eitaa logo
طلبه‌تراز | فرهنگ‌ورسانه
378 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
649 ویدیو
61 فایل
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ بحث #فرهنگ است، بحث ذهن است، بحث قوّه درّاکهٔ انسانی است؛ بحث سازندگی شخصیت انسان هاست و خلاصه بحث #دل است. «رهبر معظم انقلاب_۱۳۷۵٫۰۲٫۳۱» 👤 خادم کانال ===== @k_alavi313 👁️‍🗨️ خادم تبادل ===== @Tabadol_VA
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 🌖 📍این خاصیت گناه است که اگر با آن مقابله نشد، به شکل عجیبی رشد می‌کند. 🔺 رهبر انقلاب - ۱۳۷۴/۰۴/۰۷ 🔰طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰طلبه تراز | فرهنگ و رسانه @talabetaraz_farhangoresane
🌀 مروری بر مجموعه پست‌های ارائه شده با موضوع ترک گناه در کانال طلبه تراز | فرهنگ و رسانه 🔻 موضوع و لینک پست‌ها 🌖 ۱ از شرایط دعا... https://eitaa.com/talabetaraz_farhangoresane/1847 🌖 ۲ در درجه اول ... https://eitaa.com/talabetaraz_farhangoresane/1850 🌖 ۳ درک حقیقت... https://eitaa.com/talabetaraz_farhangoresane/1855 🌖 ۴ حجاب... https://eitaa.com/talabetaraz_farhangoresane/1858 🌖 ۵ نورانیّت با پرهیز از گناه... https://eitaa.com/talabetaraz_farhangoresane/1862 🌖 ۶ اگر با آن مقابله نشد... https://eitaa.com/talabetaraz_farhangoresane/1866 🚨انتقادات و پیشنهادات ارزشمندتان را با شناسه کاربری @k_alavi313 در میان بگذارید. 🔰طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰طلبه تراز | فرهنگ و رسانه @talabetaraz_farhangoresane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍توصیه استاد در ماه مبارک رمضان 🔹با خدا قرار بزاریم روی گناه فکر نکنیم ؛ نگیم حالا اگه یک‌بار این گناه‌و بکنیم مگه زمین به آسمون میرسه ؟ بله ؛ یه وقت دیدی بدبخت شدیم 🔰طلبه تراز | فرهنگ و رسانه @TT_farhang
🌀 تهذیب مسئله ی تهذیب هم خیلی مهم است. شما جوانید؛ در جوانی تربیت نفس خیلی آسان است. در سنین ماها اگر نگوییم محال، یک چیزی نزدیک [محال است]؛ یعنی خیلی مشکل است، دشوار است؛ در سنین شما خیلی آسان است. تهذیب نفس هم چیزی نیست که خیلی مُغلَق و پیچیده باشد؛ پرهیز از گناه، توجه ویژه به نماز اول وقت خواندن، به جماعت خواندن، با حضور قلب خواندن. مرحوم آقای بهجت از قول استادشان مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی نقل میکردند که اگر کسی نماز اول وقت بخواند، من ضامنم که او رستگار خواهد شد؛ نماز اول وقت. کار سختی نیست؛ نماز صبح، اول وقت؛ نماز ظهر و عصر، اول وقت؛ نماز مغرب و عشاء [اول وقت]. توجه به قرآن، قرآن را با تدبر [خواندن]، هر روز قرآن خواندن. هر روز با تدبر قرآن خواندن. البته حفظ قرآن چیز خیلی خوبی است، تلاوت با آهنگ خوش خیلی چیز خوبی است اما از همه ی اینها مهم تر، خواندن همه روزه و مرتّب قرآن با تدبر، ولو کم - یک صفحه - و با توجه به معنا، با تدبر در معنا و استفاده ی از نکته هایی که اهل نظر و اهل دل درباره ی این آیات بیان کرده اند، است. تهذیب اینها است. عمده، پرهیز از گناه است؛ سعی کنید از گناه پرهیز کنید. خود سعی برای پرهیز از گناه عبادت است؛ خود این یک عبادت است و عبادت بزرگی است و انسان را بالا میبرد، پیش میبرد. بنابراین درس خواندن از آن طرف و تهذیب از این طرف. 🔺 رهبر معظم انقلاب - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵ 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
✳️نیل به نتیجۀ مطلوب، تنها از راه مستقیم و متعارف 🔰بررسی حدیث دیگری با استفاده از بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری از امام حسین«سلام‌الله‌علیه» روایات کمی به دست ما رسیده است، امّا روایات ایشان از لطافت خاصّی برخوردار است. مرحوم کلینی«رحمت‌الله‌علیه» در کتاب شریف اصول کافی آورده است که مردی در نامه به امام حسین«سلام‌الله‌علیه» نوشت: «عِظْنِی بِحَرْفَیْن»؛ دو کلمه مرا نصیحت کنید. به عبارت دیگر از آن حضرت تقاضا کرد که سرمشق مختصری برای زندگی به او بدهند. امام‌حسین«سلام‌الله‌علیه» در پاسخ به او نوشتند: «مَنْ‏ حَاوَلَ‏ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ» [الکافی، ج ۲، ص ۳۷۳] این حدیث در کتاب تحف العقول نیز با همین محتوا و با الفاظی مشابه آمده است: «مَنْ‏ حَاوَلَ‏ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَا یَحْذَر» [تحف العقول، ص۲۴۸]. معنای سخن نورانی امام‌حسین «سلام‌ الله‌ علیه» این است که اگر کسی بخواهد از راه گناه به جایی برسد، حتماً به مقصود خود نمی‌رسد، بلکه با شتاب به سوی ضدّ مطلوب می‌رود و آنچه از آن می‌ترسیده، به سرش خواهد آمد. مثلاً از راه گناه به دنبال کسب سعادت بوده، شقاوت نصیب او می‌شود؛ از فقر و فلاکت می‌ترسیده است، چون از راه نافرمانی خدا، راه را پیموده، همان فقر و فلاکت به سرش خواهد آمد. خلاصه، آنچه بدان امید داشته است، فوت می‌شود و دوان ‌دوان به سمت آنچه از آن واهمه داشته، می‌شتابد. به تجربه نیز اثبات شده که چنین است. اگر کسی خوشبختی خودش را در گناه ببیند، یعنی از راه گناه بخواهد آیندۀ خود یا فرزندانش را تأمین کند، فقیر می‌شود؛ بخواهد به ثروت یا ریاستی دست یابد، شهرت و جاه و مقامی پیدا کند، به ذلّت منتهی می‌گردد؛ اگر به دنبال کسب آبرو باشد، بی‌آبرو می‌شود، حتی اگر کسی تمایل به عاقبت‌به‌خیری داشته باشد و از راه معصیت برود، عاقبت او ‌شر خواهد شد. بالأخره هرکس هر هدفی داشته باشد و راه او راه گناه، راه دروغ و راه کارشکنی برای مردم باشد و بی‌واهمه، از راه شیطان جلو برود، حتماً به مطلوب خود نمی‌رسد، بلکه آنچه نمی‌خواسته و آنچه از آن اکراه داشته، به سرش خواهد آمد؛ دلیل آن هم روشن است، کسی نمی‌تواند از بی‌راهه به مقصد برسد و راه گناه، بی‌راهه است. البته ممکن است به نتایج ظاهری برسد و زرق و برقی هم برای او پیدا بشود، ممکن است به یک آب‌نما یا سراب دسترسی پیدا کند، امّا ریشه ندارد و در نهایت به ضرر او تمام می‌شود. وقتی بیدار می‌شود در می‌یابد که از هرچه می‌ترسیده، به سرش آمده است. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
✳️نیل به نتیجۀ مطلوب، تنها از راه مستقیم و متعارف 📍ادامه بیانات آیت الله مظاهری تاریخ به‌خوبی بر صحت فرمایش امام حسین«سلام‌الله‌علیه» گواهی می‌دهد. سیر در تاریخ به ما می‌فهماند که نمی‌شود کسی در راه مستقیم نباشد و بی‌راهه برود، اما به مطلوب برسد. امکان ندارد کسی از راهی که شرع‌ پسند یا عقل ‌پسند نیست برود و به مطلوب و مقصود خود برسد. یک نمونۀ تاریخی از این واقعیّت، قضیّۀ عمرسعد در کربلاست. او به طمع رسیدن به حکومت ری به کربلا آمد. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» در جلساتی که با او گرفتند، نصیحت‌ها کردند و برای اینکه هدایت شود، تطمیع‌ها کردند و فرمودند: هر چه می‌خواهی به تو می‌دهم، هر چه آنها از تو بگیرند، من بهتر از آن را به تو می‌دهم. در نهایت نپذیرفت و گفت: من حکومت ری را می‌خواهم. امام«سلام‌الله‌علیه» هم با یک جمله که در واقع نفرین بود، به وی فهماندند که به مطلوب و مقصود خود نخواهد رسید. فرمودند: امیدوارم از گندم ری نخوری! او با تمسخر پاسخ داد: اگر از گندم ری نخورم، جوِ آن هم برای من بس است! بالأخره حماسۀ کربلا رخ داد و اهل‌بیت پیامبر«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به شهادت رسیدند و عیال ایشان اسیر شدند. پس از آنکه سر و صداها تمام شد، عمرسعد نزد ابن‌زیاد آمد و حکم حکومت ری را مطالبه کرد. ابن‌زیاد به عمرسعد گفت: من شنیده‌ام تو با دشمن ما جلسه داشته‌ای؟ گفت: تو می‌خواستی حسین را بکشم، کشتم. تو می‌خواستی قضیه را تمام کنم، تمام کردم. گفت: نه، نمی‌شود و حکومت ری منتفی شد. نقل می‌کنند عمر سعد پس از مدتی از شدت ناراحتی دیوانه شد، در کوچه‌ها می‌گشت و مرتب می‌گفت: «خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ».[الحج، ۱۱] مختار ثقفی قیام کرد. همسر عمر که خواهر مختار بود، نزد برادر آمد و برای شوهرش امان نامه گرفت. مختار ناگزیر امان نامه داد، امّا در آن نوشت: عمر سعد در امان است، «إلّا أن‏ یُحدِث‏ حَدَثا». این جمله دو معنا می تواند داشته باشد؛ یک معنا این است که او تا وقتی حادثه‌ای نیافریند و دسته گلی به آب ندهد، در امان است. به‌عبارت دیگر، تا زمانی که علیه مختار قیام نکند، کسی با او کاری ندارد. معنای دیگر، این است که تا وقتی حَدَثی از او سر نزند، در امان است؛ یعنی اگر وضو یا غسل او باطل شود، امان مختار از وی برداشته می‌شود. بالأخره مختار تصمیم گرفت که عمر سعد را بکشد. بعضی از اطرافیان خود را به منزل او فرستاد و آنها هم طبق قرار قبلی به دنبال بهانه‌ای بودند که او را مجازات کنند و همین‌طور هم شد. عمر سعد می‌خواست از راه گناه به مقصود برسد، امّا به ضدّ مطلوب رسید و از آنچه از آن می‌ترسید، به سرش آمد. معلوم است که نمی‌شود کسی از راه کشتن امام حسین«سلام‌الله‌علیه» به جایی برسد. نکتۀ قابل توجه در این مبحث آن است که اگر هدف انسان، هدفی خیر و مشروع باشد، باز هم از راه گناه نمی‌تواند به آن هدف برسد. حتی استیفای حقّ نیز از راه گناه صحیح نیست و نتیجۀ مطلوب نخواهد داشت. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
✳️نیل به نتیجۀ مطلوب، تنها از راه مستقیم و متعارف 📍ادامه بیانات آیت الله مظاهری این مطلب نیز به تجربه اثبات شده است. در تاریخ می‌خوانیم که در زمان خلافت عمر، مغیرة‌ بن‌شعبه، حاکم بحرین شد. او خیلی ظلم و بدی کرد. مردم بحرین هرچه از او شکایت کردند، موثر واقع نشد. بالأخره اهل بحرین نقشه‌ای کشیدند و بر طبق آن، به اندازۀ یک بار شتر طلا و نقره و درهم و دینار از مردم جمع کردند. یکی از آنها آن شتر و بارش را به مدینه برد و مستقیم نزد عمر رفت و به او گفت: این طلا و نقره‌ها مربوط به حیف و میل‌ها و دزدی‌های مغیره است که نزد من به امانت سپرده و چون پای من لب گور است، مناسب دیدم این اموال را به شما بسپارم. او مغیره را احضار کرد. در مقابل آن شخص شاکی به مغیره گفت: این شخص ادعا می‌کند این طلا و نقره‌ها حاصل حیف و میل‌های توست، قضیّه چیست؟ مغیره که آدم ناجنسی بود، فوراً فهمید چه خبر است. گفت: امانت من نزد او یک بار شتر نبود، دو تا بار شتر بود. از او بپرسید مابقی اموال را چه کرده است؟ دستور دادند آن شخص را به چوب و فلک ببندند و کتک بزنند تا بگوید باقی طلاها کجاست؟ بالأخره در زیر کتک‌ها حقیقت را گفت. به او گفتند: معلوم می‌شود آن شکایت‌های قبلی شما هم بی‌جا بوده است. مغیره به بحرین برگشت و مثل مار زخمی بیش از گذشته مردم را اذیت کرد. آنها به دنبال استیفای حقّ خود بودند، امّا چون از راه گناه و از بی‌راهه رفتند، نتیجۀ مطلوب حاصل نشد و به ضدّ مطلوب خود رسیدند. همۀ اهداف باید از راه صحیح و راه مستقیم دنبال شود؛ راهی که در آن صمیمیّت، صفا و صداقت است، راه مستقیم است و غیر از آن هرچه باشد، انحراف است و قطعاً به مقصود نخواهد رسید. اگر همۀ شما عزیزان این روایت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» را که انصافاً از لطافت خاصّی برخوردار است، سرمشق زندگی قرار دهید و در همۀ شئون زندگی به آن عمل کنید، نتیجۀ مطلوب خواهید گرفت. صداقت و شفافیّت باید از خانه‌ها و بین اعضای خانواده شروع شود و زن و شوهر، با صداقت و درستی و از راه مستقیم خواسته‌های خود را از همدیگر دنبال کنند. زن و شوهر باید با صفا و صداقت خانه را اداره و در دل همدیگر نفوذ پیدا کنند. جلب محبّت همسر، با راستی، صداقت و درستی میسّر می‌گردد، نه با دروغ و فریب، و مطمئن باشید که راه حیله و فریب و دروغ‌گویی، نتیجۀ معکوس خواهد داشت. نکتۀ دیگری که توجه جدی می‌طلبد، این است که خواص جامعه و افراد متدیّن و با تقوا، باید به غیر از اجتناب از گناه، از پیمودن راه‌های غیر متعارف نیز برای رسیدن به مقصود پرهیز کنند. آنان‌که اهل گناه و معصیت نیستند و به عواقب سوء نافرمانی خدا و تبعات حیله‌گری توجه دارند، لازم است مراقب فریب شیطان در شبهات و اعمال شبهه‌ناک و به‌طور کلی مسیرهای انحرافی در زندگی باشند. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
✳️نیل به نتیجۀ مطلوب، تنها از راه مستقیم و متعارف 📍ادامه بیانات آیت الله مظاهری مثال این قضیه، داستان حضرت آدم«سلام‌الله‌علیه» است. شیطان حوّا را وسوسه کرد و از طریق او به وسوسۀ حضرت آدم پرداخت. در اثر این وسوسه، آنها می‌خواستند از راه غیر متعارف مخلّد در بهشت باشند. ارادۀ حق تعالی، آن باغ بهشتی را که برای آنها خلق شده بود، نابود کرد، حضرت حوّا روی کوه مروه و حضرت آدم روی کوه صفا افتادند و در آن بیابان بی‌آب و علف، بین آنها فاصله افتاد. حضرت آدم معصوم بود و مرتکب گناه نشد، اما عملی مرتکب شد که با مقام شامخ ایشان سازگاری نداشت و در امتحان الهی مردود گردید. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ عَصی‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی‏».[طه، ۱۲۱] آدم و حوّا، از راه غیرمتعارف و از راهی که خدا نمی‌پسندد، می‌خواستند همیشه در بهشت جاودان بمانند. امّا چون بی‌راهه رفتند و میوۀ درخت ممنوعه را خوردند، نه تنها به مطلوب خود نرسیدند و از باغ بهشتی اخراج شدند، بلکه مجبور شدند زحمت‌ها و مشقّت‌های این دنیا را تحمّل کنند. اگر هرکسی بتواند با عینک امام حسین«سلام‌الله‌علیه» زندگی و اعمال خود را بررسی کند، درمی‌یابد که چرا در بسیاری از موارد به مقصود دلخواه خود نرسیده و ضدّ آنچه می‌خواسته نصیب او شده است! اگر هم کسی ادعا کند که برای رسیدن به اهداف زندگی راه گناه را طی نکرده، باید راه‌های غیر متعارف را در زندگی خود جستجو کند. اعمال غیر شرعی و اعمال غیر متعارف در زندگی همۀ افراد وجود دارد و همین اعمال، باعث گره افتادن در زندگی‌ها شده و برکت را از مال و زندگی آنها گرفته است. مثلاً گروهی از مردم به عنوان معاملات شرعی، دچار ربا می‌شوند و انتظار برکت در مال خود دارند، امّا با اتلاف سرمایه مواجه می‌شوند و به‌جای ازدیاد مال، ورشکست می‌شوند. قرآن می‌فرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ».[البقره، ۲۷۶] مال ربوی برکت ندارد و دنیا و آخرت انسان را تباه می‌سازد. در بسیاری از موارد نیز عنوان ربا ندارد، امّا از طریق حیله‌های شرعی و از راه‌های غیر متعارف ربا را برای خود حلال می‌شمرند و در آن صورت هم به ضدّ مطلوب خود دست خواهند یافت. معاملات هرمی که در سال‌های اخیر گسترش یافته نیز حرام است، اکل مال به باطل است، نوعی قمار است و کسانی که می‌خواهند از این راه، کسب درآمد کنند، بدبخت و بیچاره می‌شوند. تقاضا دارم همه روایت شریف امام حسین«سلام‌الله‌علیه» را سرمشق زندگی خود قرار دهند و در خانواده، در اجتماع، در معاملات، در امور سیاسی و در هر کاری، با صفا، صداقت و صمیمیت باشند. راهی غیر از این، برای موفقیت حقیقی در کارها و حصول نتیجۀ مطلوب وجود ندارد. اگر کسی بی‌راهه برود، حتی اگر با حیلۀ شرعی کار خود را توجیه کند و حتی اگر راه او نامشروع نباشد، ولی غیر متعارف باشد، حتماً سقوط خواهد کرد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀سقوط به جهنّم، به‌واسطه زبان 🔰بررسی حدیث دیگری با استفاده از بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری بِسْمِ‏ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری‏ وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی‏» جلد دوم اصول کافی، یک کتاب اخلاق، از روایات اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» است و معمولاً روایات آن صحیح السّند و ظاهر الدلاله هستند. متأسفانه به کتاب اصول کافی، در حالی که به فارسی هم ترجمه شده، کمتر توجه می‌شود و عموم مردم آن را کم مطالعه می‌کنند. بعضی‌ از مردم و حتی بعضی از طلبه‌ها حاضرند یک ساعت، دو ساعت از وقت خود را صرف تماشای فیلم و سریال