eitaa logo
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس (TDC)
1.2هزار دنبال‌کننده
146 عکس
4 ویدیو
54 فایل
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان مرجع برگزاری برنامه های تخصصی تدریس: برگزاری کارگاه های سطوح چهارگانه (48 دوره)، مشاوره تدریس، روایت نگاری تدریس و راهبری حرفه ای @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">tdcenterisfahan@gmail.com تلفن: 03137935495 https://tdc.ui.ac.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
اوایل سال 1359 به دلیل انقلاب فرهنگی، دانشگاه¬ها تعطیل و در ترم بهمن 1361 مجدداً شروع به کار کردند. در این فاصله که به ناچار به شهر زادگاه و نزد خانواده برگشته بودم، پدرم هم در اواخر سال 1359 فوت کرد. خانواده ما 8 نفره و پر جمعیت بود. سه خواهر پشت سرهم و بزرگتر و سپس سه برادر متوالی، و من پسر یکی مانده به آخر بودم. سه خواهر و برادر بزرگتر همگی ازدواج کرده و هر کدام در شهری مشغول زندگی بودند و مادر و من و برادر کوچکترم که محصل ابتدایی بود، مانده بودیم. بعد از حدود یک سال و نیم، خانه پدری را فروختیم تا سهم دیگر فرزندان را بدهیم ولی مدتی از خریدار مهلت گرفتیم تا در زمینی که متعلق به مادرم بود، خانه¬ای ساخته و در آن ساکن شویم. بیشتر مسئولیت و کارهای ساخت خانه هم بر عهده من قرار گرفت. اواخر ساخت و تکمیل خانه با بازگشایی دانشگاه¬ها مقارن شد و با رفتن من به دانشگاه، سرعت تکمیل خانه، کند شده و ناچار شدیم در حالی که هنوز بعضی از کارهای خانه مانده بود، اسباب کشی کرده و ساکن شویم. اوایل بازگشت به دانشگاه تقریباً هر هفته عصر چهارشنبه سوار اتوبوس شده و پس از 14 ساعت به شهرمان می¬رسیدم. پنجشنبه و جمعه کمی از کارهای خانه را تکمیل می¬کردم و عصر جمعه مجدداً با اتوبوس به دانشگاه برمی¬گشتم. تعطیلات سال نو هم فرصت مغتنمی برای تکمیل کارها بود. آن ترم درس ریاضی مهندسی از دروس دوره کارشناسی را داشتم که کلاس آن ساعت اول صبح شنبه ها بود و معمولاً به آن نمی¬رسیدم. امتحان میان¬ترم این درس هم درست روز بعد از خاتمه تعطیلات نوروزی بود. من نه کلاس ها را به درستی رفته بودم و نه توانسته بودم در تعطیلات نوروزی، درس را مرور کنم و با همین وضعیت در جلسه امتحان شرکت کردم. امتحان شامل دو سوال بود که سوال اول آن شامل چند بخش بوده و 17 نمره داشت و مشابه مسائلی بود که استاد قبلاً در کلاس حل تمرین، حل کرده بود؛ ولی من به دلیل نخواندن درس اصلاً به آن دست نزدم. سوال دوم 3 نمره داشت و ابتکاری بود. کمی با آن کلنجار رفتم و راه حل آنرا پیدا کرده و نوشتم. مرحوم دکتر قهرمانی، استاد این درس بود و هفته بعد که دانشجویان در کلاس راجع به نمرات پرسیدند، گفت: نمرات طیف وسیعی داشت. از 3 تا 20 اما در کل نمرات خوب نبوده و به همین دلیل گفت قصد دارد امتحان میان¬ترم دیگری برگزار کند که شرکت در آن داوطلبانه است. در تعطیلات نوروز بیشتر کارهای مانده از خانه را انجام داده بودم و دیگر نیازی به مسافرت به شهرستان نبود. نمرات درس های قبلی ریاضی¬ام همه خوب بودند و پایه¬ام ضعیف نبود. از فرصت دوباره، استفاده کرده و سعی کردم عقب افتادگی را جبران کنم. نمره امتحان مجدد، 5/17 شد. تا انتهای ترم کمر همت را بستم و ابتدا درست وحسابی همه درسها را خواندم و مسائل کتاب را حل کردم تا به کلاس برسم. در گام بعدی در کتابخانه دانشگاه، دنبال کتاب های جنبی در مورد ریاضی مهندسی گشتم و مسائل نمونه حل شده در آنها را خواندم. سپس شروع به حل مسائل انتهای هر فصل کردم. از بین مسائل انتهای فصل ها در کتابهای جنبی، دو مسئله به نظرم جالب آمد. خودم راه حلی برای آنها پیدا کردم اما از درستی راه حلم مطمئن نبودم. زمان امتحان بعد از ظهر بود و من برای رفع اشکال صبح آنروز به دفتر دکتر قهرمانی مراجعه کرده و سوال اول را پرسیدم. نگاهی به من کرد و بعد از چند لحظه و با تأخیر، فقط اشاره مختصری به راه حل مسئله کرد. سوال دوم را پرسیدم، در این لحظه پرسید اسم شما چیست و نمره میان¬ترم و معدل کل شما چند است؟ جواب دادم. با شنیدن نمرات، به راه حل سوال دوم هم مختصراً اشاره کرد و از دفتر بیرون آمدم. دلیل آن نگاه و پرسش¬های دکتر قهرمانی را در جلسه امتحان فهمیدم. هر دو سوال در امتحان آمده بود. مختصر آنکه هم آن دو سوال و هم بقیه سوالها را حل کرده و نمره برگه پایان ترم 20 و نمره نهایی آن درس 19/25 شد. @TDCcenter
