📣 ادامۀ روایت: استاد هیچی در این چند جلسه نفهمیدیم
این اولین بار بود که در این کلاس روی صندلی مینشستم. دلم پر از آشوب و نگرانی بود. در همان لحظه با خودم گفتم کجای کار اشتباه کردهام؟ با توجه به تجربه نامناسب قبلی، مدتها بود چندان از ویدئو پرژکتور استفاده نمیکردم. چرا آن تجربه دوباره برایم تکرار شد؟ شاید امروز خوب درس نداده باشم؛ ولی چرا میگویند از جلسه اول هیچی نفهمیدم؛ در ضمن تجربه بسیار زیادی داشم و بعید میدانستم بد درس داده باشم؛ ارزشیابی قبلی من هم عالی بوده است. با خودم گفتم شاید با هم تبانی کردهاند و میخواهند لجبازی کنند؛ اما به طور کلی دانشجویان در کل دورهها احترام زیادی برای من قائل بودهاند و بعید بود قصدشان بیاحترامی باشد. بعضی از آنها هم قبلاً با من درس داشته بودند و مطمئن بودم قصد اذیت کردن من را ندارند. گفتم شاید خسته باشند؛ ولی دانشجویان در کلاس من آزاد هستند و حتی حضور و غیاب هم نمیکردم. گفتم شاید به خاطر کلاسهای مجازی ترمهای قبل باشد؛ اما نمیشود که همه نفهمیده باشند و هیچ وقت این درس خالی از افراد توانمند و با هوش نبوده است. با خودم گفتم شاید دانشجویان از اخلاق من خوششان نمیآید؛ اما این درس توسط دو استاد تدریس میشد و دانشجویان مجبور نبودند که با من درس بگیرند و همواره به همه دانشجویان احترام گذاشتهام. گفتم شاید دانشجویان به این درس علاقه ندارند؛ اما این درس جزو مهمترین درسهایشان است و پیش نیاز چندین درس اجباری و اختیاری است. با خودم گفتم شاید فکر میکنند این درس به درد آنها نمیخورد؛ اما این درس جزو کاربردیترین دروس آنها بود. با خودم گفتم شاید همه آنها ضعیفاند و توانایی دریافت، پردازش و آنالیز مطالب ریاضی را ندارند، اما قبلاً در دوره صلاحیت تدریس آموزش دیده بودم که اگر دانشجوی ضعیف هم درس را نفهمیده باشد، اشکال از استاد است. در ضمن برایم سوال بود که چرا دانشجویان سالهای قبل این مشکل را نداشتند. گفتم شاید انگیزهاشان را از دست داده باشند؛ اما چگونه ممکن است که همه به یکباره انگیزهاشان را از دست داده باشند.
تمام این مطالب در یک کمتر از 1 دقیقه از ذهنم گذشت. واقعاً توانایی هضم این همه موارد را نداشتم و نمیدانستم چه کنم. دانشجویان کاملاً سکوت کرده بودند و منتظر عکسالعمل من بودند. من هم باید خودم را جمع و جور و شرایط را کنترل میکردم. به آرامی بلند شدم و با نگاه کردن به وایت برد چند قدم زدم؛ سپس رویم را به دانشجویان کردم و به آنها گفتم چرا از جلسه اول به من نگفتید که مطالب را متوجه نمیشوید؛ گفتند رویمان نمیشد. خیلی تعجب نکردم، زیرا دانشجویان با من رودربایستی زیادی دارند. با آن که یک ساعت دیگر وقت داشتیم، کلاس را تمام کردم. دو تا از دانشجویان پیش من آمدند و ضمن عذرخواهی گفتند واقعاً چیزی نمیفهمند. من پرسیدم چرا متوجه نشدید؟ پاسخ جالبی به من دادند: آنها هم گفتند، نمیدانیم چرا. دیگر مطمئن شده بودم که مشکل از من استاد است و نه دانشجویان. به فکر عمیقی فرو رفته بودم و نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. تمام تجربیات و آموزههایم زیر سوال رفته بود.
