eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
ایران اسلامی به همت سرداران غیور و شجاعی چون علیرضا تنگسیری به رسیده است. این، وصف دقیق روزنامه گاردین از معادلات منطقه ما در سال ۲۰۲۴ است: بزرگترین قدرت خاورمیانه دیگر آمریکا نیست، ایران است| امروز، منطقه یکم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی @syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدرضا پهلوی در بیمارستان روانی 😳😳 بله درست خوندین. ماجراشو در کلیپ بالا ببینید ولی به سلطنت طلبا نگید چون حسابی فشار میاد بهشون 😅😅 ✅ با : @saeedism
🚨بازگشت سفرای ایران و پاکستان به سفارت‌‌خانه‌ها مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه ایران: 🔹ساعتی قبل وزرای خارجه ایران و پاکستان مکالمه تلفنی بسیار خوبی در جهت بازگشت روابط به سطح عالی داشتند. 🔹گفت‌وگوهایی درباره بازگرداندن قریب الوقوع سفرای دو کشور مطرح شده است. پاکستان از وزیر خارجه ایران برای سفر به اسلام آباد دعوت کرد. ،،،_____________________،،، 》ما صدای رسای حوزه‌ایم 》  ✔👇 🆔️https://eitaa.com/joinchat/1150418947C7628f364a3  👈
☝️آیا این حرکت اتفاقی است؟ ❌می‌گفتند رضا خان هم در ابتدا برای کشف حجاب سراغ کت و دامن رفت! 🔴مسئولین صداوسیما، ایا کودتا شده است؟! البته که تاوان این هتک حرمتها را خواهید پرداخت. 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی 🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید
📳 صرفا جهت اطلاع: اسم حقیقی شهبانو فرح پهلوی، «سیده فرح طباطبایی دیبا» هست :)))) 📃اصل شجره + متن👆    🆔 @wiki_shobhe ☆○═════════┅ 📲 کانال ✓ ویکی‌شبهه در ایتا👇 ✅ https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
📌دادستانی سوئیس اتهامات علیه رئیس‌جمهور اسرائیل در رابطه با غزه را بررسی می‌کند سخنگوی دادستانی سوئیس به اسپوتنیک گفت، دادستانی این کشور هم اکنون در حال بررسی اتهامات در رابطه با وضعیت غزه علیه اسحاق هرتزوگ رئیس جمهور رژیم‌سگیونیستی که در حال حاضر در داووس به سر می برد، است./ اسپوتنیک
من ایرانی‌‌ام و درکنار صدها شاخصه که ایرانی بودن را برایم یک ارزش می‌کند، افتخار می‌کنم که کشور عزیزم ایران: 🔹اولین جایگاه جهان در: ۱- تولید داروی گیاهی مقابله با ایدز ۲- داروی گیاهی درمان روماتیسم ۳- داروی گیاهی زخم پای دیابتی ۴- ساخت پروتز عصبی ۵- پیوند نای و زیست مصنوعی تک‌مرحله‌ای ۶- تولید پودر استخوان ۷- تولید ایمپلنت چشمی ۸- تولید قطعه تلسکوپ رصدخانه ۹- تولیدکننده میتونین ۱۰- حوزه فناوری نانو ۱۱- راه‌انداز شیره چهارراه نفت 🔹اولین جایگاه منطقه در: ۱- در ساخت تانک ۲- ساخت استارتر هواپیما ۳- پژوهش‌های هسته‌ای ۴- تولید پرینتر سه‌بعدی میکروسکوپی مقام اول خاورمیانه ۵- رتبه علمی و پژوهشی و ثبت اختراع در میان کشور‌های اسلامی ۶- تولید افشانه پاک در آسیا ۷- لوله‌های چدنی ۲ هزار میلیمتری در آسیا. 