هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
#زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجیزاده)
✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت:229
مشورت کردیم که اگر ضابط آمد و سؤالات خاصی کرد چه جوابی بدهیم و چطور برخورد کنیم.
بعد از هواخوری عریف گفت: «زود به اتاق بروید که قرار است ضابط بیاید.» همگی به اتاق برگشتیم. حرفهایمان را با هم هماهنگ کردیم و منتظر شدیم ضابط بیاید.
تقریبا ساعت یازده بود که ضابط آمد و گفت: «علی، چه شده؟ چه خبر است؟ باز چه کار داری؟» گفتم: «سلام علیکم. خبری نیست. اوضاع عادی و طبیعی است. فقط تقاضا داریم اگر ممکن است ورقه فلزی جلوی پنجره مان را بردارید. یا اگر نمی شود قدری از آن را ببرید تا هوا و نور راحت به اتاق برسد.»
او انگشت سبابه اش را روی شقیقه اش گذاشته بود و به پنجره نگاه می کرد و بعد از چند لحظه گفت: «علی، کلکی، چیزی، در کار نیست؟» گفتم: «ضابط، تو چقدر بدبینی؟ کلک یعنی چه؟ لابد فکر میکنی ما داریم نقشه فرار میکشیم ها؟» خندید و گفت: «شاید. بعید نیست!» با نگاه سرزنش آمیزی گفتم: «اشتباه میکنی. ما این مکان راحت را با هیچ چیز عوض نمی کنیم. راحت و آسوده داریم زندگی مان را می کنیم. تازه نمی دانیم پشت این دیوار چه خبر است؟ چطور می خواهیم فرار کنیم؟» ضابط قدری فکر کرد و خنده ای تحویلمان داد و گفت: «عیبی ندارد. ورقه فلزی را بردارید.» از تعجب خشکمان زده بود. نگهبان تا این حرف را شنید، محکم گفت: «نعم سیدی.» ضابط در حالی که با نگهبان مشغول حرف زدن بود، زیرچشمی هم ما را میپایید تا عکس العمل ما را ببینید. ما که دست او را خوانده بودیم، واکنشی نشان ندادیم. ضابط بعد از صحبت هایش با نگهبان، بی خداحافظی، از اتاق بیرون رفت. در اتاق که قفل شد، جلوی دهانمان را با دست گرفته بودیم و می خندیدیم.
ساعتی بعد، نگهبان در اتاق را باز کرد. چند نفر با قلم و چکش و پتک داخل شدند. آنها بعد از بالا رفتن از صندلی آهنی شروع به کندن ورقه کردند. هر پتکی که به ورقه می خورد گویی ضربه ای بر سرم فرود می آمد. نیم ساعتی چکش و پتک زدنها ادامه داشت تا اینکه یکی از آنها گفت: «خلاص» و ورقه را وسط اتاق انداخت. تا ورقه از جلوی پنجره برداشته شد به خوبی حس کردیم هوای تازه ای وارد اتاق شد و از سوی دیگر نور اتاق هم قدری بیشتر شد. نگاهی به پنجره کردم و دیدم با طرح و برنامه ای که داریم چقدر فضا برای فرار احتمالی مان باز شده است. باور نمی کردم کار ما به دست خود عراقی ها به این سرعت آسان شود و آنها کمترین شک و تردیدی هم پیدا نکنند. نگهبان و کارگرها با برداشتن وسایلشان و ورقه از اتاق بیرون رفتند و در را قفل کردند.
از این فتح جديد شادی کردیم. محمد گفت: «به سلامتی این پیروزی و به نیابت از همه شما رزمندگان عزیز، یک سیگار سومر میکشم!»
صبح روز بعد، ضابط بی سروصدا وارد ساختمان شد و از دور ما را زیر نظر گرفت. با صدای در اصلی ساختمان متوجه آمدن او شدم و سریع به بچه ها اطلاع دادم حواسشان را جمع کنند. سرمان به کار خودمان گرم بود؛ و انگار از آمدن ضابط مطلع نشده ایم، عادی رفتار می کردیم. بعد از مدتی که ما را زیر نظر داشت، خسته شد و گویی چیزی دستگیرش نشد و از زندان بیرون رفت.
شب، بعد از شام، وقتی سکوت تمام زندان را پر کرده بود، به بچه ها گفتم: «خوب، این هم از برداشتن ورقه. حالا باید چه کار کنیم؟» اكبر گفت: «تو که از اول طراح این کار بودی، باید بگویی چه کار کنیم.»
- در اولین قدم، با استفاده از طناب و چوب و قانون اهرمها میله های پنجره را به هم نزدیک کنیم.
- ولی علی، نمی دانیم پشت این پنجره چیست؟ کیوسک نگهبانی است یا خیابان یا هال یا... نمی شود همین طوری ندانسته عمل کرد. اگر اشتباه کنیم دیگر فرصت جبران نداریم.
او درست میگفت.
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
ابوحامد، یکی از بچههای مستعد به اسم خدابخش خاوری را برای آموزش زرهی به دمشق فرستاده بود که در ملیحه خوش درخشید.
خیلی شوخ و پرانرژی بود و حضورش باعث میشد همهی کسانی که کنارش بودند، شارژ روحی شوند. برای همین، به علی شارژی معروف بود.
منطقهی عملیاتی ملیحه، پر از ساختمانهای بلند و کوچه پسکوچه بود و تانکها قدرت مانور زیادی نداشتند. رانندههای سوریِ تانک، به هیچوجه حاضر نمیشدند داخل کوچهها بیایند؛ اما علی شارژی دستفرمانی عالی در راندن تانک داشت. داخل کوچه میشد، چند بار شلیک میکرد و سریع میپیچید داخل یک کوچهی فرعی. یک بار به یکی از خانههایی که پانزده نفر از مسلحین داخلش بودند، آنقدر نزدیک شد که لولهی تانک را از پنجره داخل و بعد شلیک کرد.»
● کتاب «ابو باران»
● خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه
● تصویر: شهید خدابخش خاوری (علی شارژی)، سوریه
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدخدابخش خاوری 🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
💚 #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
💚 مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ
💚 هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت.
📖 غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۸۸؛🌷
🌷💐🌷
🌷فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی
#سالروز_شهادت
🌸سلام
✨🍃روزتون بخیر، دوشنبه اتون سرشار از امید✨🌱
🌺🌺🌺