این ماجرا می¬توانست طور دیگری پیش برود. اگر استاد درس فرصت مجددی برای جبران عقب ماندگی در همان ترم را نمی¬داد، من درس را حذف می¬کردم و آنچه باقی می ماند، زمان و امکانات از دست رفته بود. این واقعه سبب شد بعدها به عنوان معلم، فرصتی برای جبران ایجاد کرده و قاعده جهش را برای دانشجویان قرار دهم. بعد از هر امتحان میان¬ترم و در اولین جلسه کلاس، به دانشجویان می¬گویم که اگر نمره پایان ترم فردی 4 نمره و یا بیشتر رشد نشان دهد، به خاطر تلاشی که دانشجو برای جبران عقب ماندگی کرده است، به جای نمره میان¬ترم، نمره بالاتر پایان ترم او را جایگزین کرده و سپس نمره نهایی محاسبه می¬شود. اسم این روش محاسبه نمره را هم قاعده جهش گذاشته¬ام. تاکنون در بیشتر ترم ها، تعدادی از دانشجویان که تا میان¬ترم سهل¬انگاری کرده بودند، به این روش انگیزه پیدا کرده و با تلاش بیشتر خود را رسانده و نمره قبولی گرفته¬اند. هر بار که دانشجویی با استفاده از قاعده جهش قبول می¬شود، حس خوبی از شغلم به من دست می¬دهد. @TDCcenter
مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان (TDC) در سال 1397 تأسیس گردید. این مرکز، جزو نخستین مراکز آموزش و بهسازی اعضای هیأت علمی و مدرسان آموزش عالی در سطح کشور محسوب می گردد. در بیشتر دانشگاه های بزرگ جهان نیز دفاتری برای ارتقاء کیفیت آموزش و تدریس بنا شده اند. این مراکز در زمانۀ تسلط شعار انگلیسی «یا چاپ کن یا بمیر/Publish or Perish» می کوشند چراغ تدریس و ارزشهای معلّمی را در آموزش عالی زنده نگهدارند (جدول پیوست، برگرفته از: گزارش پسا دکترای خانم بتول جمالی زواره و همکاران مرکز TDC آقایان دکتر احمدرضا نصر و دکتر محمّدرضا نیلی). @TDCcenter
Using Story In Higher Education and Professional Development.pdf
1.12M
@TDCcenter کتاب: بهره گیری از داستان در آموزش عالی و توسعۀ حرفه ای / به زبان انگلیسی
فراخوان «روایت نگاری تجربۀ زیستۀ دانشجویان از کلاس درس» tdcenterisfahan@gmail.com @TDCcenter
فراخوان «روایت نگاری تجربۀ زیستۀ دانشجویان از کلاس درس» 🔹ویژگی های روایت: ▫️حداکثر در چهار صفحه ▫️روایت مربوط به یکی از ویژگی های تدریس استادان در دانشگاه باشد (شامل: طرح درس، مدیریت کلاس، رویکردها و روش ها و فنون تدریس، ارتباط با دانشجو، عواطف، احساسات، انگیزه های تدریس، عشق و علاقه به دانشجو، عدالت و انصاف، توجه به شرایط دانشجو، نحوۀ راهنمائی، پرسشگری و تفکر انتقادی مشکلات درسی و یادگیری، نحوۀ مواجهه با مشکلات، ارزشیابی، سوالات امتحان و دیگر مباحث مرتبط با تدریس) ▫️موضوع روایت، جذاب، خواندنی، نابهنگام و خاص باشد ▫️راوی، تجربه ای از خودش را روایت کند که در تفکر، احساس و عمل اش در تحصیل و زندگی تاثیر گذاشته باشد. ▫️روایت به صورت اول شخص بیان شود. اگر موضوع روایت از نامعلمی ها و نااستادی ها باشد، از نام بردن استاد درس خودداری شود. ▫️هر روایت این عناصر را لازم است داشته باشد: رخداد برای چه کسی اتفاق افتاده است؟ کجا رخ داده؟ چه موقع اتفاق افتاده؟ حادثه و رویداد چه بوده است؟ تحلیل شما از آنچه رخ داده چیست؟ ▫️هر روایت، برخوردار از عنوان، مقدمه، متن و پایان بندی یا همان بحث و نتیجه گیری باشد. ▫️عنوان روایت، زیبا، جذاب و شاعرانه انتخاب شود. 🔸آخرین تاریخ ارسال روایت ها: 15 اسفندماه 1402 🔸تاریخ اعلام روایت های برگزیده: 15 اردیبهشت ماه 1403 🔸زمان برگزاری همایش برای ارائه روایت ها: هفتۀ نخست خردادماه 1403 🔹آدرس ارسال روایت ها: tdcenterisfahan@gmail.com @TDCcenter