دو روز بعد رفتم سر کلاس و با آن که میدانستند حضور غیاب نمیکنم، همه دانشجویان حضور داشتند. هنوز هیچ راه حلی نیافته بودم و واقعاً نمیدانستم چه باید بکنم. به دانشجویان گفتم این فصل درس را فعلاً کنار میگذارم و بعداً تمام آن را از ابتدا درس میدهم و شروع کردم به تدریس فصلهای بعدی. در این فصلها مطالب کاربردی زیادی بود. خیلی هم به فرمولهای پیچیده ریاضی فصل اول نیاز نداشت. مطالب هم خیلی کاربردی بود. نیروهای آئرودینامیکی وارد بر خودرو، هواپیما، موشک و غیره را محاسبه میکردم و مثالهای مختلف زیادی حل میکردم. 👈 آدرس کانال TDC:
https://eitaa.com/TDCcenter
📣 ادامۀ روایت: استاد هیچی در این چند جلسه نفهمیدیم از سالهای قبل به تدریج شکلهای زیبایی از جریان سیال روی و پدیدههای مختلف جمع آوری کرده و پاورپوینت خوبی تهیه کرده بودم. نمیدانم چرا تصمیم گرفته بودم به طور مستقیم نپرسم که آیا فهمیدهاند یا نه. هر از چندگاهی سوالی از دانشجویان میپرسیدم. از آنجایی که میدیدم که علاقمند به پاسخگویی هستند و تا حدودی درست هم میگویند. قیافه آنها نیز خوشحال به نظر میرسید. متوجه شدم که درس را میفهمند. از رفتار آنها حس میکردم که به درس علاقمند هستند. کمی خیالم راحت شد و دوباره اعتماد به نفس پیدا کردم. خودم را تا سطح آنها پایین آورده بودم و از گفتن مطالب سخت اجتناب میکردم. سعی میکردم پدیدهها را به سادهترین روش بیان کنم. البته همیشه این کار را میکردم؛ ولی هنوز نمیدانم چرا این اتفاق افتاد. شاید به این دلیل بود که دانشجویان با توجه به شناختی که از من داشتند، انتظار تدریس موارد کاربردی و فنی را دارند و من در آن ابتدا تنها به تئوری پرداخته بودم و آنها را منتظر گذاشته بودم. شاید با اتفاقات جدید و انتظارات زیاد از علم و تکنولوژی برای سریع رسیدن به بالای قله، دانشجویان دیگر حوصله یادگیری ریاضی و تئوری دروس را ندارند و میخواهند با میانبٌر زودتر به اهدافشان برسند. شاید عدم اعتماد به نفس آنها شده بود و دیگر تلاشی برای یادگیری نکرده و منتظر شکست بودند و من یا جامعه را نیز مسئول شکست خود میدانستند. شاید تحولات دوره کرونا، آموزش مجازی، اضطراب و افسردگی، تغییر زیادی در رویکرد آنها ایجاد کرده بود و من معلم نتوانسته بودم، خودم را با آنها تطبیق دهم. شاید انگیزههای زیاد کارآفرینی در سالهای اخیر موجب شده بود که از تئوری پرهیز کنند و سریعتر به کارآفرینی برسند. در هر حال هنوز نمیدانم که به چه دلیل وضعیت کلاس خوب شد، ولی تمام تلاشم را میکردم که به روشهای مختلف (بدون کوییز و امتحان) مطمئن بشوم دانشجویان درس را فرا گرفتهاند و از کلاس راضی هستند. هر چه بود، بسیار خوشحالم که آن لحظه سخت را پشت سر گذاشتم و امیدوارم مجدد تکرار نشود. 👈 آدرس کانال TDC:
https://eitaa.com/TDCcenter
How_to_be_an_effective-teacher.pdf
3.46M
کتاب به زبان انگلیسی:
How to Be an Effective Teacher in Higher Education 👈 آدرس کانال TDC:
https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 صلاحیت حرفه ای تدریس
📙 یکی از اصول اخلاق حرفه ای در معلّمی، داشتن صلاحیت تدریس است. صلاحیت تدریس در واقع، یکی از کدهای اخلاقی در نظامهای آموزشی جهان است. بر اساس این اصل، معلّم نبایستی در حوزه ای که شایستگی ندارد، تدریس کند. صلاحیت های تدریس شامل موارد زیر است:
🔹 داشتن تخصص و دانش لازم در خصوص موضوع
🔹 آشنائی با ابعاد فنی، روانشناختی، زیبائی شناختی، اجتماعی و معرفت شناسی تدریس
📙 در نظامهای آموزشی پیشرفته، معلّمانی که بدون داشتن صلاحیت حرفه ای، تدریس می کنند، درست مانند پزشکانی در نظر می آیند که بدون پروانۀ پزشکی، طبابت می کنند.