کنند، امّا کتاب‌های مفید، از جمله اصول کافی را مطالعه نکنند. جلد دوم اصول کافی، مربوط به اخلاق است و راجع به رذائل و فضائل اخلاقی روایات خوبی دارد. همه می‌توانند با مطالعه و عمل به این روایات، صفات رذیله را از وجود خود ریشه کن کرده، فضایل اخلاقی را جایگزین آن رذائل کنند. تهذیب نفس، که از اوجبِ واجبات است، با توجه و عمل به روایات اصول کافی میسّر خواهد شد، امّا کمتر کسی به آن اهمیّت می‌دهد. از جمله روایات اخلاقی که مرحوم کلینی«رحمت‌الله‌علیه» در اصول کافی آورده، روایاتی است که راجع به زبان و لزوم مواظبت از آن نقل کرده است. در این جلسه راجع به دو روایت مختصر از آن روایات، قدری گفتگو می‌کنیم. هر دو روایت از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» نقل شده است. در روایت اوّل فرموده‌اند: «إِنَّ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَی‏ النَّاسُ‏ لِسَانَه‏»[الکافی، ج ۲، ص ۳۲۳]؛ یعنی مبغوض‌ترینِ افراد، آن کسی است که مردم از زبان او بترسند. مثلاً زن و فرزندان در خانه از زبان او بترسند یا رفقا در جلسه از زبانش واهمه داشته باشند. آن حضرت در روایت دیگری می‌فرمایند: «مَنْ‏ خَافَ‏ النَّاسُ‏ لِسَانَهُ‏ فَهُوَ فِی النَّارِ»[الکافی، ج ۲، ص ۳۲۷]؛ یعنی هر که مردم از زبان او بترسند، در آتش است. انصافاً هر دو روایت تکان‌دهنده است، در یکی می‌فرمایند: مبغوض‌ترینِ افراد، آدم‌های بد زبان هستند و در دیگری فرموده‌اند: افراد بد زبان، در آتش هستند و استحقاق رفتن به جهنّم را دارند. 🔻ان شاء الله ادامه این مطلب خواهد آمد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀 سقوط به جهنّم، به‌واسطه زبان 🔻ادامه مباحث حضرت آیت الله مظاهری قبل از هر چیز باید مواظب باشیم و توجه کنیم که زبان انسان، آفات زیادی دارد. یکی از بزرگان علما، مرحوم آیت‌الله آشیخ مرتضی مظاهری«رحمت‌الله‌علیه» کتابی عربی به نام «مقبس الیاقوت فی فضل السکوت» نوشته‌اند و در آن بیش از دویست‌ آفت برای زبان ذکر کرده‌اند که از آیات و روایات استخراج شده است. معلوم است که اگر زبان ۲۰۰ آفت دارد، دویست امتیاز هم دارد. این نظیر همان حکایت لقمان حکیم است که از او خواستند بهترین عضو گوسفند را بیاورد، زبان گوسفند را آورد. روز دیگر گفتند: بدترین عضو گوسفند را بیاور، باز هم زبان گوسفند را آورد. وقتی دلیل این کار را پرسیدند، لقمان گفت: اگر زبان سخن حق ‏بگوید، بهترین عضو بدن است، وگرنه بدترین عضو خواهد بود. به عبارت دیگر، این زبان است که انسان را بهشتی می‌کند، و این زبان است که آدم را جهنّمی می‌کند. بنابراین توجه به زبان و کنترل آن خیلی لازم است، و در حالی که خیلی لازم است، بسیار مشکل است. فراموش نمی‌کنم، سال‌ها قبل در سفر حج، طلبه‌ای که به من علاقه داشت، همراه ما بود. وقتی وارد مدینه شدیم، به من گفت: یک نصیحت به من بکنید که تا آخر سفر و در اعمال، به آن عمل کنم. گفتم: مواظب زبانت باش! آن طلبه اهل دل بود و به راستی قصد تخلّق و تهذیب نفس داشت. با این حال، بعد از دو سه روز گفت: آقا نمی‌شود! نصیحت دیگری بگویید، مواظبت از زبان سخت است. راست می‌گفت، مواظبت از زبان مشکل است، مگر اینکه خداوند متعال عنایت کند و انسان با فضل و عنایت خدا بتواند زبانش را کنترل کند که به جز فضیلت و سخن نیکو و پسندیده، کلامی از آن سر نزند. 🔻ان شاء الله ادامه این مطلب خواهد آمد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀سقوط به جهنّم، به‌واسطه زبان 🔻ادامه مباحث حضرت آیت الله مظاهری یکی از راه‌های کنترل زبان، عمل به قانون مراقبه و محاسبۀ کارکرد زبان در هر شبانه‌روز است. شخصی آمد خدمت پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و گفت: یا رسول الله! یک نصیحت به من بکنید. حضرت فرمودند: مواظب زبانت باش. گفت: سفارش دیگری بفرمایید. دو دفعه پیامبر اکرم تأکید فرمودند: زبانت را نگهدار. برای مرتبۀ سوّم گفت: مرا نصیحت کنید. باز هم پیامبر«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» تأکید کردند: از زبانت مراقبت کن. شاید او تعجب کرده باشد، در روایت معلوم نیست، ولی ظاهراً تعجب کرده است. سپس پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرموده‌اند: «وَیْحَکَ وَ هَلْ یَکُبُّ النَّاسَ عَلَی مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ»؛ وای‌ بر تو! آیا مردم‌ را چیزی‌ جز محصول زبانشان‌ با صورت‌ در آتش‌ جهنّم می‌اندازد!؟ بعضی افراد را دیده‌اید و دیده‌ایم که زبانشان نیش دارد. شاید قصد توهین هم ندارند، نمی‌خواهند دل کسی را بسوزانند، امّا زبان آنها مثل مار و عقرب نیش می‌زند. به قول مثنوی: آن سخن‌های چو مار و کژدمت مار و کژدم گشت و می‌گیرد دمت [مثنوی معنوی، دفتر سوّم، بخش ۱۶۶] یکی از علمای بزرگ را خوابش را دیدند، دیدند وضعش بد است. گفتند: چرا؟ گفت که الحمدلله از نظر جا و مکان و مونس و باغ، «وَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»[آل عمران، ۱۳۶] دارم و و خیلی عالی است، امّا صبح به صبح یک عقرب می‌آید یک نیش به پای من می‌زند و می‌رود. من باید بسوزم و بسازم تا دو دفعه سروکله‌اش پیدا بشود. گفتند برای چه؟ گفت که یک زخم زبان به یک نفر زدم. باید توبه می‌کردم، باید پشیمان می‌شدم، باید این عقرب را می‌کشتم، نکشتم و این عقرب شد و باید برویم به قیامت تا به‌واسطۀ شفاعت کشته شود. به‌راستی زبان بعضی افراد نیش دارد، در بین بی‌سوادها هست، در بین افراد تحصیل کرده هم هست، حتی در میان اهل علم و طلبه‌ها، زبان نیش‌دار دیده می‌شود. برخی می‌خواهند نهی‌ازمنکر کنند، امّا با نیشِ زبان دیگران را موعظه می‌کنند. در حالی که قرآن کریم روش موعظه و نصیحت را بیان کرده است. می‌فرماید: «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ»[لقمان، ۱۳]. موعظه، مخصوصاً به همسر و فرزندان باید با تلطف و مهربانی و با به‌کارگیری کلمات محبّت‌آمیز نظیر عزیزم و جانم باشد. موعظه باید با استدلالِ در فراخور حال و بدون تحمیل بیان شود. نصیحت با داد و فریاد و با زبان نیش‌دار، نه تنها تأثیر ندارد، بلکه نتیجۀ منفی در بر خواهد داشت. همه باید نیش زبان خود را کنترل کنند، به‌خصوص در خانه باید به‌گونه‌ای رفتار و صحبت شود که همسر یا دختر و پسر انسان، نترسند. 🔻ان شاء الله ادامه این مطلب خواهد آمد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀سقوط به جهنّم، به‌واسطه زبان 🔻ادامه مباحث حضرت آیت الله مظاهری گاهی دیده می‌شود شوخی افراد با همدیگر همراه با تحقیر، استهزاء و سخنان گزنده و نیش‌دار است. ضربۀ این سخنان از ضربۀ چاقو برنده‌تر و بدتر است. اگر کسی با شمشیر به انسان حمله کند، بهتر از آن است که با شمشیر زبان، آبرو و شخصیّت او را از بین ببرد. بعضی اوقات با چاقو در سینۀ مردم می‌زنند، معلوم است که جنایت است، خیلی مذموم است، امّا گاهی چاقوی زبان را در جان مردم فرو می‌برند که زخم آن از زخم هر شمشیری بدتر است. در زمان قدیم یکی از علما نزد یک پزشک رفته بود. رسم آن دکتر این بود که برای رفع خستگی بیمارها، با آنان شوخی می‌کرد. آقای دکتر نقل می‌کند که در آن روز، خانمی از روستا نزد من آمده بود. نسخۀ قبلی را از او خواستم که ببینم. گفت: نسخۀ شما را داخل قوری انداختم، جوشاندم و خوردم. گفتم: حیف نان که شوهرت به تو می‌دهد بخوری! همه این جمله را شنیدند و خندیدند. بعد برای او توضیح دادم که خواهرم! من نگفتم نسخه را بجوشان، باید آنچه در نسخه نوشتم را در داروخانه یا عطاری تهیه می‌کردی و آن دارو را می‌جوشاندی و می‌خوردی. نسخۀ دیگری برای او نوشتم و رفت. بعد از آنکه همه رفتند، آن عالم به من گفت: می‌دانید امروز چه شد؟ گفتم: نه، چه شد؟ گفت: شما آن خانم را مسخره کردید، تمسخر شما باعث شد دیگران به او بخندند و خجالت کشید و در مقابل جمع به او اهانت شد. توهین به یک شیعه، طبق روایت قدسی«مَنْ‏ أَهَانَ‏ لِی‏ وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی‏ بِالْمُحَارَبَة»[الکافی، ج ‏۲، ص ۳۲۵]، جنگ با خداست. بعضی اوقات دیده می‌شود در جلسه، حتی در میان اهل علم، یک شخص ساده لوح و ساده دل را دوره می‌کنند و مطالبی به او می‌گویند و می‌خندند. این شوخی‌ها، این خوشمزگی‌ها، گناه است و برای انسان دردسر درست می‌کند، امّا بسیاری از مردم نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. قرآن کریم می‌فرماید: «ما یَلْفِظُ مِنْ‏ قَوْلٍ‏ إِلاَّ لَدَیْهِ‏ رَقیبٌ‏ عَتیدٌ»[ق، ۱۸]، هرچه بگوییم، رقیب و عتید می‌نویسند و محاسبه می‌شود. کنترل زبان، مواظبت می‌خواهد، امّا کمتر کسی به آن اهمیّت می‌دهد. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می فرمایند: در معراج افرادی را دیدم که با زبان در جهنّم آویزان بودند، آنها کسانی بودند که در دنیا هسرشان را با زبان آزار می دادند. [عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۱] آویزان شدن از زبان، تجسّم عمل کسانی است که زبانشان نیش دارد، پرخاشگرند، زبان درازند و بدون توبه از دنیا می روند. 🔻ان شاء الله ادامه این مطلب خواهد آمد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀سقوط به جهنّم، به‌واسطه زبان 🔻ادامه مباحث حضرت آیت الله مظاهری قرآن کریم می‌فرماید: وای به کسی که بد زبان باشد: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة»[۹]. ویل دو معنا دارد؛ یک معنای آن، «وای‌ به تو» است که در زبان فارسی به اشخاص خطاکار و بدکار خطاب می‌شود. معنای دیگر، بر اساس روایات، چاهی‌ در جهنّم است. [تفسیر القمی، ج‏۲، ص۴۱۰] هر دو معنا تکان دهنده است. در واقع، خداوند متعال به کسانی که سرزنش، عیب‌جویی، زخم زبان یا غیبت می‌کنند، گفته است: «وای به تو». یعنی وای بر افراد بد زبان، چه بدزبانی آنها «لمزه»، به معنای عیب جویی و زخم زبان باشد، چه بدزبانی آنها، «همزه»، به معنای غیبت باشد. آن گناهی که شترش در خانۀ همه خوابیده است. بیشتر مردم، حتی طلبه‌ها امروزه به این گناه بزرگ مبتلا هستند، ولی آن را به عنوان غیبت سیاسی و نظایر آن توجیه می‌کنند یا به نحوی استثناء برای غیبت قائل می‌شوند. غیبت، یکی از مهارهای بزرگ شیطان است و مستثنا تراشیدن برای آن هم مهار شیطان است. غیبت، غیبت است و شاخ و دم ندارد. مرحوم شیخ انصاری«رحمت‌الله‌علیه» در مکاسب، روایاتی که غیبت را تعریف کرده را از همه نقل کرده است. [کتاب المکاسب، ج ۱، ص ۳۲۲] از پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» پرسیدند: غیبت چیست؟ فرمودند: «ذِکْرُکَ‏ أَخَاکَ‏ بِمَا یَکْرَهه»[امالی الطوسی، ص ۵۳۷]، یعنی چیزی از برادرت بگویی که او خوش ندارد. حتی استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه» می‌گفتند: «یَکره» نخوانیم، «یُکره» بخوانیم و بگوییم: غیبت آن است که هر حرف بدی را پشت سر دیگری بگوییم، و حتی اگر او ناراحت نشود، باز هم غیبت است. اگر سخنی از نظر عرف و در جامعه، مکروه و بد است، باید در رو یا در غیاب دیگران گفته نشود. کسی هم حق ندارد بگوید: من راضیم پشت سر من غیبت کنند. خدا مرحوم آیت‌الله آقای فیاض«رحمت‌الله‌علیه» را رحمت کند. ایشان در اوایل طلبگی استاد ما بود. روزی یک نفر به ایشان گفت: من راضی هستم که مردم پشت سرم غیبت کنند. آقای فیّاض به شدّت او را نهی کردند و گفتند: مگر می‌شود انسان به گناه دیگران رضایت دهد؟ بعد گفتند: اگر بعد، غیبت دیگران که حقّ النّاس است را ببخشی، حرف دیگری است، امّا اجازۀ غیبت، مگر می‌شود؟ در روایات می‌خوانیم: «الْغِیبَةُ إِدَامُ کِلَابِ النَّار»[روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج‏۲، ص۴۷۰]. این روایت در تحف العقول از امام حسین«سلام‌الله‌علیه» نقل شده است. [تحف العقول، ص ۲۴۵] از امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» نیز در جای دیگر نقل شده است. [الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۵]می‌فرمایند: غیبت نان خورش سگ‌های جهنّم است. این یعنی چه؟ حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه» مقیّد بودند دست کم سالی یک مرتبه یا بیشتر، این روایت را برای ما بخوانند و معنا کنند. می‌فرمودند: آدمی که غیبت روی غیبت داشته باشد، کم کم، سیرت و هویّت او مثل سگ می‌شود. در صورت آدم است، امّا سیرت او درنده است، مثل سگ است. اگر او این هویّت و سیرت را تغییر ندهد و از بین نبرد، در روز قیامت که «یَوْمَ‏ تُبْلَی‏ السَّرائِرُ»[طارق، ۹] است، هویّت واقعی او دیده می‌شود. قرآن می‌فرماید: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ‏ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً»[الاسراء، ۱۳]. او را به جهنّم می‌برند. در جهنّم غذا می‌خواهد. غذایش چیست؟ آن غیبت‌ها که کرده، غذای اوست. قرآن می‌فرماید: غیبت، گوشت مرده و گوشت گندیده است: «لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»[حجرات، ۱۲]، آن گوشت‌ها را به او می‌دهند، از این جهت، غیبت، خورش سگ‌های جهنّم است. با این حال، متأسفانه غیبت فراوان است. در خانه‌ها و بین اعضای خانواده و فامیل، غیبت فراوان است. در جامعه و بین مردم، زیاد است. حتی کار رسیده به جایی که در کلاس درس، در حوزه یا در دانشگاه و دبیرستان، بعضی از افراد نابخرد، در حین تدریس، درس را رها می‌کنند و غیبت را شروع می‌کنند. البته بیشتر این غیبت‌ها تهمت است، که گناه بزرگ‌تری دارد. گناهان زبانی، اقسام دیگری نیز دارد، به‌عبارت دیگر، آفات زبان فراوان است، امّا در این جلسه فرصت بازگویی همۀ آن اقسام نیست و به همین اندازه اکتفا می‌کنیم. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀استغفار 🔻بررسی حدیث دیگری با استفاده از بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری بحث این جلسه به شرح حدیث «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحْكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ»[امالی الطوسی، ص ۳۷۲]اختصاص دارد. این روایت که در امالی شیخ طوسی از لسان مبارک امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» نقل شده، از نظر عرفانی و اسلامی خیلی بالا است و یک نیروی کنترل‌کننده‌ای برای همه است. مرحوم صاحب وسائل الشیعه نیز روایت را در جلد 16 وسائل نقل کرده است.[وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۷۰] شرح چهل حدیث، حدیث دوّم؛ استغفارامام«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ»؛ خود را با عطر استغفار معطّر کنید. در ادامه می‌فرمایند: «لَا تَفْضَحْكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ»؛ نگذارید که بوی گناه شما را افتضاح و رسوا کند. از این روایت و از روایات دیگری فهمیده می‌شود که گناه بوی بد و تامطلوب دارد. مثلاً در روایتی از قول رسول خدا«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» می‌خوانیم که اگر کسی دروغ گفت، بوی بد او به آسمان‌ها می‌رود و ملائکه او را لعنت می‌کنند.[جامع الأخبار(للشعيري)، ص ۱۴۸] همچنین از روایات اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» در می‌یابیم که حسنات و اعمال نیکو بوی خوش دارد.[الکافی، ج ۲، ص ۴۲۹] حتی افکار و نیّت‌های انسان و آنچه در دل هرکس می‌گذرد و هنوز در عمل نیامده است، اگر خوب باشد، در عالم ملکوت بوی خوش دارد و چنانچه بد باشد، ملائکه را زجر می‌دهد و بوی بد آن از نفس و قلب آدمی خارج می‌گردد. در روایات داریم که رذائل اخلاقی نظیر کبر و حسد نیز بوی متعفّن دارند و بوی بد آن، کسانی که اهل دل هستند و همچنین ملائکه را متأذی می‌کند. راجع به اهل علم، استاد بزرگوار ما حضرت امام«قدّس‌سرّه» مقیّد بودند در فرصت‌ها این روایت را برای ما بخوانند که پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» می‌فرمایند: اگر اهل علم، عمل نداشته باشد، عالم فاسق و فاجر، عالم بی‌عمل را به جهنّم می‌برند و جسم و روح او بوی بد می‌دهد و اهل جهنّم از بوی مشمئز کنندۀ او اذیّت می‌شوند.