🔹دومین جایگاه جهان در: ۱- تولید هواپیما‌های استراتژیک خورشیدی ۲- تکنولوژی بیودیزل ۳- پهپاد رادارگریز ۴- فناوری تشخیص هویت از روی چشم ۵- ساخت دریچه قلب ۶- درمان تالاسمی با پیوند مغز و استخوان ۷- تولید کارتریج‌های نامرئی ۸- تولید نانودارو در جهان ۹- تولید داروی تزریقی ضدسرطان ۱۰- ساخت کیت ارزان و سریع برای درمان بیماری‌های لثه 🔹سومین جایگاه جهان در: ۱- تولید دکل انتقال برق ۲- دانش تبدیل گاز به بنزین ۳- فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی ۴- استخراج سلول‌های بنیادی از دندان شیری ۵- درمان نازایی ۶- تولیدکننده داروی بیماری ام‌اس 🔹چهارمین جایگاه جهان در: ۱- تولید و ساخت موشک‌های دوربرد ۲- فناوری نوین درمان ناشنوایی ۳- تولیدکننده بیواتانول ۴- دارو‌های بیوتکنولوژیک 🔹پنجمین جایگاه دنیا در: ۱- المپیاد‌های جهانی ۲- تولید داروی انعقاد خون ۳- سازنده روبات انسان‌نما ۴- ارتش سایبری ۵- در مسابقات علمی ۶- دستیابی به فناوری و دانش کامل چرخه سوخت هسته‌ای ۷- تعمیرکابل‌های فیبر نوری در اعماق دریا 🔹ششمین جایگاه جهان در تولید زیردریایی 🔹هفتمین جایگاه جهان در: ۱- حوزه نانوتکنولوژی ۲- منعقدکننده‌های موضعی خون برای متوقف کردن خونریزی در کوتاه‌ترین زمان ممکن 🔹هشتمین جایگاه جهان در: ۱- قدرت‌های فضایی دنیا ۲- تولیدکننده اورانیوم ۲۰ درصد 🔹نهمین جایگاه جهان در چرخه کامل فضایی 🔹دهمین جایگاه جهان در: ۱- صاحب بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های جهان‌ ۲- در انجماد و نگهداری سلول‌های بنیادی جنسی ۳- فناوری لیزر ۴- ساخت توربین ۵- پیوند ریه ۶- تولیدکننده دستگاه پیشرفته تصویربرداری دیجیتال اشعه ایکس 🔹یازدهمین رتبه جهانی تولید علم در: ۱- رشته مهندسى هوا فضا ۲- رشته انرژى اتمى ۳- رشته شیمى 🔹چهاردهمین رتبه جهانی تولید علم در رشته بیوتکنولوژى 🔹شانزدهمین رتبه جهانی در: ۱- ثبت مقاله علمی ۲- تولید علم در رشته نانو و نانو تکنولوژی 🔹نوزدهمین رتبه جهانی تولید علم در: ۱- رشته پزشکى ۲- رشته فیزیک و نجوم 🔹به عنوان یک ایرانی به خودم می‌بالم که کشورم یکی از: ۱- کشور‌های سازنده کشتی اقیانوس‌پیما ۲- طراح و تولیدکننده ماهواره‌بر ۳- طراح و تولیدکننده توپ دریایی، توانمند در تولید رادیودارو ۴- طراح و تولیدکننده موشک دوش‌پرتاب ۵- طراح و تولیدکننده خودروی تاکتیکی در حوزه نظامی ۶- طراح و تولیدکننده سلاح ملی خیبر ۷- طراح و تولیدکننده مسلسل، خمپاره‌انداز، تیربار، نفربر و تانک ۸- پیشگام مهندسی ژنتیک ۹- مجهز به آزمایشگاه جنگنده، متخصص در پیچیده‌ترین جراحی‌های مغز ۱۰- متخصص در سخت‌ترین عمل‌های جراحی و اورولوژی ۱۱- متخصص در سخت‌ترین عمل جراحی رفع نقص مادرزادی ۱۲- متخصص در اجرای پیوند سلول‌های بنیادی قرنیه چشم ۱۳- تولیدکننده خودروی بدون سرنشین ۱۴- تولیدکننده موشک بالستیک ۱۵- تولیدکننده ناوشکن ۱۶- تولیدکننده جنگنده ۱۷- تولیدکننده بالگرد شکاری‌ ۱۸- تولیدکننده زیردریایی ۱۹- متخصص در کشف ژن نابینایی ۲۰- تولیدکننده روبات هوشمند دستیار جراح ۲۱- تولید دستگاه حفاری نفت و گاز ۲۲- سازنده توربین نیروگاه برقابی ۲۳- خودکفا در تولید کیک زرد ۲۴- تولیدکننده سریع‌ترین اژدر رادارگریز ۲۵- بزرگ‌ترین حوضچه تعمیر و ساخت کشتی در خاورمیانه ۲۶- توانمند در ارسال موجود زنده به فضا ۲۷- تولید لباس‌های فضانوردی ۲۸- مجهز به تکنولوژی انحراف موشک کروز ۲۹- تولید قایق پرنده رادارگریز با سرعت ۸۵۱کیلومتر ۳۰- جزو ۱۴ سازنده توربین‌های بادی بزرگ در دنیا هستیم 🔴 همه این رتبه‌های پیشرفت، محصول انقلاب اسلامی و افتخارآمیز است اما از همه مهم‌تر این است که ایران اسلامی من، تنها و تنها کشوری است که در طول ۴۴ سال گذشته نه به کشوری زور گفته و نه زیربار حرف زور رفته؛ در ۴۴ سال گذشته در دهان نظام سلطه زده و به ملت‌های مورد ستم دنیا نشان داده که بدون پذیرش سلطه، نه تنها می‌شود زندگی کرد که تنها راه پیشرفت هم همین است.🇮🇷 ✅اخبار خوب ایران رو با ما دنبال کنید 🇮🇷 @akhbar_khoob
📳 میگه تا وقتی بود کسی جرئت نداشت به ایران چپ نگاه کنه!! ⁉️مگر آخوند‌ها چپ نگاه نکردند و گذاشت و رفت... ⁉️ نیاز به نگاه چپ نبود فقط می‌بخشید و الفرار    🆔 @wiki_shobhe ☆○═════════┅ 📲 کانال ✓ ویکی‌شبهه در ایتا👇 ✅ https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
❌ این عکس لو رفته دیگری از فرمانده یگان ویژه موساد در اقلیم کردستان عراق است که سلاح چند منظوره اسرائیلی TAR-21 را حمل می کند
💥همونایی که میگفتن جمهوری اسلامی با خنده و شادی مردم مخالفه,به خنده و شوخی دو مداح که برای تلطیف برنامه بوده ,گیر دادن 💥کلا پر از دوگانگی و پارادوکس هستین.هر وقت فهمیدین با خودتون چندچندین بیایین بحث کنیم.😏 💥نگاه تون به اسلام اینه که  اسلام شما فقط گریه ست و افسردگی 💥حالا که همین اسلام خنده و شوخی در حد عرف رو نشون داده و خنده رو به لبان خیلی ها آورده دردتون گرفته 💥بمیرید از این همه تناقض لطفا((:😏 ✅کانال #میثم_تمار 👇 @meysame_tammarr
146.9K
⭕️ سوال ❓چه تضمینی وجود دارد که آیات یا ما طی این همه سال یک کلاغ چهل کلاغ نشده باشد و دستخوش تغییر نشده باشد ؟ من فکر میکنم ۹۰ درصد روایات شده هستن یا توسط راوی بزرگ شدن و مبالغه شده توش! 🎙 استاد محمدی شاهرودی 🔗 https://btid.org/fa/news/182977 📎 📎 💠 پرسمان اعتقادی استاد محمدی ╭┅─────────┅╮ @ostadmohamadi 🌺 ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دشمنان ، فقط زحمت مارو زیاد میکنن، وگرنه این به دستان حضرت ولیعصر علیه‌السلام، خواهد رسید. ✍ امام خمینی به جواد منصوری، اولین فرمانده‌ی سپاه، درباره‌ی 🌺🌸 💚 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷
🌹 شال گردن بوی روزهای باران خورده را میداد که تلفنم زنگ زد. اسم تو روی صفحه افتاده بود. _هیچ معلومه کجایی آقا مصطفی؟ _اول سلام! _بسیار خب،علیک،حالا کجایی؟ _فرودگاه! _کجا میری؟ _بگم جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی،قلبم اومد تو گلوم! _عراق! گلوله های کاموا را چنگ زدم. _میری عراق؟به اجازه کی؟که بعد بری سوریه؟ _رشته ای بر گردنم افکنده دوست! زدم زیر گریه. _کاش الان اونجا بودم عزیز! _که چی بشه؟ _آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی! _لذت میبری زجر بکشم؟ _بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ بلند تر گریه کردم.انگار همه مسافرها متوجه شده بودند. _خداحافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش! گوشی را قطع کردی.چند بار شماره ات را گرفتم،اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم،درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟میرفتی تا ماه شوی. ((باید وقتی میره و زنگ میزنه کلی هم بهش روحیه بدی دخترم.)) این را مامانم گفت. کل خانواده ام موافق سوریه رفتنت بودند. فقط مامان میگفت:((کاش قبل رفتنش بگه و بره!))اما خودم میدانستم چندان فرقی هم نمیکرد،چه میگفتی چه نمیگفتی.تازه اگر از قبل میدانستم روزهای بیشتری زجر میکشیدم.از سفر شمال آمدم.فاطمه را گذاشتم پیش مامان و آمدم خانه خودمان که دیدم آنجا شده بود سلول انفرادی . چند دست لباس برای خودم و فاطمه برداشتم و زدم بیرون. از همان روز حال من بد شد و حال فاطمه بدتر. تب کرده و تهوع داشت،اما آزمایش ها هیچ ویروس یا میکروبی را نشان نمیداد. به دکتر گفتم:((پدرش ماموریته. میتونه علت بیماریش همین باشه؟))گفت:((چرا که نه؟ولی باهاش مدارا کنین.))اورا میبردم خرید،پارک،شهربازی،اما فاطمه فقط تورا میخواست،مثل دلِ من. پدرت،پدرم و دایی هایش می آمدند کمک حال فاطمه باشند،حالی که خراب بود و او که جیغ میزد و گریه میکرد. گاه مجبور بودم مسافتی طولانی را بغلش کنم و این به قلبم فشار می آورد. کافی بود به دلش راه نیایم،ساعت ها گریه میکرد،جان سوز و بی امان و من هم پا به پای او. روزی پدرت مارا به حضرت عبدالعظیم (ع)برد. چون فاطمه توانسته بود آیت الکرسی را حفظ کند،برایش چادر خرید . از آنجا ما را به دریاچه چیتگر برد تا قایق سواری کنیم. فاطمه میخندید و شاد بود و من به خورشیدِ در حال غروب نگاه میکردم و آبی که به رنگ خون درآمده بود. اشک هایم می آمدند. یادم افتاد که یکبار فاطمه از روی چهارپایه افتاد و گل سری که به موهایش زده بودم در سرش فرو رفت و خون پیشانی اش را پوشاند . دست و صورتش را شستم و سرش را چسب زدم و اورا خواباندم و رویش را پوشاندم. وقتی آمدی با مقدمه چینی و دلهره گفتم:(شرمنده،حواسم به فاطمه بود،فقط یک لحظه از او غافل شدم که از روی چارپایه افتاد و سرش شکست!) گفتی:(میخوای فاطمه رو قربونی کنم تا از روی اون رد شی؟) تو نبودی و من تمام دلتنگی ام را در دفتری جلد چرمی که ماه و ستاره ای روی آن بود با کاغذ هایی صورتی میریختم. برایت دلنوشته مینوشتم ورد اشک هایم را به جا میگذاشتم. میخواستم وقتی آمدی، بدهم آنها را بخوانی. دفتر شده بود سنگ صبور و من منتظر که بیایی و سنگ صبورم را جلوی چشمانت بگیری و بگویم:((بخون آقا مصطفی! بخون و ببین چه خونابه ای در