📙 خداوند رحمت کند استاد غلامحسین شکوهی، نخستین وزیر آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی ایران را که همواره در کلاس درس میگفت: هیچگاه مسئولیتی را نپذیرید که برای آن تربیت نشده اید و از شایستگی لازم برای انجام آن برخوردار نیستید. زیرا هم پولی که از آن راه به دست می آورید، حرام است و هم در درگاه خداوند باید پاسخگوی ظلمی باشید که از آن طریق بر خلق روا می دارید.
📣 در ادامه، روایتی را می خوانیم از محمّدرضا اسلامی با عنوان « من شایسته این تدریس نیستم»
👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
✍️ من شایسته این تدریس نیستم
محمدرضا اسلامی
🔷قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افقهای کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
🔷 مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایشهای دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن.
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد.
🔷 بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهایی در دیوار و سقف برخی آپارتمانها شکلگرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند درکجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است.
🔷وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:
«سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی *من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست* که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و *عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم.*
*بنابراین پیشنهاد می کنم که مدیر فنی شرکت ما* (آقای Nathaniel Wagner) *این تدریس را انجام دهد.* »
*
🔷جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
*I would do a disservice to your students to accept.*
*قدری جا خوردم.*
کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است!
*ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته* (یکی از بهترین دپارتمانهای ژئوتکنیک دنیا) *ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند* .
واقعا به فکر فرو رفتم.
*آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟* *آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد* ؟
*آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم* ؟
یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟
و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟…
🔷 این فکر ها آمد و رفت.
گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم.
اینکه بداند در دنیا اینگونه انسانهایی هم هستند. فقط آدمهای «شکارگر» در این دنیا نیستند.
