعد، هم گروهی من دیگر نیامد. ظاهراً به دلیل شرایط روحی و یا مشروط شدن، انصراف از تحصیل داده بود. به ناچار پنج آزمایش باقیمانده را خودم به تنهایی انجام داده و گزارش آنها را هم نوشتم و در مجموع 7 گزارش تحویل دادم. در پایان ترم دیدم که نمره 14 برایم اعلام شده است. نمرات آزمایشگاهی من همیشه خیلی بالا و این نمره برایم غیرمنتظره بود. به دفتر استاد رفتم. در دفترش یکی دیگر از همکاران ایشان در دانشکده نشسته بود. نمرات گزارش هایم را به من گفت. هر 7 گزارشی که من داده بودم، نمره کامل را گرفته بود. در ادامه استاد گفت: گروه شما فقط 7 گزارش تحویل داده و به این دلیل نمره شما 14 شده است. گفتم: هم گروهی من انصراف از تحصیل داده و رفته است و پنج آزمایش آخر را خودم به تنهایی انجام داده و گزارش آنها را نوشته¬ام و هر هفت گزارش موجود که نمره کامل هم گرفته¬اند را خودم نوشته¬ام و پرسیدم اگر همه گزارش ها با همین کیفیت تحویل می-شد، نمره من چند می¬شد؟ گفت: 20 و ادامه داد، شما می¬توانستید همه گزارشها را خودتان بنویسید. گفتم: طبق روال، برگه نتایج سه آزمایش پیش هم گروهی¬ام بوده و قرار بود که ایشان گزارش های آن را بنویسند. ایشان رفته¬اند و بهشان دسترسی هم ندارم. گفت: ضابطه این است و کاری نمی¬شود کرد. گفتم: من ایشان را نمی شناختم و شما خودتان گروه بندی را انجام دادید و هم گروه شدن ما تصادفی بوده. بیشتر از بقیه دانشجویان گزارش نوشته¬ام و تمام این گزارش ها هم حداکثر نمره را گرفته است. آیا انصاف است که نمره من تحت تاثیر تصادف تعیین شود؟ چند لحظه در اتاق سکوت برقرار شد. صورت استاد کاملاً سرخ شده و رگ های گردنش دیده می¬شد. ناگهان از کوره در رفت و با عصبانیت گفت: آمدی برایم فلسفه بافی کنی؟ از اتاق برو بیرون. این برخورد غیر منطقی از منفی¬ترین تصاویری است که از یک استاد دانشگاه در ذهنم باقی¬مانده و ناخودآگاه این بیت شعر را بیادم می¬آورد که: دلایل قوی باید و معنوی نه رگهای گردن به حجت قوی چند سال بعد که به عنوان مربی در همان دانشکده مشغول به کار شدم، تا یکسال هنوز ایشان در دانشکده حضور داشت و بعد از آن متاسفانه به دلیل سرطان فوت کرد. بعد از آن رفتار غیر منطقی، هیچگاه نتوانستم حس احترام قبلی نسبت به او را داشته باشم. بعدها وقتی خودم ارائه آزمایشگاهی را بر عهده می¬گرفتم، سعی می¬کردم چند نکته را رعایت کنم. 1) گروه¬بندی تا حد ممکن با نظر خود دانشجویان باشد. 2) اگر دانشجویی از وسط ترم دیگر نیامد، گزارش مربوط به وی را از دیگران مطالبه نکنم. 3) علاوه بر نمره گزارش کار که گروهی است، برای آنکه بتوان بین دانشجویان تمایز بهتری قائل شد و نمره هر دانشجو منصفانه تر باشد، نمره¬ای برای امتحان کتبی و یا کار عملی هر دانشجو، به صورت مجزا هم درنظر گرفته شود. @TDCcenter
