🔸مرکز TDCدانشگاه اصفهان برگزار میکند:
کارگاه روایت نگاری تدریس ❗️ ویژه اعضای هیات علمی با مرتبه علمی دانشیاری
🔸مدرس: دکتر محمدرضا نیستانی
⏰دوشنبه، 7 آبانماه، ساعت 10
📍دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه اصفهان -طبقه دوم آزمایشگاه تدریس
▫️ویژه دانشیاران محترم دانشگاه اصفهان.
ثبت نام در سامانه :
https://ol.ui.ac.ir ابتدا در سامانه ریلاین در لینک انتخابی عضو شوید وسپس کارگاه روایت نگاری تدریس را انتخاب فرمائید . 🔸مرکزTDC
در راستاي اهداف اساسنامه اي مركز كارگاه خودآگاهي تدريس ويژه اعضاي محترم هيات علمي جديد الاستخدام دانشگاه اصفهان مورخ 7 ، 8 و14 آبانماه سال جاري در محل آزمايشگاه تدريس دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي از ساعت 8-12 برگزار خواهد شد.
📌 خواهشمند است با مراجعه به لینک https://ol.ui.ac.ir/ وعضویت در سامانه ریلاین نسبت به انجام ثبت نام اقدام فرمائید دقت فرمائید سه کارگاه در سه روز 7،8و14آبانماه در سه گروه طراحی شده که لازم است با شرایط زمانی خویش صرفا در یک کارگاه شرکت فرمائید .
📌نكات مورد توجه:
- كارگاه خودآگاهي تدريس صرفاً براي اعضاي هيأت علمي است كه در سه سال اخير به عضويت دانشگاه درآمده اند و در سال گذشته در اين كارگاه ها شركت نداشتند.
- برگزاري جلسات خودآگاهي تدريس به دو منظور انجام مي شود: يكي خود ارزيابي عضو از توانائي و انتظارات خويش و ديگري انجام فرم نيازسنجي آموزشي https://eitaa.com/TDCcenter
در چشمان رضا سرزنده شدم.pdf
539.5K
در چشمان رضا سرزنده شدم: یک روایت از محیط های آموزشی، نوشتۀ استاد احسان آقابابائی (1403) از مجموع روایت های آموزشی مرکز توسعه صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
📌📌 دوره حضوری"بایسته های تدریس در آموزش عالی" ویژه دانشجویان دکتری و مدرسان دانشگاههای استان اصفهان وچهارمحال بختیاری
📙 این دوره تخصصی 24ساعته از مورخ 1403/8/24و در طی 3 هفته متوالی با اعلام روز وساعت دوره به داوطلبان برگزار می گردد.
📙 به شرکت کنندگان گواهینامه شرکت در دوره از طرف مرکز توسعه صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان (TDC ) اعطا خواهد شد.
📙 دوره تخصصی بایسته های تدریس برای تمامی دانشجویان دکتری وکسانی که قصد تدریس در دانشگاه وسطح آموزش عالی را دارند ضروری است و اهمیت این دوره در دریافت محتوای تخصصی از اساتید مرکز TDCدانشگاه اصفهان بوده و نوعی خودارزیابی تخصصی از میزان دانش ومهارتهای تدریس شرکت کنندگان نیز انجام خواهد شد .
📙 دریافت گواهینامه بایسته های تدریس در آموزش عالی می تواند مزیت رقابتی برای الویت تدریس در آموزش عالی بعنوان مدرس و عضویت در هیات علمی دانشگاههای کشور باشد.
📢📢 لینک ثبت نام در دوره:
🔰 برای دانشجویان و مدرسان مدعو دانشگاه اصفهان
https://ol.ui.ac.ir/Course/Detail/17
🔰 برای دانشجویان دکترا و مدرسان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استانهای اصفهان و چهارمحال بختیاری
https://ol.ui.ac.ir/Course/Detail/18
📢📢 اولين مدرسه جامع "توسعه صلاحيتهاي حرفهاي تدريس"،
📣 دورۀ یکساله
📣 با ارائه گواهینامه توسعۀ صلاحیت های مدرسی
🔰 به استحضار مي رساند اولين مدرسه جامع "توسعه صلاحيتهاي حرفهاي تدريس"، توسط مركز توسعه صلاحيتهاي حرفهاي تدريس دانشگاه اصفهان، مركز آموزشهاي آزاد، الكترونيكي و خدمات تخصصي دانشگاه اصفهان و مؤسسه فرهنگي هنري علمآفرينان فرداد، به منظور تقويت و ارتقاي مهارتهاي تدريس برگزار ميشود.
🔰 اين مدرسه در يك سال و به مدّت 120 ساعت، با پوشش 6 بُعد اصلي تدريس (فني، روانشناختي، اجتماعي، معرفتشناختي، اخلاقي و زيباييشناسانه و توسعه فردي) و در دو سطح عمومي و تخصصي، برنامه ريزي شده است.
📙 سطح عمومي اين دوره به صورت حضوري و مجازي در روزهاي 10 و 11 بهمن ماه 1403 در دانشگاه اصفهان برگزار ميشود.
📙 دورههاي تخصصي از 1 بهمن ماه 1403 تا 1 بهمن ماه 1404، به صورت مجازي و در روزهاي پنجشنبه از ساعت 8 تا 12 برگزار خواهد شد.
🔰 اين دوره براي تمامي افرادي كه در حوزه آموزش فعاليت ميكنند از جمله معاونان آموزشي، كارشناسان حوزه آموزش، اعضاي هيئت علمي، مديران و معاونان مدارس، معلمان، مدرسان حوزه صنعت و دانشجويان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دكتري) مناسب است.
🔰 شركتكنندگان در پايان دوره، گواهينامه معتبر "صلاحيت مدرسي" از مركز توسعه صلاحيت هاي حرفه اي تدريس دريافت خواهند كرد كه قابل ترجمه و هولوگرامدار بوده و همچنين براي دورههاي دانشافزايي در مراكز آموزشي قابل استفاده است.
🔰 علاقمندان جهت شركت در اين مدرسه مي توانند به سايت مدرسه به نشاني Stjob.ir مراجعه كنند. https://eitaa.com/TDCcenter
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢اولین مدرسه جامع توسعه صلاحیتهای حرفهای تدریس
📍این مدرسه مناسب معلمان، مربیان، آموزشگران، استادان و تمام دانشجویان و دانش آموختگانی است که در آینده می خواهند مدرس و عضو هیئت علمی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی باشند.
📙 مدرسه در دو سطح عمومی و تخصصی با شش بعد تدریس طی یک سال به صورت حضوری و مجازی برگزار می شود.
🥇توضیحات دکتر محمدرضا نیستانی رئیس مرکز TDC دانشگاه اصفهان در مورد مدرسه
🌐ثبت نام در Stjob.ir
📌https://eitaa.com/TDCcenter
عدم قطعیت: درسی ماندگار از استاد لیپو، برگرفته از جستار «دور باغچۀ انار»، نوشتۀ استاد سیدمحمّد مدنی (1403)، از مجموع روایت های آموزشی مرکز توسعۀ صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان 📌https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 عدم قطعیت: درسی ماندگار از استاد لبپو: در دوران تحصیلم در آمریکا، فرصتی ارزشمند برای آشنایی و همکاری با پروفسور توماس آ. لیپو (Prof. Tomas A. Lipo) به دست آوردم؛ استادی با شهرتی جهانی در طراحی ماشینهای الکتریکی که جایگاه ویژهای در صنعت و دانشگاه داشت. او علاوه بر بیش از بیست سال تدریس در دانشگاه، ده سال تجربه کار در معتبرترین شرکتهای صنعتی دنیا را هم در کارنامه خود داشت. پروفسور لیپو فردی به غایت فروتن بود و با آنکه از برجستهترین دانشمندان زمان خود بود، برخوردی بسیار صمیمی با دانشجویان داشت؛ برخوردی که به همه ما حس ارزشمندی میداد.
یک روز، شاهد مکالمهای میان او و یک دانشجوی کارشناسی بودم که با اشتیاق و کمی تردید به دفتر او آمده بود. دانشجو سؤال سادهای مطرح کرد که بهخوبی مشخص بود پاسخ روشنی دارد و حتی برای من، کاملاً واضح بود که او دچار سوء تفاهم شده است. از تجربهای که در فضای آموزشی و صنعتی داشتم، انتظار داشتم پروفسور لیپو با قطعیت کامل به او پاسخ دهد و به نوعی این سوء تفاهم را برطرف کند. اما بر خلاف انتظارم، پروفسور لیپو نگاهی آرام به دانشجو کرد و با لحنی ملایم پاسخ داد:
«…I suppose» یا همان «من تصور میکنم که…».