*بلکه حضور دارند آدمهایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است.*
- - - -
🔷 سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و …
◾️◾️◾️
🔷 *رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش ، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند.*
*از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد.*
*با خودش صادق نیست.*
*او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.*
*توسعه یک کشور، محصول شخصیتهای توسعه یافته است.*
👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
📌📌 با توجه به درخواست بیشماری از شرکت کنندگان در جشنواره ملی روایت نگاری تجربۀ زیستۀ دانشجویان، مرکز توسعه صلاحیتهای حرفهای تدریس دانشگاه اصفهان، زمان برگزاری جشنواره را به صورت زیر تغییر داد:
📙مهلت ارسال آثار: 30 مرداد ماه 1403
📝 برگزاری دوره آموزشی روایت نگاری در اوایل اردیبهشت ماه 1403
🥇🥇جایزه نقدی برای شرکت کنندگان به همراه گواهی ارسال اثر
🧨اختتامیه در هفته اول آبان ماه ۱۴۰۳ در دانشگاه اصفهان
🌐 ثبت نام و ارسال اثر از طریق مکاتبه با آدرس ایمیل (30 مرداد 1403):
Tdcenterisfahan@gmail.com 👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو از استاد سعید فتحی (1402) از مجموع پژوهش های آموزشی مرکز توسعۀ صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان 👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو
📙 ارتباط بین استاد راهنما و دانشجو در تسهیل فرآیند کارآموزی پژوهشی دانشجو نقش بسیار مهمی دارد. بدون ارتباط سازنده و بالنده، فضای فعالیتهای پژوهشی دانشجو به فضایی فرسایشی و غیر قابل تحمل تبدیل می شود. در واقع، پشتیبانی فکری، پشتیبانی احساسی و روحی و پشتیبیانی ابزاری استاد راهنما از دانشجو نقشی جدی در ارتقای مهارتهای دانشجو و کیفیت دستاورهای پژوهشی او دارد. یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده رابطه استاد راهنما و دانشجو درکی است که از یکدیگر دارند (لی، 2008؛ برو و پستا 2007) تعریف سبک راهنمایی توسط استاد راهنما شاید قبل از شناخت عوامل موثر بر روابط استاد راهنما و دانشجو در درک و تعریف بهتر این روابط موثر است. شیربگی و کاوه ای (1391) به نقل از گاتفیلد و آلپرت (2002) چهار الگوی رفتاری را برای استاد راهنما معرفی کرده است: 1) سبک عدم مداخله، 2) سبک پیشوایی، 3) سبک دستوری و 4) سبک قراردادی. اهمیت نقش استاد راهنما در آن است که بسته به اینکه استاد راهنما چه نقشی به خود بگیرد هویت علمی دانشجو نیز شکل می گیرد؛ به عنوان مثال اگر استاد راهنما یک معلم، مدیر ارشد، مشاور یا هماهنگ کننده باشد، دانشجو به ترتیب هویت شاگرد، کارآموز، مشتری یا تحت نظارت را به خود خواهد گرفت. دیچ و سامارا (2006) نیز سه نقش اصلی استاد راهنما را شامل کارآموزی، معلمی و مشارکت می داند. در نهایت نیز پیرسون و کیروز این نقشها را شامل کوچ متخصص، تسهیلگر، ناظر، بازتاب دهنده و حامی تقسیم می کنند.
📙 نتایج پژوهش ما در سال 1402 که با یک رویکرد استقرایی و تحلیل تم از طریق مصاحبه با اعضای هیات علمی گروه های آموزشی مدیریت، اقتصاد و حسابداری دانشگاه اصفهان انجام گرفته است، نشان می دهد که الگوی تعامل مطلوب میان استاد راهنما و دانشجو دارای ویژگی های زیر است:
🔹 استاد راهنما برای پایان نامه اهمیت قائل است؛
🔹 استاد راهنما از توانمندی علمی لازم برخوردار است؛
🔹 استاد راهنما رابطۀ بالنده و سازنده ای با دانشجو دارد؛
🔹 استاد راهنما برای دانشجو و حضورش احترام قائل است؛
🔹 استاد راهنما برای فرایند تهیه و تدوین پایان نامه، برنامه ریزی می کند؛
🔹 استاد و دانشجو شناخت خوبی نسبت به هم دارند،
🔹 استاد راهنما به دانشجو استقلال لازم را می دهد؛
🔹 استاد راهنما در فرایند پژوهش به پرورش اخلاقی دانشجو مبادرت می کند؛
🔹 استا راهنما به توانمندسازی دانشجو می پردازد؛
🔹 استاد راهنما، تعهد و مسئولیت لازم را برای انجام پایان نامه در نظر می گیرد.
📙 الگوی نهایی رابطه استاد و دانشجو بر اساس داده های حاصل از تحلیل تم و پیشینه پژوهش در جدول زیر در 3 تم اصلی، 10 مولفه و 77 شاخص ارائه شده است.
👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
جدول تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو 👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter