eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
تو دعا کن یابن الزهرا ما همه آمین گوییم💚 تا که اسباب فرج گردد مهیا تو بیایی نور چشم و قلب زهرا❤️ 💚برای سلامتی و ظهور پدر مهربانمان امام زمان عج صلواتی ختم کنیم 💚 🌹✨اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ 🌹✨وَآلِ مُحَمـَّدﷺ 🌹✨وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج💚
سلام_امام_زمانم♥ من، دل بسته‌ى همان روز و ساعت هستم که کسى از آن خبر ندارد!... به راستى!چه سعادتى دارد آن روز از تقویم و چه شوقى دارد آن ساعت که چشم‌هاى منتظر را التیام مى‌بخشد!... خوشا به حال‌شان که نویدبخش مژده‌ى ظهورند و حضور تو را به تماشا مى‌نشینند!... من دل بسته ى آن روزِ ظهورم!... دلم گواهی می دهد که آمدنتان نزدیک است دلم گواهی می دهد که به همین زودی، به همین نزدیکی صدای خوب شما در گوش دنیا می پیچد ... ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌹♥️🌹. 🌺🌺🌺
💠 به نام بهترین یادکنندگان 🇮🇷 امروز جمعه 26 / دی / 1399 01 /جمادی الثانی / 1442 15 / ژانویه /2021 🍃صبحگاهان كه رسد 💖 نور خدا بر دل ما 🍃وه چه نيك است 💖وزد بر سر ما،باد صبا 🍃چه خوش آن شبنم الماس 💖 كه بر روی گل است 🍃عالمی شكر گزار 💖 كرم و لطف خدا ☘سلام دوستان ☘ 🕊پگاهتون باطراوت و زیبا ☘روزتون عالی از نگاه مهربان پروردگار 💠ذکر امروز " اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم" اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ❤ إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ❤كسانى كه گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مى ‏شوند. 👈"سوره نساء آیه ۸۷ " 🤲اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن 🤲اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن 🤲اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن 🤲اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن ☘اللهم عجل لولیک الفرج☘ 🕊 التماس دعا🕊
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
ازشیخ عبدالله انصاری پرسیدند: "عبادت" چیست؟ 💚 فرمود: عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است پرسیدند: چگونه؟ گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر داشته باشی (این نامش عبادت است) پرسیدند: پس "نماز و روزه این ها چه هستند؟ گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام دهد تا "انوار حق" بگیرد خردمندی را گفتند: تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟ گفت: هیچ کار گفتند: مگر میشود؟ پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟ گفت: من در تربیت خود کوشیدم تا الگوی خوبی برای آنان باشم فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمیکنند تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود آنگاه خودت را خواهی دید تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهم است اهل کجا بودنت مهم نیست اهل و بجا بودنت مهم است منطقه زندگیت مهم نیست منطق زندگیت مهم است درود بر کسانی که دین دارند و تظاهر ندارند دعا دارند و ادعا ندارند نیایش دارند و نمایش ندارند حیا دارند و ریا ندارند رسم دارند و اسم ندارند 🌷💐🌷
✍توییت استاد : ‏نگاه شیعه انقلابی به فاطمیه یک نگاه تشریفاتی و سمبلیک نیست شیعه پویایی ، هویت ،حق طلبی و ظلم ستیزی خود را مدیون حضرت زهرا سلام الله علیها می داند. رهبر انقلاب : «چون انقلاب شیعه از حضرت زهرا (س) شروع شد، اول انقلابى شیعه، فاطمه زهرا دختر پیغمبر (ص) است.» ۱۳۵۱/۱۱/۲۵ 🌹🌹🌹
