نهج البلاغه
حکمت 126 - ضدّ ارزش های شگفت
وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ اَلَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً
و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفهاى بىارزش، و فردا مردارى گنديده خواهد بود
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اَللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اَللَّهِ
و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديدهها را مىنگرد و در وجود خدا ترديد دارد
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ اَلْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى اَلْمَوْتَى
و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مىبيند و مرگ را از ياد برده است
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 128 - نقش سرما در سلامت بدن
وَ قَالَ عليهالسلام تَوَقَّوُا اَلْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي اَلْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي اَلْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ
و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان مىكند كه با برگ درختان خواهد كرد: آغازش مىسوزاند، و پايانش مىروياند
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 133 - تفاوت مردم در ارتباط با دنیا
وَ قَالَ عليهالسلام اَلدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لاَ دَارُ مَقَرٍّ
و درود خدا بر او، فرمود: دنيا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن
وَ اَلنَّاسُ فِيهَا رَجُلاَنِ رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ اِبْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا
و مردم در آن دو دستهاند: يكى آن كه خود را فروخت و به تباهى كشاند، و ديگرى آن كه خود را خريد و آزاد كرد
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 134 - حقوق دوستان
وَ قَالَ عليهالسلام لاَ يَكُونُ اَلصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلاَثٍ فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ
و درود خدا بر او، فرمود: دوست، دوست نيست مگر آن كه حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتارى، آن هنگام كه حضور ندارد، و پس از مرگ
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 136 - ارزش نماز، روزه، حج و همسرداری
وَ قَالَ عليهالسلام اَلصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ
و درود خدا بر او، فرمود: نماز، موجب نزديكى هر پارسايى به خداست
وَ اَلْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ
و حج جهاد هر ناتوان است
وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ اَلْبَدَنِ اَلصِّيَامُ
هر چيزى زكاتى دارد، و زكات تن، روزه
وَ جِهَادُ اَلْمَرْأَةِ حُسْنُ اَلتَّبَعُّلِ
و جهاد زن، نيكو شوهر دارى است
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 140 - ارزش میانه روی
وَ قَالَ عليهالسلام مَا عَالَ مَنِ اِقْتَصَدَ
و درود خدا بر او، فرمود: آن كه ميانه روى كند تهيدست نخواهد شد
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 141 - راه آسايش
وَ قَالَ عليهالسلام قِلَّةُ اَلْعِيَالِ أَحَدُ اَلْيَسَارَيْنِ
و درود خدا بر او، فرمود: اندك بودن تعداد زن و فرزند يكى از دو آسايش است
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 142 - ارزش دوستی
وَ قَالَ عليهالسلام اَلتَّوَدُّدُ نِصْفُ اَلْعَقْلِ
و درود خدا بر او، فرمود: دوستى كردن نيمى از خردمندى است
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 146 - ارزش دعا، صدقه و زكات دادن
وَ قَالَ عليهالسلام سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ
و درود خدا بر او، فرمود: ايمان خود را با صدقه دادن
وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ
و اموالتان را با زكات دادن نگاهداريد
وَ اِدْفَعُوا أَمْوَاجَ اَلْبَلاَءِ بِالدُّعَاءِ
و امواج بلا را با دعا از خود برانيد
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 148 - نقش سخن در شناخت انسان
وَ قَالَ عليهالسلام اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
و درود خدا بر او، فرمود: انسان زير زبان خود پنهان است
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 149 - اهمیت خودشناسى
وَ قَالَ عليهالسلام هَلَكَ اِمْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ
و درود خدا بر او، فرمود: نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه
حکمت 150 - موعظه ای کامل و جامع
وَ قَالَ عليهالسلام لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ
و درود خدا بر او، فرمود: (مردى از امام در خواست اندرز كرد.)
لاَ تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو اَلْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ وَ يُرَجِّي اَلتَّوْبَةَ بِطُولِ اَلْأَمَلِ يَقُولُ فِي اَلدُّنْيَا بِقَوْلِ اَلزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ اَلرَّاغِبِينَ إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ
از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مىاندازد، در دنيا چونان زاهدان، سخن مىگويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمىشود، و در محروميّت قناعت ندارد
يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي اَلزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ يَنْهَى وَ لاَ يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لاَ يَأْتِي يُحِبُّ اَلصَّالِحِينَ وَ لاَ يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ يُبْغِضُ اَلْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ يَكْرَهُ اَلْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ اَلْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ
از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است. ديگران را پرهيز مىدهد اما خود پروا ندارد؛ به فرمانبردارى امر مىكند اما خود فرمان نمىبرد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد؛ گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمىدارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد
#هر_روز_با_نهج_البلاغه