مردی که زیاد نمی دانست (1402) شام آخر، از مجموعه روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
در سالهای میانی دهه ی هفتاد در آزمون دکترای داخل پذیرفته شدم ولی خوشبختانه بخاطر عدم تطابق برنامه ی تدریس و تحصیل، و نیز بخاطر علاقمندی به ادامه ی تحصیل در زمینه های روانشناسی زیستی، در آن دوره ثبت نام نکردم. دو یا سه سال پس از آن نامم در فهرست اعضای هیئت علمی واجد شرایط اخذ بورس خارج اعلام شد و پس از امتحان آیلتس و کسب نمره ی لازم پرونده ی بورس خود را تکمیل کرده و اقدام به گرفتن پذیرش از دانشگاه ناتینگهام انگلستان نمودم. این بار نیز لطف خدا شامل حالم شد و توانستم استادی را پیدا کنم که مانند او را در عمرم ندیده و نخواهم دید. ایشان پروفسور کریس برادشاو استاد بخش پسیکوفارماکولوژی در دانشکده ی پزشکی دانشگاه ناتینگهام بودند و از همان آغاز مکاتبات علمی، گام به گام مرا در مسیر گرفتن پذیرش راهنمایی و یاری نمودند. تحصیلات دوره ی دکترا را در سپتامبر سال 2002 آغاز کرده و در نوامبر سال 2005 یعنی پس از سه سال و سه ماه به پایان رساندم. بخشی از سرعت اتمام این دوره بخاطر ماهیت کارم بود که به شیوه ای صد درصد آزمایشگاهی و در چهارچوبی کاملا تجربی انجام می شد و بخش دیگر بخاطر همراهی، همکاری و همدلی استاد عزیزم پروفسور برادشاوبود که با گشاده رویی و خضوع علمی مثال زدنی و با راهنمایی دقیق در فضای آزمایشگاهی بمن شیوه ی کار کردن آموخت. به محض رسیدن به ناتینگهام دریافتم که ایشان از پیش یک دوره آموزشی کار با حیوانات را برایم رزرو کرده است و بنابراین در هفته ی دوم ورودم به دانشگاه باید همه روزه صبح زود با قطارعازم بیمارستان هالم شایر در شهر شفیلد میشدم و شباهنگام باز می گشتم. این دوره دو هفته طول کشید و طی آن از روشهای گرفتن حیوانات تا تزریق و جراحی را یاد گرفتم و امتحان دادم. امتحان شامل دو بخش نظری و عملی میشد و در بخش عملی باید تکنیک های برش دادن و بخیه زدن را در حضور استاد امتحان می دادم. پس از آن با گرفتن مجوزهای لازم از وزارت کشور انگستان رسما کار پژوهشی خود را زیر نظر کریس برادشاو در بیمارستان کوئینز ناتینگهام آغاز کردم. بیمارستان کوئینز شاید بزرگترین بیمارستان انگلستان باشد و از چهار بلوک بزرگ که با یک بلوک مرکزی بهم پیوسته اند ساخته شده است. یکی از بلوکهای این بیمارستان، دانشکده ی پزشکی است و دپارتمان های مختلف، بخش کار با جانوران آزمایشگاهی و دفتر استادان در آن واقع شده است. طبق هماهنگی قبلی با ایشان کار من بررسی تاثیر دارو بر رفتار زمانمند موش بود. داروهای مورد استفاده ام کاملا تجربی بودند بدین معنا که بتازگی در کمپانی های داروسازی انگستان – مانند شرکت سیگما- سنتز شده و تحت بررسی های جانوری قرار گرفته بودند. برخی از این داروها چند سال پس از بازگشت ام به ایران با برندهای مختلف به بازار دارویی عرضه شدند. محیط آزمایشگاه بسیار دوستانه و در عین حال بسیار قاعده مند بود. پروفسور برادشاو در روز نخست ملاقاتم بمن گوشزد کرد که: " ما اینجا همانند یک خانواده ایم و تو به همراه یک یا دو دانشجوی دیگر دکترا در آزمایشگاه مشغول به کار خواهی شد، در مسیر انجام کار چیزی بنام تز من و تز تو، یا کار من و کار تو، وجود ندارد و همگی باید با هم کار کنید. روزهایی که سایر بچه ها مرخصی هستند تو بجای آنها کار میکنی و اگر تو به مرخصی بروی آنها آزمایش ها را پی خواهند گرفت". هر گاه قرار میشد کس دیگری به جمع مان اضافه شود، کریس او را به آزمایشگاه می آورد و دادن پذیرش به او را منوط به موافقت ما میکرد. مثلا می پرسید او را دیدید؟ فکر می کنید بتوانید با او کار کنید؟ رفتار و برخوردش خوب بود؟ و سوال هایی ازین دست. @TDCcenter
(ادامه روایت) این شیوه ی ویژه ی مدیریت آزمایشگاه از آن ناشی میشد که کریس همزمان دو یا سه دانشجوی دکترا داشت و با توجه به گران بودن داروها و عدم امکان تکرار، آزمایش ها باید بصورتی دقیق، همه روزه و طبق جدولی مشخص انجام میشد و حتی اگر روزی یکی از ما به هر دلیل غیبت میکرد سایرین باید کار او را انجام میدادند. بسیار لازم بود که همه ی دانشجویان در محیطی بدور از رفتارهای سلیقه ای و عملا جان فشانانه کار کنند. یکی از شواهد این رفتار جان فشانانه آن بود که چند سال پس از بازگشت ام قرار شد یکی از دانشجویان را به ایشان معرفی کنم و او در پاسخ ایمیل من نوشت: "اگر اتیکت های اخلاق علمی و کاری تو را دارد می تواند بیاید و گرنه جایی برایش نداریم". ممکن است بپرسید با این سخت گیریها چگونه به خودت پذیرش داد؟ مطمئن هستم که تجربه ی کار با دوتن از دانشجویان ایرانی قبلی ایشان مخصوصا دکتر سیروس مبینی در این کار بی اثر نبوده است. دکتر مبینی فوق عالی کار کرده بود و چهارده مقاله ی آی اس آی حاصل دوره ی تحصیل او در دانشگاه ناتینگهام بود. وی پس از فراغت از تحصیل فرصت یافت تا دوره های تخصصی دیگری را در خانواده درمانی و رفتاردرمانی بگذراند. از همین رو بود که مرا دائما با سیروس مقایسه می کردند و می گفتند سیروس چنین یا چنان بود. این موضوع حتی نحوه ی تعامل او با همکاران آزمایشگاه را نیز شامل میشد، مثلا پس از انجام دفاعیه بمن گفتند سیروس پس از دفاعیه ی اش همه ی ما را به یک رستوران ایرانی دعوت کرد، کنایه از اینکه تو نیز باید همان کار را بکنی! @TDCcenter
🔶 آموزش فنی و مهندسی 🔶 برای آنکه برنامه ها و فعالیت های مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان (TDC) ،از اثربخشی بیشتری برخوردار باشد، تقویت برنامه ها در حوزه های مختلف علوم پایه، فنی و مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. 🔶 در این مرکز تلاش می شود با بهره گیری از تمام توان حوزه ها، زمینه را برای توسعۀ آموزش های تخصصی تر و حرفه ای تر فراهم آید. برای نمونه، با عنایت به تحولات شگرف علم و فناوری در دهه های اخیر، مهندسی نوین با چالش‌های جدی مواجه شده است. مهندس کارآمد امروز باید به مجموعه ای از علوم در هم تنیده و بین رشته‌ای مسلط باشد، تربیت چنین مهندسانی نیازمند تحول اساسی در آموزش مهندسی است. 🔶 مرکز TDC به منظور کیفیت بخشی و ارتقای آموزش مهندسی، کارگروه آموزش فنی و مهندسی را با مسئولیت آقای دکتر مهدی مؤمنی شهرکی، عضو هیأت علمی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه اصفهان تشکیل داده است. 🔶 مشارکت در نشست ها و گفت و نقدهائی که به موضوع آموزش فنی و مهندسی می پردازد، می تواند زمینه را برای تحول در آموزش این رشته ها فراهم آورد. عزیزان را دعوت می کنیم به مشارکت در سخنرانی ی که در این زمینه، در تاریخ 25 آذرماه، ساعت 13 الی 17 توسط انجمن آموزش مهندسی ایران انجام می پذیرد. @TDCcenter
📌📌مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان برگزار می کند: 📢 جشنواره ملی روایت نگاری تجربه زیسته دانشجویان از کلاس درس 📙مهلت ارسال آثار: ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ 📝همراه با دوره آموزشی روایت نگاری 🥇🥇جایزه نقدی برای شرکت کنندگان به همراه گواهی ارسال اثر 🧨اختتامیه در هفته اول خرداد ماه ۱۴۰۳ در دانشگاه اصفهان 🌐ثبت نام و ارسال اثر از طریق مکاتبه با آدرس ایمیل Tdcenterisfahan@gmail.com به کانال ما در ایتا بپیوندید: https://eitaa.com/TDCcenter با ما همراه باشید | کانال ایتا
روحیۀ خیرخواهی و فداکاری در تدریس از استاد سعید جلالی اسدآبادی (1402)، از مجموعۀ روایت های آموزشی، مرکز صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
به واسطه شغل پدرم تا سن چهار سالگی را در شهرستان قصرشیرین گذراندم. قصرشیرین در مرز بین کرمانشاه و بغداد واقع شده است. شیهه اسب¬های تاجران هنوز در گوشم زمزمه می¬شود و عطر بوی چای ایرانی صادراتی هنوز قابل استشمام است. خاطره فروشنده سیار شلغم داغ هنگام عبور چرخ دستیش از درب منزل و دویدن به سوی او با فریاد داغه داغه فراموش شدنی نیست. عمه بزرگم که برای تجدید دیدار به قصرشرین سفر می¬کرد تا سالها و آخرین لحظات عمرش با تکرار داغه داغه و خنده¬های شیرین پس از آن این خاطره را یادآوری و در ذهن تثبیت و جاودانه نمود. آشنایان از راه¬های دور و نزدیک برای رفع انواع مشکلات خود مرتب به پدر و مادرم مراجعه می¬کردند و درب منزل ما به روی میهمانان همواره باز و به گرمی از آنها پذیرایی می¬شد. احساس می-کردم که پدر و مادرم آفریده شده¬اند تا شنوا و حلال مشکلات مردم باشند. این دو فرشته تا زمانی که مشکل مراجعه کنندگان حل نمی¬شد دست از تلاش بر نمی¬داشتند. سرور و شادی پس از رفع مشکلات مراجعه کنندگان تمام فضای خانه را پر می¬کرد. امروز با واکاوی تجربه های پدر و مادرم به نیکی دریافته ام ما معلّمان نیز به گونه ای غیر مستقیم با رفتار و کردارمان درس زندگی به دانشجویان می دهیم. کلاس درس نیز مانند کار گروهی است که معلّم باید بتواند فداکارانه خود را وقف دانشجویان نماید تا آنها با شادی و شعف به نتیجه نهایی آموزش دست پیدا کنند. در واقع، روحیه فداکاری و خیرخواهی، جزء جدايي ناپذیر در کار یک معلم و چراغ راهنمایی است که می¬تواند سبب تاثیرگذاری بیشتر روی دانشجویان شود. @TDCcenter
نقش داستان و خاطره گویی در تدریس از استاد ابولقاسم اسماعیلی (1400) از مجموعه گزارشهای سیر مطالعاتی در تدریس و آموزش، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
از جمله مسایلی که در خصوص آموزش دانشجویان مطرح می شود، استفاده از داستان گویی و ذکر خاطرات در آموزش است. داستان سرایی و قصه گویی از موضوعات مهم در فرهنگ جوامع متفاوت است که در قالب ادبیات شفاهی و یا مکتوب متداول بوده و تا امروز در ساختار فرهنگی تمام جوامع وجود داشته است. اصولا سنن و بسیاری از آموزش ها از طریق داستان سرایی سینه به سینه انتقال یافته است. امّا امروز اینکه به چه میزانی این مورد می تواند در پبشبرد اهداف آموزشی مهم باشد، مورد مناقشه است. چالش های زیادی در این خصوص ممکن است ایحاد شود. درحالیکه برخی استفاده از این شیوه را سزاوار می دانند، برخی دیگر آن را بی فایده و حتی مضر دانسته اند. استدلال دسته اخیر این است که ذکر داستان و خاطره تنها اتلاف وقت است و تنها دانشحویان تنبل و ضعیف و مدرسان بی سواد برای رهایی از موضوع اصلی درس از آن استقبال می کنند. در واقع، این دسته داستان سرایی را نوعی سرگرمی و اتلاف وقت می دانند. مدرس با این شیوه عملا وقت را خریده و از ارایه مسایل اصلی تفره می رود. دانشجویان تنبل و ضعیف هم برای اینکه از حجم مطالب درسی بکاهند از آن استقبال کرده و در واقع با اینکار مدرس را تشویق به استفاده بیشتر از آن می کنند. در مقابل، آنهایی که موافق استفاده از این شیوه آموزشی هستند. داستان سرایی و خاطره گویی را از بهترین شیوه های تدریس می دانند. به طور خاص، محققان معتقدند که داستان سرایی از سه جنبه در این خصوص اهمیت دارد: جهت دهی آموزشی (orientation course)، واقعی و عینی کردن موضوع (concreteness) و تسهیل یادآوری موضوع (memorability). 🔶جهت دهی آموزشی: استفاده از داستان ها در آموزش بسیار مهم است زیرا این روش به مدرسان کمک می کنند تا مفاهیم درس را به روشنی توضیح دهند. این امر زمانی می تواند رخ دهد که مدرسان از داستان ها برای توصیف موضوعات کلی درس مانند علل یک پدیده، و راه حل های بالقوه مرتبط با موضوعات مختلف کلاس درس استفاده کنند. بنابراین بایستی داستان و خاطره مرتبط با درس و یا کمک به درک بهتر درس کند. در حقیقت، داستان هایی که به مفاهیم درس مربوط نیست، حتی ممکن است مضر باشند، زیرا اطلاعات اضافی می توانند منجر به درک کمتر درس شود (Bolkan، 2017). از این شیوه در زیست شناسی اینجانب و نیز همکاران محترم زیست شناسی استفاده کرده اند. به عنوان مثال در زیست شناسی سلولی لازم است که ابتدا تعریفی از سلول ارایه شود. لذا از داستان سرایی می توان برای ایجاد درک بهتر در این خصوص استفاده کرد. بدین ترتیب می توان به این نکته اشاره کرد که مثلا واژه سلولی از چه زمانی و توسط چه کسی ارایه شد و یا اینکه اولین تعریف سلول چه بوده است و چگونه تیوری سلولی شکل گرفته است. بنابراین با داستان سرایی می توان اتفاقاتی که درمورد تئوری سلولی رخ داده است را توضیح داد. روایت با ارایه پرسش ها و توصیف زمان های قبل شروع می شود و در ادامه داستان تکمیل می شود. بنابراین در اینجا جهت دهی مشخصی برای موضوع استفاده می شود. و روایت در صورت شیوا بیان شدن می تواند شیرین باشد و از خستگی دانشجویان نیز جلوگیری کند. ذکر پدیده های دیگر زیست شناسی هم مانند مثال فوق است. از لقاح گرفته تا پدیده های پیچیده نظیر تنظیم بیان ژن. 🔶 واقعی و عینی کردن موضوع (concreteness): جنبه دوم داستان های آموزشی به عینی و واقعی کردن موضوع اشاره دارد. داستان های آموزشی شامل روایت هایی هستند که به شکل زنده وآسان در دانشجویان ایجاد تصویری واقعی و عینی می کند. با ارایه داستان دانشجو خود را در محیط روایت قرار می دهد. مثلا هنگامی که از کشف یک میکروب توسط پاستور روایتی ذکر می شود فرد می تواند حتی خود را بجای پاستور قرار دهد. در شرایط آزمایشگاه او قرار گیرد و حتی تاثیرات روحی و روانی و هیجان یک کشف جدید را می تواند درک کند. مسلم است که زبان گفتاری می تواند در توانایی خود برای ایجاد تصاویر در ذهن افراد متفاوت باشد (Sadoksi & Paivo2013). از طرفی، برای اینکه داستانها مفید باشند، آنها باید با تجربه قبلی دانشجویان ارتباط برقرار کنند. مثلا در زیست شناسی برای ایجاد تصور از یک ژن که قابل مشاهده نیست و یا براحتی امکان مشاهده آن وجود ندارد می توان از این روش آموزشی استفاده کرد تا موضوع واقعی و عینی شود.
🔶 تسهیل یادآوری موضوع (memorability): در نهایت داستان های آموزشی می تواند تسهیل یادآوری را بهمراه داشته باشند. این به این معنی است که داستان های به یاد ماندنی برای دانشجویان مفید تر از آنهایی هستند که قابل یادآوری نیستند. بنابراین در هنگام مواجه با موضوع دانشجو براحتی و یا حداقل راحتر موضوع را بیاد می اورد. در این صورت، اگر فراگیران نمی توانند یک روایت خاص را بخاطر بسپارند، داستان برای استفاده از مسائل بسیار مشکل است (Jonassen & Hernandez-Serrano) ، 2002. مثلا هنگامی که در توصیف چگونگی کشف میکروب جدید سوال می شود با یادآوری موضوع از داستان پاستور دانشجو می تواند به سوال پرسیده شده و یا موضوع مواجه شده راحتر پاسخ دهد. به طور کلی، بهترین داستان برای یادگیری شامل روایت هایی است که پیام های قابل یادگاری و آسان داشته باشند. داستانهایی که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و یاعث جهت دهی آموزشی شود، منطفی، عینی باشد و براحتی قابل یادآوری باشد. در صورتی که داستان فاقد موارد فوق باشد نه تنها ممکن است مفید نباشد بلکه ممکن است حتی مضر هم باشد. البته موضوع درسی، توانایی مدرس و علاقمندی دانشجو هم می تواند در این مهم تاثیر گذار باشد. اگر مدرس از توانایی کافی برای ارایه یک روایت برخوردار نباشد داستان سرایی ممکن است مفید نباشد. علاقه مندی دانشجویان هم شرط اساسی است. در صورت نبود علاقه دانشجو، مدرس به هدف خود نمی رسد. موضوع درسی هم بسیار مهم است گاهی اوقات موضوع بسیار پیچیده است مانند تاثیر ام ار ان ای در بیان یک ژن در زیست شناسی. از این رو، بسیار دشوار است که به شکل داستان ارایه شود. اصولاً ممکن است اطلاعات کافی در این موضوع در اختیار مدرس نباشد تا ارایه دهد. از طرف دیگر روایت این موارد به صورت داستان ممکن است زمان بر باشد و از حوصله مدرس خارج باشد. علاوه بر روابط بین قصه گویی و وضوح داستان، داستان نیز باید مربوط به درک مطالب مرتبط و مورد توجه دانشجویان باشد. به طور خاص، دانشجویان داستان های آموزشی را در ذهن و به تصویر کشیده و بین آنها و مطالب درسی ارتباط برقرار می کنند. این به این معنی است که داستان و روایت برای دانشجو جالب و ارزشمند است 1995 ) (Frymier & Shulman،. طبق نظر کلر (1987)، آموزش مربوطه هنگامی رخ می دهد که مدرسان داده های آموزشی را به تجربیات دانشجویان مرتبط سازند و از این اطلاعات برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. علاوه بر این علاقه دانشجویان و شناخت آنها از درس دو عامل اساسی در ارتباط با این موضوع هستند (Mazer2012). البته مدرس در ایجاد این دو مورد می تواند نقش کلیدی داشته باشد. بهرحال عوامل دیگر از جمله رشته تحصیلی امید به اینده شرایط شخصی دانشجو و ... نیز تاثیر گذار است. از جمله عوامل دیگری که بایستی در نظر داشت و اینجانب نیز تجربه کرده ام این است که ممکن است وقتی درس به صورت داستانی روایت شود دانشجو آنرا جدی نگیرد.در این صورت بایستی تمهیدات لازم اندیشه شود. مثلا در ابتدای جلسه نحوه تدریس بیان شود و شاید ذکر این جمله که داستان های این کلاس هم جز درس هستند سبب شود که دانشجو تنها به موضوع به عنوان یک سرگرمی نگاه نکند و درس را جدی بگیرد. بنابراین به نظر می رسد که بایستی بین داستان و علاقمندی دانشجو ارتباط بر قرار کرد و علاقمندی دانشجو بایستی شناختی باشد، یعنی متوجه باشد که استاد درس برای درک بهتر او از این شیوه استفاده می کنند و نه برای سرگرم کردن او هرچند که ممکن است داستان سرگرم کننده نیز باشد.
📢📢مرکز توسعه صلاحیت های حرفه ای تدریس(TDC) دانشگاه اصفهان با همکاری مرکز آموزش های آزاد، الکترونیکی و تخصصی دانشگاه و آی اسکول برگزار می کند: 📌کارگاه آموزشی صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس (راند اول) 📙مخاطبان دوره: اعضای هیئت علمی، معلمان، دانشجویان دکتری و سایر علاقمندان ⏰زمان: راند اول در چهار دوره و به مدت ۱۶ ساعت در تاریخ پنج شنبه ۲۱ و ۲۸ دی ماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود. 💡این راند به صورت مجازی بوده و محتوای آموزشی دوره نیز در اختیار شرکت کنندگان قرار خواهد گرفت. 💰هزینه: هزینه ثبت نام برای هر دوره چهار ساعته ۳۰۰ هزار تومان و هزینه ثبت نام برای کل دوره ۱ میلیون تومان ثبت نام در این لینک @TDCcenter
استاد راهنمای نمونه (1400) نوشتۀ استاد زهرا نوربخش حبیب آبادی، از مجموعه روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان @TDCcenter
بعد از ورود به دوره کارشناسی ارشد، خانم دکتر پورقاضی، استاد راهنمای پایان نامه ام شد. ارتباط خیلی خوبی با ایشان داشتم و از راهنمایی هایشان در تمام مدت تحصیل بخوبی استفاده کردم. بعد از اینکه موضوع پایانه¬ام را انتخاب کردم، خانم دکتر پورقاضی گفت که یکی از اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان با یک کد محاسباتی در زمینه موضوع پایان نامه ام کار می¬کند و به من پبشنهاد داد که پایان نامه¬ام را مشترک با آن استاد بگذرانم. من هم از این پیشنهاد استقبال کردم، امّا بعداً بخاطر ترسی که در من ایجاد شده بود، از پذیرفتن این پیشنهاد پشیمان شدم؛ چون باید بخشی از کار خود را در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام می دادم و کار کردن در یک محیط غریب با افرادی که نمی¬شناختم برایم سخت بود به همین دلیل برای صحبت با استاد دانشگاه صنعتی اقدامی