🔶 یکی از برنامه های اصلی مراکز توسعۀ حرفه ای اعضای هیأت علمی در دانشگاه های جهان، مطابق پژوهش پسادکترای سرکارخانم بتول جمالی زواره و همکاران مرکز TDC، «جایزه تدریس» است. 🔶 معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان نیز هر سال مدرسان نمونه هر دانشکده را انتخاب و از آنها تقدیر می کند. 🔶 مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان امیدوار است در آینده بتواند «جایزۀ تدریس» را با شکل و فرایندی متفاوت و با پشتیبانی های مناسب در سطح دانشگاه و نظام آموزش عالی کشور برگزار نماید. 🔶 شکل گیری جوایز تدریس، راهی است برای زنده نگهداشتن نقش آموزش و تدریس در هیاهوی نسل های دانشگاهی. نسلهائی نوظهوری که در عصر نئولیبرالیسم آموزشی به دانشگاه صرفاً چون بنگاه اقتصادی می نگرند؛ یا آن را همچون کارخانه تولید مقاله می بینند. @TDCcenter
تحول در شیوه‌های آموزش در مهندسی برق از استاد محمد فرزان صباحی (1402) از مجموعه روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
🔶 یکی از دغدغه‌های اساسی من به عنوان یک استاد در مدت فعالیتم، تعامل فعال با دانشجویان بوده است. در این زمینه باید به درک صحیح و تغییر شیوه‌های آموزش همت گمارد. مواردی مانند اینکه به جای روش‌های سنتی تدریس از بالا به پایین، به شیوه‌هایی مانند یادگیری مبتنی بر مسئله و آموزش تعاملی روی بیاوریم. آموزش تعاملی به عنوان یکی از روش های نوین آموزشی، به دانشجویان کمک می کند تا با استفاده از روش‌های فعال و مشارکتی، مفاهیم را بهتر درک کرده و دانش خود را ارتقا دهند. 🔶 در این روش، دانشجویان در فعالیت های گروهی شرکت می‌کنند و با استفاده از روش های تعاملی، مفاهیم پیچیده را بهتر درک می‌کنند. این روش‌ها می‌توانند دانشجویان را درگیر فرایند یادگیری کنند، تشویق به پرسش و بحث کنند و تجربه‌های عملی را به آن‌ها ارائه دهند. همچنین، توجه به نیازها و علایق دانشجویان و ایجاد فضایی برای تعامل و همکاری بین دانشجویان با یکدیگر و با استاد، از اهمیت بالایی برخوردار است. 🔶 به عنوان یک استاد دانشگاه، هدف از آموزش را الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه و علاقه در دانشجویان می دانم. برای نیل به این هدف، باید روش‌های آموزشی را به نحوی انتخاب کنیم که دانشجویان را فراتر از حفظ و تکرار مفاهیم، به تفکر انتقادی و حل مسئله تشویق کند. در این راستا تشویق دانشجویان به همکاری در گروه‌های کوچک، بحث و تبادل نظر و ارائه‌ی پروژه‌های کاربردی می‌تواند بسیار کارگشا باشد. 🔶 در رشته مهندسی برق می توان با هزینه و امکانات نسبتا کمی فرصت‌ فعالیت گروهی، انجام آزمایش‌های عملی، درگیر شدن در پروژه‌های کاربردی و کارهای تیمی را فراهم نمود. این روش‌ها به دانشجویان امکان می‌دهند تا مهارت‌های همکاری، حل مسئله و ارتباط بین گروهی خود را تقویت کنند و با موقعیت‌های واقعی که در جامعه و صنعت وجود دارد، آشنا شوند. 🔶 یکی از دغدغه‌های مهم دیگر در رشته مهندسی برق ارتباط مستقیم با صنعت است. ما می‌بایست دانشجویان را برای واقعیت‌های عملی و نیازهای صنعت آماده کنیم. بنابراین، باید دروس عملی و پروژه‌های تیمی که محوریت آنها بر روی مسائل واقعی قرار دارد، را در برنامه‌های درسی خود قرار ‌دهیم. این روش می‌تواند به دانشجویان کمک کند تا مهارت‌های کاربردی را تجربه کنند، به تیم‌های کاری عادت پیدا کنند و با تحلیل و حل مسائل واقعی آشنا شوند.
فرهنگ روایت نگاری تدریس @TDCcenter