این جمله کوتاه اما تأثیرگذار، من را به فکر فرو برد. در فرهنگ آموزشیای که من در آن بزرگ شده بودم، قاطعیت در بیان مطلب ارزش زیادی داشت؛ گویی قطعیت و اعتماد به نفس نشانههایی از آگاهی کامل و اقتدار علمی محسوب میشدند و از آن سو، تردید به نوعی ضعف تعبیر میشد. اما این برخورد پروفسور لیپو نگرش متفاوتی به من بخشید. در فضای علمی کشورهای پیشرفته، بسیاری از متخصصان حتی در شرایطی که پاسخ کاملاً واضح به نظر میرسد، از قطعیت پرهیز میکنند. آنها میدانند که همواره ممکن است نکتهای یا جزئیاتی از دیدشان پنهان مانده باشد. این شیوه برخورد نه تنها احترام به دیدگاههای دیگران را نشان میدهد، بلکه در واقع، نشانهای از درک عمیق و گشودگی ذهن است.
این جمله ساده از پروفسور لیپو به من نشان داد که قدرت دانش و عمق فهم، گاه در پذیرش احتمال خطا و فروتنی نهفته است. با بیان جمله «من تصور میکنم که…»، او به نوعی فضای گفتگو را برای دانشجو باز گذاشت تا او بدون نگرانی از اشتباه، احساس کند که میتواند به یادگیری ادامه دهد. این برخورد به دانشجو این پیام را میرساند که فکر کردن، اشتباه کردن و بازنگری در افکار، بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری هستند و هیچکس از این قاعده مستثنی نیست.
بعد از آن، نگاه من به تعاملات علمی و حتی شخصی تغییر کرد. متوجه شدم که گاهی بهتر است با پذیرش احتمال خطا، راه را برای افکار و ایدههای نو باز بگذاریم. این تجربه به من آموخت که برخورداری از روحیهای انعطافپذیر، نه تنها باعث میشود که فضای یادگیری و تبادل افکار پویاتر شود، بلکه به نوعی خلاقیت را نیز در جمع تقویت میکند.
بهتدریج، متوجه شدم که آن جمله ساده پروفسور لیپو، نمایانگر نوعی نگاه فلسفی به دانش و یادگیری است. گویی او به ما میگفت که علم هیچگاه کامل نیست و باید همیشه گوش به زنگ بود تا نکات تازهای از جهان اطراف را کشف کنیم. 📌https://eitaa.com/TDCcenter
بی عدالتی و بی انصافی از استاد احمد تقدیسی (1403) از مجموع روایت های آموزشی مرکز توسعه صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان 📌https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 بی عدالتی و بی انصافی استاد: در دوره کارشناسی، استادی داشتیم که جغرافیای اروپا را تدریس میکرد. معروف بود که کسی نمیتواند از ایشان، نمره الف بگیرد. کتاب ایشان بسیار مشکل بود. تمام رودها و کوهها و مشخصات طبیعی اروپا را داشت. باید از حافظۀ خیلی بالائی برخوردار بودی تا بتوانی همه را دقیق پاسخ دهی. من این کتاب را صفحه به صفحه حفظ کرده بودم. میانترم بود. روز امتحان در جلسه حاضر شدم و به نظرم پاسخ همه پرسشها را به خوبی در برگه نوشتم. هفتۀ بعد، ایشان برگه های تصحیح شده را سر کلاس آورد و یک یک نمرات دانشجویان را اعلام کرد. به نام من که رسید، گفت: «احمد تقدیسی کیه؟» دست بالا گرفتم و گفتم: «بله من هستم». گفت: «نمره 19 آوردی». امّا من عرض کردم: «به نظر خودم بایستی 20 میگرفتم». با کمال تعجب گفت: «کسی تا حالا از من 19 هم نگرفته است».
ترم بعدتر، درسی داشتیم با ایشان. برای میانترم آنفلوآنزا گرفته بودم و کاملاً سرفه میکردم و عادت داشتم در هنگام امتحان جلو استاد صف اول مینشستم که کاملاً ببیند که تقلب نمیکنم و آنچه مینویسم از خودم هست. آنقدر سرفه کردم که گفت: «برو عقبتر بنشین تا من بیماری نگیرم». آن زمان امتحان میان ترم داشتیم. قبل از امتحان به اطاق ایشان رفتم و گفتم: «من اصلاً نخواندهام، چون بسیار مریض بودم. آیا امکان دارد آخر ترم امتحان دهم؟» ایشان فرمود: «اگر امتحان ندهی، نمره میانترم تو صفر میشود». بنابراین مجبور شدم با اینکه آمادگی نداشتم، امتحان دهم و از 8 نمره، نمره 25/4 از میانترم گرفتم.
آن ترم، درس اصول و روشهای برنامهریزی را با او داشتیم که کتاب برنامهریزی و رشد شتابان بتلهایم را درس میداد. در امتحان نهائی، آن کتاب را آنقدر خواندم به طوری که از 12 پایانترم، 12 گرفتم. ایشان مرا صدا کرد و گفت: «تقلب کردهای». گفتم: «نه، حاضرم شفاهی امتحان بدهم». من کتاب را آنقدر حفظ کرده بودم که اگر کسی میگفت صفحه فلان بند، بهمان میتوانستم عیناً برایش بگویم. بنابراین به اطاق ایشان رفتیم. استاد همانطور هر سؤالی که مطرح می کرد، من پاسخ درست می دادم.
اما شوربختانه آدم منصفی نبود. با اینکه ایشان گفته بود که هرکس میانترم شرکت نکند، آخر ترم ازش امتحان نمیگیرد، همکلاسی داشتیم که کلاسها را یک در میان میآمد و میانترم هم امتحان نداده بود، امّا آخر ترم سؤال جداگانهای به ایشان داد و من که دانشجوی درسخوان بودم، ضمن آنکه میانترم با بیماری از من امتحان گرفت، آخر ترم مرا متهم به تقلب کرد.
تنها نمره زیر 17 من در دوران تحصیل کارشناسی 25/16 بود که در اثر بیماری و بی انصافی استاد از این درس گرفتم. با تجربۀ دشوار و ناگواری که از کلاس آن استاد داشتم، امروز آموختم که میان شاگردانم تبعیض قائل نشوم و در دوران کاریم که بیش از 30 سال میگذرد، تمام تلاشم در این بوده است که بی انصافی در حق دانشجویانم نداشته باشم. https://eitaa.com/TDCcenter
فعالیت بین رشته ای نوشتۀ استاد علی نصر اصفهانی (1403) از مجموع روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
فعالیت علمی پژوهشی بین رشته ای باعث شناخت و معرفی رشته، توسعه رشته و آشنایی با سایر رشته ها می شود و در نهایت توسعه علم اتفاق می افتد.. به نظر من یکی از راه های بومی سازی رشته مدیریت توجه به متون بسیار غنی ادبیات فارسی است. متونی مانند بوستان و گلستان سعدی، کلیله و دمنه، قابوسنامه و...
چالز هَندی که یکی از اندیشمندان مدیریت است معتقد است که " کتاب های مدیریت نکات برجسته ای دارند، ولی به گونه ای تنظیم می شوند که خواندنشان خسته کننده است و حوزه مورد بررسی کتاب های مدیریت محدود و بسته است. در برابر همه اشتیاق ها وآرزوهای فرد، تنها از هرم نیازهای مازلو و هرم سازمانی گفتگو می کند. از این رو من( هَندی) تصمیم گرفتم که به کتاب های ادبیات رو آورم. در شناخت رفتار و محنت های دشوار انسان در سازمان ها، از داستایوسکی و تولستوی بسی بیش از آموزگاران مدیریت یاد گرفته ام. اگر بخواهیم خوشه چین بینش ها و اندیشه های نو باشیم، باید پا را از حوزه تخصصی خود بیرون گذاریم". https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 فعالیت بین رشته ای
سال1376 اوایل ازدواجم بود. یک روز درحال جستجو در کتابخانه کوچکمون بودم. دنبال یک کتابی می گشتم، نگاهم به ردیف کتاب های پایین کتابخانه که کتاب هایی بود که همسر از خونه پدری آورده بود افتاد. دو کتاب کوچک هم سایز در آخر ردیف توجه من را به خود جلب کرد، برداشتم و نگاهی به آنها انداختم. دیدم که گلستان و بوستان سعدی است. تا آن زمان من فقط دیوان حافظ را خوانده بودم. شروع کردم به مطالعه آن دو کتاب. مطالب آن دو کتاب خیلی برایم جالب بود آن قدر که بعدا رفتم کتاب شرح بوستان و گلستان سعدی را خریدم. مطالب مدیریتی فوق العاده ای در آن پیدا کردم. خیلی از مطالب رشته مدیریت که در دانشگاه خوانده بودم در گلستان و بوستان به شکلی وجود داشت.
شروع کردم به تحقیق بیشتر و در حاشیه آن دو کتاب مطالبی می نوشتم. یک بار که مجدد آن کتاب ها را ورق می زدم، متوجه شدم که مطالب زیادی در حاشیه آنها نوشته ام که ظرفیت یک مقاله را دارد. اولین مقاله خودم در مورد تحلیل مدیریت از دیدگاه اندیشمندان غربی و سعدی را نوشتم. بعد از چندین بار بازخوانی و اصلاح و ویرایش، آن را برای یک مجله ادبیاتی فرستادم. با کمال تعجب مقاله را نپذیرفتند. باز مقاله را اصلاح و ویرایش کردم و برای مجله دیگری ارسال کردم و این بار هم مقاله را نپذیرفتند. بسیار تعجب کرده بودم و دلیل مشخصی هم مجله ها برای عدم پذیرش مقاله بیان نمی کردند. یکبار که در دانشکده ادبیات در کتابخانه بودم با یکی از استادان ادبیات شروع به بحث بین رشته ای مدیریت و ادبیات کردیم که اندیشمندان غربی چه می گویند و سعدی چه می گوید. ایشان بسیار از این کار بین رشته ای استقبال و من را تشویش نمود. چندین بار هم دو نفری جلسه داشتیم و با هم گفتگو کردیم. در یکی از این جلسات من مقاله ای که نوشته بودم و مجله های ادبیات نمی پذیرفتند را به ایشان نشان دادم و گفتم به نظر شما چرا این مقاله پذیرش نمی شود. ایشان به من گفت: اجازه بده که من این مقاله را ببرم منزل و دقیق مطالعه کنم و اشکال کار را به شما بگویم. بسیار خوشحال شدم که ظاهرا گشایشی در کار ایجاد شده است. بعد از یک هفته در جلسه دیگری ایشان به من گفت: مقاله شما دو اشکال اساسی دارد که پذیرش نمی شود.
با کمال تعجب و البته آمادگی برای رفع آن دو اشکال گفتم: آن دو اشکال چیست؟ ایشان گفتند: اشکال اول این است که زبانی که شما در رشته مدیریت با آن مقاله می نویسید با زبانی که ما در رشته ادبیات مقاله می نویسیم متفاوت است. بسیار گیج شده بودم، گفتم : یعنی چی؟ گفت : شما از کلمات و جملاتی استفاده می کنید که ما استفاده نمی کنیم؟ گفتم: یعنی چی؟ گفت: مثلا شما می گویید "مدیران" ولی ما می گوییم " حاکمان" شما می گویید " سازمان" ما می گوییم "جامعه" . بعد از قدری گفتگو در مورد اینکه شما چه می گویید، ما چه می گوییم، متوجه شدم که هر رشته به یک زبانی صحبت می کند، هر چند که همه فارسی هستند. گفتم: اشکال دوم چیست؟ ایشان با قدری اکراه و البته با ملایمت بسیار که من نرنجم گفت: بالاخره حق بدهید که مسئول مجله وقتی که متوجه می شود که نویسنده یک مقاله ادبی از رشته دیگری است، آن مقاله را نپذیرد. اینبار کاملا شیر فهم شدم. گفتم راهکاری بدهید که بالاخره این مقاله چاپ شود. ایشان گفت: من مقاله را مطالعه کردم و آن را مقاله جالبی می دانم ولی این دو اشکال باید برطرف گردد. اینجا بود که من سختی کار بین رشته ای و البته سخت تر از آن چاپ مقاله بین رشته ای را با تمام وجود احساس کردم. زمان زیادی طول کشید که متوجه شوم سعدی با زبان شعر، کدام مفهوم مدیریت را می خواهد بیان کند، حال برای چاپ مقاله بین رشته ای چقدر باید دردسر بکشم.
از ایشان خواستم بدون رودربایستی و شفاف بیان کند که راهکار چیست؟ و چه باید کرد؟ زیرا من می خواهم این کار را در آینده ادامه دهم. ایشان البته با کمال انصاف و تواضع گفت: اگر شما اجازه دهید من یکبار این مقاله را به زبان خودمان بازنویسی کنم و تغییراتی در آن ایجاد کنم. بسیار خوشحال شدم و گفتم: پس لطف کنید اسم خودتان را هم اضافه کنید که مقاله راحت تر چاپ شود.
اول که ایشان نمی پذیرفت ولی با اصرار و خواهش من قبول کردند. البته بازنویسی و تغییراتی که ایشان انجام دادند، شکل مقاله را به کلی دگرگون نمود. بعدا چندین مقاله دیگر خدمت ایشان دادم و بعد از بازنویسی و تغییراتی که ایشان می دادند، مقاله ها یکی پس از دیگری پذریفته چاپ شد. اخیرا هم یک کتاب رفتار سازمانی پیشرفته براساس دیدگاه سعدی چاپ کرده ام. از آن زمان در کلاس درس همیشه به عنوان چاشنی درس از اشعار سعدی که با آن مبحث مرتبط است، استفاده می کنم. خصوصا در مقطع دکتری و هنگام کلاس برای مدیران اجرایی.
https://eitaa.com/TDCcenter