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 66 در حالی که از درد به خودم می‌پیچیدم گوشه ای نشستم. بوی عفونت و کثافت سالن حالم را به هم زد. با هر دم و بازدمی حالت تهوع پیدا می کردم. اما راه گریزی نبود. به خیلی از بچه ها همین حالت دست داد. عده ای، که قدرت دفاعی کمتری داشتند، سریع واکنش نشان دادند و استفراغ کردند. این کار هوا را بدتر کرد. از فضای کثیف سالن و اتاق ها معلوم بود قبل از ما عده ای از اسیران ایرانی آنجا بوده اند. نگاهی به در و دیوار و اول و آخر سالن و اتاقمان کردم. رد خونی که کف زمین سالن بود نشان می‌داد قبل از ما چه خبر بوده است. آدم از دیدن دیوارها و کف زمین وحشت می کرد. با خودم گفتم: «مگر اتاق شکنجه بوده که این طور اثرات آن باقی مانده است؟!» عده ای از بچه ها به محض رسیدن به اتاق ها دراز به دراز روی زمین افتادند. طبق عادت همیشگی ام تا رسیدم شروع به شناسایی محوطه کردم و خبرهایی به دست آوردم، تا چشمم به توالت ها افتاد شال و کلاه کردم و به سرعت خودم را به آنجا رساندم تا تلافی آن مدت را دربیاورم. در توالت را باز کردم و با یک شوق و ذوقی خواستم وارد شوم که دیدم توالت خراب و چاه آن پر شده است. هر چه از دهانم در می آمد به عراقی ها گفتم. البته عراقی ها آنجا نبودند تا حرف‌هایم را بشنوند. چاره ای نبود. به هر حال اسمش توالت بود و باید مشکل ما را حل می کرد. بخشی از هوای بد سالن به خاطر همان توالت‌های خراب بود. به بچه ها گفتم: «باید فکری به حال توالت ها کرد؛ وگرنه از بوی گند آنها خفه می شویم و هیچ کس هم به داد ما نخواهد رسید.» با رفتن عراقی ها و آرام شدن محیط، بچه ها وارد سالن شدند. هر کس از دیگری می پرسید: «تو کی اسیر شدی؟ نیروی چه لشکر بودی؟ کجا اسیر شدی؟» این سؤالات را از هم می پرسیدند و به هم پاسخ می دادند. لبخند و شادی از سر و روی بچه ها می بارید. همه دور هم جمع شده بودیم. بین آنها هوشنگ را خوب می‌شناختم؛ ولی به روی خودم نیاوردم. او هم هیچ واکنشی نشان نداد. هر دو عادی با هم احوال پرسی کردیم و مثل باقی بچه ها با هم حرف زدیم. او گفت که در جزیره اسیر شده است. من هم گفتم: «من هم در جزیره اسیر شدم.» او زیرکانه پرسید: «از چه لشکری بودی؟» گفتم: «عضو بهداری تیپ ۸۵ موسی بن جعفر بودم که اسیر شدم.» هوشنگ فهمید اطلاعات من جعلی است. انگار می خواست بیشتر بداند؛ گفت: اسمت چیست؟ اهل کجایی؟» - فریدون علی کرم زاده. بچه اندیمشک هستم! هوشنگ که قدری خنده اش گرفته بود و سعی می کرد خودش را کنترل کند گفت: «کی اسیر شدی؟» گفتم: «پنجم تیرماه ۱۳۶۷، حوالی ظهر اسیر شدم.» او بلافاصله از دیگری پرسید: «خب، برادر، شما که هستید؟ کجا اسیر شدی؟» به هر حال پرسش و پاسخ عمومی برگزار شده بود و همه داشتیم از یکدیگر سؤال می کردیم. حواسم را جمع کردم تا هم اطلاعات قبلی ام را تکرار کنم و هم خیلی به هوشنگ نزدیک نشوم. چون این نزدیکی می توانست به ضرر هر دوی ما تمام شود. بیشتر بچه هایی که همراهم بودند بچه های لشکر ولی عصر (ع) خوزستان و تیپ ۲۱ امام رضا مشهد و تیپ ۴۸ فتح بودند. هر دوی اینها از یگانهای زیر مجموعه قرارگاه خودمان بودند. نماز مغرب را برای اولین بار با وضو خواندیم؛ البته بدون غسل و طهارت. بعد از چند روز نماز با تیمم، به راحتی با آب وضو می گرفتیم و نماز می خواندیم. تا عصر جو صمیمی و عاطفی خوبی بین همه برقرار شد. احساس می‌کردم با دیدن و حرف زدن و شوخی های بچه ها قدری دارم از آن دل گرفتگی بیرون می آیم... بچه ها از اسارتشان برای یکدیگر حرف می زدند. عده ای آنقدر خنده دار اسیر شده بودند که بلند می‌خندیدیم. عده ای هم آنقدر غریبانه و مظلومانه اسیر شده بودند که اشکمان در آمد. با این حرف و حدیث ها، خستگی و رنج آن سه روز از تن‌مان بیرون رفت و برای ساعتی یادمان رفت روزهای قبل با ما چه کرده بودند. مشغول حرف زدن بودیم که یک مرتبه صدای باز شدن در سالن توجه ما را جلب کرد. هر کس سریع به اتاق خودش رفت و در گوشه ای جا گرفت. من هم به اتاقمان، که دومین اتاق سمت چپ سالن بود، رفتم و کنار در ورودی نشستم. 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