نکردم. خانم دکتر پورقاضی که متوجه ترس من شد؛ با آقای دکتر اکبرزاده، استاد دانشگاه صنعتی که قرار بود استاد راهنمای دوم من باشد، تلفنی هماهنگ کرد و مرا فرستاد دانشگاه صنعتی اصفهان. همیشه قرار گرفتن در شرایط جدید و برخورد با افرادی که نمی شناختم برایم سخت بود. ولی بعد از اینکه پایان نامه¬ام را شروع کردم و با آقای دکتر دکتر اکبرزاده آشنا شدم؛ خدا را شکر کردم که با چنین استاد شریفی پایان نامه دارم. آقای دکتر اکبرزاده از نظر علمی، اخلاق و تقید دینی بی نظیربودند. بی دریغ وقت خود را در اختیار دانشجویان قرار می¬دادند. همراه دانشجو روی مسائل فکر می¬کرد؛ بطوریکه دانشجو احساس می¬کرد استاد هم همراه آنها در حال یادگیری است. چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم. من را به مرحله¬ای رساند که به تنهایی بتوانم مقالات سطح بالا را بخوانم؛ یاد بگیرم و با اعتماد به نفس در مورد آنچه می¬خواندم، صحبت کنم و سمینار بدهم. تا آن زمان سمینار دادن برایم بسیار سخت بود؛ اما با تلاش¬های دکتر اکبرزاده به راحتی سمینار می¬دادم و بدون استرس به سوالات دیگران پاسخ می¬دادم. آقای دکتر اکبرزاده، نقاط ضعف مرا برطرف کرد. این بهترین تجربه من از داشتن دو استاد راهنما بود. مشخصات بارز آقای دکتر اکبرزاده را می توانم به صورت زیر خلاصه کنم: 🔶 به صحبت¬های دانشجو خوب و بادقت گوش میکرد. 🔶 همراه دانشجو فکر میکرد تا دانشجو را به پاسخ صحیح برساند. 🔶 وقت زیادی را به دانشجو اختصاص می داد و مرتب پیگیر پیشرفت¬های دانشجویان بود. 🔶 برای دانشجویان، ارزش قائل بودند. 🔶 روابط بین المللی بسیار خوبی داشت؛ ساعتهای زیادی را صرف بحث و تبادل نظر بین دانشجویان و محقق مهمان می کرد. 🔶 برای وقت دانشجو ارزش قائل بودند. هرگز جلساتی که برای دانشجویان برنامه ریزی می کرد را دیرتر یا زودتر تشکیل نمیداد، ولی به دلیل مباحث طولانی که مطرح می شد، انتهای جلساتشان باز بود. داشتن دو استاد راهنما با خصوصیات کاملا متفاوت باعث شد چیزهای زیادی یاد بگیرم و پایانامه خیلی خوبی بنویسم وعالی دفاع کنم بطوری که روز دفاع احساس کردم دوست دارم هزار مرتبه دفاع کنم. @TDCcenter
آموزش رشته های مهندسی در دانشگاه با توجه به پیچیدگی و تعداد زیاد مفاهیم و دانش مورد نیاز، همواره یک چالش بزرگ برای نظام‌های آموزش دانشگاهی بوده است. شیوه‌های قدیمی آموزش در مهندسی و بویژه مهندسی برق به وضوح با چالش‌های جدید روبرو شده‌اند. با توجه به تحولات فناوری و پیشرفت های علمی، روش‌های نوین آموزشی به عنوان یک ابزار مهم در بهبود کیفیت آموزش در دانشگاه ها مطرح شده است. در کنار این باید به این نکته توجه کرد که بدون تردید، مهندسی برق یکی از رشته‌های پیچیده و پویا است که در خلال سالیان گذشته تحولات چشمگیری را تجربه کرده است. از پیشرفت فناوری‌های ارتباطی و اینترنت اشیاء گرفته تا نیازهای رو به رشد صنعت برق و انرژی پاک، همه این عوامل تحولات عمده‌ای را در این حوزه به وجود آورده‌اند. اما آیا شیوه‌های آموزش در مهندسی برق نیز با همین سرعت و تعامل با تغییرات پیش رفته‌اند؟ بدون شک، شیوه‌های قدیمی آموزش در مهندسی برق در برابر این تحولات با چالش‌های بزرگی مواجه شده‌اند. روش‌های سنتی تدریس که بیشتر بر انتقال دانش از استاد به دانشجو تمرکز دارند، نمی‌توانند به خوبی با تغییرات مختلف درک و نیازهای دانشجویان سازگار شوند. دانشجویان جدید، جزوه‌ها و کتاب‌های درسی سنتی را رها کرده و به دنبال روش‌های آموزشی فعال، تعاملی و کاربردی هستند. (از استاد دکتر محمد فرزان صباحی، ازمجموعۀ سیر مطالعاتی در آموزش، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان) 🔶 در همین زمینه، انجمن آموزش مهندسی کشور برگزار می کند: تحول آموزشی در یادگیری در رشته های علوم و مهندسی (بخش دوّم) @TDCcenter
معماری و چیدمان کلاس درس @TDCcenter