دلش موج میزنه!)) روزهای نبودنت، روزهای نبودنت، روزهای دلتنگی ام بود. روزهای سرد و دل اشوبه و اضطراب. از تو فقط یک شماره تلفن داشتم که آن هم برای آشپزخانه ای بود که در زیر زمین حرم حضرت رقیه (ع) بود. هرروز چند بار پشت هم زنگ میزدم آنجا. یکبار گفتی:((سمیه چند نفر از بچه های کهنز اینجان. خانم یکی از اینا وقتی زنگ میزنه خیلی بی قراری میکنه. میشه شماره اش رو بدم بهش زنگ بزنی و نصیحتش کنی؟)) گفتم:((یکی باید خودم رو نصیحت کنه!)) با این همه شماره را گرفتم و بهش زنگ زدم. خانم عسگرخانی بود. از من کوچک تر بود و نگران تر. باهم دوست شدیم. تو میخواستی با این آشنایی متوجه شوم که تنها نیستم و غیر از من قلب های عاشق دیگری هم هست. من و او هر دو درد مشترکی داشتیم. هر دو نگران همسرانمان بودیم و وقتی با هم حرف میزدیم، این هم صحبتی ها آراممان میکرد. روزی زنگ زدی:(آمریکا تهدید کرده به سوریه حمله میکنه، اگه حمله کرد و خبری از من نشد بدون که من توی پناهگاهم.) 🌷 🔸ادامه دارد... 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🌹 لرزه به جانم افتاد:((آ... قا... مصطفی!)) _نگران نباش، بلدم چطور از خودم مواظبت کنم! دوشب بعد تلویزیون اعلام کرد طبق اخبار واصله قرار است ساعت نه صبح فردا آمریکا به سوریه حمله کند. وحشت زده به آقای حاج نصیری زنگ زدم:((از مصطفی خبر دارین حاج آقا؟ جواب نمیده!)) نه، ولی مطمئن باشین بَرِش میگردونن! _اگه آمریکا حمله کنه چی؟ چطور میخواد از خودش دفاع کنه؟ _نگران نباش خانم! پدر و برادر منم توی حلبن و اونجا آشپزی میکنن. اگر بخواد چیزی بشه همه رو برمیگردونن. فردای آن روز درحالی که با اضطراب جلوی تلویزیون راه میرفتم و یک چشمم به صفحه روشن بود و یک چشمم به عقربه های ساعت، شنیدم: حمله نظامی از سوی آمریکا منتفی است. و در پانویس برنامه شبکه خبر آمد: تهدید سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس علیه آمریکا:((هرکدام از شما که می آیید تابوت خودتان را هم بیاورید.)) خبر رسید همه آن هایی که همراه تو به سوریه رفته بودند برگشتند. همه برگشتند غیر از تو. پس کجا بودی آقا مصطفی؟ گفته بودم حامله ام و حالم اصلا خوب نیست، حتی امکان بستری شدنم هست، اما بی خیال این ها رفته بودی. نزدیک چهل روز از رفتنت می گذشت، فاطمه را برده بودم آموزشگاه قران. سرکلاس بود که من زنگ زدم به تو و درحالی که با من حرف میزدی، به عربی جواب یکی دیگر راهم میدادی. ذوق زده شده بودم بعد مدتی صدایت را میشنیدم. _مصطفی با کی حرف میزنی؟ _یکی از بچه های عراقی. _مگه پیش ایرانیا نیستی؟ _عراقیا هم هستن. _مگه توی آشپزخونه نیستی؟ _چقدر سیم جیم میکنی سمیه؟ خدارا شکر کردم که صدای تیر و تفنگ نمی آمد، گرچه صدای ظرف و ظروف هم نمی آمد. گفتی:((مژده گونی چی میدی؟)) _برای چی؟ _آخر همین هفته میام. به گریه افتادم. _ولی چون پول همراهم نیست یه عروسک بخر و کادو کن تا وقتی اومدم بدم فاطمه. فردای آن روز رفتم عروسک را خریدم. از این عروسک ها که آب میخورند و میشود مویشان را کوتاه کرد. یک چرخ خیاطی اسباب بازی هم خریدم. دوروز بعد زنگ زدی که داخل هواپیمایی. با عجله رفتم خرید. برای خودم کفش خریدم، یک کفش اسپرت. آن قدر با عجله خرید کردم که وقتی کفش را پا کردم تا به استقبالت بیایم پایم را میزد. با پدرم و فاطمه و برادر کوچکم آمدیم. وقتی دیدمت نمیدانستم باید بخندم یا گریه کنم. فاطمه را که بغل کردی گفت:((بابا برام چی خریدی؟)) به من نگاه کردی و گفتی:((ته ساکم گذاشتم، رسیدیم خونه بهت میدم بابایی.)) رسیدیم خانه. گفته بودم آن را کجا گذاشتم. رفتی برداشتی و فاطمه راصدا زدی. وقتی کادویش را دادی خیلی ذوق کرد. مامان کمکم کرد و شام را کشیدیم. هنوز لقمه اول را نخورده بودیم که دوستانت آمدند جلوی در و صدایت زدند و رفتی. هر چه منتظر شدم نیامدی. صدایت زدم، نیامدی و وقتی برگشتی که غذا از دهان افتاده بود، ولی چشمانت برق میزد. (سمیه نمیدونی چه شوقی توی وجود این بچه هاست! مطمئنم ماهم نباشیم اونا هستن و حرم بی دفاع نمیمونه!) حالا که کنارم بودی راحت تر میشد از زیر زبانت کشید که آنجا چه میکردی؟ در زیر زمین حرم حضرت رقیه پخت و پر میکردیم. آمریکا که تهدید به حمله کرد مسئولان تصمیم گرفتن آشپزخانه رو تعطیل کنن تا اگه حمله شد کسی آسیب نبینه. از گروه خواستن همگی برگردن که من و دوستم پاسپورتامون رو برداشتیم و مخفی شدیم. بعد شنیدیم به گیت های بازرسی سوریه سپردن اگه کسانی رو بااین مشخصات دیدن دستگیر کنن و به اونا تحویل بدن. ما هم خودمون رو به رزمنده های عراقی رسوندیم. رزمنده هایی که 24ساعت توی خط بودن و 48ساعت استراحت میکردن. اونا عملیات شبانه نداشتن و فقط روزا عملیات میکردن.هوا که تاریک میشد تغییر قیافه میدادن، لباسا را عوض میکردن و دور هم می نشستن و قلیان و سیگار میکشیدن. گل میگفتن و گل میشنیدن! مدتی پیش اونا موندیم، اما از ساعت ها لم دادن و ول گشتن اونا کفری شدیم و رفتیم بین بچه هایی که تو خط بودن. آموزش نظامی دیدیم و یه شب که عراقیا خواب بودن بهشون خشم شب زدیم و حسابی گوشمالی شون دادیم. طوری که بعد از این زهر چشم، عملیات شبونه رو هم گذاشتن تو برنامه ها و ماهارو هم به عنوان رزمنده های شجاع معرفی کردن 🌷 🔸ادامه دارد... 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
شهید گرانقدر ابراهیم مسن آبادی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 نام پدر:حسین تاریخ ولادت: ۱۳۲۲/۴/۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۰/۲۶ محل شهادت: فاو_ولفجر۸ مزار: زادگاه شهید 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید ابراهیم مسن آبادی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️❤️ 💚💚 💗💗 💛امید غریبانه تنها کجایی😔 💛چراغ سر قبر زهرا کجایی😔 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 📤 ❣اگر ۱ نفر را به او وصل کردی ❣برای سپاهش تو سردار یاری 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