📝 روایت قانون مداری و ولایت پذیری شهدا * روحانی گردان ۴۱۱ لشکر ثارالله کرمان از قم اومد خونه ما گفت منو برسون روستا پیش پدر و مادر گفتم خب خودت موتور را بردار برو مثل قبلا گفت من دیگه سوار موتور نمیشم گفتم چرا؟ 😳 گفت امام فرموده هر کس گواهینامه نداره بر خلاف قوانین راهنمایی و رانندگی هست که موتور سواری کنه منم چون گواهینامه موتور ندارم سوار نمیشم هر چی گفتم فایده نداشت گفت قانون زیر پا نمی گذارم تا مجبور شدم خودم بردمش درس بیاموزیم راوی: برادر شهید شادی روح مطهرش صلوات 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید محمدحسین عرب زاده 🌹🍃 🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
سلام 💚صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)💚 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌹 السلام علیک یااباعبدالله الحسین🌹 السلام علیک یابقیة الله(عج)🌹 🌹جمیعاو رحمت الله و برکاته 🌹🌹🌹
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» اُستـٰادےٖ مے فرمود:💚 ایـٖن آیہ معنایش این نیست 💚 ڪِه با ذڪْر خـُدٰا دل آرام مےگیـرد💚 این جملہ یعنے خدا می گوید: جورےٖ ساخته‌ام تو را ڪِھ جز با یاد من آرام نگیرےٖ...!!☝️ تفاوت ظریفے است! اگر بـےقرارے؛ اگر دلتنگے؛ اگر دلگیرےٖ؛ گیر ڪٰار آنجاست ڪِھ هزار یـٰاد، جُـز یاد او، در دِلَـت جولان مےدهد...💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مولای من مهدی جان❤️ از شما سپاسگزارم که هر صبح رخصت می‌دهید سلامتان کنم، یادتان کنم... من با این سلام ها تازه می‌شوم، جان می‌گیرم، پرواز می‌کنم... من با این سلام ها یادم می‌آید پدر دارم، جان پناه دارم، راه بلد دارم... من با این سلام ها زنده‌ام... 🌤 🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تا حالا با حضرت زهرا (س) حرف زدی؟! 💚 تا حالا حضرت زهرا باهات حرف زده ؟!💚 ☑️میدونی شهید عبدالحسین برونسی کیه و حضرت زهرا(س) شب عملیات چی بهش گفت ؟!؟! لطفا نشر دهید 💚💚💚
✨✨✨✨✨✨✨✨ ▪️دود بود و دود بود و دود بود ▪️گل میان آتش نمرود بود ▪️یک طرف گلبرگ اما بی سپر ▪️یک طرف دیوار بود و میخ در ▪️قلب آهن را محبت نرم کرد ▪️میخ از چشمان زینب شرم کرد ▪️شعله تا از داغ غربت سرخ شد ▪️میخ کم کم از خجالت سرخ شد ▪️گفت با در رحم کن سویش مرو ▪️غنچه دارد، سوی پهلویش مرو.. ▪️حمله طوفان سوی دود شمع کرد ▪️هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد ▪️روز، رنگ تیره ی شب را گرفت ▪️مجتبی چشمان زینب را گرفت.. ▪️پای لیلی چشم مجنون میگریست ▪️میخ بر سر می زد و خون میگریست ▪️جوی خون نه تا به مسجد رود بود ▪️دود بود و دود بود و دود بود.. ⚫️شهادت بانوی هردوجهان، بر سید و سالار شیعیان،آقا امام زمان عج🌹 و تمام شیعیان، تسلیت باد...▪️ 🏴این الطالب بدم الزهرا.... 🌹🌹🌹
1_772086341.mp3
4.31M
🏴روضه کوتاه,بسیار زیبا و تاثیرگذار از حجت‌الاسلام عالی...‌🖤 یا رسول‌الله به جز تو این غم دل با که می‌توانم گفت... که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده...🖤 شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(سلام الله علیها) تسلیت باد.🏴🏴 🌷💐🌷
4_5832397998344110167.mp3
5.98M
دانیش منیله فاطمه🏴🏴 با نـــــوای ماندگار استاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی 🌹🌹🌹
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 67 سروصدای سربازان عراقی بلند بود. ظرف بزرگ را وسط سالن گذاشتند و مقداری هم نان کنار آن قرار دادند و گفتند: «سهمیه غذای شماست. بخورید.» گرسنگی آن چند روز حسابی اذیتم کرده بود. در قابلمه را باز کردم که ببینم غذا چیست. دیدم درون قابلمه مقدار زیادی شلغم و مقداری آب گوجه ریخته اند. لابد اسم آن را هم خورش گذاشته بودند. اولین بار بود غذای این شکلی می دیدم. تعجب کردم. هر چه بود، از بس گرسنه بودیم، حمله ور شدیم و با دل و جان به خوردن غذایی مشغول شدیم که در ایران اگر جلوی حیوان هم می‌ریختیم، نمی خورد. خدا را هم شکر کردیم. عده ای، که به سبب کتک های تونل مرگ دست و صورتشان خونی