[الکافی، ج ۱، ص ۴۴] روایت به این اندازه می‌فرماید. امّا حضرت امام به ما می‌گفتند: شعاع بوی بد چنین کسی در جهنّم، به اندازه‌ای است که دنیا را ویران کرده و باعث انحراف و گمراهی دیگران شده است. خیلی حرف خوبی است، مثل خود حضرت امام یک لطافت خاصی دارد. می‌فرمودند: اگر در خانه، با کردار ناپسندش همسر و فرزندان خود را به اشتباه انداخته و آنها با تصوّر اینکه به طور کلّی رفتار عالمان و روحانیّون چنین است، به دین و اخلاق اسلامی و به علما، بدبین شده‌اند، در جهنّم فقط اطراف خود را از بوی بدش آزار می‌دهد. گاهی اخلاق و دیانت را در یک ده از بین برده است و گاهی نیز مردم یک شهر از او تأثیر منفی و مخرّب گرفته‌اند. هرکسی به اندازۀ سعۀ وجودی خود، مشمول این روایت است. در نهایت، اگر اهل دنیا تحت تأثیر گناهان و رفتار زشت کسی قرار گرفته و بدبین و منحرف شده‌اند، همۀ اهل جهنّم از بوی متعفّن او در عذاب خواهند بود. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀استغفار 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری بنابراین گناه در عالم ملکوت و در آخرت، بوی نا مطلوب دارد. مواظب باشید در قیامت بوی بد گناهان و رذائل شما منتشر نشود، تلاش کنید که در قیامت بوی خوش داشته باشید، بوی بد نداشته باشید. راه آن استغفار است، جداً استغفار از گناه کنید. توبه، آثار گناه را از بین می‌برد. به فرمودۀ پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» کسی که از گناه خود توبه می‌کند، مانند کسی است که گناه نکرده است: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏»[الکافی، ج ۲، ص ۴۳۵]. قرآن می‌فرماید: «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[الفرقان، ۷۰]؛ یعنی خداوند رحمان و رحیم، علاوه بر بخشش گناه و محو و نابودی آثار آن، به جای بدی بندگان به آنها نیکی می‌کند و دیگر آن بوهای بد می‌رود و بوی خوب که همان ثواب استغفار و توبه است، سر تا پای او را می‌گیرد. گناه انسان در همین دنیا نیز بوی بد دارد و اهل دل، آن بو را استشمام می‌کنند. افرادی هستند که بوی خوش و بوی بد اعمال را استشمام می‌کنند، همان طور که افراد عادی بوی عطر را از بوی فاضلاب تشخیص می‌دهند، آنها هم بوی اعمال را استشمام می‌کنند. مثلاً آنان که جداً سروکار با عالم ملکوت دارند، به عبارت دیگر کسانی که زکام معنوی نیستند، بوی تعفّن غذای حرام و شبهه‌ناک را می‌فهمند و از آن اجتناب می‌کنند. ملائکه نیز در دنیا از افکار، گفتار و رفتار ناپسند بندگان منزجر می‌شوند. ملائکه محافظ ما هستند؛ حسنات ما آنها را خوشحال می‌کند و گناهان ما آنها را می‌آزارد. قرآن می‌فرماید: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّه‏»[الرعد، ۱۱]. یک ‌دسته از ملائکه حافظ جسم ما هستند که مثلاً زمین نخوریم. یک دسته از آنان نیز حافظ روح ما هستند، به شرطی که خود ما در راه باشیم. به هر حال، آنها از گناه انسان‌ها متأذی می‌شوند. آیا تا به حال روی آیۀ غیبت فکر کرده‌اید؟ می‌فرماید: «لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ‏»[الاحزاب، ۱۲]؛ می‌خواهید مرده بخورید؟ پس غیبت نکنید. دیگر نمی‌توانیم بگوییم این آیه تأویل دارد، ولی متأسفانه غیبت نقل مجالس شده است. شایعه‌پراکنی، غیبت و تهمت، لاشۀ متعفّن مردار است که بوی بد و مشمئز کنندۀ آن را افراد عادی استشمام نمی‌کنند، امّا ملائکه و اهل معرفت را می‌آزارد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀استغفار 🔻ادامه مباحث حضرت آیت الله مظاهری زنی آمد خدمت پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» مسئله‌ای پرسید و رفت. عایشه به زبان نگفت با دست اشاره کرد یا رسول الله قد او کوتاه است، رنگ مبارک پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» تغییر کرد و فرمودند: استفراغ کن. گفت: يا رسول الله من که چیزی نخورده‌ام. دوباره فرمودند: استفراغ کن. استفراغ کرد و لختۀ گوشتی گنديده از دهانش بيرون افتاد.[بحارالانوار، ج ۷۲، ص۲۵۶] یعنی به او فهماندند که با غیبت، طبق آیۀ قرآن، گوشت مرده خورده است: «لاَ يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»[الحجرات، ۱۲] نظیر این روایات، نظیر این قضایا، زیاد است، امّا این را بدانید که در این عالم غوغا است، گرچه ما نبینیم، نشنویم و استشمام نکنیم. مطلب مهمّ دیگری که در این روایت آمده، این است که گناه، در دنیا و آخرت انسان را رسوا و مفتضح می‌کند و استغفار، مانع این رسوایی می‌شود. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در دعای کمیل می‌فرمایند: «اللّهُمَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَم»[مصباح المتهجد، ج ‏۲، ص ۸۴۴]؛ خدایا آن گناهانی که من را افتضاح می‌کند بیامرز. در روایات و ادعیۀ فراوانی می‌خوانیم که خداوند متعال ستّار العیوب است، یعنی عیب‌ها را می‌پوشاند و پرده دری نمی‌کند. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در روایتی فرموده‌اند: خداوند سبحان چهل پرده بر بندگان کشیده است، هر گناهی یک پرده را پاره می‌کند و اگر مرتکب چهل گناه شد، همۀ پرده‌ها کنار می‌رود. آنگاه خداوند سبحان به ملائکه‌ای که محافظ انسانند؛ «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»[الرعد، ۱۱]؛ خطاب می‌کند که با پر و بال خود بندۀ مرا بپوشانيد و آبروى او را حفظ كنيد. فرشته ‏ها با پرهاى خود از او پرده پوشى می‌كنند. ولی ناگهان بی‌حیایی به انتها می‌رسد، در این صورت خطاب می‌شود که او را رها کنید، وقتی رهایش کردند، مفتضح و رسوا می‌شود.[الکافی، ج ۲، ص ۲۷۹] پس تکرار گناه و گناهِ روی گناه انسان را افتضاح می‌کند، ولی اگر جدّاً توبه و استغفار کند، خداوند متعال گناهان او را می‌بخشد و آثار گناه، از جمله رسوایی و افتضاح را نیز از بین می‌برد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀برکات دنیوی و اخروی یاد خداوند 1️⃣بیان هشتمین حدیث از جلسات اخلاقی آیت الله مظاهری بِسْمِ‏ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري‏ وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي‏» مرحوم کلینی«رحمت‌الله‌علیه» در جلد دوم اصول کافی در باب ذکر، روایاتی نقل کرده که معمولاً صحیح‌السّند و ظاهر‌الدّلاله است. در این روایات، علاوه تأکید بر ذکر و یاد خدا، برخی از آثار و برکات آن تبیین گردیده است. از جمله در حدیث قدسی از قول امام صادق«سلام‌الله‌علیه» نقل می‌کند که فرمودند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ ذَكَرَنِي‏ سِرّاً ذَكَرْتُهُ عَلَانِيَةً»[الکافی، ج ۲، ص ۵۰۱] در حدیث قدسی دیگری نیز از قول مبارک امام صادق«سلام‌الله‌علیه» نقل می کند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا ابْنَ آدَمَ اذْكُرْنِي فِي مَلَإٍ أَذْكُرْكَ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْ مَلَئِكَ»[الكافي، ج‏۲، ص ۴۹۸] درس اخلاق؛ شرح چهل حدیث، حدیث ششم؛ برکات دنیوی و اخروی یاد خداوند بر اساس این دو روایت و روایات مشابه دیگر، خداوند تعالی می فرماید: هرکس در خلوت یا جلوت من را یاد کند، من هم به یاد او هستم. به عبارت دیگر هرکه به صورت پنهانی یا آشکارا، به یاد خداوند سبحان باشد، خدا به شکل برتری به یاد او خواهد بود. اگر کسی به یاد خدا باشد، همه‌جا را محضر خدا بداند و ادب حضور را مراعات کند، خداوند متعال در دنیا و آخرت از او یاد می کند و فریادرس اوست. رسول خدا«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: هرکس اهل ذکر باشد و زیاد خدا را یاد کند، خداوند او را دوست می‌دارد و او را از آتش جهنّم و از نفاق دور خواهد کرد.[الكافي، ج‏۲، ص۵۰۰] آنکه مداومت بر ذکر دارد، در روز قیامت مقام بالایی دارد، دست عنایت خدا روی سر اوست و خدا کمک کار او خواهد بود. وحشت و اضطراب از قیامت ندارد، چون خدا را دارد و این نتیجۀ این است که در دنیا در نهان و آشکار به یاد خدا بوده است. چنین کسی در پرتو یاد خدا به جایگاهی می رسد که می‌گوید: «هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ‏»[الحاقه، ۱۹]؛ مردم بیایید و ببینید چقدر سرفرازم. اندازۀ یاد خدا هم با میزان یاد او از خدا تناسب دارد. هر چقدر او به یاد خدا بوده است، به همان اندازه خدا در آخرت به یاد او خواهد بود. در روایت دیگری، ابو حمزۀ ثمالى از قول امام باقر«سلام‌الله‌علیه» نقل می‌کند که فرمودند: در توراتی که تحریف نشده، نوشته شده است که حضرت موسى«سلام‌الله‌علیه» از به پروردگار متعال گفت: آیا تو به من نزدیکی تا با تو مناجات کنم؟ یا دور هستى تا صدایت بزنم؟ خداوند عزّوجلّ فرمود: «أَنَا جَلِيسُ‏ مَنْ‏ ذَكَرَنِي»؛ من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند. سپس موسی پرسید: در آن روزی که هیچ کس پناهی به جز تو ندارد، یعنی در قیامت، چه کسی در پناه توست؟ خداوند تعالی فرمود: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَنِي فَأَذْكُرُهُمْ»؛ آنها که من را یاد مى‏کنند، پس من هم آنها را یاد مى‏کنم.[الكافي، ج‏۲، ص۴۹۶] خوشا به حال افرادی که در عالم برزخ و در قیامت خدا با آنهاست و خدا را دارند. خوشا به حال آنان‌که در قبر، وقتی که همه می‌روند و با چشم ناامیدی به همه نگاه می‌کنند و می‌بینند که هیچ‌ فریادرسی ندارند، خدا با آنهاست. راجع به پل صراط که همه باید از آن گذر کنند: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا»[مریم، ۷۱]؛ در روایت می‌خوانیم از مو باریک‌تر، از شمشیر برنده‌تر و از آتش سوزاننده‌تر است.[امالی الصدوق، ص ۱۷۷] امّا برای مؤمن، یک لحظه است و مثل برق از آن عبور می‌کند.[فضائل الشیعه، ص ۵] 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀برکات دنیوی و اخروی یاد خداوند 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری ذکر و یاد دائمی خدا، در دنیا نیز به فریاد انسان می‌رسد و باعث سرافرازی او در بین مردم می‌شود. همه می‌خواهند سرفراز باشند، حتی کسانی که ریاست‌طلب نیستند نیز سرفرازی در میان مردم را دوست دارند. حبّ سرافرازی و سربلندی، نه تنها رذیلت نیست، بلکه یکی از فضائل هم هست و این سرافرازی در اثر ذکر خدا روزی انسان می‌گردد. قرآن کریم می‌فرماید: «في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال‏ رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه‏»[النور، ۳۶و۳۷] افرادی هستند که دست عنایت خدا روی سر آنهاست و خداوند تعالی لحظه به لحظه آنان را رو به فضیلت و رو به آقایی بالا می‌برد. آنان چه کسانی هستند؟ کسانی که دائم ذکر می‌گویند و همیشه به یاد خدا هستند؛ چه در میان مردم و چه در خلوت، همه‌جا را محضر مقدّس خداوند می‌دانند و ادب حضور را مراعات می‌کنند. بیوت در این آیۀ شریفه، معانی مختلفی دارد؛ یکی از معانی آن مساجد و مزارهای شریف است. در روایات نیز بر وجود مقدّس ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» تطبیق شده است.[الکافی، ج ۹، ص ۲۵۶] معنای دیگر که ظاهراً آیۀ شریفه در آن ظهور دارد، این است که خدا اذن داده است که قدر و منزلت اهل ذکر بالا رود. در واقع دست عنایت خدا روی سر آنهاست. کسانی که روز و شب، یعنی دائماً، به یاد خداوند هستند، خداوند متعال به آنان شرافت و کرامتی خاص در دنیا عنایت می‌فرماید. به قول شاعر: صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام بنابراین، روحانیّت، افراد تأثیرگذار جامعه و به طور کلّی افراد متدیّن، باید توجه داشته باشند که برخورداری از سرافرازی و سربلندی در دنیا، در سایۀ ذکر و یاد خداوند برای آنان حاصل می‌شود. امام جماعت، امام جمعه، رئیس و هرکسی که خواهان محبوبیّت و ابهّت در بین مردم است، کسی که می‌خواهد تبلیغ کند و تأثیرگذار باشد، کسی شهرت حلال بخواهد، باید همواره به یاد خدا باشد و به‌خصوص ذکر عملی، که همان رعایت تقواست را به‌جا آورد. و بالأخره اگر کسی بهشت بخواهد، اگر دنیا بخواهد و اگر سیروسلوک بخواهد، باید اهل ذکر باشد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀برکات دنیوی و اخروی یاد خداوند 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری انسان باید با ارزش‌های معنوی و با عالم غیر ناسوت سر و کار داشته باشد و به عبارت دیگر، غرق در معنویّات باشد. افرادی هستند که با ارتباط با خدا و معنویّات و با مداومت بر ذکر، توانسته‌اند در همین دنیا با ملائکه ارتباط برقرار کنند. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون، نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَة»[فصلت، ۳۰و۳۱] تعجب نکنید، همۀ ما باید چنین باشیم. حالا دل ما، محیط ما، اعمال ما، اقتضا نمی‌کند، حرف دیگری است؛ ولی باید چنین باشیم. برخی از مفسّرین چنین ارتباطی با ملائکه را مربوط به موقع مرگ می‌دانند. امّا آنچه آیۀ شریفه می‌گوید، مهم‌تر از این حرف‌ها است. کسی که بگوید: «الله» و بر روی آن پا برجا باشد و استقامت ورزد، یعنی کسی که همه‌جا را، چه در خلوت و چه در جلوت، محضر خدا بداند و ادب حضور را مراعات کند، «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»؛ با ملائکه سر و کار خواهد داشت و اگر مثلاً یک خوفی یا غصّه‌ای برای او پیدا شده است، ملائکه می‌آیند، او را دلداری می‌دهند و می‌گویند: «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون». غم و غصه در دنیا برای کسی که آخرت را با همۀ آن مقام‌ها دارد، یعنی چه؟ کسی که خدا را دارد، ترس برای او چه معنایی دارد؟ «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»؛ بعد هم می‌گویند: ما کمک کار تو هستیم: «نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ»؛ خدا ما را خلق کرده است که یار و یاور تو باشیم. دو آیه در قرآن است، من از شما تقاضا دارم به این دو آیه خیلی توجه کنید، خیلی مهّم است. آیۀ اوّل می‌فرماید: «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنين‏»[روم، ۴۷]؛ مؤمن به ما حتماً حق دارد، شک نکنید حق چه چیز را دارد؟ حق دارد که او را کمک کنیم. آیۀ دوم راجع به گرفتاری‌ها است، نه اینکه فقط گرفتاری در زندگی دنیوی او باشد، مثلاً اگر شبهه برای او پیدا شده است و نمی‌تواند آن را حل کند یا مثلاً حال قبض پیدا کرده و حال یقظه را از دست داده شده است، در نماز شب بی‌حال است و نمی‌تواند آن را رفع کند. قرآن می‌فرماید می‌خواهید من داروی آن را بگویم؟ می‌فرماید: «كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنين‏»[یونس، ۱۰۳] حتماً در گرفتاری‌ها مشکل را حل می‌کند، حال قبض او را به حال بسط برمی‌گرداند. زمزمه‌ها در نماز شب می‌دهد. بیداری در دل شب به او می‌دهد. نمی‌شود کسی با خدا باشد، امّا نماز شب او تعطیل شود، اگر کسی نماز شب و سوز و گداز در شب ندارد، باید بداند که هرچه هست، از قامت ناساز بی‌اندام خود اوست. پروردگار عالم روی ذکر تأکید فراوانی دارد. قرآن کریم می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً»[الاحزاب، ۴۱و۴۲] 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀برکات دنیوی و اخروی یاد خداوند 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری امام‌صادق«سلام‌الله‌علیه» در روایتی فرمودند: خدا هر چیزی که از بنده‌هایش خواسته است، مقیّد خواسته، به غیر یک چیز؛ خدا گفته‌ است نماز بخوانید، هفده رکعت با نافله‌های آن پنجاه‌ویک رکعت می‌شود، بالاخره محدود است. خدا گفته است یک ماه روزه بگیرید، خدا گفته است خمس و زکات بدهید، یک حدی دارد، خدا گفته است مکه بروید، یک ماه می‌شود و بالأخره همۀ واجبات و مستحبات حدی دارند، به غیر از یک چیز که از نظر قرآن حد ندارد، بلکه همیشگی می‌خواهد و آن ذکر است. سپس آیۀ شریفه را تلاوت کردند: [الكافى، ج ۲، ص ۴۹۸]«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً»[الاحزاب، ۴۱و۴۲] جملۀ «بُكْرَةً وَ أَصيلاً» در این آیه، بر کثرت ذکر تأکید دارد. و معنای آن این است که بنده، همیشه و به طور دائم باید به یاد خدا باشد. یعنی به اصطلاح دائم‌الذّکر باشد. من دیده‌ام افرادی که اینها در کما هستند، امّا اهل ذکرند، موقع مرگ آنها است، امّا اهل ذکر هستند و هیچ توجه ندارند به هیچ چیز، امّا به «لااله‌الاالله» و به «یاالله» توجه دارند. من زیاد دیده‌ام که دائم‌الذّکر است، حتی در کما، لذا این افراد اگر جلو بروند در خواب هم اهل ذکر می‌شوند و می‌توانند نفی خواطر بکنند. خوشا به حال آنها که در خواب یا در بیداری، می‌توانند نفی خواطر کنند؛ وسوسه‌ها، تخیّل‌ها و فکرهای بی‌جا نمی‌تواند به سراغ آنها بیاید. این افراد دل دارند و دل آنها درب دارد. وقتی چشم و گوش و زبان آنها درب داشته باشد، دل آنها نیز درب پیدا می‌کند و آن درب به روی وسوسه‌ها، تخیّل‌ها و توهّم‌های بی‌اساس بسته می‌شود. به این نفی خواطر می‌گویند که خیلی مشکل است، امّا گروهی راه را رفته‌اند و شده است و علاوه بر بیداری، در خواب هم نفی خواطر دارند. خدا از ما می‌خواهد جداً دائم الذکر باشیم. استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» روزهای آخر عمرشان را سپری می‌کردند که عدّه‌ای از ما شاگردها خدمت ایشان رسیدیم. در حالی که حال ایشان بد بود، با یک ادب و خضوعی در مقابل ما نشسته بودند. من به ایشان گفتم: آقا! یک نصیحت به ما کنید تا مرخص شویم، ایشان فرمود: «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم‏»[البقره، ۱۵۲] چند روز بعد در بیمارستان به ملاقات ایشان رفتیم. خانم ایشان گفتند: حالی پیدا کرد و چند مرتبه گفت: توجه، توجه، توجه، تا از دنیا رفت. این «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم‏» را از چند روز قبل به ما گفتند و بعد هم موقع مرگ یک پیام عمومی به همه دادند و گفتند: «توجه، توجه، توجه». ذکر مراتبی دارد؛ مرتبۀ اول آن ذکر لفظی یا ذکر زبانی است. هرکسی باید یک ذکری انتخاب کند و مرتّب بگوید. مثلاً سفارش می‌کنند کسانی که هنوز به جایی نرسیده‌اند، ذکر یونسیّه را بگویند: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ»[الانبیاء، ۸۷]؛ مخصوصاً به معنای آن توجه کنند. حضرت یونس«سلام‌الله‌علیه»، پیامبر خدا بود، امّا حرکتی که به شأن او نمی‌خورد، از او سر زد. پروردگار عالم او را زندان کرد. قرآن می‌گوید: اگر اهل ذکر نبود، تا روز قیامت باید در دل ماهی می‌ماند: «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ‏ لَلَبِثَ في‏ بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[صافات، ۱۴۳و۱۴۴] 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀برکات دنیوی و اخروی یاد خداوند 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری بالأخره این مرتبۀ اول ذکر است که همه باید داشته باشیم. اذکاری مانند صلوات، «لااله‌الاالله» و «لاحول‌ولاقوه‌الاباالله» را که هر کدام خصوصیّتی دارد، مرتب بگوییم. امّا بر ذکر یونسیّه خیلی سفارش شده است. لازم هم نیست که دو زانو و رو به قبله باشیم یا آداب خاصّی به‌جا آوریم، بلکه آنکه اهل ذکر است، در راه ذکر می‌گوید. انسان می‌تواند در راه یا در بین کارهای روزانه، مثلاً صد مرتبه سورۀ توحید را بخواند یا هزار مرتبه صلوات بفرستد. اگر کسی این مرتبه از ذکر را ندارد، بداند خسارت عجیبی دارد. مرتبۀ دوم، ذکر قلبی است، آن هم نه به این معنا که بنشیند و ذکر را در دل بگوید، در اسلام چنین روشی نداریم. ذکر قلبی آن است که قلب انسان به دنبال زبان بگوید: «لااله‌الاالله» تا کم‌کم به آنجا برسد که در مجلس شام مؤذن گفت: «اشهد ان لااله‌الاالله»، امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: پوست، گوشت و خون من هم می‌گوید: «اشهد ان لااله‌الاالله».[بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۹] مرتبۀ سوم، ذکر عملی است که از مراتب اول و دوم مهم‌تر است. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: اگرچه اذکار لفظی نظیر تسبیحات اربعه، ذکر است، امّا قرآن یک چیز دیگر می‌خواهد و آن ذکر عملی است، به این معنا که انسان موقع انجام هر عملی، ببیند حلال است یا حرام و محرمات را ترک کند و واجبات را به‌جا آورد. [الكافى، ج ۲، ص ۸۰] حضرت امام«قدّس‌سرّه» بارها می‌گفتند و این اواخر دیگر در رسانه‌ها هم می‌گفتند که: همه‌جا محضر خدا است، ما در محضر خدا هستیم، ادب حضور باید مراعات شود. این همان ذکر عملی است. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀عواقب تعییر و سرزنش، در دنیا و آخرت 🔻بیان نهمین حدیث از جلسات اخلاقی آیت الله مظاهری 🔹بسْمِ‏ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم🔸‏ «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري‏ وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي‏» مرحوم کلینی«رحمت‌الله‌علیه» در اصول کافی، بابی راجع به تعییر و سرزنش دارد. در آن باب روایتی از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» نقل می کند که می فرمایند: «مَنْ‏ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْكَبَه‏»[الکافی، ج ۲، ص ۳۵۶]؛ هرکه مؤمنى را به گناهى سرزنش كند، نمی‌ميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود. سرزنش دیگران، چه در معصیت آنان باشد، چه در عیوب دیگر، از گناهان بزرگ است. قرآن شريف با كلمۀ «وَيْل» سرزنش‌كننده و غيبت‌كننده را تهديد کرده و فرموده است: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة».[همزه، ۱] واژۀ «ويل» دو معنا دارد؛ يک معنای آن، «وای‌ به تو» است که به افرادی که بدی می‌کنند خطاب می‌شود. معناي دیگر، بر اساس روایات، چاهی‌ در جهنّم است.[تفسير القمي، ج‏۲، ص۴۱۰] علاوه بر این نکوهش قرآنی، در روایتی آمده است که خداوند متعال سرزنش کننده را در دنیا و درس اخلاق؛ شرح چهل حدیث، حدیث هشتم؛ عواقب تعییر و سرزنش، در دنیا و آخرت آخرت سرزنش خواهد کرد.[الکافی، ج ۲، ص ۳۵۶] اثر وضعی تعییر و سرزنش نیز طبق روایت نورانی امام صادق«سلام‌الله‌علیه» این است که سرزنش کننده در همین دنیا به آنچه برای آن دیگران را سرزنش کرده، مبتلا خواهد شد. سرزنش دیگران برای اعمالی که معصیت محسوب نمی‌شود نیز قبیح است و همین اثر وضعی را دارد، یعنی سرزنش کننده خواه ناخواه مرتکب آن عمل خواهد شد: «مَنْ‏ عَيَّرَ بِشَيْ‏ءٍ بُلِيَ‏ بِهِ‏».[غرر الحكم و درر الكلم، ص ۵۸۳] قبیح‌تر از آنچه بیان شد، این است که انسان کسی را به ‌واسطۀ عيبى كه در او نیست سرزنش کند؛ در اين صورت علاوه بر گناه سرزنش، گناه تهمت را نيز دارد. گاهی نیز سرزنش به ضمیمۀ استهزاء يا اهانت صورت می‌پذیرد که این گناهان نیز به گناه سرزنش افزوده خواهد شد. خلاصه آنکه اگر انسان در رو، کسی را آزرده خاطر کند، به تعبیر قرآن، «لمزه» است و چنانچه در پشت سر بگوید و اگر آن شخص بفهمد ناراحت شود، غیبت است که در آیۀ شریفۀ: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة»[همزه، ۱]، به آن «همزه» می‌گوید. قرآن کریم، «همزه» و «لمزه» را در کنار هم بیان کرده و می‌فرماید: وای به کسی که در پشت سر یا در رو، عیب‌جویی کند. در باب غیبت، در روایت می‌خوانیم که از پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» پرسیدند: غیبت چیست؟ فرمودند: « ذِكْرُكَ‏ أَخَاكَ‏ بِمَا يَكْرَهه»[امالی الطوسی، ص ۵۳۷]، یعنی چیزی از برادرت بگویی که او خوش ندارد. حتی استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه» می‌گفتند: «یَکره» نخوانیم، «یُکره» بخوانیم و بگوییم: غیبت آن است که هرچه بد و مکروه است، پشت سر دیگری گفته شود، ولو او بدش نیاید و ناراحت نشود. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀عواقب تعییر و سرزنش، در دنیا و آخرت 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری اسلام عزیز برای دچار نشدن انسان‌ها به گناهانی همچون تعییر و سرزنش، «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» دارد، که معمولاً به آن عمل نمی‌شود. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر به اندازه‌ای از نظر اسلام اهمیّت دارد که قرآن کریم در سورۀ «والعصر» برای نجات انسان، دو بال معرفی می‌فرماید؛ یکی بال «ایمان و عمل صالح»، و بال دیگر، «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» است. یعنی دوشادوش «ایمان و عمل صالح»، «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» را بیان می‌فرماید. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»[العصر، ۱تا۳] قسم به عصر، قسم به عصارۀ عالم خلقت، یعنی امام زمان«ارواحنافداه»که همۀ مردم، ورشکسته، در زیان و در خسران هستند، جز افرادی که دو بال برای پرواز داشته باشند؛ بال «ایمان و بر طبق ایمان عمل‌کردن»، و بال «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر». امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در روایتی، راجع به ارزش امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌فرمایند: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي‏ بَحْرٍ لُجِّيٍ‏»[نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴]؛ تمام خوبی‌های عالم، از جمله جهاد در راه خدا، در برابر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مثل یک قطره در برابر دریا است، بلکه «نَفْثَة» از قطره هم کمتر است و باید بگوییم: مثل نمی از دریاست. مسلمان‌ها باید عیب‌های همدیگر را برطرف کنند و مانع گناه یکدیگر شوند، امّا نه با تعییر، سرزنش، تهمت، غیبت، اهانت و شایعه، بلکه باید با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر به اصلاح هم بپردازند. یکی از مراتب امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، انتقاد است. جامعۀ عقلانی آن است که انتقاد داشته باشد. معنای انتقاد چیست؟ انتقاد آن است که اگر شما دیدید که دیگری از نظر گفتار یا از نظر کردار عیبی دارد یا مرتکب گناهی می‌شود، پشت سر او غیبت نکنید، در رو و در میان مردم نیز او را سرزنش نکنید، شخصیّت وی را نکوبید و او را تحقیر نکنید، امّا در تنهایی، آن هم نه با تندی و حالت سرزنش، بلکه با مهربانی و از سر خیرخواهی او را نصیحت کنید. امام حسن عسکری«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: کسی که برادرش را پنهانی نصیحت کند، او را آراسته و اگر آشکارا نصیحتش کند، او را مخدوش ساخته است.[تحف العقول، ص ۴۸۶] این نحوۀ انتقاد، یعنی انتقاد بدون سرزنش، بالاترین ثواب را دارد. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» عیب نداشته‌اند، امّا برای ما می‌گویند: «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ‏ أَهْدَى‏ إِلَيَ‏ عُيُوبِي‏»[الکافی، ج ۲، ص ۶۳۹]؛ بهترین دوست و برادر برای من کسی است که از من انتقاد کند و عیوبم را به من بگوید. در روایت داریم که مؤمن، آئینۀ مؤمن است: «الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ»[تحف العقول، ص ۱۷۳]؛ همان‌طور که آئینه عیوب انسان را به او نشان می‌دهد، مؤمنین نیز باید عیوب همدیگر را گوشزد کنند. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀عواقب تعییر و سرزنش، در دنیا و آخرت 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری قرآن کریم در آیه‌ای روش موعظه، روش امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و روش انتقاد سالم و سازنده را نیز آموزش می‌دهد. در سورۀ لقمان می‌فرماید: «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ»[لقمان، ۱۳]؛ در این آیه، لقمان به فرزندش نصیحت می‌کند و او را از شرک به خداوند باز می‌دارد. امّا باید توجه شود که نصیحت او با تلطّف و مهربانی است و شکل موعظه دارد. جملات «وَ هُوَ يَعِظُهُ» و «يَا بُنَيَّ»، در این آیه، معترضه است، یعنی بدون این دو جمله نیز معنا تمام بود، امّا قرآن کریم با این جملات به ما می‌آموزد که پند و اندرز باید با مهربانی و با جملات محبّت آمیز بوده، با سخنان و حرکات آمرانه و با اتخاذ موضع بالاتر همراه نگردد. به عبارت دیگر، اصلاح دیگران که یک وظیفۀ دینی و ملی است باید با تواضع، مهربانی و بدون تندی، تنش و تعییر و سرزنش صورت پذیرد. همچنین از عبارت «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» می‌فهمیم که نصیحت و موعظه باید با بیان استدلال باشد تا تأثیر داشته باشد. نصیحت و موعظه باید در خانه‌ها و بین اعضای خانواده با چنین روشی باشد. تذکر و نصیحت پدر و مادر به فرزندان یا زن و شوهر نسبت به همدیگر، با صدای بلند و با تندی و خشونت، نتیجه ندارد و همه باید طبق روش قرآن عمل کنند تا تأثیر بگذارد. به هر حال، اسلام امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر دارد و برای انتقاد صحیح ارزش قائل شده است، امّا اسلام غیبت ندارد، تهمت ندارد، شایعه ندارد، لمزه به‌معنای تعییر و سرزنش هم ندارد. این گناهان، گناهان بزرگی است، ولی در جامعه و در بین مردم کوچک شمرده می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: گاهی انسان به‌عنوان لقلقۀ لسان سخنی می‌گوید و خیال می‌کند، هیچ چیزی نیست، در حالی که گناهش نزد خداوند متعال خیلی بزرگ است: «وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ».[النور، ۱۵] 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang
🌀عواقب تعییر و سرزنش، در دنیا و آخرت 🔻ادامه بیانات اخلاقی آیت الله مظاهری اگر انسان با یک گناهکار مواجه شود و بداند او آدم بدی است، باید با تحقّق شرایط آن امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کند، باید به روشی که بیان شد از وی انتقاد کند، امّا حق ندارد به او اهانت کند، حتی کسی حق اهانت و سرزنش به مجرم، ولو محکوم به اعدام باشد، ندارد. کسی نمی‌تواند غیبت کند یا تهمت بزند، گناه تهمت از غیبت هم خیلی بزرگ‌تر است؛ هم دروغ و هم غیبت است، دروغش که دشمنی با خداست، غیبتش هم دشمنی با مسلمان‌هاست که آن هم دشمنی با خداست. این در حالی است که بیشتر حرف‌های رایج بین مردم غیبت نیست، تهمت است، شایعه است و حقیقت ندارد. برخی به راحتی با جملۀ «چنین می‌گویند»، تهمت می‌زنند یا شایعه پراکنی می‌کنند. از این دست شایعه‌ها و تهمت‌ها و دروغ‌ها در روزنامه‌ها و سایت‌ها فراوان است. اگر به راستی، انتقاد در جامعه‌ای باشد، علاوه بر اینکه ثواب فراوانی دارد، آن جامعه و مردم آن زنده و موفق خواهند شد. امّا متأسفانه انتقاد واقعی در جامعۀ ما بسیار کم است. مهم‌تر آنکه، انتقادپذیری هم در جامعه بسیار نادر است. ممکن است افرادی پیدا شوند که انتقاد کنند، امّا انتقاد پذیر، یعنی کسی که خوشش بیاید عیبش را بگویند و تشکر هم بکند، کجا پیدا می‌شود؟ قرآن کریم می‌فرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»[الزمر، ۱۷و۱۸] قرآن کریم به افراد انتقاد پذیر که حرف‌ها را می‌شنوند و بهترین آنها را اقتباس می‌کنند، بشارت داده است؛ متأسفانه معمولاً افراد این‌طور هستند که اگر از آنان تعریف شود، خوششان می‌آید، امّا چنانچه انتقادی از آنها بشود، ناراحت می‌شوند، تأثیر هم نمی‌پذیرند، یعنی خود را اصلاح نمی‌کنند. تقاضا دارم انتقاد داشته باشید، انتقاد پذیر باشید، امّا مواظب زبانتان باشید و بر حذز باشید از اینکه سرزنش، تحقیر، توهین و شکستن شخصیّت دیگران در زندگی شما باشد. اهانت به دیگران، طبق حدیث قدسی، جنگ با خداست: «مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَة».[الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲] تعییر و سرزنش، بر اساس روایتی که از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» نقل کردم و به تجربه نیز اثبات شده است، اثر وضعی دارد. یعنی همان سرزنشی که شما می‌کنید به سرتان می‌آید. مثل ظلم است که به خود انسان برمی‌گردد. قرآن می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا».[یونس، ۲۳]سرزنش نیز مرتبه‌ای از ظلم است و به سرزنش کننده بر می‌گردد. 🔰وارثان انبیاء | فرهنگ و رسانه @VA_farhang