شده بود، رغبت نداشتند با دست‌های نجس شلغم‌ها را بردارند و بخورند. آنها در غربت اسارت هم مراعات نجس و پاکی را می کردند. به نگهبانی که پشت در اصلی ایستاده بود و خوردن غیر عادی ما را نگاه می‌کرد گفتم: «آقا، لااقل کمی آب به ما بدهید. خیلی تشنه مان است.» دلش به رحم آمد و گفت: «باشد. الان. صبر کنید.» چند دقیقه بعد یک شلنگ آب را از حياط کشید و آن را توی سالن انداخت و گفت: «این هم آب.» گفتم: «ممنون. خدا خیرت بدهد.» علاوه بر اینکه دل سیری آب خوردیم، به دنبال ظرفی گشتیم که آب ذخیره کنیم برای روز مبادا. به غیر از سطل های زباله ظرف دیگری نبود. آنها را ناچار پر از آب کردیم و در گوشه ای قرار دادیم. عده ای از بچه ها سر و صورت خونی شان را شستند. اولین بار بود که به راحتی و بی هیچ منت و تحقیری به آب دست پیدا می کردیم. بچه ها تا سر حد ترکیدن آب خوردند. بسیاری از بچه ها لباس‌هایشان خونی و نجس بود. بحث شد که با این وضع می شود با این لباس ها نماز خواند یا نه. ولوله‌ای در سالن پیچید و این سؤال همگانی شد. وقتی دیدم عراقی ها درها را بسته و رفته اند، در مقام تبلیغ بر منبر اخلاق و احکام شرعی رفتم و شروع به نصیحت و گفتن مسئله شرعی کردم! گفتم: «بچه ها، مطمئن باشید نماز خواندن با این لباس ها و بدنهای نجس به مراتب بهتر و زیباتر از نمازهایمان در ایران است. حتما ثواب این نمازهایمان بیشتر است. شک نکنید.» بیشتر اسیران سن و سالشان از من کمتر بود و با دقت به حرف هایم گوش می دادند. ادامه دادم: چرا خدا نمازهای ما را در این زندان نپذیرد؟ تازه، خدا خیلی هم دلش بخواهد که در این بدبختی و زجر و شکنجه نمازش را می خوانیم!» عده ای سروصدا کردند و گفتند: «آقا، حالا خواندن نماز، بر فرض حرف‌های شما، قبول. عیبی ندارد. ولی حالا قبله کدام طرف است؟» حرف درستی بود. گفتم: «قبله هم مثل لباس نجس ما. قبله لازم نیست در این موقعیت. به هر طرف که می توانید نماز بخوانید خدا حتما قبول می‌کند. از منبر احکام شرعیه و فتوا دادن پایین نمی آمدم. فتاوایی در آن روز دادم که هیچ فقیهی در عمرش نداده بود! وقتی اضطراب بچه ها از بین رفت و حالشان بهتر شد، گفتم: پس سریع نمازهایتان را بخوانید تا ثواب اول وقت را از دست ندهیم. ضمنا مهر هم لازم نیست. روی زمین سجده کنید.» جنب و جوشی بین بچه ها افتاد. اولین بار بود در یک مکان عمومی راحت نمازمان را می خواندیم و کسی هم مزاحم ما نبود. 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
*واسه بقیه هم بفرستید تا همه سلام دهند به بانوی* *بزرگ دوعالم حضرت فاطمه* *زهرا "س"* 🌺 *زيارة حضرت فاطمة الزهراء عليها السلام* : اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة 🌺واسه بقیه هم بفرستید تا همه سلام بدن به بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا 🌺‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️ خدایا💚 دراین شبهای عزیز✨ به آبروی خانم زهرای مرضیه سلام الله علیها💚 آبروی آبرومندان راحفظ کن💚 وبه مقام مادرپهلوشکسته سادات💚 همه بیماران راشفای عاجل عنایت بفرما💚 آمین یا رب العالمین 🌹🌹🌹
🔰عنایت حضرت زهرا (س) به شهید سید مجتبی نواب صفوی سید مجتبی را باردار بودم. شبی در خواب دیدم که نوری تمام فضای خانه را فرا گرفت. بانویی در میانه نور ایستاده بود و صدایش در گوشم طنین افکن بود: «من فضه خادم حضرت زهرا (س) هستم. از سوی ایشان هدیه ای برای شما آورده ام». دستان شکوه السادات می لرزید. شاید از عظمت این هدیه بود. یک برد یمانی و یک خوشه انگور که سه حبه درشت و زیبا داشت. (گویا خوشه انگور خود سید بود که در زمان شهادت سه فرزند دختر به نام های فاطمه، زهرا و صدیقه داشت) یک ماه بعد سید مجتبی به دنیا آمد. 📚کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۷٫ 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مجتبی نواب صفری 🌹🍃 🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا